استدراج در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

استدراج یا "اِمْلاء" و یا "اِمْهال"، به معنای آرام آرام نزدیک ساختن و به یکباره سرنگون ساختن، عبارت است از نزدیک ساختن تدریجیِ گنهکاران غافل به عذاب الهی، در پوشش برخورداری از نعمت‌های پی‌درپی دنیوی. این واژه به عنوان سنتی الهی در آیات و روایات مورد تاکید قرار گرفته و اهل بیت (ع)، مؤمنان را آن برحذر داشته‌اند.

تکذیب آیات الهی؛ استهزای رسولان و غفلت از پیام‌های الهی از عوامل گرفتاری به استدراج بوده و از علائم آن برخورداری از نعمت بعد از گناه و عدم شکر آن است. یکی از مهمترین آثار توجه به سنت استدراج، جلوگیری از غرور بی‌جا نسبت به نعمت‌های الهی است.

مقدمه

استدراج از جمله موضوعاتی است که در علوم مختلف مورد بحث قرار گرفته است؛ در قرآن و روایات در موارد متعددی به کار رفته و در منابع کلامی ذیل افعال الهی، عدل، عقاب و ثواب و خوارق عادات مورد بحث واقع شده و در متون اخلاقی نیز به تناسب بحث از استغفار و پاداش اعمال، از آن بحث به میان آمده است.

معناشناسی

معنای لغوی

استدراج مصدر باب استفعال از ریشه دَرَجَ در لغت به معنای آرام آرام نزدیک ساختن[۱]، پله پله بالا بردن و به یکباره سرنگون ساختن[۲]، فریفتن[۳] و اندک اندک گرفتن[۴] و پیچیدن به کار رفته است[۵].

معنای اصطلاحی

در فرهنگ اصطلاحات علم کلام، استدراج یعنی نزدیک ساختن گام به گام و تدریجیِ گنهکاران غافل و لجوج به عذاب الهی، در پوشش برخورداری از نعمت‌های پی‌درپی دنیوی است[۶]. چنان که علامه طباطبایی می‌‌فرماید: "استدراج، دادن نعمت دنبال نعمت برای مشرکان است، تا درجه درجه پایین بیایند و به ورطه هلاکت نزدیک شوند[۷]. استدراج یکی از سنن اجتماعی الهی است که تغییری در آن صورت نمی‌گیرد[۸].

گاهی استدراج را به امر خارق‌العاده‌ای معنا کرده‌اند که از سوی کافران، فاسقان و اهل هوا، مطابق با ادعای آنان تحقق می‌‌یابد، البته می‌‌توان این معنا را از مصادیق مفهوم استدراج دانست؛ به این صورت که خارق عادت نوعی نعمت از سوی خدا به آنان است، تا معلوم شود آنان توبه کرده و برمی‌گردند، یا هم چنان به راه خود ادامه می‌‌دهند. کارهای خارق‌العاده راهبان و مرتاضان را نیز می‌‌توان از مصادیق استدراج دانست که خداوند در قبال تحمل ریاضت‌ها و سختی‌ها به آنان عطا می‌‌کند[۹][۱۰]

در مجموع متکلمان مسلمان، استدراج را در دو معنا به کار برده‌اند:

  1. امور و کارهای شگفت و فوق‌العاده که از کسانی مانند مرتاضان‌ و راهبان سرمی‌زند؛
  2. مهلتی که خداوند به بندگان گناهکارش می‌دهد و چون می‌خواهد آنان را عذاب کند، خواسته‌های دنیایی‌شان را بر آورده می‌‌کند و بنده بدون آنکه خود بداند، اندک اندک از رحمت خدا دور می‌شود و به کیفر او نزدیک می‌گردد[۱۱].

استدراج، دو حالت ظاهری و باطنی دارد که دو روی یک سکه‌اند؛ حالت ظاهری آن تنعّم، آسایش و احساس عزت و اقتدار است، اما حالت باطنی و واقعی آن فرو رفتن آرام در باتلاق هلاکت و ابتلای تدریجی به عذاب الهی را نمایش می‌دهد[۱۲].

