بحث:آیا اعتقاد به تام بودن علم معصوم غلو است؟ (پرسش)
پاسخ تفصیلی
معناشناسی
معناشناسی غیب
غیب هر آن چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۱].
معناشناسی غلو
غلو در لغت به معنای زیاده روی، افراط، بالابردن و تجاوز از حد خود است[۲] و در اصطلاح دینی به معنای افراط در عقیده و زیاده روی در اعتقاد به جایگاه و موقعیت اشخاص، فراتر از چیزی که شرع ترسیم کرده است، تعریف شده است[۳]. برخی هم آن را به تجاوز از حد وحی به اینکه اهل بیت متصف به صفاتی شوند که خداوند برای آنها قرار نداده مانند: اعتقاد به اینکه خداوند امر عالم را به آنها واگذار نموده و خود کنار رفته یا اعتقاد به خدایی آنها داشته و آنها را از حدود بشریّت خارج کرده و به الوهیت داخل کند و... معنا کرده اند[۴].
این واژه به طور کلی در اصطلاح متکلمان[۵]، رجالیان[۶] و علمای ملل و نحل[۷] نیز در همین معنا به کار رفته است هر چند هر یک از آنان در تعریف و بیان مصادیق این واژه موضع مختلفی گرفتهاند. بر اساس قرائن در ادبیات این محققان، از باورهایی همچون «انکار مرگ امام» یا «باور به خدایی او» یا «عقیده به حلول خداوند در وجود او»[۸] و قرار دادن انبیا و صالحان در مرتبه ربوبی و گرویدن به ایشان با اعتقاد به اینکه سزاوار پرستشند[۹]، به غلو تعبیر شده و کسی که به یکی از این امور معتقد باشد، غالی نام گرفته است. برخی برآنند که نخستین بار، غلو به معنای «انکار مرگ و ادعای غیبت پیامبر خدا بعد از رحلت آن حضرت به کار رفته است[۱۰].
کاربریهای سهگانه علم تام
پیش از پاسخ به سؤال مذکور لازم است مراد از تمامیت و محدودیت علم معصوم مشخص شود.
در لفظ و اصطلاح "علم تام" سه کاربری متفاوت از هم وجود دارد:
- تام به معنای فعلی در مقابل شأنی: به این معنا که معصوم بالفعل به استثنای علومی که احاطۀ بر آنها برای غیر خداوند ناممکن است، از همه چیز آگاه است.
- تام به معنای علم تفصیلی در برابر علم اجمالی و کلی: بدین معنا که او همۀ علوم ممکن برای غیر خداوند را با تمامی تفصیلات و جزئیاتش میداند و علم مجمل، ندارد
- تام بودن یعنی آگاهی از تمام علومی که غیر خداوند میتواند به آن احاطه پیدا کند: یعنی علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن را میداند، با قطع نظر از اینکه این علم، بالفعل باشد یا بالقوه (به تعبیر روایت: «لَوْ شَاؤُوا عَلِمُوا»)، بالتفصیل باشد یا بالاجمال[۱۱].
از میان کاربریهای فوق، آنچه در اینجا مورد سوال قرار گرفته و از علم تام منظور است، کاربری سوم است. به عبارت دیگر سوال این است که اگر کسی به آگاهی امام از تمام علومی که غیر خداوند میتواند به آنها احاطه پیدا کند، با قطع نظر از اینکه آن علوم، بالفعل باشد یا بالقوه، بالتفصیل باشد یا بالاجمال، معتقد باشد، در حق امام غلو کرده است؟
دیدگاه های موجود درباره غلو بودن یا عدم غلو علم تام معصوم
در این باره دو نظریه وجود دارد:
١. غلو بودن علم تام معصوم
در مسئله علم غیر خداوند به غیب، شبهاتی خصوصاً از طرف وهابیت مطرح شده است[۱۲]. پیروان اندیشه وهابی[۱۳] ضمن پافشاری بر عقیده انحصار علم غیب به خداوند، باورمندی به آگاهی غیر خداوند از غیب را غلو، شرک و کفر میدانند. مهمترین اشکال این است که اگر پیامبر و امامان علم به غیب دارند، چرا خداوند در آیات قرآن، آن را به خود اختصاص داده و از غیر خود نفی کرده است. شبهه دیگر این است که علوم غیبیه تنها از آن خداوند است، لذا ادعای آگاهی امامان از غیب، به منزله شریک دانستن آنان با خدای متعال در این صفت و بالاتر بردن آنها از جایگاه خویش است که این همان غلو است.
