اعتدال در لغت
مقدمه
اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه "ع ـ د ـ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر[۱] و بهطور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری مساوات بین جهات مختلف است[۲].
اعتدال در اصل لغت، به دو روز از سال در بهار و پاییز گفته میشود که شب و روز در آن مساویند[۳]؛ لذا اعتدال، میانه دو حالت است، خواه در «کمّ» باشد یا «کیف»[۴]. ازاینرو نقطه مقابل اعتدال، افراط و تفریط نامیده میشود[۵] که مفهوم جامع هر دو، فساد به معنای خروج از حالت اعتدال است، بنابراین، دو مفهوم "اعتدال" و "صلاح" با یکدیگر رابطه جانشینی و هر دو با مفهوم "فساد" رابطه تقابل دارند[۶]؛ همچنین با توجه به اینکه اعتدال بهمعنای میانهروی است، اسراف نقطه مقابل آن بهشمار میرود[۷].
در اصل و لغت عدل نیز میانهروی و دوری از افراط و تفریط وجود دارد، به گونهای که در آن زیادی و کاستی نباشد و به مناسبت این اصل، در میانهروی، برابری، قسط و راستی به کار میرود[۸]. این واژه به معنای "استقامت و پایداری" نیز آمده است[۹].
کلمه دیگری که در زبان عربی، معادل کلمه میانهروی در زبان فارسی است، واژه "اقتصاد" است. این کلمه از ریشه فعل "قصد یقصد" به معنای "پرهیز از افراط و تفریط در امور" است[۱۰]. این واژه به معنای "استقامت و پایداری" نیز آمده است[۱۱].[۱۲]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۹، ص۸۵؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۰، «عدل».
- ↑ مفردات، ص۵۵۳، «عدل».
- ↑ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۳۱.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۴۳۳.
- ↑ التحقیق، ج۹، ص۶۱ـ۶۲، «فرط».
- ↑ التوقیف، ج۱، ص۵۵۶؛ مفردات، ص۶۳۶، «فسد».
- ↑ التعریفات، ص۳۸.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۵۳.
- ↑ لسان العرب، ص۴۳۳.
- ↑ لسان العرب، ج ۳، ص۳۵۴ و کتاب العین، ج ۵، ص۵۴ - ۵۵.
- ↑ لسان العرب، ص۴۳۳.
- ↑ نبیاللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۶۲۵؛ خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۴۲؛ سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۴۹.