مقدمه

برخی از فرهنگ‌نویسان،[۱] به صراحت زکریا (Zakariyya) را از واژگان دخیل دانسته‌اند. آرتور جفری، احتمال می‌دهد این واژه از سریانی وارد زبان عربی شده باشد. وی از ادله‌ای یاد می‌کند که بر اساس آنها، صورت قرآنی زکریا، ـ مانند یحیی، به جای یوحنا ـ از زبان عربی اثر پذیرفته است. به عقیده او این نام، هرچند به ظاهر در ادبیات کهن عربی نیامده است، بایستی در میان مسیحیان عرب پیش از اسلام کاملاً معروف بوده باشد.[۲] برخی پژوهشگران معاصر، زکریا را معرّبِ "زاخاری" در زبان عبری دانسته‌اند که به معنای "خدا او را یاد می‌کند" است و آیه دوم سوره مریم به این وجه تسمیه اشاره دارد: ﴿ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا[۳].[۴] البته این برداشت از آیه درست نیست. شماری دیگر از واژه‌پژوهان، بی‌اشاره به عربی یا دخیل بودن زکریا، آن را ذیل ماده "ز - ک ـ ر" به معنای "پرکردن ظرف" آورده‌اند. این گروه، املاها و ضبط‌های مختلف این واژه را "زکرِیّاء، زکرِیّا، زَکَرِیُّ و زَکَرِی" گفته و صورت جمع، تثنیه، رفع، جر و نصب آن را بر پایه هریک از املاهای نامبرده آورده‌اند.[۵] زکریای یاد شده در قرآن کریم از پیامبران بزرگ بنی‌اسرائیل، پدر حضرت یحیی (ع) و همدوره حضرت عیسی (ع) بود. ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء فَنَادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ[۶] بر اساس گزارش‌های عهدین در میان بنی‌اسرائیل چند پیامبر و شخصیت برجسته دینی با نام زکریا می‌زیسته‌اند. منابع تفسیری و تاریخی مسلمانان در مواردی، گزارش‌های آنها را با یکدیگر آمیخته‌اند، چنان‌که برخی پژوهشگران نیز به این موضوع اشاره کرده‌اند.[۷] بر همین پایه، شناخت درست زکریای یاد شده در قرآن کریم می‌طلبد که گزارش گزیده‌ای درباره شاخص‌ترین این شخصیت‌ها به دست داده شود.[۸].

زکریا در کتاب مقدس

کتاب مقدس از ۳۲ نفر با نام زکریا یاد کرده است که تنها برخی از آنان دارای جایگاه ممتاز دینی بودند:[۹]

زکریا فرزند یهویاداع

وی در دوران پادشاهی یوآش کاهن اعظم بود. ایستادگی وی در برابر بت‌پرستی یوآش و سران یهود و دعوت آنان به یگانه‌پرستی سبب شد با دسیسه بزرگان یهود و به فرمان یوآش در معبد مقدس، میان مذبح و هیکل سنگسار شود. او پیش از مرگ درباره پیامد قتل خویش و انتقام الهی خبر داد و چندی بعد، سپاهیان آرامی به کشور یهودا و پایتخت آن اورشلیم یورش بردند و سپاه نیرومند یهودا شکست خورد و همه سران کشور کشته شدند. یوآش نیز به شدت زخمی شد و خزانه معبد و سلطنتی به تاراج رفت. حمله به اورشلیم بعدها نیز تکرار شد و یوآش پس از ابتلا به بیماری‌های فراوان، سرانجام به دست غلامان خویش و به انتقام خون زکریا کشته شد.[۱۰][۱۱].

زکریا فرزند برخیا

وی از انبیای صغارِ دوازده‌گانه مورد اعتقاد یهود و دارای منصب کهانت بود. پس از مرگ پدر با نام پدر بزرگش (عدّو) که آوازه بیشتری داشت و به عنوان پسر وی خوانده شد. او ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح (ع) زندگی می‌کرد. کتاب زکریا که جزو اسفار عهد عتیق است و بیشتر به سبب پیشگویی‌های فراوان درباره مسیح موعود اشتهار دارد، به او نسبت دارد. او نقش مهمی در تشویق یهودیان آزاد شده از اسارت بابل جهت بازسازی معبد مقدّس و احیای مجد و عظمت گذشته ایفا کرد و پس از عمری دراز به مرگ طبیعی از دنیا رفت.[۱۲] انجیل متی، این زکریا (پسر برخیا) را از زبان عیسی مسیح (ع) اشتباها به جای زکریا فرزند یهویاداع به عنوان کسی یاد کرده که درون خانه خدا، میان عبادتگاه و قربانگاه کشته شد. [۱۳][۱۴].

زکریا، پدر یحیی

سرگذشت این زکریا به رغم برخی تفاوت‌های جزئی کاملاً با زکریای یادشده در قرآن کریم هماهنگ است. انجیل لوقا وی را از کاهنان و خادمان خانه خدا، معاصر هیرودیس (از پادشاهان یهود)، پدر یحیای نبی و نام همسرش را الیزابت معرفی کرده است. درستکاری و پای‌بندی عمیق زکریا و همسرش به احکام الهی، نازایی الیزابت، دعای زکریا برای فرزنددارشدن در جایگاه مقدس خانه خدا، بشارت جبرئیل درباره تولد یحیی، نیز درباره ویژگی‌های بسیار ممتاز و نقش هدایتی یحیی در میان بنی‌اسرائیل، ابراز شگفتی زکریا از این بشارت با اشاره به سالخوردگی خود و همسرش و تأکید جبرئیل بر تحقق این بشارت، بخش‌های مهمی از گزارش‌های کتاب مقدس‌اند. این گزارش‌ها با آیات قرآن کریم هماهنگ‌اند. (همین مقاله، زکریا در قرآن) انجیل لوقا از زبان جبرئیل و برخلاف قرآن کریم ﴿قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ[۱۵] از دست دادن قدرت تکلم زکریا را کیفر باور نکردن بشارت الهی درباره تولد یحیی و مدت آن را تا ۸ روز پس از تولد وی دانسته است.[۱۶] انجیل لوقا که خویشاوندی الیزابت با حضرت مریم (ع) نیز پیشگویی و بشارت زکریا درباره آمدن حضرت عیسی (ع) را گزارش کرده، برخلاف قرآن کریم ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۱۷] درباره کفالت مریم به دست زکریا سخنی ندارد.[۱۸][۱۹].

زکریا (ع) در قرآن

نام زکریا (ع) ۷ بار در قرآن کریم آمده است. در سوره انعام آن حضرت کنار شماری دیگر از پیامبران الهی و از ذریه حضرت ابراهیم (ع) یاد شده است. ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ[۲۰] در سوره آل عمران و در ادامه گزارش از تولد حضرت مریم (ع) از کفالت و سرپرستی وی به دست حضرت زکریا (ع)، درخواست فرزندی پاک و همانند مریم (ع) از خدا، مژده الهی به زکریا (ع) درباره تولد یحیی (ع)، اظهار شگفتی وی از این مژده با اشاره به کهنسالی خویش و نازایی همسرش و خواستن نشانه برای تحقق این بشارت گزارش شده است. ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء فَنَادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ قَالَ رَبِّ أَنَّىَ يَكُونُ لِي غُلامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاء قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ[۲۱] در سوره مریم دعای حضرت زکریا (ع) و نوید ولادت حضرت یحیی (ع) با رویکرد دیگری گزارش شده است: در این سوره با هدف مژده دادن به پرهیزگاران، نمونه‌هایی از رحمت و نعمت الهی به پیامبران و انسان‌های صالح [۲۲] از جمله اجابت دعای حضرت زکریا (ع) روایت شده است. ﴿ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِيًّا قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۲۳] در سوره انبیاء گزیده‌ای از نگرانی‌ها و درخواست حضرت زکریا (ع)، اصلاح نازایی همسر وی و تولد حضرت یحیی (ع) و اجابت درخواست آنان گزارش شده است. ﴿وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ[۲۴]، ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ[۲۵].[۲۶].

