بحث:آیه تبلیغ از دیدگاه اهل سنت

بررسی تطبیقی تفسیر آیه تبلیغ عصمت

﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۱].

فریقین نقاط مشترک متعددی در تفسیر این آیه دارند که راه را برای درک درست معنای آیه هموار می‌کند، لیکن در تعیین آنچه بر پیامبر خدا(ص) نازل شده و در این آیه مأمور به تبلیغ آن بوده، دچار اختلاف نظرند. تهدید خداوند از یک سو و وعده برای حفظ پیامبر از سوی دیگر، به اهمیت بررسی مورد نزول آیه می‌افزاید. از نظر شیعه، این آیه یکی از دلایل نصب امامت به شمار می‌آید؛ زیرا آنچه بر پیامبر(ص) در این آیه نازل شده، ابلاغ رسمی و عمومی ولایت و رهبری امام علی(ع) است. قرآن پژوهان شیعی در این قول به استناد مدارک و شواهد فراوان، هم‌داستان‌اند، لیکن اکثر اهل سنت، مورد نزول مشخصی برای آیه نمی‌شناسند، هر چند آنان روایاتی را که در منابع خود اهل سنت درباره ابلاغ ولایت امام علی(ع) است، انکار نمی‌کنند و حتی آن را یکی از موارد نزول آیه به شمار می‌آورند.

﴿بَلِّغْ فعل متعدی از ماده «ب. ل. غ» است. بلاغ و بلوغ، وصول و رسیدن به چیزی است[۲]. راغب اصفهانی بر این باور است که گاهی این کلمه به معنای رسیدن به آخرین نقطه مقصد و انتهای کار به کار می‌رود[۳]؛ به همین دلیل گفته شده: تفاوت آن با «وصول» در همین نکته است؛ در وصول رسیدن به نقطه پایان کار نهفته نیست[۴].

«عصمت» به معنای حفظ و باز داشتن، از تعبیر عصام القربة گرفته شده که به معنای ریسمان یا چیزی است که دهانه مشک را با آن می‌بندند[۵] (و به پهلوی شتر آویزان می‌کند) تا محتوای مشک حفظ شده، از هدر رفتن آن جلوگیری شود. راغب می‌گوید: العصم: الإمساك؛ «عصمت به معنای نگه داشتن و بازداشتن است... و عصمت انبیا عبارت از حفظ و نگه داشتن ایشان توسط خداوند است»[۶]. طبری درباره تعبیر ﴿... وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ... می‌گوید: «خداوند پیامبرش را از نیرنگ و کشته شدن به دست مردم باز می‌دارد، یا آنکه از شرور و زشتی کار مردم جلوگیری می‌کند، تا به حضرت آسیب نرسد»[۷].

«کفر» به معنای غطا و پوشاندن است. گفته می‌شود: كَفَرَ السحابُ السماء؛ «ابر آسمان را پوشاند»، کفر در دو معنای کلی به کار می‌رود: یکی انکار مانند انکار توحید، نبوت و شریعت که به «کفر اعتقادی» نامبردار است و دیگری کفر به معنای انکار نعمت و عدم شکرگزاری که به آن «کفران نعمت» گفته می‌شود؛ مانند آیه شریفه: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۸] این نوع، کفر در عمل است[۹] (عصیان فرمان الهی و مخالفت عملی است).[۱۰].

نقاط مشترک فریقین در تفسیر آیه

در آثار دانشمندان شیعی و سنی، درباره آیه عصمت (تبلیغ) خطوط کلی و نقاط مشترکی را می‌توان یافت که به عنوان مبنا در تفسیر این آیه، مؤثرند و عبارت‌اند از:

سوره مائده در زمره آخرین سوره‌های نازل شده

سوره مائده از آخرین سوره‌های قرآن، سوره مدنی به اجماع فریقین[۱۱] است و آن را پس از سوره فتح، یکصد و سیزدهمین سوره نازل شده بر پیامبر خدا می‌دانند[۱۲] که پس از آن سوره توبه قرار دارد. زرکشی آن را آخرین سوره به حساب آورده است[۱۳]. اهل سنت روایاتی نقل می‌کنند که پیام آنها این است: «در این سوره نسخی صورت نگرفته است؛ بنابراین حلال آن را حلال و حرامش را حرام بدانید»[۱۴]. و این مطلب شاهدی بر نزول این سوره در اواخر بعثت می‌باشد. هیچ کس از فریقین نگفته آیه مورد بحث از سوره‌های دیگر یا از جمله سوره‌های مکی (پیش از هجرت) و به حساب استثناها در این سوره قرار گرفته است، بلکه قول صحیح نزد آنان این است که این آیه مدنی و جزو آخرین آیات نازل شده بر رسول خداست[۱۵]. آنان بر این قول ادعای اجماع کرده‌اند[۱۶]، به جز آلوسی که به استناد روایات مطرح درباره این آیه، احتمال می‌دهد این آیه تکرار در نزول داشته باشد[۱۷] (نه آنکه این آیه پیش از سوره مائده نازل شده و سپس در این سوره قرار گرفته باشد). این احتمال ۔ چنان که خواهد آمد - بدون دلیل و مردود است.[۱۸].

عدم ارتباط آیه تبلیغ با آیات قبل و بعد آن

اساساً شأن نزول‌هایی که فریقین برای این آیه ذکر کرده‌اند، همراه با اکثر دیدگاه‌های تفسیری فریقین و نیز روایات تفسیری اهل سنت از صحابه و تابعین، همه نشان می‌دهد این آیه با بحث درباره یهودیان که پیش از این آیه و پس از آن آمده، ارتباطی ندارد، مگر مقاتل بن سلیمان (م. ۱۵۰ق) از تابعین، آیه مورد بحث را درباره یهودیان می‌داند و می‌نویسد: «یهودیان، پیامبر خدا(ص) را استهزا می‌کردند و حضرت نسبت به آنان ساکت بود، آنگاه خداوند در این آیه ایشان را واداشت تا موضع‌گیری کند... و تکذیب و استهزای آنان را مانع از تبلیغ احکام و صفاتی که مربوط به یهود است، نداند»[۱۹].

پس از وی ابن جریر طبری[۲۰] (م. ۳۰۲ق)، سمرقندی[۲۱] (م. ۳۷۵)، بغوی (م. ۵۱۶ق)[۲۲] همین قول را اختیار کرده‌اند. فخر رازی (م. ۶۰۶ق) نیز ضمن بیان اقوال دیگر در این زمینه، همین قول را پذیرفته و دلیل خود را سیاق یا تناسب آیات قبل و بعد با این آیه می‌داند[۲۳]. ظاهر عبارت مقاتل بن سلیمان نشان می‌دهد دیدگاه وی و نیز دیگران، مانند فخر رازی استنباط تفسیری است، بدون آنکه در این قول به روایتی از پیامبر خدا(ص) و یا صحابه در بیان شأن نزول یا تفسیر آیه استناد کنند؛ به همین جهت، دیدگاه آنان مورد پذیرش دیگر مفسران قرار نگرفته است. به زودی دیدگاه سایر مفسران را خواهید دید[۲۴].[۲۵].

اتفاق اهل بیت و صحابه در تعیین مورد نزول آیه

تعبیر ﴿بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ[۲۶] مجمل می‌باشد و فریقین در جستجوی کشف معنای ﴿مَا أُنْزِلَ؛ «آنچه نازل شده» مباحث متعددی را طرح کرده‌اند. روایات اهل بیت بدون استثنا بر این قول متفق‌اند که آنچه بر حضرت رسول(ص) نازل شده و مأمور به ابلاغ آن بوده، ولایت امام علی(ع) است. آن دسته از احادیث اهل سنت نیز که در مقام بیان معنای این تعبیر و مورد نزول آیه بوده، بدون استثنا در همین مورد است. این احادیث از جمعی از صحابه همچون ابوسعید خدری، ابودرداء عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عباس و...، نقل شده است که به زودی تفصیل آن را خواهید دید. از بین روایات، تنها به ابن عباس قولی دیگر نسبت داده‌اند و آن اینکه: مراد از ﴿مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ سب معبودهای مشرکان، عیب‌جویی بر آیین ایشان، جنگیدن با آنان و دعوتشان به اسلام است. این قول در تنویر المقباس آمده که به لحاظ سند دچار ضعف جدی است»[۲۷].[۲۸].