استدراج در قرآن و روایات

واژه استدارج دو بار در قرآن کریم به کار رفته است: وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ[۱۳] و فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ[۱۴][۱۵]

این اصطلاح در قرآن با نام‌های دیگری همچون مکر: وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ[۱۶][۱۷]، کید: إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ[۱۸]، خدعه: يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ[۱۹]، املاء (مهلت دادن): إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا[۲۰] و اهلاک: حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً[۲۱] به کار رفته است. وجه مشترک این اسامی با استدراج در این است که اولاً، همانند استدراج امر مخفی است، ثانیاً، ظاهرشان احسان و باطنشان خذلان است. البته بین استدراج و املاء عموم و خصوص مطلق برقرار است؛ یعنی هر استدراجی املاء است، ولی هر املایی استدراج نیست[۲۲]؛ چنان که شهید ثانی املا را به خوب و بد تقسیم کرده و قسم بد آن را استدراج دانسته است[۲۳].

کلمه استدراج در قرآن در دو مورد وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ[۲۴]، فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ[۲۵] به صورت فعل به کار رفته و هر دو مورد درباره انکار کنندگان آیات الهی آمده است. مفسران مراد از مجازات در آیه را به هلاکت در دنیا یا عذاب آخرت تفسیر کرده‌اند[۲۶]؛ چنان که علامه طباطبایی بیان می‌‌کند: "مراد از استدراج در اینجا نزدیک ساختن به هلاکت در دنیا یا آخرت است و اینکه آن را به قید من حیث لا یعلمون مقید کرده برای آن است که بفهماند این نزدیک ساختن به صورت مخفی و در باطن نعمت‌های مادّی صورت می‌‌گیرد. چه اینکه وقتی نعمت‌های فراوانی به آنان داده می‌‌شود، آن را برای خود خیر و سعادت حساب کرده و اشتغال به نعمت‌ها، آنها را از شکر آن و بازگشت به سوی خداوند بازداشته و گام به گام به سوی هلاکت و عذاب الهی نزدیک می‌‌سازد"[۲۷].

از امام صادق (ع) درباره معنای استدراج سؤال شد، حضرت فرمود: "آن حالت بنده‌ای است که گناه می‌‌کند و همراه با گناه، نعمت تازه‌ای داده می‌‌شود که او را از استغفار نسبت به گناهش باز می‌‌دارد"[۲۸]؛ همچنین فرمود: "اگر خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد به دنبال گناهش او را به سختی‌ها دچار می‌‌سازد، تا به سوی خدا باز گردد و اگر شرّی را برای کسی بخواهد به دنبال گناهش نعمتی برایش می‌‌فرستد که از بازگشت به سوی او باز ماند"[۲۹][۳۰]

اقسام استدراج

استدراج به دو قسم فردی و اجتماعی تقسیم شده است:

  1. استدراج فردی: فردی که مشمول سنت استدراج می‌شود کسی است که در گناه غرق شده و طغیان و نافرمانی را به مرحله نهایی رسانده است؛ به گونه‌ای که هیچ بیدارباشی در مورد او مؤثر واقع نمی‌شود؛ گناهکاری که قابل اصلاح نیست، طبق سنت آفرینش و اصل اختیار به حال خود واگذار می‌شود تا به آخرین مرحله سقوط برسد و مستحق حداکثر مجازات شود و این امر، همان مجازات استدراجی است[۳۱].
  2. استدراج اجتماعی: براساس آیات قرآن همان‌طور که کافران و گناهکاران گرفتار سنت استدراج می‌شوند، جامعه نیز ممکن است گرفتار این نوع از عذاب شود. از جمله شواهدی که برای استدراج اجتماعی ذکر شده است، آیه ۴۸ سوره حج است: وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ[۳۲][۳۳]

عوامل استدراج

عذاب استدراج به دنبال برخی از گناهان دامنگیر شخص یا جامعه می‌‌شود؛ از جمله آنها عبارت‌ند از:

  1. تکذیب آیات الهی: چنان که خداوند فرمود: "آنان که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنها را به عذاب و هلاکت می‌‌افکنیم از جایی که نمی‌دانند": وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ[۳۴]؛
  2. استهزای رسولان: به طوری که در قرآن آمده است: "پیامبران پیش از تو را استهزا می‌‌کردند، پس کسانی را که کافر بودند مهلت دادم و آنگاه مؤاخذه کردم و دیدی عذاب من چه سخت بود": وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ[۳۵]؛
  3. فراموشی و غفلت از پیام‌های الهی: چنان که قرآن می‌‌فرماید: :پس وقتی عذاب ما را به کلی از یاد بردند درهای همه لذایذ مادی را به رویشان گشودیم و زمانی که به آن سرگرم و شادمان شدند ناگهان آنها را گرفتار ساختیم و خوار و مأیوس شدند": فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ[۳۶][۳۷]

علائم استدراج

برای استدراج، نشانه‌هایی بیان شده است؛ مانند:

  1. شخص یا جامعۀ گناهکار پس از هر گناهی نعمتی دریافت کند: امام علی (ع) فرمود: "هرگاه دیدی با وجود معصیت، غرق در نعمت هستی بدان گرفتار استدراج شده‌ای"[۳۸].
  2. برآورده شدن خواسته‌های گناهکار: چنان که خداوند به حضرت عیسی (ع) خطاب فرمود: "درخواست ستم‌پیشگان را اجابت می‌‌کنم و این، مایه دوری آنان از رحمت من و سبب استدراج آنهاست"[۳۹].
  3. شکر نکردن در برابر نعمت‌های الهی نیز از نشانه‌های دیگر استدراج است" چنان که امام حسین (ع) فرمود: استدراج خدای سبحان این گونه است که به بنده‌اش نعمت دهد، ولی توفیق شکر را از او باز ستاند[۴۰].
  4. برخی نیز تخیل پذیرفته شدن عبادات مردود را از نشانه‌های استدراج دانسته‌اند [۴۱].[۴۲]

آثار استدراج

یکی از مهم‌ترین آثار و نتایج سنت استدراج در جامعه، این است که از غرور بی‌جا جلوگیری می‌کند، زیرا داشتن ثروت زیاد و قدرت فراوان و... تنها نشانه آن نیست که خداوند ما را دوست دارد، بلکه ممکن است استدراج و مقدمه مجازات باشد. از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است که: "خداوند به داوود وحی کرد که ای داوود، در هر حال از من بترس و از هر حالی بیشتر، آن زمانی بترس که نعمت‌هایم از هر دری به سویت سرازیر می‌شود. مبادا کاری کنی که به زمینت زنم و دیگر به نظر رحمت به تو نظر نکنم"[۴۳]. همچنین در آیات أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ[۴۴]، نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ[۴۵] خداوند کسانی را که اشتباهی داشته‌اند متنبه نموده و می‌فرماید: "اگر ما در مال و اولاد به ایشان توسعه دادیم، خیال نکنند که خواسته‌ایم خیرات ایشان را زودتر به ایشان برسانیم؛ چون اگر چنین بود، توانگران و مترفین ایشان را به عذاب خود دچار نمی‌کردیم، بلکه این عمل ما برای بیشتر عذاب کردن است[۴۶].

یکی دیگر از آثار و نتایج سنت استدراج، تبیین چگونگی ثروت زیاد و رفاه و... در دست کافران و انسان‌های گنه‌کار و عصیان‌گر است. بنابراین خداوند خواهان گمراهی و عذاب بندگان خود نیست، بلکه این بندگان هستند که به محض دستیابی به ثروت و قدرت، اوامر الهی را به فراموشی سپرده و گرفتار سنت استدراج می‌شوند[۴۷].

پاسخ به شبهات

استدراج و حکمت الهی

با توجه به مباحثی که در مورد استدراج، اسباب و زمینه‌های آن بیان گردید پاسخ برخی از اشکال‌ها درباره آن نیز حل می‌‌شود. از جمله اینکه استدراج نوعی نیرنگ و فریب بوده و خود باعث مفسده و اصرار بر قبیح شده و با عدالت و حکمت الهی منافات دارد و گاهی از آن به عذاب جبری و قهری خداوند یاد شده است[۴۸].