شخصیت زکریا (ع)

برخی گزارش‌های تاریخی و تفسیری، زکریای نامبرده در قرآن کریم را فرزند برخیا،[۲۷] آذن [۲۸] یا اذن بن برکیا[۲۹] معرفی کرده‌اند، در حالی که آیات قرآن وی را پدر حضرت یحیی (ع) و همدوره حضرت مریم و عیسی (ع) خوانده‌اند. تطبیق آیات قرآن با گزارش کتاب مقدس نشان می‌دهد که زکریا، پدر حضرت یحیی (ع)، غیر از زکریا فرزند برخیا بوده است.

قرآن کریم حضرت زکریا (ع) را کنارشماری دیگر از پیامبران الهی، از نسل و نوادگان حضرت ابراهیم (ع) یاد کرده و برخورداری آنان از هدایت الهی را پاداش نیکوکاری ایشان خوانده است: ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ[۳۰]، ﴿وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ[۳۱]؛ نیز آن حضرت را در زمره صالحان، برترین‌ها، برگزیدگان الهی و برخوردار از کتاب، حکم، نبوت و هدایت الهی و الگو برای پیامبر اکرم (ص) شناسانده است: ﴿وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ[۳۲]، ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ[۳۳]، ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ[۳۴]، ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ[۳۵] بنده خاص خدا بودن، برخورداری از رحمت ویژه الهی،[۳۶]امیدواری و خوشبینی به خدا در زمینه اجابت دعا، برخورداری از نعمت‌های ویژه الهی، پیش‌قدم بودن در کارهای خیر، خاشع بودن در برابر خدا، دعا به درگاه الهی از سر بیم و امید و سجده و گریه کردن به هنگام شنیدن آیات الهی ویژگی‌های دیگر حضرت زکریا (ع) یاد شده‌اند. ﴿ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا[۳۷]، ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا[۳۸]، ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا[۳۹]، ﴿وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ[۴۰]، ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ[۴۱] در برخی از احادیث با اشاره به نجّار بودن آن حضرت، ارتزاق از دسترنج خویش نیز از فضایل زکریا (ع) یاد شده است.[۴۲][۴۳].

سرپرستی مریم (س)

پس از آنکه مادر حضرت مریم (س) وی را برای خدمت الهی در بیت‌المقدس نذر کرد و خدا نذر وی را پذیرفت و سرپرستی مریم (ع) را به دست حضرت زکریا (ع) نهاد: ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۴۴] گزارش قرآن نشان می‌دهد که کاهنان معبد در پی اختلاف بر سر سرپرستی حضرت مریم (ع) بر قرعه توافق کردند که به نام زکریا (ع) افتاد: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ[۴۵] درباره زمان کفالت مریم (ع) به دست زکریا (ع) اختلاف است: بیشتر آن را در دوران کودکی وی دانسته‌اند.[۴۶] بر این اساس، افرادی چون مقاتل، سدی و ابن اسحاق گفته‌اند: مادر مریم (ع) پس از تولد، وی را درون پارچه‌ای پیچید و نزد احبار در معبد بیت‌المقدس برد و آنان به سبب جایگاه دینی بلند عمران، پدر حضرت مریم (ع) درباره سرپرستی و تربیت وی به نزاع پرداختند. زکریا (ع) چون شوهرخاله مریم (ع) بود، خود را شایسته‌تر خواند؛[۴۷] اما در پی مخالفت احبار بنا شد با افکندن قلم‌های خویش درون آب رودخانه در این باره قرعه زنند و کسی که قلم وی همراه جریان آب نرفته و روی آب بماند، سرپرست مریم (ع) شود و تنها قلم زکریا (ع) روی آب ماند.[۴۸] بر پایه این گزارش‌ها، آن حضرت، مریم (ع) را به خانه خود برد و به همسرش سپرد و وقتی بالغ شد، اتاقی در معبد بیت المقدس برای وی ساخت. کسی جز آن حضرت نزد مریم (ع) رفت و آمد نمی‌کرد و خود وی برای او آب و غذا می‌برد.[۴۹] در مقابل، برخی مفسران زمان کفالت را پس از دوران شیرخوارگی دانسته‌اند و مستندشان اشاره قرآن به کفالت زکریا (ع) پس از رشد نیکوی مریم (ع) و گزارش بهره‌مندی وی از رزق نیکو پس از کفالت است؛ البته صاحبان دیدگاه نخست با اشاره به احتمال همزمانی رشد نیکوی یادشده با سرپرستی حضرت زکریا (ع) نیز برخورداری مریم (ع) از رزق الهی در اواخر دوران کفالت به این دیدگاه پاسخ داده‌اند.[۵۰][۵۱].

درخواست فرزند

هرگاه حضرت زکریا (ع) وارد عبادتگاه مریم (ع) می‌شد، نزد وی برخی خوراکی‌ها را می‌یافت؛ هنگامی که درباره آنها از مریم (ع) می‌پرسید، وی پاسخ می‌داد که از جانب خداست و خدا به هر که بخواهد رزق بی‌حساب می‌دهد: ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۵۲] شماری از مفسران، مواردی چون نکره بودن رزق، پرسش زکریا (ع) از مریم (ع) درباره منشأ آن و درخواست فرزنددار شدن زکریا (ع) را مؤید نامتعارف و خارق‌عادت بودن آن رزق و نشانه کرامت و مقام والای مریم (ع) دانسته‌اند.[۵۳] مفسرانی چون ابن‌عباس، قتاده، مجاهد و سدی درباره خارق‌العاده بودن آن رزق گفته‌اند: زکریا (ع) در تابستان میوه‌های تازه زمستانی و در زمستان میوه‌های تازه تابستانی را در غرفه مریم (ع) می‌دید.[۵۴] در مقابل، برخی از مفسران گفته‌اند: آیه بر خارق‌العاده بودن رزق دلالت ندارد، بلکه اصل آماده شدن رزق بی‌اسباب عادی، خرق عادت است.[۵۵][۵۶].

زمینه‌های درخواست فرزند

آیات قرآن نشان می‌دهند که وضعیت خاص حضرت زکریا (ع) و همسر او، نگرانی آن حضرت درباره وارثان خویش و مشاهده بهره‌مندی حضرت مریم (ع) از رزق الهی، عوامل زمینه‌ساز برای درخواست فرزند از خدا بودند:

دیدن مقام الهی مریم (ع)

هنگامی که حضرت زکریا (ع) پاسخ مریم (ع) درباره منشأ رزق را شنید، از خدا خواست که به وی فرزندی پاک و صالح عنایت کند: ﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ[۵۷][۵۸] به اعتقاد مفسرانی که رزق مریم (ع) را میوه‌ای در غیر فصل آن دانسته‌اند، حضرت زکریا (ع) که بر اثر کهنسالی خود و نازایی همسرش به بچه‌دار شدن از راه طبیعی امیدی نداشت، با دیدن چنین پدیده شگفت‌انگیز و رزق خارق‌عادتی با خود اندیشید، خدایی که این میوه‌ها را در غیر فصل آن به مریم (ع) می‌دهد، به من نیز به رغم کهنسالی خود و نازایی همسرم می‌تواند فرزندی عنایت کند.[۵۹] در مقابل، برخی از مفسران گفته‌اند:

  1. آیه بر این مطلب که رزق، میوه‌ای در غیر فصل آن و دعای زکریا (ع) متأثر از آن باشد دلالت ندارد.[۶۰].
  2. این معنا اشعار دارد که گویا حضرت زکریا (ع) از قدرت خدا بر انجام دادن خوارق عادت آگاه نبود و این از ساحت یک پیامبر الهی به دور است. به عقیده این مفسران، دیدن عبادت، ویژگی‌های معرفتی و مقامات معنوی حضرت مریم (ع) و عنایت الهی به وی حضرت زکریا (ع) را برانگیخت فرزند صالحی همانند او را درخواست کند.[۶۱] پرسش او درباره چگونگی امکان فرزنددار شدن با توجه به وضعیت وی و همسرش نیز مؤید است که دیدن رزق خارق‌العاده زمینه‌ساز دعا نبود.[۶۲] فقره‌های ﴿إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء و ﴿إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا[۶۳] نشان می‌دهند که حضرت زکریا (ع) به اجابت دعای خویش و قدرت الهی بر انجام دادن خوارق عادت، ایمان و اطمینان داشته است.[۶۴] بر اساس برخی از آیات قرآن، دعای حضرت زکریا (ع) برای فرزنددار شدن، پنهانی بود: ﴿إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا[۶۵] برخی، پرهیز از ریا [۶۶] و نزدیک‌تر بودن به اجابت را سبب دعای نهانی وی دانسته‌اند؛[۶۷] ولی به اعتقاد بعضی با توجه به کهنسالی آن حضرت و نازایی همسرش آگاهی مردم از چنین آرزویی، زمینه‌ساز ریشخند وی می‌شد.[۶۸] در روایتی منسوب به امام رضا (ع) روزی که زکریا (ع) دعا کرد، یکم محرّم یاد شده است و اگر کسی آن روز را روزه گرفته و دعا کند، دعایش مستجاب می‌شود.[۶۹]

