بحث:عصمت اکتسابی در قرآن
عصمت ذاتی و عصمت اکتسابی
از نظر قرآن، عصمت یک تفضل الهی است که مانع پلیدی و رجس و دفع شرور و بدی کرده و شخص به طور فطری گرایش به پلیدی ندارد و از آن پرهیز و اجتناب میکند[۱]. اما در اصطلاح کلامی و اخلاقی وقتی از عصمت سخن به میان میآید مراد همان علم نافع و حکمت بالغهای است که انسان را از وقوع در مهالک رذایل و آلودگی به پلیدی معاصی دور و از هر گونه ضلالت و خطا حفظ میکند. بنابراین، عصمت همانند شجاعت، عفت و سخاوت صورت علمیه راسخه و ملکه نفسانیهای است که صاحب خویش را از ارتکاب عملی که جایز نیست چه گناه یا خطا نگه میدارد[۲]. البته مراد از این علم، همان حقیقت علم است که به آن برهان میگویند که رؤیت آن موجب میشود تا انسان از گناه صیانت بشود[۳].
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، پیامبران برای انجام رسالت خویش دارای عصمت ذاتی هستند که آنان را از هر گونه گناه حفظ میکند. البته این عصمت تنها در محدوده رسالت یا در عصر رسالت آنان نیست، بلکه اصولا از بچگی آن را دارا هستند؛ زیرا اگر عصمت نداشته باشند، جزو ظالمین بوده و عهد الهی به آنان نمیرسد[۴]؛ ثانیا به سبب فقدان عصمت در دورهای مردم به آنان اعتماد نمیکنند[۵]. این عصمت پیامبران تفضلی خاص برای آنان است و خدا هر کس را بخواهد تفضل میبخشد.
اما عصمت اکتسابی به آن است که شخص کاری میکند تا در شرایطی قرار گیرد که از عصمت برخوردار باشد. البته بیشتر این عصمت اکتسابی در ساحت عصمت از معصیت است که همان تعریف عام از عصمت است که مراد تفضل الهی است که مانع از گرایش به پلیدی و بدی و گناه میشود[۶].
راههای کسب و صیانت عصمت اکتسابی
عصمت، تفضلی الهی است. بنابراین، کسب و اکتساب عصمت معنایی ندارد، مگر آنکه مراد آن باشد که شخص خویش را در شرایطی قرار دهد که از تفضل الهی برخوردار گردد؛ زیرا خدا افزون بر تفضلات ذاتی مانند تفضل انسان بر سایر مخلوقات[۷]، یا تفضل پیامبران بر دیگر مردمان[۸] یا تفضل مردان بر زنان[۹]، تفضلاتی دیگر دارد که به نوعی از مصادیق رحمت رحیمی به افرادی است که مورد عنایت قرار میگیرند؛ چنان که مؤمنان در هنگامه دعا مورد تفضل خاص و عنایت الهی قرار میگیرند[۱۰].
بنابراین وقتی از کسب عصمت سخن گفته میشود، مراد ایجاد شرایط است تا مورد تفضل خاص الهی قرار گیرد. از جمله این شروط میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ایمان به خدا و آخرت: به نظر میرسد افزون بر ایمان، چیزی که میتواند در کسب این عصمت الهی کمک کند، ایمان به آخرت و آخرت اندیشی[۱۱] است؛ زیرا هر چند که این شرط یادآور عصمت پیامبران است، اما این شروط از شروط اساسی است که لازم است هر کسی که بخواهد به آن برسد، در خود ایجاد کند.
- تقوای الهی و تعلیم الهی: از نظر قرآن، مهمترین و اساسیترین عامل برای دست یابی به عصمت اکتسابی، تقوای الهی است؛ زیرا تقوای الهی موجب علم تعلمی الهی میشود: وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ؛ تقوای الهی پیشه کنید تا خدا افزون بر چیزهای دیگر شما را تعلیم دهد[۱۲]. از آن جایی که بر اساس تفسیر علامه طباطبایی عصمت در حقیقت صورت علمیه رساخه و ملکه نفسانی است که در قرآن از آن به برهان یاد شده[۱۳]، میتوان گفت این علم تعلیمی الهی به شخص متقی کارکردهای بسیاری دارد که از جمله آنها ایجاد عصمت در شخص است؛ زیرا علم تعلیمی الهی علم لدنی یا علم حضوری و شهودی است که فراتر از علم حصولی ظاهری است. بنابراین، وقتی علمی در شخص به تقوای الهی ایجاد شود، همین علم موجب میشود تا از هر گونه سوء و فحشاء و مانند آنها نگه داشته شده و مانعیتی در آنان ایجاد شود که بدان گرایش نیابند. امام رضا(ع) درباره جمله وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ[۱۴] فرمود: یوسف معصوم بود و قصد ارتکاب گناه نمیکند[۱۵]. بنابراین، عصمت ایشان به سبب برهان پروردگارش است که نوعی تعلیم الهی است. پس کسی که به تعلیم الهی برسد از نوعی عصمت برخوردار خواهد بود.
- ظالم نبودن: از دیگر شرایط میتوان به پرهیز از هر گونه ظلم خواه به خدا یا خویش یا دیگری پرهیز کند، و بیگمان شرک از مصادیق ظلم است[۱۶] و کسی که ظالم باشد به عصمت نمیرسد. اما اگر کسی ظالم نباشد، یعنی ظلم برایش ملکه و مقوم ذاتی نشده باشد، چنین شخصی به سبب تقوای الهی میتواند به عصمت دست یابد و حتی در مقام امام المتقین قرار گیرد که خواسته و نیایش مؤمنان است[۱۷].
