بحث:زکریا در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

زکریا در عبری «زاخاری» نامیده می‌شود و معنی این نام آن است که «خدا او را یاد می‌کند». آیه دوم از سوره مریم ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا[۱] به این وجه تسمیه اشاره‌ای دارد.

نام زکریا چندین بار در قرآن مجید ذکر شده است بدین ترتیب: سوره آل عمران آیات ۳۷-۳۸، سوره انعام آیه ۸۵، سوره مریم آیه‌های ۲و۷، سوره انبیاء آیه ۸۹.

قرآن مجید از زکریا تحت دو عنوان یاد کرده یکی کفالت مریم و دیگر بشارت به تولد حضرت یحیی و مفاد این دو عنوان در قرآن مجید و انجیل لوقا باب اول بهم نزدیک است.

به موجب قرآن مجید چون مادر مریم، مریم را به خدمت معبد تخصیص داد برای تکفل و سرپرستی مریم قرعه کشیده شد و قرعه به نام زکریا درآمد. (بعضی از مفسرین نوشته‌اند که شرکت کنندگان در قرعه نوزده نفر بودند) و از میان آنان زکریا کفالت مریم را درعهده گرفت. هرگاه زکریا بر مریم در محراب وارد می‌‌شد، نزد او رزقی می‌یافت (مفسرین نوشته‌اند که در فصل زمستان برای مریم میوه‌های تابستانی حاضر می‌گردید. نظر مفسرین گویا مأخوذ از کتابprotoevengile تألیف ژاک شماره ۱ تا ۷ باشد) زکریا با تعجب از مریم می‌پرسید که این رزق و نعمت را از «کجا آورده‌ای؟» مریم می‌گفت این نعمت‌ها همه از نزد خدا است. خدا هرکس را که اراده کند روزی بی‌حساب می‌بخشد.

زکریا که پیر شده بود و موی سپیدش او را از نزدیکی مرگ با خبر می‌ساخت و زنش «الیزابت» هم در سن کهولت و نازائی بسر می‌برد چون فرزندی نداشت از نداشتن وارث که فضائل او را به ارث برد و شمع خاندان یعقوب را نگاه دارد، به درگاه خدا نالید و از خدا خواست که برخلاف اصول طبیعی در زمان پیری به وی فرزندی عطا شود و با زاری می‌‌گفت: پروردگارا، مرا فرد و بی‌عقب مگذار و خداوند دعای او را اجابت فرمود. هنگامی که در محراب برپا ایستاده بود و خالق بیچون راعبادت می‌کرد فرشتگان او را ندا دادند: خداوند تو را به تولد پسری که نامش یحیی خواهد بود و پیغمبر و پارسا و حصور و از جمله صالحان خواهد شد بشارت می‌دهد. (در قرآن یحیی به ترک تزویج و حصور بودن ستوده شده است و برخی از صوفیان به این آیه استناد جسته و از تشکیل عائله خودداری کرده‌اند).

زکریا گفت: خدایا، چگونه مرا فرزندی خواهد بود با اینکه خود به سن پیری رسیده‌ام و زوجه‌ام نیز نازای است. فرشتگان گفتند: آیا از اینکه بر خلاف اصول طبیعی خداوند به تو فرزندی دهد تعجب می‌کنی؟ مگر نه آن بود که خدای تو را از عدم به وجود آورد؟

زکریا گفت: بار خدایا، برای من آیت و نشانی معین کن. خداوند فرمود: نشان واقع شدن این کار برای تو آن خواهد بود که تا سه روز با اشاره با مردم سخن خواهی گفت (مفسرین گفته‌اند که چون زکریا بشارت الهی را با دو دلی تلقی کرد از این رو سه روز گنگ گردید و این نظر را از انجیل لوقا گرفته‌اند).