کهنسالی

حضرت زکریا (ع) با اعتقاد به قدرت بیکران الهی و اطمینان از اجابت دعای خویش به نبودن علل و اسباب عادی اشاره کرد، تا عقیده راسخ خود به قدرت خدا و خرق عادت را ابراز دارد.[۷۰] بر همین پایه، با اشاره به سست شدن استخوان (ناتوانی)[۷۱] و سپیدی موی سرش و اینکه خدا در گذشته نیز همواره دعا و درخواست وی را اجابت کرده است، از او خواست که این بار نیز دعای او را برآورد و فرزندی به او عطا کند: ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا[۷۲]، ﴿وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا[۷۳].[۷۴] مفسران گفته‌اند که زکریا (ع) در این زمان ۶۰ یا ۷۰ سال داشته است.[۷۵] هفتاد و چند،[۷۶] ۹۵ [۷۷] و ۱۲۰ سال هم گفته شده است.[۷۸]

نازایی همسر

قرآن از نازایی همسر حضرت زکریا (ع) خبر می‌دهد: ﴿وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا[۷۹]، ﴿قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ[۸۰] در پی استجابت دعای حضرت زکریا (ع) خدا نازایی همسر او را نیز درمان کرد: ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ[۸۱].[۸۲]برخی از مفسران با اشاره به بداخلاق بودن همسر زکریا (ع) اصلاح یاد شده را در زمینه اخلاق وی دانسته‌اند،[۸۳] در حالی که سیاق آیات، تصریح به نازایی وی در قرآن و ستایش از او کنار حضرت زکریا (ع) و یحیی (ع) شواهد نادرستی تفسیر یاد شده‌اند و نشان می‌دهند که مراد درمان نازایی اوست.[۸۴] بیشتر مفسران همانند قتاده و دیگران این تفسیر را برگزیده‌اند[۸۵].ابومسلم، اصلاح را به جوان شدن وی تفسیر کرده است.[۸۶]

نبود جانشین مناسب

بیم از رفتار بستگان که پس از حضرت زکریا (ع) وارث وی می‌شدند، عامل دیگری برای درخواست فرزند بود، تا پس از وی وارث آن حضرت و خاندان یعقوب شود: ﴿وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا[۸۷]، ﴿يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا[۸۸] مفسرانی مانند سدی، سیوطی و دیگران، وراثت مورد نظر زکریا (ع) را جانشینی در دانش، حکمت و نبوت دانسته‌اند.[۸۹] بر این پایه و شناختی که زکریا (ع) درباره عملکرد ناشایست بنی‌اسرائیل با انبیا و دین الهی داشت، در هراس بود که پس از وی ناشایستگانی عهده‌دار رهبری دینی شده و مردم را به گمراهی کشانند.[۹۰] مفسران امامیه، مانند طوسی و طبرسی، تفسیر یاد شده را بر خلاف ظاهر آیه دانسته و گفته‌اند:

  1. دانش و نبوت، موروثی نیستند، بلکه دانشْ اکتسابی و نبوت بر اثر گزینش الهی است.
  2. حضرت زکریا (ع) برای پیشگیری از میراث‌خواری عموزادگان و دیگر بستگانش، چنان دعا کرد و این با میراث مالی بیشتر تناسب دارد. وی از آن می‌ترسید که آنان اموال وی را تباه ساخته و در راه نادرست به کار برند؛ همچنین وی خواست، خداوند فرزندش را "رَضیّ" قرار دهد؛ در صورتی که اگر مراد از وراثت، ارث نبوت باشد، چنین ویژگی به صورت طبیعی در وی خواهد بود و درخواست آن، لغو است.
  3. نبوت به دست نااهلان سپرده نمی‌شود و نگرانی وی از بستگان، بی‌مورد خواهد بود. به اعتقاد مفسران یاد شده، براساس این آیه پیامبران می‌توانند دارایی خویش را به ارث بر جای نهند.[۹۱] درباره یعقوب نیز که زکریا (ع) می‌خواست فرزندش وارث خاندان وی باشد، اختلاف است؛ گروهی به پیروی از کلبی و مقاتل، وی را یعقوب ابن ماتان، برادر عمران ابن ماتان (پدر حضرت مریم) دانسته‌اند [۹۲] و سدی وی را یعقوب بن اسحاق (ع) خوانده است؛ با این توضیح که همسر زکریا (ع) خاله حضرت مریم (ع) و از نسل یهودا فرزند یعقوب نبی (ع) بود و نسب خود زکریا (ع) نیز از طریق نسل هارون (ع) و لاوی به حضرت یعقوب می‌رسید.[۹۳] به نظر، حضرت زکریا (ع) با درخواست فرزندی شایسته می‌خواست که نبوت و پیشوایی دینی در خاندان وی پایدار باشد؛ همان آرزو و درخواستی که حضرت ابراهیم (ع) نیز داشت ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۹۴] و خدا پیامبران فراوانی از نسل وی برانگیخت و دادن چنین نسل و نوادگانی را پاداش نیکوکار بودن وی خواند.﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ[۹۵] اختلاف مفسران امامیه و اهل سنت در این باره، بیشتر، بازتابی از نزاعی تاریخی است که بر اساس آن اهل سنت با استناد به روایتی از پیامبر اکرم (ص) معتقدند انبیای الهی، میراث مالی از خود برجای نمی‌گذارند، پس همه دارایی رسول خدا (ص) از جمله فدک، متعلق به عموم مسلمانان است؛ اما شیعیان به ادله‌ای، از جمله با استناد به چنین آیاتی، دیدگاه یادشده را رد می‌کنند.[۹۶] چنان‌که برخی از مفسران شیعه و اهل سنت نیز گفته‌اند، مراد از وراثت می‌تواند اشاره به هر دو مورد (مال و نبوّت) باشد.[۹۷][۹۸]

ویژگی‌های فرزند درخواستی

بر پایه آیاتی، حضرت زکریا (ع) نه یک فرزند معمولی، فرزندی با ویژگی‌های ممتاز می‌خواست: ﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ[۹۹] علامه طباطبایی، ﴿ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً را فرزندی دانسته است که ویژگی‌ها و رفتارهایش بر پایه آرزوهای پدر و از نظر بزرگی و مقرب درگاه الهی بودن، همانند حضرت مریم (ع) باشد.[۱۰۰] بر همین اساس، خدا با اجابت دعای حضرت زکریا (ع) یحیی (ع) را به وی داد که بیش از هر پیامبر دیگری به حضرت عیسی (ع) شباهت داشت که چهره کامل‌تر مریم مقدس (ع) بود [۱۰۱].نامگذاری حضرت یحیی (ع) از سوی خدا و اینکه پیش از وی کسی به این نام نبوده است،[۱۰۲] مؤید این معناست که وی فرزندی ممتاز مانند مریم (ع) درخواست کرد: ﴿يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا[۱۰۳] علامه طباطبایی در ادامه با مقایسه مشابهت‌های مشترک یادشده در قرآن برای حضرت یحیی (ع) و عیسی (ع) به تأیید نظر خود می‌پردازد؛[۱۰۴] البته برخی با تفسیر آیه به همان معنای ظاهری گفته‌اند که پیش از وی کسی به این نام نبوده است؛[۱۰۵] ولی ابن جبیر و عطاء در تفسیری نزدیک به دیدگاه علامه گفته‌اند: مراد این است که تا آن زمان، همانند او را نیافریده است.[۱۰۶] ویژگی دیگری که حضرت زکریا (ع) طلب کرد، پسند و مرضیّ خدا بودن است: ﴿يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا[۱۰۷][۱۰۸] داشتن باورها و رفتارهای خداپسند [۱۰۹] و مطیع و بنده خدا بودن، مواردی‌اند که مفسران در تفسیر آیه به آن اشاره کرده‌اند؛[۱۱۰] همچنین برخی مفسران با استناد به آیه ﴿وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا[۱۱۱] گفته‌اند که حضرت زکریا (ع) از خدا خواست فرزند او از اولیای الهی باشد: "فَهَب لی مِن لَدُنکَ ولیـّا".[۱۱۲][۱۱۳]