البته آنان منکر تعلیم بخشی از علوم غیبی به برخی از انبیا نیستند؛ یعنی خداوند متعال، بعضی از غیبها را ـ آن هم در محدودۀ احکام شریعت ـ به واسطۀ وحی به فرستادگان خود اطلاع داده است؛ چرا که برخورداری انبیا از علم غیب به عنوان معجزه و دلیل نبوت آنان بوده است؛ بر این اساس باید گفت: غیر از انبیاء احدی از علم غیب برخوردار نیست و ادعای برخوردای ائمه از غیب را غلو و شرک دانستهاند.
این گروه گمان میکنند[۱۴] اعتقاد به برخورداری پیامبر (ص) یا اولیای الهی از غیب، به تساوی خداوند متعال با غیر او منجر شده و گویا غیر خدا را در صفتی که مختص به خداست، شریک قراردادهایم. آنها همچنین ادعای برخوردای ائمه از غیب را نیز غلو و شرک دانستهاند. ظاهر این سخن آن است که علم ایشان پس از مرگ اساساً بیمعنا است، زیرا شخص مرده شعور ندارد، امام باشد یا غیر امام فرقی نمیکند و در زمان حیات نیز تنها اطراف خود را میبیند و آگاهی بر اعمال شیعیانی که در نقاط دیگر قرار دارند، نیاز به علم غیب دارد و ادعای علم غیب برای آنها نیز غلو است، چنان که ادعای شنیدن صدای زائر در حرمهای مطهر پس از وفاتشان بیمعنا و غلو است[۱۵].
٢. غلو نبودن علم تام معصوم
شیعیان اعتقاد دارند، پیامبر(ص) و امامان(ع) به همۀ امور گذشته و آینده تا روز حشر و بلکه اخبار آسمانها و آنچه پس از قیامت واقع میشود علم دارند[۱۶] و این اعتقاد، غلو در حق ایشان و فراتر از حد آنها نیست. برای این ادعا سه نوع دلیل امکانی، عقلی و وقوعی بیان شده است:
- دلیل امکانی: اگر خداوند خودش مخلوقی خلق کرده و آنها را عالم و آگاه بر اعمال بشر نموده و در سائر صفات نیز آنها را به آخرین کمال که از تصوّر ما خارج است، نائل کرده باشد، دیگر امکان غلو در حق چنین مخلوقی تصور نمیشود و از طرفی اگر به آنها برای اثبات حقّانیت خود قوۀ اعجاز مرحمت فرموده به طوری که با اذن پروردگار میتوانند مرده زنده کرده و قبض روح نمایند، چنانچه حضرت عیسی(ع) انجام میداده، دیگر نمیشود گفت این فیوضات فراتر از حق آنهاست[۱۷].
- دلیل عقلی: علوم خداوند ذاتی و ازلی و حقیقی و غیر مخلوق است و علوم مخلوقین ممکن و اعطایی و حادث و مخلوق. در علوم خدا تغییر، ممتنع و در علم خلق تبدل ممکن است[۱۸]. با توجه به خصوصیات دو علم دستیابی مخلوقین به علوم به صورت کامل جز اعطاء از جانب خداوند نیست، بنابراین غلوی در کار نیست[۱۹].
- دلیل وقوعی: این دلیل از دو مقدمه تشکیل شده است:
- معصومین(ع) هیچگونه استقلالی در کسب علوم ندارند و هر کمالی که به آن رسیدهاند از ناحیۀ خداوند جلیل است و هر مقام و عظمتی که دارند خداوند اعطاء کرده، به طوری که اطاعت آنها را در ردیف اطاعت خود قرار داده: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۰]. همچنین آنها را بر اعمال بشر آگاه گردانیده و فرموده: ﴿وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾[۲۱]، در صورتی که آنها مخلوق خدایند و هر کمال و اوصافی که دارند از خداوند به آنها افاضه شده است[۲۲].
- قرآن کریم در آیۀ ﴿وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾[۲۳] شهادت نبی اکرم(ص) به اعمال امت خود را بیان می کند. روشن است، از آنجا که قیامت محل ادای شهادت است لازم است شاهد قبل از ادای شهادت، آن واقعه را مشاهده کرده باشد، پس اعمال امت آن حضرت باید قبل از قیامت مورد شهود حضرت قرار گرفته باشد تا آن حضرت بتواند در معاد به آن شهادت دهد. حال که چند قرن از رحلت پیامبر اسلام(ص) میگذرد، اگر مرگ که سبب عدم حضور ایشان در میان امتشان است، مانع دیدن اعمال امت و شنیدن صدایشان باشد، چگونه این پیامبر بزرگ میتواند تحمل شهادت کند تا در صحنه قیامت به اعمال امت پس از خود شهادت دهد؟! چنان که شهادت بر اعمال و گفتار کسانی که در زمان خودشان زندگی میکردند و در کنار آنها نبودند نیز به مشکل برمیخورد[۲۴]. بر این اساس با توجه به انکه بر اساس قرآن کریم پیامبر اکرم (ص) در قیامت، شاهد بر اعمال امت هستند، خدای متعال آگاهی از اعمال امت را در زمان حیات و پس از رحلت آن حضرت در اختیار ایشان قرار داده لذا این علم، از نوع موهبتی و اعطایی است و نه ذاتی و استقلالی. از این جهت اعتقاد به آن غلو نیست اگر چه تام باشد. بدین معنا که پیامبر یا امام به همه اعمال امت آگاهی داشته باشند.
