اعتدال در سیره معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

یکی از راهکارهای اساسی در راستای آموزش و اصلاح جامعه اسلامی، تأکید اصل اعتدال در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی از سوی پیشوایان معصوم است. ایشان با رعایت این اصل در مسائل مختلف زندگی و دوری از افراط و تفریط، پیروان خود را نیز سفارش می‌فرمودند که در مسائل اعتقادی، سیاسی و اقتصادی، عبادی و اجتماعی به سمت افراط و تفریط کشیده نشوند. اسلام، آیین اعتدال است و در همه امور، انسان‌ها را به اعتدال دعوت می‌کند[۱]. یعنی انسان معتدل از نظر عقیده، نه تنها راه غلو را نمی‌پیماید، بلکه به راه تقصیر و شرک[۲]، جبر و تفویض نیز متمایل نمی‌شود. انسان معتدل از نظر ارزش‌های مادی و معنوی نه آن‌چنان غرق مسائل مادی می‌شود که معنویت را فراموش کند و نه آن‌چنان در معنویت فرو می‌رود که تارک دنیا شود. چنین انسانی به لحاظ روابط اجتماعی نه منزوی از جامعه و مردم است و نه اصالت و استقلال خود را از دست می‌دهد. چنین انسان معتدلی در امور اقتصادی نیز نه راه دنیاپرستان و تجمل‌گرایان را می‌پیماید و نه راه کسانی را که تمام مواهب و نعمت‌های الهی را بر خود حرام می‌سازند؛ بلکه چنین انسانی، معتدل است و با الگو گرفتن از سیره پیشوایان معصوم، در همه حال راه اعتدال را می‌پیماید.

در عصر حضور پیشوایان معصوم (ع) گروهی وجود داشتند که با زهدنمایی و صوفی‌گری، شیوه‌ای برخلاف سیره معصومان (ع) در پیش گرفته بودند. مسلک این گروه که از آن زمان تا حال در جهان اسلام وجود داشته است، اساساً هیچ‌گونه سازشی با اسلام و سیره معصومان (ع) ندارد و به لحاظ اینکه تارک دنیا شده بودند، به عدم شرکت در امور سیاسی و اجتماعی اعتقاد داشتند، از این جهت در هر عصری مورد تأیید طاغوت‌ها و حاکمان ستمگر بوده‌اند و در مقابل از همان ابتدای پیدایش در جامعه اسلامی مورد سرزنش و انکار پیشوایان معصوم قرار می‌گرفتند. بزنطی می‌گوید: یکی از دوستان ما به حضرت صادق (ع) عرض کرد: در زمان ما دسته‌ای پیدا شده‌اند که به آنها صوفیه گفته می‌شود. نظر شما درباره آنها چیست؟ امام صادق (ع) فرمود: آنها دشمنان ما هستند. کسی که به آنها متمایل شود، از آنهاست و با آنها محشور می‌شود و به زودی افرادی می‌آیند که ادعای دوستی با ما می‌کنند ولی به صوفی‌ها تمایل نشان می‌دهند و خود را شبیه آنان در می‌آورند. لقب خود را همانند لقب آنها می‌کنند و گفتار آنها را توجیه می‌کنند... آگاه باشید کسی که به آنها تمایل کند از ما نیست و ما از او بیزار هستیم و کسی که آنها را انکار کند، مانند کسی است که در رکاب رسول خدا (ص) با کافران جهاد می‌کند[۳].

در روایت دیگر محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب می‌گوید: با امام هادی (ع) در مسجدالنبی نشسته بودیم. ناگاه جماعتی از صوفیه وارد مسجد شدند. آنان به گرد هم حلقه زدند و به ذکر ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مشغول شدند. امام هادی (ع) فرمود: به این دغلبازان توجه نکنید، چراکه آنها همدم شیطان‌ها و ویران‌کننده پایه‌های دین هستند...[۴].