بشارت تولد یحیی (ع)

در پی دعای حضرت زکریا (ع) هنگامی که وی در محراب سرگرم عبادت بود، فرشتگان ولادت یحیای نبی (ع) را به او نوید دادند: ﴿فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ[۱۱۴] به گفته ابن‌عباس، زکریا (ع) در این زمان ۱۲۰ و همسرش ۹۸ سال داشت.[۱۱۵] قتاده هفتاد و چند سال را گفته است.[۱۱۶] حضرت زکریا (ع) با شنیدن بشارت الهی، ضمن اشاره به کهنسالی خود و نازایی همسرش، از امکان بچه‌دار شدن خویش شگفتی ابراز کرد و درباره چگونگی آن پرسید: ﴿قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا[۱۱۷] با توجه به شخصیت انبیای الهی و لزوم ایمان و آگاهی آنان از قدرت الهی بر انجام دادن امور خارق عادت، مفسران اختلاف دارند که چرا حضرت زکریا (ع) با شنیدن مژده الهی شگفتی ابراز کرد: از عکرمه و سدی، نقل شده است که سبب شگفتی وی القائات شیطان بود که وحیانی بودن بشارت را نفی و او را دچار تردید کرد. شیطان به وی گفت که این ندای فرشتگان نیست، بلکه شیطان می‌خواهد تو را مسخره کند، وگرنه همانند گذشته به تو وحی می‌شد، از این‌رو زکریا (ع) از خدا خواست تا نشانه‌ای برای وحیانی بودن این مژده قرار دهد.[۱۱۸] برخی گفته‌اند: وی بدون دیدن فرشته، تنها ندایی را شنید و در این هنگام، شیطان با وسوسه‌های خود، او را دچار تردید کرد.[۱۱۹] بیشتر مفسران در این سخن خدشه کرده‌اند که پیامبران، تفاوت وحی و وسوسه را به خوبی می‌فهمند و شیطان هرگز نمی‌تواند در ادراک آنان دست ببرد.[۱۲۰] شماری از این مفسران گفته‌اند که شگفتی و پرسش حضرت زکریا (ع) نه در مورد اصل بچه‌دار شدن، با توجه به فقدان شرایط طبیعی، درباره چگونگی آن بود؛[۱۲۱] بدین معنا که آیا وی و همسرش جوان می‌شوند یا در عین کهنسالی بچه‌دار می‌شوند؛[۱۲۲] همچنین برخی احتمال داده‌اند این پرسش زکریا (ع) بود که آیا از همان همسرش صاحب فرزند می‌شود یا از زن دیگری؟[۱۲۳] علامه طباطبایی در تفسیری نزدیک به همین معنا، ابراز شگفتی را بر اثر نبود شرایط طبیعی و پرسش را در زمینه جزئیات بشارت می‌داند. آن حضرت، با اینکه به بشارت الهی یقین داشت، خواست اطمینان یابد؛ همانند حضرت ابراهیم (ع) که با وجود ایمان به زنده شدن مردگان، از خدا خواست که چگونگی آن را به وی نشان دهد، تا دل او آرام گیرد. ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۲۴] علامه طباطبایی در کنار معنای یاد شده، تفسیر دیگری نیز به دست داده است: حضرت زکریا (ع) با مشاهده مریم (ع) و مقام معنوی او و یادآوری بی‌فرزندی خویش، از خود بی‌خود شد و در چنین حالی از خدا خواست به وی فرزندی عنایت کند؛ آن‌گاه در دعای خود به کهنسالی خویش و نازایی همسرش اشاره کرد که عامل‌های اصلی تأثر و اندوه وی بودند. در پی اجابت دعایش و دریافت بشارت الهی، از آن حال بیرون آمد و یادآوری کهنسالی خود و نازایی همسرش که مایه اندوه وی شده بودند، سبب نوعی شگفتی آمیخته به خوشحالی در او گردیدند.[۱۲۵] این تفسیر را رشید رضا نیز از استاد خود نقل کرده و آن را بهترین تفسیر خوانده است.[۱۲۶] علامه طباطبایی می‌افزاید که افزون بر آنچه یاد شد، حضرت زکریا (ع) خواست درباره چگونگی تحقق فضل و نعمت الهی و برداشته شدن یک به یک موانع بپرسد، تا افزون بر لذت اصل بشارت، از چگونگی عملی شدن آن نیز کامیاب شود؛ همان سؤالی که حضرت ابراهیم (ع) نیز در باره نوید تولد فرزند خود پرسید و زمانی که فرشتگان او را از ناامیدی درباره بچه‌دار شدن نهی کردند، آن حضرت با نفی ناامیدی خویش، یأس از رحمت الهی را ویژگی گمراهان خواند. ﴿قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ[۱۲۷]، ﴿قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ[۱۲۸].[۱۲۹] قرآن کریم پاسخ خدا به شگفتی زکریا (ع) را چنین گزارش می‌کند: ﴿قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ[۱۳۰]؛ یعنی چنین چیزی، بی‌آنکه شما جوان شوید،[۱۳۱] حتما تحقق خواهد یافت.[۱۳۲] هر گاه خدا چیزی را بخواهد پدید آورد، اسباب طبیعی یا فراطبیعی آن را می‌آفریند، پس تو این کار را به عهده خدا بگذار.[۱۳۳] به گفته مجاهد، درپی پرسش و ابراز شگفتی زکریا (ع) جبرئیل چوب خشکی را به وی داد تا میان دستان خویش بگذارد؛ هنگامی که آن چوب به قدرت خدا سبز شد و برگ در آورد، جبرئیل گفت: خدایی که چنین قدرتی دارد، می‌تواند از تو، نیز از همسر نازایت فرزندی را به بار آورد.[۱۳۴] در آیه بعد خدا با تأکید بر تحقق بشارت، دادن فرزند به زکریا (ع) با شرایط موجود را آسان می‌خواند و در ادامه با اشاره به آفرینش خود آن حضرت (آفرینش اصل انسان از خاک)[۱۳۵] که به مراتب دشوارتر به نظر می‌آید، برامکان آن استدلال می‌کند: ﴿قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا[۱۳۶] به گفته ابن عباس، پس از این مژده، حضرت زکریا (ع) توان جنسی خود را بازیافت و نازایی همسرش درمان شد.[۱۳۷] بر اساس روایتی منسوب به امام باقر (ع) حضرت یحیی (ع) ۵ سال پس از این بشارت به دنیا آمد.[۱۳۸]

آیت بشارت

در پی نوید تولد یحیی (ع) حضرت زکریا (ع) از خدا خواست تا نشانه‌ای برای وی قرار دهد. خطاب رسید: نشانه تو این است که سه روز با مردم جز به اشاره نتوانی سخن گفت و پروردگارت را بسیار یاد کن و عصرگاهان و بامدادان تسبیح‌گوی او باش: ﴿قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ[۱۳۹] چرایی درخواست آیت بشارت و چیستی و چگونگی آن، از مباحث مهم و اختلافی مفسران است.[۱۴۰]

چرایی درخواست نشانه

مفسران اختلاف دارند که آیا درخواست نشانه برای فهمیدن زمان بارداری همسرش بود؛ یا برای تشخیص رحمانی و شیطانی بودن ندا:

  1. بیشتر مفسران، دیدگاه نخست را پذیرفته‌اند:[۱۴۱]زکریا (ع) به اقتضای طبیعت بشری و با هدف آرامش خاطر و مژده دادن به خانواده خود می‌خواست با این نشانه از زمان تحقق بشارت الهی آگاه شده [۱۴۲] و بر عبادت و شکرگزاری خود بیفزاید.[۱۴۳] این دیدگاه با آیات قرآن سازگار نیست، زیرا براساس گزارش قرآن کریم حضرت زکریا (ع) در همان جای عبادت، قدرت سخن گفتن را از دست داد و هنگام بیرون آمدن از آنجا با اشاره با مردم سخن گفت ﴿قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ[۱۴۴]، در حالی که بارداری همسرش قطعا پس از خروج وی از معبد بوده است. به عقیده رشید رضا، حضرت زکریا (ع) از خدا خواست برای شکرگزاری نعمت فرزند، عبادتی را برای وی برگزیند که پایان آن، نشانه تحقق بشارت باشد و خدا دستور داد که سه روز را هر صبح و شام تنها به ذکر و تسبیح الهی پرداخته و در صورت نیاز به سخن گفتن با مردم با اشاره با آنان سخن گوید و پس از پایان این مدت به خانواده‌اش نوید دهد.[۱۴۵] چنان‌که علامه طباطبایی هم گفته است، آیه مورد بحث هیچ بر دیدگاه رشید رضا دلالتی ندارد.[۱۴۶]
  2. مفسرانی مانند سدی و طبری، با اعتقاد به دیدگاه دوم، گفته‌اند که در پی بشارت الهی، شیطان با وسوسه‌های خود، ندای فرشتگان را شیطانی خواند وحضرت زکریا (ع) برای اطمینان از اینکه ندای رسیده، رحمانی است نه شیطانی، نشانه‌طلبید.[۱۴۷]این دیدگاه، چون ناسازگار با عصمت انبیا در دریافت پیام الهی است، رد شده است و اینکه پیامبران به سبب عصمتی که دارند، ندای رحمانی را به خوبی از وساوس شیطانی باز می‌شناسند.[۱۴۸]
  3. علامه طباطبایی با اذعان به عصمت انبیا، دیدگاه دوم را به گونه‌ای سازگار با آن بیان کرده است: قدرت انبیا برای شناخت ندای رحمانی و شیطانی از یکدیگر را خدا در اختیار آنان قرار می‌دهد و آنها بی‌امداد الهی چنین توانی ندارند و درخواست زکریا (ع) نیز با چنین هدفی انجام پذیرفت؛ البته در صورتی که آیت الهی در اختیار وی قرار نمی‌گرفت، معصوم بودن انبیا آسیب می‌دید. وی نوع نشانه (ناتوانی زکریا (ع) از سخن گفتن با مردم و در عین قدرت وی بر تسبیح خدا) را مؤید دیدگاه خود می‌داند؛ با این توضیح که خدا با دادن این نشانه، وی را از خطا مصون داشت، زیرا شیطان هرگز برای چنین تصرفات و اثرگذاری توان ندارد. علامه طباطبایی در پاسخ به این پرسش احتمالی که "اگر زکریا (ع) آیت را برای بازشناسی ندای رحمانی می‌خواست و دچار تردید بود، چرا با اشاره به کهنسالی خود و نازایی همسرش در باره چگونگی امکان این بشارت پرسید، و چنانچه تردیدی نداشت، چرا نشانه‌طلبید" گفته است: مراتب اعتقاد مختلف است؛ امکان دارد وی با اطمینان به رحمانی بودن بشارت درباره چگونگی آن پرسید و پاسخ دیگری شنید و برای اینکه یقین کند و بیشتر آرامش یابد، نشانه‌ای‌طلبید. علامه طباطبایی در تأیید این دیدگاه که طلب نشانه برای رفع تردید بود، با استناد به "فَنادَتهُ المَلائکَةُ" می‌گوید که این عبارت اشعار دارد که وی بی‌دیدن فرشته فقط صدای هاتفی را شنید و چه بسا ندیدن فرشته زمینه چنین تردیدی را فراهم ساخت.[۱۴۹]
  4. برخی مفسران ضمن تأکید بر ایمان زکریا (ع) درخواست آیت از سوی وی را به درخواست حضرت ابراهیم (ع) برای دیدن چگونگی زنده کردن مردگان مانند کرده‌اند که تنها با هدف اطمینان و آرامش قلبی انجام گرفت.[۱۵۰] براساس این دیدگاه که با مقام نبوت و عصمت نیز سازگار است، حضرت زکریا (ع) لزوما با تردیدی روبه‌رو نبود و نشانه را صرفا برای آرامش خاطر می‌خواست. برپایه روایتی منسوب به امام صادق (ع) حضرت زکریا (ع) در پی شنیدن ندای فرشتگان، دوست داشت بداند که این ندا از جانب خداست یا نه، از این‌رو پس از دریافت آیت الهی به خدایی بودن آن پی برد.[۱۵۱] در این روایت، از وسوسه‌های شیطان یاد نشده است.[۱۵۲]

چیستی و چگونگی نشانه

خدا با اجابت درخواست حضرت زکریا (ع) فرمود: نشانه تو این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نتوانی گفت و پروردگار خود را بسیار یاد کن و در عصرگاهان و بامدادان او را تسبیح بگو: ﴿قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ[۱۵۳] در آیه‌ای دیگر، از ناتوانی وی بر سخن گفتن برای سه شبانه روز را، با وجود سالم بودن زبان، نشانه خوانده است: ﴿قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا[۱۵۴].[۱۵۵] درباره ارادی یا ناارادی بودن سخن نگفتن زکریا (ع) با مردم اختلاف است:[۱۵۶] به اعتقاد بیشتر مفسران [۱۵۷] وی با آنکه زبانش کاملاً سالم بود، به شکل خارق‌عادت سه شبانه روز نتوانست با مردم سخن بگوید؛[۱۵۸] ولی می‌توانست زبور را تلاوت کند و به دعا، نیایش و تسبیح الهی بپردازد.[۱۵۹] سبب ناتوانی از سخن گفتن با مردم به رغم قدرت بر تسبیح خدا، این بود که زبان حضرت زکریا (ع) در آن مدت و از روی شکرگزاری، تنها به ذکر الهی سرگرم باشد.[۱۶۰] این دیدگاه مشهور [۱۶۱] با آیت بودن نشانه مذکور، نیز با اصل درخواست زکریا (ع) سازگار است؛ ولی سخن نگفتن ارادی نمی‌تواند نشانه‌ای خارق ‌عادت باشد.[۱۶۲] برخی از مفسران، مانند قتاده، ربیع و طبری، ناتوانی یاد شده را گونه‌ای مجازات الهی دانسته‌اند، چون حضرت زکریا (ع) با وجود شنیدن ندای فرشتگان و دریافت بشارت الهی، خواستار نشانه شد.[۱۶۳] ثعلبی، این تعلیل را به بیشتر مفسران نسبت داده است؛.[۱۶۴] نیز این سخن برگرفته از انجیل لوقاست.[۱۶۵] اصل این سخن، نیز زمان یادشده در انجیل لوقا برای سخن نگفتن، بر خلاف صریح آیات قرآن است. برخی نیز گفته‌اند که زبان وی به اندازه‌ای بزرگ شد که حجم دهان وی را پر کرد و او نتوانست سخن بگوید.[۱۶۶] رشید رضا این‌گونه سخنان را در بیان علت ناتوانی در سخن گفتن، بسیار سخیف خوانده است که روایت آن جز برای رد کردن روا نیست.[۱۶۷] در مقابل دیدگاه مشهور، برخی مانند ثعلبی، معتقدند که حضرت زکریا (ع) توان تکلم را از دست نداد، بلکه خدا وی را سه شبانه روز از سخن گفتن با مردم نهی کرد و از وی خواست که در این مدت به طاعت و عبادت الهی بپردازد؛ اگر وی قدرت سخن گفتن نداشت، درخواست پرداختن به ذکر الهی بی‌معنا خواهد شد.[۱۶۸] این دیدگاه با آیت الهی بودن سازگار نیست.

