اسماعیل بن عباد قصری در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

اسماعیل بن عباد[۱]، در سند دو روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از الکافی ذکر گردیده است؛ برای نمونه:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ وَ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ جَمِيعاً يَرْفَعَانِهِ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِS قَالَ: مَا كَانَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ مُؤْمِنٌ إِلَّا فَقِيراً وَ لَا كَافِرٌ إِلَّا غَنِيّاً حَتَّى جَاءَ إِبْرَاهِيمُS فَقَالَ- رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا[۲] فَصَيَّرَ اللَّهُ فِي هَؤُلَاءِ أَمْوَالًا وَ حَاجَةً وَ فِي هَؤُلَاءِ أَمْوَالًا وَ حَاجَةً»[۳].[۴]

شرح حال راوی

مراد از راوی اسماعیل بن عباد القصری است که در کتاب‌های رجالی متقدم از وی یاد نشده است و تنها برقی و شیخ طوسی او را از اصحاب امام رضاS شمردند [۵]، بدان جهت گزارشی از حال وی در کتاب‌های رجالی نیامده است؛ لکن از تعبیر شیخ طوسی برداشت می‌شود که به جهت انتسابش به یزید بن هبیره والی شهر کوفه، ملقب به «القصری» گردیده است[۶]؛ زیرا ابن هبیره پس از آنکه از طرف محمد بن مروان بن حکم، آخرین خلیفه اموی، به عنوان والی کوفه نصب گردید، برای خودش قصری ساخت که به قصر ابن هبیره معروف شده است[۷].

اسماعیل بن عباد از راویانی است که نص امام کاظمS به امامت فرزندش علی بن موسی الرضاS را روایت کرده است[۸].

یادآوری: در بعضی اسناد نام راوی با پسوند النضری آمده است[۹] که تصحیف است، به قرینه بکر بن صالح که از او روایت کرده است[۱۰].[۱۱]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات راوی مشخص نیست؛ لکن برقی[۱۲] و شیخ طوسی[۱۳]، اسماعیل بن عباد را در اصحاب امام رضاS ذکر کرده و به جهت نقل معجزه امام کاظمS[۱۴] بعضی او را از اصحاب آن حضرت نیز به شمار آورده‌اند[۱۵]؛ لکن این برداشت نادرست است؛ زیرا اسماعیل بن عباد این معجزه را با واسطه نقل کرده است[۱۶].

آیت الله بروجردی، اسماعیل بن عباد را از راویانی دانسته است که در بین طبقه ۵ و ۶ قرار دارد[۱۷].

یادآوری: در اسناد روایات، موردی که اسماعیل بن عباد بی‌واسطه از معصوم(ع) روایت کند، یافت نشده، جز یک مورد که از امام صادقS روایت کرده است[۱۸] که به قرینه اسناد دیگر، این روایت مرسل است؛ زیرا اسماعیل بن عباد با یک واسطه از امام کاظمS[۱۹] و با دو واسطه از امام صادقS روایت کرده است[۲۰].[۲۱]

استادان و شاگردان راوی

در تفسیر کنز الدقائق، اسماعیل بن عباد مرفوعاً از امام صادقS روایت کرده و ابراهیم بن عقبه و حمزة بن عبید از او روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی ایشان شمرده می‌شوند.

در دیگر کتاب‌های روایی، از اساتید حدیثی او چنین نام برده شده است: حسین بن ابی یعقوب، تمیم بن بهلول، عامر بن علی جامعی، داود بن کثیر الرقی، عبدالله بن بکیر، سلیمان الجعفی، حسن بن محمد، خراش، حسین بن ابی‌یعفور، محمد بن ابی حمزه و اسماعیل بن سلام[۲۲].

همچنین افراد متعددی از اسماعیل بن عباد روایت کرده‌اند؛ مانند الحسین بن سعید الاهوازی، علی بن اسباط، بکر بن صالح، محمد بن علی ابی سمینه، جعفر بن محمد الهاشمی، الحسن بن علی بن ابی عثمان، ابان بن عثمان، علی بن مهزیار، عبدالله بن المغیرة و احمد بن هلال[۲۳].[۲۴]

مذهب راوی

نام راوی در رجال شیخ ذکر شده که موضوع آن، اعم از راوی امامی و غیر امامی، است؛ لکن یاد نام وی در رجال برقی[۲۵]، امامی بودن او را تأیید می‌کند؛ زیرا موضوع رجال برقی ذکر راویان امامی است. افزون بر آن، مضامین روایات اسماعیل بن عباد هم با امامی بودنش سازگاری دارد؛ نمونه‌هایی از این روایات:

  1. «... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ عَنْ خِرَاشٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِS قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ هَؤُلَاءِ الْمُخَالِفِينَ عَلَيْنَا يَقُولُونَ إِذَا أُطْبِقَتْ عَلَيْنَا أَوْ أَظْلَمَتْ فَلَمْ نَعْرِفِ السَّمَاءَ كُنَّا وَ أَنْتُمْ سَوَاءً فِي الِاجْتِهَادِ فَقَالَ لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَلْيُصَلَ لِأَرْبَعِ وُجُوهٍ»[۲۶].
  2. «... عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي يَعْقُوبَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍS فِي قَوْلِهِ أَيَحْسَبُ أَنْ لَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ[۲۷] يَعْنِي نَعْثَلَ[۲۸] فِي قَتْلِ ابْنَةِ النَّبِيِّa يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُبَدًا[۲۹] يَعْنِي الَّذِي جَهَّزَ بِهِ النَّبِيُّa فِي جَيْشِ الْعُسْرَةِ أَيَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ[۳۰] قَالَ فِي فَسَادٍ كَانَ فِي نَفْسِهِ أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ[۳۱] رَسُولُ اللَّهِa وَلِسَانًا[۳۲] يَعْنِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَS وَشَفَتَيْنِ[۳۳] يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ[۳۴] إِلَى وَلَايَتِهِمَا فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ[۳۵]»[۳۶].
  3. «... وَ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ الْقَصْرِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِS قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّa وَ انْتَهَى إِلَى حَيْثُ أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَاجَاهُ رَبُّهُ جَلَّ جَلَالُهُ فَلَمَّا أَنْ هَبَطَ إِلَى السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ نَادَاهُ يَا مُحَمَّدُ قَالَ لَبَّيْكَ رَبِّي قَالَ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ أُمَّتِكَ يَكُونُ مِنْ بَعْدِكَ لَكَ خَلِيفَةً قَالَ اخْتَرْ لِي ذَلِكَ فَتَكُونَ أَنْتَ الْمُخْتَارَ لِي فَقَالَ لَهُ اخْتَرْتُ لَكَ خِيَرَتَكَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍS»[۳۷].[۳۸]

جایگاه حدیثی راوی

چنان که گذشت، تنها برقی و شیخ طوسی به یاد کرد نام راوی در زمره اصحاب امام رضاS بسنده کردند؛ ولی درباره توثیق و تضعیف وی سخنی نگفتند؛ با این حال، با توجه به نکاتی وثاقت یا دست‌کم حُسن حال وی تقویت می‌شود:

  1. قرار گرفتن نام راوی در سند روایت کامل الزیارات[۳۹].
  2. ذکر نام راوی در سند روایت تفسیر القمی[۴۰].
  3. روایت اجلای روات شیعه از ایشان[۴۱]؛ به مانند عبدالله بن المغیره که از اصحاب اجماع است[۴۲]، نیز حسین بن سعید الاهوازی[۴۳] که از اجلای اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی(ع) است، همچنین علی بن مهزیار اهوازی[۴۴] که از وکلای مورد وثوق امام جواد و امام هادی(ع) بوده است.

آیت الله بهبهانی: "روى عنه عبدالله بن المغيرة في الصحيح وكذا الحسين بن سعيد وفيهما إشعار بالاعتماد به؛ وسيجيء في الحسن بن علي بن فضال عن الفضل بن شاذان كنت اقرىء على مقرء يقال له إسماعيل بن عباد[۴۵] والظاهر أنه هو هذا الرجل ويظهر منه حسن حاله فتأمل"[۴۶].[۴۷]