تحلیل یکسان از شرط و جزا در آیه

تمام مفسران شیعه و سنی می‌گویند باید شرط و جزا در این آیه را به گونه‌ای معنا کرد که لغو و بیهوده‌گویی در کلام خدا، پدید نیاید؛ زیرا در بدو امر به ذهن می‌آید آیه چنین القا می‌کند: إذا لم تبلغ ما أنزل إليك لم تكن قد بلغت رسالته؛ اگر آنچه را بر تو نازل شده است، ابلاغ نکنی و نرسانی، آن را ابلاغ نکرده‌ای و نرساندی» و این گزاره بی‌معنا و لغو خواهد بود. شیعه برای پاسخ به این اشکال می‌گوید: حکم ولایت امام علی(ع) که حضرت رسول(ص) مأمور به ابلاغ آن بود، به حدی اهمیت داشت که اگر ابلاغ نمی‌شد، گویی اصل دین و تمام گزاره‌های آن ابلاغ نشده بود[۲۹]؛ از این رو، خداوند با این تعبیر از شرط و جزا، از اهمیت والای آن پرده برداشت؛ بر این اساس، ضمیر مفرد غایب در کلمه «رسالته» به «ربک» باز می‌گردد. احتمال هم دارد معنای شرط و جزا در آیه چنین باشد: آنچه از آیات درباره ولایت امام علی(ع) بر تو نازل شده (مانند آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ، آیه اولی الامر...) تعلیم ده و به طور رسمی و روشن معنای ولایت را تبیین کن (زیرا پیامبر(ص) سِمَت تعلیم کتاب و تبیین آن را بر عهده داشت) تا هیچ شک و شبهه‌ای باقی نماند، و اگر به این صورت تبلیغ نکنی، اساس پیام ولایت را نرسانده‌ای؛ زیرا تنها تلاوت آیات درباره ولایت و نیز بیان مواردی که تاکنون به ولایت امام علی(ع) تصریح کرده‌ای[۳۰]، به تنهایی کافی نیست و نیاز به یک اعلان عمومی و تفسیر روشن از ولایت دارد. در این تفسیر، ضمیر مفرد غایب در کلمه ﴿رِسَالَتَهُ به ﴿مَا (که برای موصول) است، باز می‌گردد. برخی روایات، این احتمال را درباره آیه مذکور تأیید می‌کند[۳۱].

پاسخ اهل سنت در این باره بر اساس برداشتی است که از تعبیر ﴿مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[۳۲] دارند؛ زیرا جمهور اهل سنت مورد خاص و تازه‌ای برای ﴿مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[۳۳]، در نظر نمی‌گیرند و می‌گویند مراد از این شرط و جزا این است که اگر پیامبر خدا(ص) در تبلیغ برخی از تمام آنچه بر ایشان نازل شده، کوتاهی کنند و آن را نرسانند، گویی همه را نرسانده‌اند[۳۴]؛ زیرا کتمان برخی احکام خدا بدون توجه به درجه اهمیت آن، به کتمان کل دین می‌انجامد و آنچه را تبلیغ شده، تباه می‌کند و بی‌اعتبار می‌سازد؛ همانند ارکان نماز که اگر یکی از آنها انجام نگیرد، کل نماز را تباه می‌کند، یا همانند کشتن یک نفر است که گویی همه را کشته‌اند؛ چنان که قرآن می‌فرماید: ﴿مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا[۳۵]. هر چند فخر رازی این پاسخ را ضعیف دانسته و کوشیده آن را ابطال کند، لیکن پاسخ وی با ابهام روبه‌رو است و همچنان اشکال بر جای خود باقی است[۳۶]. این پاسخ اهل سنت مبتنی بر روایتی از ابن عباس است. تمام مفسران اهل سنت این حدیث را از طریق عبدالله بن صالح از معاویه از علی بن ابی طلحة از ابن عباس، بدان‌گونه نقل کرده‌اند: قوله ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ... يعني إن كتمت آية مما أنزل إليك من ربك لم تبلغ رسالتي؛ تفسیر آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بدین شرح است: ای پیامبر، اگر تو آیه‌ای از آنچه را از ناحیه پروردگارت بر تو نازل شده، کتمان کنی، رسالت من را به انجام ترسانده‌ای»[۳۷].