حضرت زکریا (ع) در پی دریافت آیت الهی، از عبادتگاه خارج شد و بی هیچ سخنی به مردم اشاره کرد که هر صبح و شام به تسبیح و تنزیه الهی بپردازند: ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۱۶۹] پیوند دعای حضرت زکریا (ع) و اجابت آن با اشاره وی به مردم درباره تسبیح الهی، موضوع دیگری است که مفسران به آن پرداخته‌اند؛ برخی گفته‌اند: حضرت زکریا (ع) سرآمد علمای یهود، صاحب قربان و کلیددار معبد بیت‌المقدس بود و هر صبح و شام دَرِ معبد را می‌گشود، تا مردم برای عبادت وارد آنجا شوند و با او نماز بگزارند.[۱۷۰] در این سه روز که نمی‌توانست سخن بگوید، مانند روزهای دیگر هر صبح و شام آنان را با اشاره به ذکر و تسبیح الهی می‌خواند.[۱۷۱] به عقیده برخی، چون آثار و برکات فرزندی مانند حضرت یحیی (ع) شامل حال مردم نیز می‌شد و در سرنوشت، آینده و تقویت ایمان آنان اثرگذار بود، مناسب بود آنها نیز برای شکر این نعمت به تسبیح الهی بپردازند.[۱۷۲].[۱۷۳]

شهادت زکریا (ع)

قرآن کریم درباره جزئیاتی همچون مدت عمر، مرگ طبیعی یا شهادت حضرت زکریا (ع) و جایگاه دفن وی سخنی نگفته است؛ اما مفسران ذیل برخی از آیات، از کشته شدن وی به دست قوم خویش خبر داده‌اند؛ این آیات، کشته شدن پیامبران الهی به دست بنی‌اسرائیل و پیامدهای آن را گزارش می‌کنند: ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۱۷۴]؛ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ[۱۷۵].[۱۷۶] همچنین قرآن کریم از پیشگویی قطعی تورات به بنی‌اسرائیل درباره دو بار فسادانگیزی، خودبرتربینی و ستمگری آنان در سرزمین خویش و پیامد آن خبر داده است: ﴿وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا[۱۷۷] برپایه دیدگاه مفسرانی مانند ابن‌عباس، ابن‌مسعود، ابن‌زید و زمخشری، فسادانگیزی نخست به قتل حضرت زکریا (ع) اشاره دارد که در پی آن، خدا یکی از پادشاهان مقتدر را بر بنی‌اسرائیل مسلط ساخت. این پادشاه را به اختلاف، شاپور اول، بخت نصر و سنحاریب رومی گفته‌اند.[۱۷۸] در برخی از احادیث از تسلط بخت‌نصر بر آنان، محاصره و غارت بیت‌المقدس و کشتار و اسارت ده‌ها هزار نفر از بنی‌اسرائیل یاد شده است.[۱۷۹] به عقیده برخی مفسران، راوی حدیث ثقه نیست و بخت‌نصر، معاصر ارمیا یا دانیال نبی و ۶۰۰ سال پیش از زمان حضرت زکریا (ع) بوده است.[۱۸۰] براساس گزارش کتاب مقدس نیز زکریای معاصر بخت‌نصر و دوران اسارت یهودیان در بابل، زکریا پسر برخیا بود که به مرگ طبیعی از دنیا رفت. (همین مقاله، زکریا در کتاب مقدس) برخی دیگر از مفسران با تردید در این دیدگاه، مراد از فساد انگیزی را ستمگری، غارت اموال، کشتن انبیا و خونریزی دانسته‌اند. به گفته ابوعلی جبایی، از آنجا که قرآن کریم مراد از فسادانگیزی را بیان نکرده است، آن را نمی‌توان یقینی اشاره به کشتن زکریا (ع) دانست.[۱۸۱] درباره جزئیات شهادت حضرت زکریا (ع) پرداخت‌های مختلفی هست: بر اساس گزارشی منسوب به وهب ابن منبه یمانی، در پی بارداری حضرت مریم (ع) ابلیس در میان بنی‌اسرائیل شایع کرد که باردار شدن مریم (ع) نتیجه ارتباط با زکریاست، زیرا کسی جز وی با مریم (ع) رابطه نداشت. در پی انتشار این نسبت ناروا زکریا (ع) از شهر گریخت و افراد شرور و نادان قوم به تعقیب وی پرداختند. حضرت زکریا (ع) به وادی پردرختی پناه برد و درختی به گونه‌ای اعجازین شکافته شد و پس از داخل شدن زکریا (ع) دوباره به هم آمد. دنبال کنندگان که ابلیس آنان را همراهی و راهنمایی می‌کرد، پس از یافتن درخت، آن را با اره از میان بریدند و زکریا (ع) را به شهادت رساندند. آنان پیکر زکریا (ع) را به حال خود رها کرده و رفتند و خدا فرشتگانی را فرستاد و آنها بدن زکریا (ع) را غسل داده و پس از سه روز نماز گزاردن بر آن دفن کردند.[۱۸۲] این گزارش که در منابع گوناگون با جزئیات و پرداختی متفاوت روایت شده،[۱۸۳] با برخی تفاوت‌های مربوط به جزئیات حادثه، در روایتی منسوب به امام صادق (ع) نیز آمده است.[۱۸۴]

براساس گزارشی منسوب به کعب الاحبار، حضرت زکریا (ع) درپی کشته شدن فرزندش گریخت و پادشاه و اطرافیانش وی را تعقیب کردند و با دیدن گوشه‌ای از لباس وی که از شکاف درخت بیرون مانده بود، او را به همان شکلی که گفته شد به قتل رساندند.[۱۸۵] این گزارش در برخی از منابع یهودی آمده است.[۱۸۶] برپایه روایتی تفسیری، خدا پناه بردن زکریا (ع) به درون درخت را پناه بردن به غیر خود دانسته و او را به سبب این کار، گرفتار سرنوشت یادشده کرد، تا همگان بدانند که خدا پناه بردن به غیر خود را برنمی‌تابد.[۱۸۷]محتوای این گزارش‌های تفسیری با مبانی اعتقادی درباره خداوند، چندان سازگاری ندارد. در مقابل، برخی نیز مانند ابن‌اسحاق، با نفی شهادت زکریا (ع) از مرگ طبیعی وی سخن گفته‌اند.[۱۸۸] بر اساس برخی گزارش‌ها آن حضرت در بیت‌المقدس دفن شده است.[۱۸۹] با توجه به اینکه زکریای یادشده در قرآن از پیامبران نامدار بنی‌اسرائیل بود، از یک سو نبود گزارشی درباره کشته شدن وی در عهد قدیم و جدید و از سویی، برخی تعارض‌های درونی گزارش‌های تفسیری و تاریخی درباره شهادت آن حضرت با یکدیگر، اصل کشته شدن وی را با تردید روبه‌رو می‌سازد. نتیجه اینکه گزارش‌های شهادت حضرت زکریا (ع) از منابع اهل کتاب و به دست علمای مسلمان شده یهودی، مانند کعب‌الاحبار و وهب بن منبه، به منابع اسلامی وارد شده و به مرور با پردازش و جزئیاتی متفاوت ارائه گشته‌اند.[۱۹۰][۱۹۱].