نتیجه اینکه: با توجه به اینکه براساس قرآن کریم پیامبر اکرم(ص) در قیامت، شاهد بر اعمال امت هستند، خدای متعال آگاهی از اعمال امت را در زمان حیات و پس از رحلت آن حضرت در اختیار ایشان قرار داده لذا این علم، از نوع موهبتی و اعطایی است و نه ذاتی و استقلالی؛ از این جهت اعتقاد به آن غلو نیست اگر چه تام باشد. بدین معنا که پیامبر یا امام به همه اعمال امت آگاهی داشته باشند.
نتیجه گیری
اگر منظور از علم تام، آگاهی معصوم از کلیه علومی است که خدای متعال به آنها علم دارد، خواه آگاهی از آنها برای غیرمعصوم ممکن باشد یا نباشد، این قول مستلزم اعتقاد به علم معصوم به اموری است که آگاهی از آنها تنها در اختیار خداوند است، روشن است چنین اعتقادی غلو در حق معصوم بوده که حتی از قائلین به برخورداری معصوم از علم تام نیز شنیده نشده است. اما مشهور علمای شیعه براساس یک سلسله روایات بر این باورند که مراد از علم تام معصوم، علم او با اذن و اراده الهی به هر آن چیزی است که آگاهی یافتن از آنها برای غیر خدا ممکن بوده و آن علوم از اختصاصات الهی نباشند. لذا معتقدند: "ائمه (ع) علاوه بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتهاند؛ مگر اموری که از اختصاصات علم الهی بوده باشد. چنین علمی غلو نبوده و حتی امامان معصوم در مقام آگاهی باطنی، بر اساس علمی که خداوند در جهت انجام رسالت و امامت در اختیارشان قرار داده، از پایان حوادث و جریانات روزگار و از جمله سرنوشت خویش نیز باخبر هستند.
پانویس
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص ۴۵۴؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین، مفردات، ص۳۷۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۱۳۲؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۴، ص۴۴۶؛ زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، ج۱۰، ص۲۶۹؛ جوهری، الصحاح، ج۶، ص۲۴۴۸
- ↑ عبدالرسول غفار، شبهة الغلو عند الشیعة، ص۲۹؛ رشیدضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۴۸۸
- ↑ ر.ک: قاضی طباطبایی، محمد علی، مقدمهای بر کتاب علم امام، ص ۵۲۰؛ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۲۲؛ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۶، ص۳۲۱؛ شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، امام حسین و علم به شهادت.
- ↑ ابن بابویه، الاعتقادات، ص۷۳؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، تصحیح الاعتقاد، ص۱۳۱
- ↑ ابن غضائری، احمد بن حسین، الرجال، شمارههای ۱۲۹، ۱۷۷، ۱۲۲، ۱۲۱
- ↑ اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، ص۱۹
- ↑ قبادی، مریم، مقاله: بازشناسی در اندیشه غلو، نشریه مطالعات اسلامی، شماره ۷۸، زمستان ۸۶، ص۱۱۲
- ↑ رشیدضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۴۸۸
- ↑ ابن ابی الحدید معزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۲۱
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷.
- ↑ دهلـوی، اسماعیل بن عبدالغنی، رسالة التوحید، ص۶۵ ـ ۷۷؛ عطا صوفی، عبدالقادر بن محمد، المفید فی مهمات التوحید، ص۱۷۹؛ منیاوی، محمود بن محمد بن مصطفی بن عبداللطیف، الجموع البهیة للعقیدة السلفیة، ص۲۴۴
- ↑ شاه اسماعیل، تقویة الایمان، ص۳۵ ـ ۳۶
- ↑ شاه اسماعیل، تقویة الایمان، ص۳۵ ـ ۳۶.
- ↑ ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۶، ص ۳۲۱؛ مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۴۴؛ باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ـ ۱۶۴.
- ↑ ر.ک: مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۴۴.
- ↑ ر.ک: قاضی طباطبایی، سید محمدعلی، مقدمهای بر کتاب علم امام، ص۵۲۰.
- ↑ بریلوی، احمد رضا، الدولة المکیة، ص۲۱۲.
- ↑ ر.ک: باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ ـ ۱۶۴.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت» سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ ر.ک: قاضی طباطبایی، سید محمدعلی، مقدمهای بر کتاب علم امام،ص۵۲۰؛ هاشمی، سید علی، علوم برگزیدگان، ص۴۰۸.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۶، ص ۳۲۱.