بر این اساس، خداوند همواره به پیامبرش هشدار می‌دهد که هر پیامی که بر او نازل می‌شود، بدون هیچ مصلحت‌اندیشی کتمان نکند و ابلاغ نماید و این در واقع تأدیبی برای پیامبر خداست. به نظر می‌رسد قول جمهور اهل سنت را می‌توان با رأی شیعه پیوند داد؛ زیرا اگر آیه بنا به قول آنان مورد نزول خاص ندارد، می‌تواند بر مصادیق متعدد تطبیق شود که از جمله این مصادیق طبق برخی احادیث خود اهل سنت (که متن برخی از آنها نیز دل‌نگرانی رسول خدا(ص) را درباره ابلاغ ولایت امام علی(ع) نشان می‌دهد) ابلاغ ولایت امام علی(ع) بوده است، ولی اگر بخواهیم هیچ نوع مصداقی برای آیه در نظر نگیریم، با جایگاه آیه که در اواخر بعثت نازل شده، سازگار نیست؛ زیرا خداوند چند سال پیش از این آیه به پیامبرش فرمود: ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ * إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ[۳۸].

در طی سال‌های رسالت حضرت نیز هرگز کتمان پیام خدا مطرح نیست، به ویژه در تمام مواردی که به نوعی احساس سنگینی و دل‌نگرانی در آنها دیده می‌شود؛ مانند داستان زید - پسرخوانده رسول خدا(ص) - با همسرش زینب که در آیه ۳۷ سوره احزاب پیش از سوره مائده و آیه مورد بحث، نازل شده و ابلاغ گردیده است. دل‌نگرانی حضرت از ماجرای همسر زید به حدی بوده که از عایشه و انس نقل شده است: «اگر قرار بود پیامبر خدا(ص) چیزی از قرآن را کتمان کند، این آیه را کتمان می‌کرد»[۳۹]. خداوند در پی همین ماجرا سنت خود را درباره انبیا و ابلاغ پیام‌های الهی گوشزد کرد و فرمود: ﴿مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا * الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا[۴۰] در برابر رأی جمهور اهل سنت، برخی از آنان مورد نزول آیه را خاص دانسته، آرای گوناگونی را ابراز می‌کنند که خواهد آمد.[۴۱].

دل‌نگرانی و بیم رسول خدا(ص) از تبلیغ پیام آیه

سبک و سیاق آیه نشان می‌دهد، پیامبر اکرم(ص)، مأمور به ابلاغ پیامی بودند که نوعی دل‌نگرانی و بیم در ایشان ایجاد می‌کرد؛ از این رو، خداوند وعده به حفظ داد و فرمود: ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۴۲][۴۳]. از نظر شیعه این مأموریت، ابلاغ ولایت امام علی(ع) بود که امکان داشت با تردید و حتی انکار و تکذیب برخی روبه‌رو شود و بر اثر دسیسه‌های منافقان و تبلیغات آنان، این پیام را به حساب‌های شخصی رسول خدا (و نه از ناحیه خدا) گذارند و در پی آن، زنگ خطر اضمحلال دین به صدا در آید. توضیح بیشتر درباره این مطلب خواهد آمد. از نظر اهل سنت نیز آنان که در پی شناسایی مورد نزول آیه‌اند، مواردی را نقل می‌کنند که همه آنها از مواردی است که به نوعی دل‌نگرانی و ترس بر تکذیب و... را به همراه خود دارد. فخر رازی و بدرالدین عینی که اقوال اهل سنت را در این زمینه تا حدودی استقصا کرده‌اند، ده وجه درباره سبب نزول آیه نقل می‌کنند که تقریباً همگی دارای این خصیصه‌اند و به زودی این موارد را بازگو خواهیم کرد؛ از این رو، می‌توان از این نظر نیز نقطه مشترکی در اقوال شیعه و اهل سنت یافت.[۴۴].