منابع

پانویس

  1. المعرب، ص ۸۷.
  2. واژه‌های دخیل، ص ۲۳۴، "زکریا".
  3. «(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بنده‌اش زکریّاست» سوره مریم، آیه ۲.
  4. اعلام قرآن، ص ۳۴۹.
  5. العین، ج ۵، ص ۳۲۰؛ الصحاح، ج ۲، ص ۶۷۱؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۳۲۶، "زکر".
  6. «پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد. آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی. پس فرشتگان او را در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا دادند: خداوند تو را به (تولّد) یحیی نوید می‌دهد که «کلمه‌ای از خداوند» را راست می‌شمارد و سالار و (در برابر زنان) خویشتندار و پیامبری از شایستگان است» سوره آل عمران، آیه ۳۷-۳۹.
  7. قصص الانبیاء، ص ۳۶۸؛ نثر طوبی، ج ۱، ص ۳۳۰.
  8. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  9. قاموس الکتاب المقدس، ص ۴۲۷.
  10. کتاب مقدس، دوم تواریخ، ۲۴: ۱۷ ـ ۲۶؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۴۴۴، ۹۶۲.
  11. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  12. قاموس الکتاب المقدس، ص ۴۲۸ ـ ۴۲۹؛ کتاب مقدس، زکریا، "مقدمه".
  13. کتاب مقدس، متی، ۲۳: ۳۴ ـ ۳۶.
  14. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  15. «گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای» سوره آل عمران، آیه ۴۱.
  16. کتاب مقدس، لوقا ۱: ۵ ـ ۲۵، ۵۹ ـ ۶۵.
  17. «پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
  18. قس: کتاب مقدس، لوقا ۱: ۳۵ ـ ۳۶، ۶۷ ـ ۸۰؛ ۲: ۳ ـ ۷.
  19. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  20. «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیش‌تر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم. و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند. و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم. و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم. این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون می‌شود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه می‌کردند تباه می‌شد. آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گمارده‌ایم که بدان کفر نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۸۴-۹۰.
  21. «پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد. آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی. پس فرشتگان او را در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا دادند: خداوند تو را به (تولّد) یحیی نوید می‌دهد که «کلمه‌ای از خداوند» را راست می‌شمارد و سالار و (در برابر زنان) خویشتندار و پیامبری از شایستگان است. گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند. گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای» سوره آل عمران، آیه ۳۷-۴۱.
  22. المیزان، ج ۱۴، ص ۶.
  23. «(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بنده‌اش زکریّاست یاد کن) آنگاه را که پروردگارش را با بانگی نهفته ندا داد. گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچ‌گاه در خواندن تو رنجور نبوده‌ام. و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش! (همان) که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان. ای زکریّا! ما تو را به پسری نوید می‌دهیم که نام او یحیی است؛ پیش از این همنامی برای او نگمارده‌ایم. گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده‌ام. گفت: چنین است، پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است که پیش از آن تو را آفریدم و تو هیچ چیز نبودی گفت: پروردگارا! نشانه‌ای برای من بگذار! فرمود: نشانه تو آنکه سه شب با داشتن تندرستی با مردم سخن نمی‌توانی گفت. آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستایید» سوره مریم، آیه ۲-۱۱.
  24. «و زکریّا را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند: پروردگارا! مرا تنها مگذار که تو بهترین بازماندگانی!» سوره انبیاء، آیه ۸۹.
  25. «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک می‌شتافتند و ما را به امید و بیم می‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
  26. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  27. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۴۱۸.
  28. المعارف، ص ۵۲؛ الکشاف، ج ۱، ص ۴۲۴.
  29. مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۰.
  30. «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیش‌تر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم» سوره انعام، آیه ۸۴.
  31. «و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند» سوره انعام، آیه ۸۵.
  32. «و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند» سوره انعام، آیه ۸۵.
  33. «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.
  34. «آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گمارده‌ایم که بدان کفر نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۸۹.
  35. «آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.
  36. تفسیر موضوعی قرآن، ج ۷، ص ۳۱۵.
  37. «(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بنده‌اش زکریّاست» سوره مریم، آیه ۲.
  38. «گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچ‌گاه در خواندن تو رنجور نبوده‌ام» سوره مریم، آیه ۴.
  39. «آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل‌اند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده می‌شد سجده‌» سوره مریم، آیه ۵۸.
  40. «و زکریّا را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند: پروردگارا! مرا تنها مگذار که تو بهترین بازماندگانی!» سوره انبیاء، آیه ۸۹.
  41. «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک می‌شتافتند و ما را به امید و بیم می‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
  42. صحیح مسلم، ج ۱۵، ص ۱۳۵.
  43. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  44. «پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
  45. «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که آنان تیرچه‌های (قرعه) خود را (در آب) می‌افکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه می‌ورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
  46. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۱.
  47. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۱۶۶؛ تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۵۶؛ روض الجنان، ج ۴، ص ۲۹۶.
  48. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۵۶ ـ ۵۷؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۳۹ ـ ۷۴۰؛ الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۸۵.
  49. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۵۷؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۳۹ ـ ۷۴۰.
  50. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۱.
  51. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  52. «پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
  53. التفسیرالکبیر، ج ۸، ص ۳۲؛ المیزان، ج ۳، ص ۱۷۴ ـ ۱۷۵.
  54. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۱۶۷؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۷؛ تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۵۷.
  55. المیزان، ج ۱۴، ص ۱۵؛ تفسیر موضوعی قرآن، ج ۷، ص ۳۱۶.
  56. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  57. «آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.
  58. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۵۸؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۴۱-۷۴۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲، ۳۴.
  59. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۵۸؛ التبیان، ج ۲، ص ۴۴۸-۴۴۹؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۷۴۱-۷۴۲.
  60. المیزان، ج ۱۴، ص ۱۵.
  61. رحمة من الرحمن، ج ۱، ص ۴۳۷؛ المنار، ج ۳، ص ۲۹۵ ـ ۲۹۶؛ المیزان، ج ۶، ص ۲۸۸.
  62. المنار، ج ۳، ص ۲۹۵ ـ ۲۹۶.
  63. «(یاد کن) آنگاه را که پروردگارش را با بانگی نهفته ندا داد» سوره مریم، آیه ۳.
  64. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۶؛ المنار، ج ۳، ص ۲۹۶.
  65. «(یاد کن) آنگاه را که پروردگارش را با بانگی نهفته ندا داد» سوره مریم، آیه ۳.
  66. التبیان، ج ۷، ص ۱۰۳؛ الکشاف، ج ۲، ص ۵۰۲.
  67. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۶؛ تفسیر شبر، ص ۲۹۹.
  68. نک: مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۶؛ الکشاف، ج ۲، ص ۵۰۲.
  69. نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الحدائق، ج ۱۳، ص ۳۷۶-۳۷۷.
  70. تفسیر موضوعی قرآن، ج ۷، ص ۳۱۷.
  71. روض الجنان، ج ۱۳، ص ۵۷.
  72. «گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچ‌گاه در خواندن تو رنجور نبوده‌ام» سوره مریم، آیه ۴.
  73. «و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش!» سوره مریم، آیه ۵.
  74. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۶؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص ۵۸؛ الدر المنثور، ج ۵، ص ۴۷۹.
  75. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۷، ص ۲۳۹۹.
  76. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۴۳ ـ ۷۴۴؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۱۰۵.
  77. التبیان، ج ۷، ص ۱۰۹.
  78. تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۷۹.
  79. «و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش!» سوره مریم، آیه ۵.
  80. «گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند» سوره آل عمران، آیه ۴۰.
  81. «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک می‌شتافتند و ما را به امید و بیم می‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
  82. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۰۷؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۲۱۷.
  83. نک: جامع البیان، ج ۱۷، ص ۱۰۹؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۸، ص ۲۴۶۵؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۷۸.
  84. التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۲۱۷ و نیز نک: جامع البیان، ج ۱۷، ص ۱۰۹.