منابع

پانویس

  1. رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۰۷؛ رجال البرقی، ص۵۴؛ منهج المقال، ج۲، ص۳۳۳، ش۵۵۷؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۱۸، ش۵۰۳؛ جامع الرواة، ج۱، ص۹۷، ش۶۷۲؛ منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۲، ص۶۷، ش۳۶۰؛ تنقیح المقال، ج۱۰، ص۱۵۹، ش۲۳۲۱؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۶۹، ش۸۳۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۶۰، ش۱۳۷۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۴۵، ش۳۴۵.
  2. پروردگارا! ما را مایه عبرتی برای کافران مگردان و از ما درگذر! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای سوره ممتحنه، آیه ۵.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۲۰۴ به نقل از الکافی، ج۲، ص۲۶۲، ح۱۰.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 159.
  5. رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۰۷.
  6. شیخ طوسی: إسماعیل بن عباد القصری، من قصر ابن هبیرة؛ (الرجال، ص۳۵۲، ش۵۲۰۷). در بعضی اسناد با عنوان إسماعیل بن عباد القصری قصر ابن هبیرة روایت کرده است. (رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ج۲، ص۷۳۵، ح۸۲۱).
  7. سمعانی: القصری بفتح القاف و سکون الصاد المهملة و فی آخرها الراء، هذه النسبة إلی القصر، و هو فی ستة مواضع،... و الثانی منسوب إلی قصر ابن هبیرة؛ (الأنساب سمعانی)، ج۱۰، ص۴۴۰، ش۳۲۵۷). حموی: قصر ابن هبیرة: ینسب إلی یزید بن عمر بن هبیرة، کان لما ولی العراق من قبل مروان بن محمد بن مروان بنی علی فرات الکوفة مدینة فنزلها و لم یستتمها حتی کتب إلیه مروان بن محمد یأمره بالاجتناب عن مجاورة أهل الکوفة فترکها و بنی قصره المعروف به بالقرب من جسر سورا، فلما ملک السفاح نزله واستتم تسقیف مقاصیر فیه وزاد فی بنائه و سماه الهاشمیة، و کان الناس لا یقولون إلا قصر ابن هبیرة علی العادة الأولی.... (معجم البلدان، ج۴، ص۳۶۵) در یک روایت تهذیب آمده است: ... عن أبی ولاد قال: قلت لأبی عبداللهS: إنی کنت خرجت من الکوفة فی سفینة إلی قصر ابن هبیرة و هو من الکوفة علی نحو عشرین فرسخا فی الماء.... (تھذیب الاحکام، ج۳، ص۲۹۸، ح۹۰۹).
  8. «أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ وَ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ الْقَصْرِيِّ جَمِيعاً عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي إِبْرَاهِيمَS جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي قَدْ كَبِرَ سِنِّي فَخُذْ بِيَدِي مِنَ النَّارِ قَالَ فَأَشَارَ إِلَى ابْنِهِ أَبِي الْحَسَنِS فَقَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي»؛ (الکافی، ج۱، ص۳۱۲، ح۳).
  9. «... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادِ النَّضْرِيِ عَنْ تَمِيمٍ...»؛ (بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۱۲).
  10. «مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ إِشْكِيبَ، قَالَ أَخْبَرَنَا بَكْرُ بْنُ صَالِحٍ الرَّازِيُّ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ الْقَصْرِيِّ قَصْرُ ابْنِ هُبَيْرَةَ»؛ (رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ج۲، ص۷۳۵، ش۸۲۱).
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 159-161.
  12. رجال البرقی، ص۵۴.
  13. رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۰۷.
  14. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۴۳۶، ش۸۲۱.
  15. و ذکره بعض فی أصحاب (ظم)؛ (جامع الرواة، ج۱، ص۹۷).
  16. «... عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ الْقَصْرِيِّ قَصْرُ ابْنِ هُبَيْرَةَ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَلَامٍ وَ فُلَانِ بْنِ حُمَيْدٍ، قَالا، بَعَثَ إِلَيْنَا عَلِيُّ بْنُ يَقْطِينٍ...»؛ (رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ج۲، ص۷۳۵، ش۸۲۱).
  17. طبقات رجال الکافی، ص۷۰.
  18. «مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِS وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَ آخِرُهَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ آيَتَيْنِ بَعْدَهَا»؛ (الکافی، ج۸، ص۲۹۰، ش۴۳۸).