منابع

پانویس

  1. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  2. فراهیدی، ترتیب کتاب العین، ج۱، ص۱۹۰؛ سجستانی، نزهة القلوب، ص۱۴۳.
  3. راغب اصفهانی، مفردات، ص۱۴۴.
  4. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱، ص۳۱۶.
  5. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۳۱، ماده «ع. ص. م» و نیز، ر.ک: زمخشری، اساس اللغة، ص۳۰۴ ماده «ع. ص. م».
  6. راغب اصفهانی، مفردات، ماده «ع. م. م»، ص۵۷۰. راغب، عصمت انبیا را در «حفظ ویژگی‌هایی که خداوند به آنان داده، از صفای ذاتی، فضائل جسمی، نصرت و یاری، استواری گام‌ها، انزال سکینه بر آنان و حفظ دل‌هایشان از لغزش با توفیق بخشی به آنان» می‌داند (راغب اصفهانی، مفردات، ص۵۷۰). و نیز ر.ک: الزین، تفسیر مفردات الفاظ القرآن، ص۵۹۲.
  7. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۳۰۹.
  8. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  9. فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز، ج۴، ص۳۶۱.
  10. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۱۳
  11. ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۲۳۱؛ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۰؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹؛ رازی، محمد بن ابی بکر، تفسیر اسئلة القرآن المجید و اجوبتها، ص۷۵؛ ابن قتیبه، کتاب المسائل والاجوبة، ص۱۶۷؛ واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۲۱۰.
  12. معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۰۷.
  13. زرکشی، البرهان، ج۱، ص۱۶۴.
  14. تفسیر قرطبی، ج۶، ص۳۱؛ و نیز، زرکشی، البرهان، ج۱، ص۱۶۴.
  15. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.
  16. فیروزآبادی. بصائر ذوی التمیز، ج۱، ص۱۷۸.
  17. آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۹۰. رشید رضا نیز آن را به صورت «گفته شده آیه دو بار نازل گردیده» آورده است (المنار، ج۵، ص۳۹۱).
  18. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۱۵
  19. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ص۴۹۲.
  20. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۳۰۷.
  21. سمرقندی، بحرالعلوم. ج۱، ص۴۴۸.
  22. بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۵۱.
  23. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۵۰.
  24. تنها «بغوی» در تفسیر خود این قول را اختیار کرده است (ر.ک: معالم التنزیل، ج۲، ص۵۱).
  25. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۱۵
  26. «آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  27. ابن عباس، تنویر المقباس، ص۹۸.
  28. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۱۶
  29. ر.ک: طوسی (شیخ طوسی)، التبیان، ج۳، ص۸۸؛ طبرسی، مجمع البیان. ج۴، ص۳۴۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۴-۴۵.
  30. مانند حدیث یوم الدار، ر.ک: نسائی، خصائص، ص۹۷، ح۶۵ و نیز احادیثی که به این مضمون‌اند: «إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي»؛ «علی از من و من از اویم و او ولی هر مؤمنی پس از من است». نسائی، خصائص، ص۱۲۹، ح۸۸. در این باره بحث بیشتری خواهیم داشت.
  31. ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۹، ح۴ و ص۲۹۰، ح۶ و نیز: ابن عقده، کتاب الولایة، ص۱۹۸، ح۳۱؛ و نیز: حموئی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۲، ح۲۵۰
  32. «آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است» سوره مائده، آیه ۶۷.
  33. «آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است» سوره مائده، آیه ۶۷.
  34. ر.ک: سمر قندی، بحرالعلوم، ج۱، ص۴۴۸؛ واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۲۰۹؛ ابن عطیه، المحرر الوجیز، ج۲، ص۲۱۸؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۵۲؛ زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۵۹؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۸؛ آلوسی، روح المعانی، ج۵، ص۲۷۸. رشید رضا این قول را به جمهور اهل سنت نسبت می‌دهد (المنار، ج۱، ص۳۸۶).
  35. «هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است» سوره مائده، آیه ۳۲.
  36. ر.ک: فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۹.
  37. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۳۰۷؛ رازی، ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳، ح۶۶۱۲.
  38. «از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان * ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم» سوره حجر، آیه ۹۴-۹۵.
  39. ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۷. وی به نقل از صحیحین این حدیث را نقل کرده است.
  40. «پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشته‌اند و فرمان خداوند دارای اندازه‌ای سنجیده است * همان کسانی که پیام‌های خداوند را می‌رسانند و از او می‌ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی‌ترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۸-۳۹.
  41. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۱۶
  42. «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
  43. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۸.
  44. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۱۹
بازگشت به صفحهٔ «آیه تبلیغ از دیدگاه اهل سنت».