در پاسخ می‌‌توان گفت:

  1. استدراج خداوند هر چند به حسب ظاهر مکر در اضلال و هلاکت است، لکن بر اساس واقع و دقت عقلی مهلت دادن خداوند در ابتدا، از باب استدراج و اتمام حجت بوده و مؤاخذه بعدی جهت تأدیب او و دیگران است.
  2. مکر و خدعه در مورد خداوند با دیگران در لفظ مشترک بوده، لکن از حیث محتوا فرق اساسی با هم دارند و آن اینکه خداوند مکر و خدعه را به خاطر غایت مقدس و انذار دیگران انجام می‌‌دهد، تا اینکه گناهکاران برگشته و تقوا پیشه کنند، ولی مکر از غیر خداوند چنین نیست و بدین جهت است که خداوند خود را به خَيْرُ الْمَاكِرِينَ (بهترین مکر کننده‌ها) توصیف کرده است[۴۹].
  3. عذاب استدراج در واقع ثمره کارهای اختیاری و گناهان بندگان است، چنان که قرآن می‌‌فرماید: وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ[۵۰] در جای دیگر می‌‌فرماید: آنان (گناهکاران) کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند و این، جزای کارهایی است که انجام می‌‌دادند فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۵۱].

بنابراین، استدراج مانند کارهای دیگر خداوند بر اساس حکمت بوده و با عدالتش منافاتی ندارد و مادامی که نزول عذاب، مایه بیداری و برگشت گناهکاران باشد خداوند اقدام به عذاب استدراج نمی‌کند؛ چنان که در قرآن می‌‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۵۲].

دلیل سازگاری عذاب استدراج با عدالت و حکمت الهی آن است که:

  1. قرآن و روایات، انسان‌ها را از این سنت الهی و نشانه‌های آن آگاه کرده است.
  2. همین که خداوند زمان وقوع عذاب استدراج را بیان نکرده، خود نشانه عدم رضایت خدا بر گناهان آنهاست، چرا که اگر زمان آن را مشخص می‌‌کرد کافران و گناهکاران تا قبل از رسیدن زمان عذاب، مشغول گناه خود می‌‌شدند به امید اینکه اندکی مانده به زمان عذاب توبه می‌‌کنند و این اغرای به قبیح است که با حکمت الهی منافات دارد[۵۳][۵۴]

مجبّره و استدراج در کفر

گروهی از مجبّره، مراد از استدراج در آیه وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ[۵۵] را به استدراج کافران توسط خداوند در کفر و گمراهی معنا کرده‌اند، لکن این تفسیر نادرست است، چرا که:

  1. استدراج در کفر کاری است قبیح و با حکمت خداوند منافات دارد.
  2. استدراج، عذابی است که از ناحیه خداوند بر کافران نازل می‌‌شود. اگر کفر کافران نیز کار خدا باشد لازمه‌اش آن است که خداوند کافران را به سبب کار خودش عذاب بکند و این نیز در مورد خداوند محال است.
  3. ظاهر آیه خلاف این تفسیر را بیان می‌‌کند، چرا که بر اساس آیه کسانی که به عذاب استدراج گرفتار می‌‌شوند کافران به خدا، پیامبر و آیات او هستند و خداوند در آینده آنها را به عذاب استدراج دچار خواهد ساخت، به دلیل اینکه "سین" در "سنستدرجهم" بیان‌گر تحقق یافتن فعل در آینده است؛ بنابراین اگر مراد از استدراج در آیه را به استدراج در کفر معنا کنیم چنین می‌‌شود: کسانی که کافر شدند در آینده آنها را به کفر نزدیک‌تر خواهیم ساخت! و این تفسیر از آیه، تحصیل حاصل و لغو و عبث خواهد بود [۵۶][۵۷]