  19. الکافی، ج۱، ص۳۱۲، ح۳.
  20. تهذیب الاحکام، ج۲، ص۴۵، ح۱۲.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 161-162.
  22. تفسیر القمی، ج۲، ص۴۲۳؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۱۲، (ح۲۴)، ص۳۳۴، (ح۵)؛ الکافی، ج۱، ص۳۱۲، (ح ۳)، ج۲، ص۵۶، (ح۳)؛ الامالی (صدوق)، ص۵۹۱، ح۱۶؛ الامالی (مفید)، ص۱۸۹، ح۱۶؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۴۵، ح۱۲؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۳۰، ح۱۰۹۰؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۸۰۵، ح۱۴؛ رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۴۳۶، ش۸۲۱.
  23. تفسیر القمی، ج۲، ص۴۲۳؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۳۴، (ح۵)، ص۵۱۲، (ح۲۴)؛ الکافی، ج۱، ص۳۱۲، (ح ۳)، ج۲، ص۵۶، (ح۳)؛ کامل الزیارات، ص۱۵۴، ح۲؛ الامالی (صدوق)، ص۵۹۱، ح۱۶؛ الامالی (مفید)، ص۱۸۹، ح۱۶؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۴۵، ح۱۲؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۸۰۵، ح۱۴. (روایت احمد بن هلال از اسماعیل بن عباد مرسل است به قرینه بُعد طبقه و اسنادی دیگر).
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 162-163.
  25. رجال البرقی، ص۵۴.
  26. تهذیب الاحکام، ج۲، ص۴۵، ح۱۴۴.
  27. آیا گمان دارد که هرگز کسی بر او چیرگی نمی‌تواند داشت؟ سوره بلد، آیه ۵.
  28. زبیدی: النعثل، کجعفر:... قال اللیث: النعثل الشیخ الأحمق. و نعثل: یهودی کان بالمدینة، قیل: به شبه عثمان کما فی التبصیر. و قیل: نعثل رجل لحیانی أی طویل اللحیة من أهل مصر، کان یشبه به عثمان إذا نیل منه لطول لحیته و لم یکونوا یجدوا فیه عیبا غیر هذا؛ (تاج العروس، ج۱۵، ص۷۴۵) علامه مجلسی بعد از نقل حدیث می‌نویسد: والمراد به هنا عثمان، و جیش العسرة غزوة تبوک؛ (بحار الانوار، ج۲۴، ص۲۸۳).
  29. می‌گوید: دارایی هنگفتی را تباه کردم، سوره بلد، آیه ۶.
  30. آیا می‌پندارد که هیچ کس او را ندیده است؟ سوره بلد، آیه ۷.
  31. آیا برای او دو چشم نیافریده‌ایم، سوره بلد، آیه ۸.
  32. و زبان و دو لب؟ سوره بلد، آیه ۹.
  33. و زبان و دو لب؟ سوره بلد، آیه ۹.
  34. و آیا به او دو راه (خیر و شرّ) را نشان ندادیم؟ سوره بلد، آیه ۱۰.
  35. اما او از گذرگاه سخت نگذشت * و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟ سوره بلد، آیه ۱۱-۱۲.
  36. بحار الانوار، ج۲۴، ص۲۸۲، ح۸.
  37. الامالی (صدوق)، ص۵۹۱، ح۱۶.
  38. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 163-165.
  39. «وَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْمَدَائِنِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِS فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ آتِي قَبْرَ الْحُسَيْنِ قَالَ نَعَمْ يَا أَبَا سَعِيدٍ ائْتِ قَبْرَ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِa أَطْيَبِ الطَّيِّبِينَ وَ أَطْهَرِ الطَّاهِرِينَ وَ أَبَرِّ الْأَبْرَارِ فَإِذَا زُرْتَهُ كُتِبَ لَكَ اثْنَتَانِ وَ عِشْرُونَ عُمْرَةً»؛ (کامل الزیارات، ص۱۵۴، ح۲).
  40. تفسیر القمی، ج۲، ص۴۲۳.
  41. ر.ک: تنقیح المقال، ج۱۰، ص۱۶۱، ش۲۳۲۱؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۹۰؛ منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۲، ص۶۷، ش۳۶۰؛ سماء المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۳۲۹.
  42. تهذیب الاحکام، ج۲، ص۴۵، ح۱۲.
  43. تفسیر القمی، ج۲، ص۴۲۳.
  44. الامالی (مفید)، ص۱۸۹، ح۱۶.
  45. اشاره است به روایت کشی در ترجمه حسن بن علی بن فضال: «قَالَ أَبُو عَمْرٍو قَالَ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ إِنِّي كُنْتُ فِي قَطِيعَةِ الرَّبِيعِ فِي مَسْجِدِ الزَّيْتُونَةِ أَقْرَأُ عَلَى مُقْرِئٍ يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَبَّادٍ...»؛ (رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۱۵، ش۹۹۳).
  46. تعلیقة علی منهج المقال، ص۹۰.
  47. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 165-166.