  85. روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۷۸.
  86. نک: مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۷.
  87. «و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش!» سوره مریم، آیه ۵.
  88. «(همان) که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان» سوره مریم، آیه ۶.
  89. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۷، ص ۲۳۹۷ ـ ۲۳۹۸؛ التبیان، ج ۷، ص ۱۰۶؛ الدر المنثور، ج ۵، ص ۴۷۹.
  90. کشف الاسرار، ج ۶، ص ۸؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۲۲۶.
  91. التبیان، ج ۷، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۶ ـ ۷۷۷؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص ۵۹-۶۰.
  92. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۶.
  93. نک: مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۶.
  94. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  95. «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیش‌تر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم. و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند. و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۴-۸۶.
  96. نک: کشف الاسرار، ج ۶، ص ۸-۹؛ قِس: التبیان، ج ۶، ص ۴۶۹؛ ج ۸، ص ۸۲-۸۳؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۲۴۸.
  97. نک: التبیان، ج ۷، ص ۱۰۵؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۳۸.
  98. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  99. «آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.
  100. المیزان، ج ۱۴، ص ۱۰.
  101. المیزان، ج ۳، ص ۱۷۵-۱۷۶.
  102. کشف الاسرار، ج ۶، ص ۹؛ المیزان، ج ۳، ص ۱۷۵-۱۷۶.
  103. «ای زکریّا! ما تو را به پسری نوید می‌دهیم که نام او یحیی است؛ پیش از این همنامی برای او نگمارده‌ایم» سوره مریم، آیه ۷.
  104. المیزان، ج ۳، ص ۱۷۵ ـ ۱۷۶.
  105. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۹؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص ۶۰.
  106. روض الجنان، ج ۱۳، ص ۶۰.
  107. «(همان) که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان» سوره مریم، آیه ۶.
  108. التبیان، ج ۷، ص ۱۰۶.
  109. المیزان، ج ۱۴، ص ۹.
  110. التبیان، ج ۷، ص ۱۰۶.
  111. «و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش!» سوره مریم، آیه ۵.
  112. روض الجنان، ج ۱۳، ص ۵۹.
  113. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  114. «پس فرشتگان او را در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا دادند: خداوند تو را به (تولّد) یحیی نوید می‌دهد که «کلمه‌ای از خداوند» را راست می‌شمارد و سالار و (در برابر زنان) خویشتندار و پیامبری از شایستگان است» سوره آل عمران، آیه ۳۹.
  115. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۴۳-۷۴۴؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۱۰۵؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۴۳۷.
  116. التبیان، ج ۷، ص ۱۰۹.
  117. «گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده‌ام» سوره مریم، آیه ۸.
  118. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۶۶؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۲، ص ۶۴۴-۶۴۵؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۹۱؛ ج ۵، ص ۴۷۹.
  119. روض الجنان، ج ۴، ص ۳۱۳.
  120. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۴۴؛ المنار، ج ۳، ص ۲۹۸؛ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۱۰.
  121. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۱۶۸؛ الکشاف، ج ۱، ص ۴۲۸؛ المنار، ج ۳، ص ۲۹۸.
  122. مجمع البیان، ج۲، ص ۷۴۴.
  123. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۴۴؛ روض الجنان، ج ۴، ص ۳۱؛ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۱۰.
  124. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خ» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  125. المیزان، ج ۳، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۸؛ ج ۶، ص ۲۸۸-۲۸۹.
  126. المنار، ج ۳، ص ۲۹۶.
  127. «گفتند: ما به تو نویدی راستین می‌دهیم و از ناامیدان مباش» سوره حجر، آیه ۵۵.
  128. «گفت: و جز گمراهان چه کسی از بخشایش پروردگار خویش ناامید می‌گردد؟» سوره حجر، آیه ۵۶.
  129. المیزان، ج ۳، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۸.
  130. «گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند» سوره آل عمران، آیه ۴۰.
  131. کشف الاسرار، ج ۶، ص ۱۰.
  132. المیزان، ج ۳، ص ۱۷۸.
  133. المنار، ج ۳، ص ۲۹۸.
  134. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۷، ص ۲۳۹۸.
  135. تفسیر موضوعی قرآن، ج ۷، ص ۳۲۳.
  136. «گفت: چنین است، پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است که پیش از آن تو را آفریدم و تو هیچ چیز نبودی» سوره مریم، آیه ۹.
  137. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۰.
  138. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۰؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۱۷.
  139. «گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای» سوره آل عمران، آیه ۴۱.
  140. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  141. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۱۶۸؛ التبیان، ج۲، ص ۴۵۴؛ الکشاف، ج ۲، ص ۵۰۳.
  142. المنار، ج ۳، ص ۲۹۸.
  143. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۶۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۴۵؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۴۳۷.
  144. «گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای» سوره آل عمران، آیه ۴۱.
  145. المنار، ج ۳، ص ۲۹۹.
  146. المیزان، ج ۳، ص ۱۸۱.
  147. جامع البیان، ج ۳، ص ۳۵۰-۳۵۱.
  148. المیزان، ج ۳، ص ۱۷۹-۱۸۰؛ المنار، ج ۳، ص ۲۹۸.
  149. المیزان، ج ۳، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰.
  150. التبیان، ج۲، ص ۴۴۹؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۴۳؛ نمونه، ج ۲، ص ۵۳۸؛ ج ۱۳، ص ۱۸-۱۹.
  151. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۷۲؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۳۶.
  152. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  153. «گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای» سوره آل عمران، آیه ۴۱.
  154. «گفت: پروردگارا! نشانه‌ای برای من بگذار! فرمود: نشانه تو آنکه سه شب با داشتن تندرستی با مردم سخن نمی‌توانی گفت» سوره مریم، آیه ۱۰.
  155. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۰؛ الدر المنثور، ج۲، ص ۱۸۵.
  156. کشف الاسرار، ج ۶، ص ۱۲.
  157. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۶۶؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۴۳۷.
  158. تفسیر مقاتل، ج۱، ص۱۶۸؛ مجمع البیان، ج۶، ص۷۸۰؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص ۶۲.
  159. مجمع‌البیان، ج۶، ص۷۸۰؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۱۰۶؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۲۲۷.
  160. الکشاف، ج ۱، ص ۴۲۹.
  161. المنار، ج ۳، ص ۲۹۹.
  162. روض‌الجنان، ج ۴، ص ۳۱۳؛ المنار، ج ۳، ص ۲۹۹؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۱۹.
  163. نک: جامع البیان، ج ۳، ص ۳۵۳؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۱۰۶؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۴۳۸.
  164. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۶۶.
  165. کتاب مقدس، لوقا، ۲۰ -۱۸: ۱.
  166. الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۹۲.
  167. المنار، ج ۳، ص ۲۹۹.
  168. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۶۶؛ روض الجنان، ج ۴، ص ۳۱۳؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۴۳۷-۴۳۸.
  169. «آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستایید» سوره مریم، آیه ۱۱.
  170. روض الجنان، ج ۴، ص ۳۰۳؛ ج ۱۳، ص ۶۲.
  171. کشف الاسرار، ج ۶، ص ۱۲.
  172. نمونه، ج ۱۳، ص ۱۹.
  173. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.
  174. «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمی‌تابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین می‌رویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پست‌تر را به جای چیز بهتر می‌خواهید؟ به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست؛ و مهر خواری و تهیدستی بر آنان زده شد و سزاوار خشم خداوند شدند زیرا نشانه‌های خداوند را انکار می‌کردند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند؛ این بدان روی بود که سرکشی ورزیدند و از اندازه، می‌گذشتند» سوره بقره، آیه ۶۱.
  175. «و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷.
  176. تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۲۰۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۷؛ روض‌الجنان، ج ۲، ص ۵۲.
  177. «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی می‌ورزید و گردنکشی بزرگی می‌کنید» سوره اسراء، آیه ۴.
  178. نک: مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۱۴؛ الکشاف، ج ۲، ص ۴۳۸.
  179. جامع البیان، ج ۱۵، ص ۲۹؛ الدر المنثور، ج ۵، ص ۲۳-۲۴۰؛ معانی القرآن، ج ۴، ص ۱۲۳.
  180. نمونه، ج ۱۲، ص ۲۹.
  181. مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۱۴.
  182. علل الشرایع، ج ۱، ص ۸۰؛ کنز العمال، ج ۱۱، ص ۴۹۶؛ بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۱۷۹.
  183. المعارف، ص ۵۲؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۴۲۲؛ البدء و التاریخ، ج ۳، ص۱۱۶.
  184. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۱۸۱.
  185. عرائس المجالس، ص ۳۴۱-۳۴۲.
  186. اعلام قرآن، ص ۳۵۱-۳۵۲.
  187. کشف الاسرار، ج ۶، ص ۲۰ ـ ۲۱.
  188. تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۸۱؛ جامع البیان، ج ۱۵، ص ۳۵؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۸۶-۱۸۷.
  189. قصص قرآن، ص ۵۶۶-۵۶۷.
  190. نک: اعلام قرآن، ص ۳۵۱-۳۵۲.
  191. اسدی، علی، مقاله «زکریا»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴، ج۱۴.