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۳۲۰.
  2. المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷۷.
  3. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۳۳۵.
  4. فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ج ۱، ص۲۳۱.
  5. لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۷۳.
  6. جرجانی، علی بن محمد، التعریفات، ص۸؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۱؛ جزایری، نورالدین، فروق اللّغات، ص ۴۰.
  7. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۲۰، ص۴۶.
  8. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۹، ص۳۸۶.
  9. فخرالدین رازی، ابوعبدالله، موسوعة مصطلحات، ص ۳۹۶؛ تهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج ۱، ص۴۶۳؛ السقاف، حسن بن علی، صحیح شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۲۲.
  10. لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸.
  11. ر. ک. فرهنگ شیعه، ص ۷۴.
  12. ر. ک. فرهنگ شیعه، ص ۷۳؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۸۰؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه استدراج»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵؛ لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.
  13. «و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرام‌آرام از جایی که درنمی‌یابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.
  14. «بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ می‌شمرند وابگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو می‌گیریم» سوره قلم، آیه ۴۴.
  15. ر. ک. فرهنگ شیعه، ص ۷۳.
  16. «و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۴.
  17. زمخشری، محمود، الکشاف، ج۲، ص۱۰۶؛ عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق اللغویة، ص ۲۱۳ ۲۱۵؛ تهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۷۳۲.
  18. «تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.
  19. «بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.
  20. «جز این نیست که مهلتشان می‌دهیم تا بر گناه بیفزایند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.
  21. «(و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم» سوره انعام، آیه ۴۴.
  22. جزایری، نورالدین، فروق اللغات، ص ۳۹.
  23. شهید ثانی، حقایق الایمان، ص ۵۰.
  24. «و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرام‌آرام از جایی که درنمی‌یابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.
  25. «بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ می‌شمرند وا بگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو می‌گیریم» سوره قلم، آیه ۴۴.
  26. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۴۱؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۵۰۴.
  27. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۸، ص۳۶۲ و ج۲۰، ص۴۶.
  28. «قَالَ هُوَ الْعَبْدُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدُ لَهُ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهِيهِ تِلْكَ النِّعْمَةُ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنْ ذَلِكَ الذَّنْبِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۵۲.
  29. «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ يُذَكِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ يَتَمَادَى بِهَا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۵۲.
  30. لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.
  31. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۵۸ و ص۲۳۷.
  32. «و چه بسا شهرهایی که به (مردم) آنها مهلت دادم با آنکه ستمگر بودند سپس آنها را فرو گرفتم و بازگشت (هر چیز) به سوی من است» سوره حج، آیه ۴۸.
  33. معموری، علی، بررسی سنت استدراج در قرآن و میراث تفسیری، ص۱۱۵، مطالعات قرآن و حدیث، ش۱، ۱۳۸۶ش.
  34. «و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرام‌آرام از جایی که درنمی‌یابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.
  35. «و به یقین پیامبران پیش از تو ریشخند شده‌اند؛ پس به کافران مهلت دادم آنگاه آنان را فرو گرفتم؛ بنابراین (بنگر که) کیفر من چگونه بود؟» سوره رعد، آیه ۳۲.
  36. «آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از داده‌ها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.
  37. لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.
  38. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ج۱، ص۲۷۸.
  39. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴، ص۳۰۰.
  40. «الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۷.
  41. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب القرآن، ج۴، ص۳۴۹
  42. لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.
  43. سيوطى، جلال الدين، الدر المنثور، ج۳، ص۲۳.
  44. «آیا می‌پندارند در آنچه از مال و فرزندان که آنان را بدان یاری می‌رسانیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۵.
  45. «برای آنان در نیکی‌ها شتاب می‌ورزیم؟ (خیر،) بلکه در نمی‌یابند» سوره مؤمنون، آیه ۵۶.
  46. المیزان، ج۷، ص۵۲.
  47. سرمدی، محمود، مقاله «آیه استدراج»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵.
  48. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۱۳۶؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله، مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر)، ج۱۵، ص۷۳ و ۷۵.
  49. شیخ مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص ۳۵ ۳۶؛ ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۱۳۶.
  50. «و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در می‌گذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.
  51. «(از این) پس به کیفر آنچه می‌کردند باید کم بخندند و بسیار بگریند» سوره توبه، آیه ۸۲.
  52. «بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.
  53. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۵، ص۴۱.
  54. لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.
  55. «و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرام‌آرام از جایی که درنمی‌یابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.
  56. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۴۱؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۵۰۴؛ کاشانیف ملافتح الله، منهج الصادقین، ج۴، ص۱۴۲.
  57. لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.