چنین تأکیدات محکمی دلیل بر آن است که ائمه اطهار (ع)، مسلک‌هایی را که گرفتار افراط و تفریط می‌شدند، تأیید نمی‌کردند. از نظر ایشان کسانی که از حد وسط و اعتدال خارج می‌شوند، برخلاف سیره معصومان (ع) گام برداشته و مورد تأیید نخواهند بود[۵].[۶]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. در آیه ۱۴۳ سوره بقره آمده است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا. امیرمؤمنان علی (ع) نیز فرمود: «الْمُؤْمِنُ‏ سِيرَتُهُ‏ الْقَصْدُ»؛ شیوه زندگی مؤمن میانه‌روی است. محمد محمدی ری‌شهری، میزان‌الحکمة، ج۹، ص۱۳۸-۱۳۹.
  2. امام علی (ع) می‌فرماید: دو گروه در مورد من هلاک شده‌اند: دوست غلوکننده و دشمن بدخواه (ر. ک: نهج‌البلاغه، حکمت ۱۱۷).
  3. شیخ عباس قمی، سفینة‌البحار، ج۲، ص۵۷؛ احمد بن محمد مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعه، ص۵۶۳.
  4. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۵۸.
  5. ممکن است این پرسش به وجود آید که اگر شیوه زندگی کردن و سیره ائمه اطهار (ع) در حد اعتدال بوده، پس چرا در دوره‌های مختلف، اختلافاتی در این زمینه مشاهده می‌شود. به طور مثال پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) در لباس و مسکن و غذا در نهایت سادگی زندگی می‌کردند ولی برخی از ائمه (ع) همچون امام صادق (ع) و امام رضا (ع) و یا دیگران این‌گونه نبودند. در پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که ساده‌زیستی پیامبر (ص) و امام علی (ع) بر اساس دو انگیزه بود: نخست آنکه شیوه ساده‌زیستی وظیفه رهبران حق و حاکمان سیاسی است، زیرا آنان وظیفه دارند سطح زندگی خود را با ضعیف‌ترین افراد جامعه هماهنگ سازند چنانکه امام علی (ع) می‌فرمود: آیا به همین قناعت کنم که گفته شود من امیر مؤمنان هستم؟ اما با مؤمنان در سختی‌های روزگار شریک نباشم؟ و در تلخی‌های زندگی پیشوای آنان نباشم؟ (نهج‌البلاغه، نامه ۴۵). آن حضرت در روایت دیگر فرمود: خداوند مرا رهبر خلقش قرار داد و بر من واجب کرد که در مورد خورد و خوراک و پوشاک همانند مردم تهیدست و ناتوان بر خود تنگ گیرم تا فقیر از فقر من پیروی کند (و به ستوه نیاید) و ثروتمند به خاطر ثروتش طغیان نکند. (ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۰). دوم آنکه باید بر این نکته توجه داشت که در عصر پیامبر و امام علی (ع) نوع مردم فقیر بودند و اگر آن حضرت بالاتر از سطح عامه مردم زندگی می‌کرد انگشت‌نما می‌شد. به همین دلیل حماد بن عثمان روایت می‌کند: من در حضور امام صادق (ع) بودم که شخصی به آن حضرت گفت: شما فرمودید علی بن ابی‌طالب (ع) لباس زبر و خشن می‌پوشید در صورتی که در تن شما لباس نو و مناسب می‌بینم. امام صادق (ع) فرمود: امام علی (ع) آن لباس را در عصری می‌پوشید که بدنما نبود و اگر همان لباس را امروز می‌پوشید، به بدی انگشت‌نما می‌شد. پس بهترین لباس هر زمان لباس مردم آن زمان است. (ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۱). بنابراین هیچ تضادی در سیره اهل بیت (ع) و شیوه زندگی پیشوایان معصوم (ع) با یکدیگر وجود ندارد و اعتدال نیز به مقتضای وضعیت موجود تبیین می‌شود. پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع) و امام حسن مجتبی هنگام حکومت، ساده‌زیستی را رعایت می‌کردند. یکی به دلیل شرایط زمان و دیگر به دلیل آنکه خود، حاکم سیاسی بودند و باید خود را با فقیرترین افراد تحت حکومت تطبیق دهند، اما پیشوایانی که به طور رسمی حاکم سیاسی نبودند و از طرفی وضع مالی نوع مردم هم خوب بود، آنان نیز زندگی متوسط را اختیار می‌کردند.
  6. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۲۶.