به نظر نگارنده مفاد آیات قرآن مجید آن است که: حضرت زکریا به عنوان سپاسگزاری مأمور شد روزه صمت بگیرد و این قسم روزه در آن زمان متداول بوده و از جمله سنن به شمار می‌رفته است چنانکه چون حضرت عیسی متولد گردید و مردم مریم را مورد پرسش و سرزنش قرار دادند، مریم با اشاره اظهار داشت که روزه صمت گرفته و در آن روز با هیچکس سخن نخواهد گفت و مردم هم سخن او را پذیرفتند. قبول این مدعی از طرف مریم دلیل آن است که روزه صمت در آن روزگار معمول بوده است.

قصه قتل زکریا در قرآن و در انجیل موجود نیست ولی در «اقادا و تلمود سنهدرین» داستان کشته شدن زکریا شبیه به آنچه قصاصین اسلامی نقل می‌کنند مسطور است:

چون به اغوای «هرود» یا سوگلی هرودیس حضرت یحیی به دست هیرودیس پادشاه یهودیه کشته شد زکریا به خارج شهر فرار کرد. درختی باز شد و در درخت پنهان گردید ولی ابلیس ردای او را نگاه داشت از این روی لبه ردا از درخت بیرون ماند. آنگاه ابلیس تعقیب کنندگان زکریا را به نزدیک آن درخت آورد و ایشان درخت را با اره دو نیم کردند. حضرت زکریا هم که در جوف درخت بود به دو نیم شد. می‌گویند خون زکریا و یحیی همچنان می‌جوشید تا سردار بخت النصر هفتاد هزار از اسرائیلیان را سر برید آنگاه خون از جوشش باز ایستاد.

قتل زاخاری به دست یوآش در کتاب دوم تواریخ باب ۲۴ مسطور است و قصه جوشش خون که اهل تفسیر درباره حضرت یحیی نوشته‌اند در تلمود بابلی گیتن شماره ۵۷ درباره زکریا یاد شده است. مفسرین، سرداری را که به اورشلیم آمده و عده فراوانی از اسرائیلیان را به قتل رسانیده و خونشان را به روی خون یحیی ریخته «پیروز آدم» ضبط کرده‌اند و اعزام دارنده این سردار را پادشاهی ایرانی به نام «خردان» معرفی نموده‌اند. اما در کتاب تلمود نام سردار «نابوزاردان» و اعزام دارنده وی پادشاهی بابلی معرفی گردیده است. نابوزاردان جوشش خون زکریا را می‌بیند و از ساکنین راجع به آن سؤال می‌کند. اول آنها می‌گویند که خون قربانی‌ها است بالاخره بر اثر فشار، به قتل زکریا اقرار می‌آورند. سردار بابلی خون مردان و جوانان و دختران و اطفال را با آن خون می‌آمیزد ولی خون از جوشش فرو نمی‌نشیند. در آخر، سردار ندا می‌دهد: ای زکریا من بهترین آنها را هلاک کردم اگر بخواهی همه آنها را از میان میبرم. با این گفته خون از جوشش باز میایستد (محتمل است که مسیحیان در داستان اسرائیلی تصرفی کرده و آن را به حضرت یحیی نسبت داده باشند).

نسبت دادن قتل اسرائیلیان به منظور فرونشاندن جوشش خون زکریا یا یحیی به بخت النصر پادشاه بابل اشتباه تاریخی بزرگی به شمار می‌رود چه بخت النصر در قرن ششم پیش از میلاد بر بابل حکومت داشته در صورتی که زکریا و یحیی، زمان حضرت عیسی را درک کرده‌اند.

بعضی علت قتل زکریا را متهم شدن به روابط نامشروع با مریم پنداشته‌اند، لکن کیفیت قتل را به همان ترتیبی که سابقا ذکر شد نقل کرده‌اند و مسلما نظر مذکور پایه و اساسی ندارد. ضمنا باید دانست در تاریخ یهود اشخاصی به نام زکریا زیاد بوده‌اند یکی از آنها زکریا پسر «یربعام» است که شش ماه سلطنت می‌کند و به دست «شلوم» به قتل می‌رسد.[۲]

پانویس

  1. «(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بنده‌اش زکریّاست» سوره مریم، آیه ۲.
  2. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص349-352.

منابع