- دعا و نیایش به درگاه خدا میتواند انسان را در شرایطی قرار دهد که به عنایت الهی از عصمت برخوردار شود و از گناه دور بماند[۱۸].
- یاد خدا: یاد خدا و تذکر دائمی نسبت به او موجب میشود تا انسان به بصیرت الهی برسد که او را از شرور شیطان و وسوسه هایش در امان نگه میدارد[۱۹].
- ایمان به ربوبیت و پروردگاری: ایمان و توجه به پروردگاری خدا و قرارگیری در تحت آن عامل مهم در ایجاد تقوای الهی و کسب عصمت است[۲۰].
- بهرهمندی از تفضل خاص: چنان که گفته شد عصمت خواه ذاتی و خواه اکتسابی نوعی تفضل الهی است. پس شخصی به عصمت میرسد که مورد تفضل الهی و رحمت خاص قرار گیرد[۲۱].
- خوف از خدا و عذاب: اصولا خوف از خدا و جلال و عذاب او موجب میشود تا انسان نسبت به گناه و معصیت اجتناب داشته باشد و این گونه مورد عنایت خاص قرار گرفته و به عصمت میرسد[۲۲].
- اخلاص: شکی نیست که آنچه انسان را در پیشگاه خدا مقبول میسازد و توجه خاص الهی را به شخص جلب میکند، اخلاص در قول و فعل و انجام هر کاری به قصد وجه الله است. البته عصمت ذاتی برای مخلصین به فتح لام است که خدا خود آنان را اخلاص شده داشته است[۲۳]، اما اگر کسی کاری کند تا مورد عنایت قرار گیرد به همین جمع میپیوندد هر چند که رسالت یا امامت تشریعی نرسد ولی به نبوت و امامت غیر تشریعی میرسد که سرمشق و امام دیگران میشود[۲۴].
- اراده الهی: از نظر قرآن، وقتی کسی به عصمت دست مییابد که اراده خاص الهی برای تحقق آن در شخص باشد. بنابراین، تا اراده الهی تعلق نگیرد، کسی به عصمت نمیرسد و از رجس و پلیدی در امان نمیماند[۲۵].[۲۶]
آثار عصمت اکتسابی
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، همانگونه که عصمت ذاتی معصومان(ع) دارای آثاری است، همان آثار هر چند در سطح پایین تری برای کسانی است که به عصمت اکتسابی دست یافتهاند و خدا به آنان تفضل خاص نموده است. برخی از مهمترین آثار این تفضل الهی و عصمت اکتسابی عبارتاند از:
- اجتناب از قصد گناه: از نظر آموزههای وحیانی قرآن، کسی که به عصمت دست یابد، نه تنها گناه نمیکند و عصمت او مانع از ارتکاب گناه میشود، بلکه حتی در دل قصد گناه و همت بدان نخواهد داشت و هیچ گرایشی به آن نخواهد داشت[۲۷].
- امامت: از دیگر آثار عصمت امامت است؛ البته امامت خاص همان امامت معصوم(ع) ویژه کسانی است که خدا آنان را برای امامت از آغاز برگزیده است[۲۸]، اما امامت عام برای متقین برای این دسته از افرادی که از عصمت اکتسابی بهرهمند هستند، اثبات میشود[۲۹].
- نبوت: همانگونه که نبوت خاص تشریعی برای پیامبران که دارای عصمت ذاتی هستند، نبوت عام برای کسانی است که از عصمت اکتسابی برخوردار هستند. در میان آشنایان و دوستانی کسانی را میشناسم که از نبوت عام برخوردار هستند و به علم غیب دسترسی دارند. آنان همانگونه که زندگی خویش را میبینند و بصیرت کامل دارند، نسبت به زندگی هر کسی که بخواهند علم مییابند و از مصادیق «اذا شاءوا علموا علموا»؛ اگر بخواهند بداند میدانند» هستند. آنان همانگونه که عالم برزخ افراد میبینند، نسبت به آخرت و بهشتی و دوزخی بودن آنان آگاه بوده و از علم غیب به رضایت الهی آگاهی دارند[۳۰].
- مصونیت: از نظر قرآن، آنان از خیلی امور مصونیت دارند که دیگران ندارند، از جمله میتوان به مصونیت از تصرفات ابلیسی در فکر و اندیشه و کلام و رفتار است. از همین روست که صادق در قول و فعل هستند و خطا و گناهی را مرتکب نمیشوند[۳۱].[۳۲]
پانویس
- ↑ لسان العرب، ابن منظور، ج ۹، ص۲۴۴؛ ترتیب العین، ج ۲، ص۱۲۲۰.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۱۳۸؛ ج ۵، ص۷۸.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ سوره نساء، آیات ۱۶۳ و ۱۶۵.
- ↑ منصوری، خلیل، راههای کسب عصمت و صیانت از آن.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ سوره ص، آیات ۴۵ تا ۴۷.
- ↑ سوره نساء، آیه ۳۴.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۷۷.
- ↑ سوره مریم، آیات ۴۵ تا ۴۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ «و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد» سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص۱۷۹، حدیت ۱.
- ↑ سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴؛ سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ سوره یوسف، آیات ۳۳ و ۳۴؛ سوره فرقان، آیه ۷۷.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۲۰۱؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۲، ص۱۱۲، حدیث ۲۱۶.
- ↑ سوره یوسف، آیات ۲۱ و ۲۳.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۱۳؛ سوره یوسف، آیه ۵۳؛ سوره اسراء، آیات ۷۳ و ۷۴.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۵؛ سوره زمر، آیه ۱۳؛ سوره یونس، آیه ۱۵.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ منصوری، خلیل، راههای کسب عصمت و صیانت از آن.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ نورالثقلین، ج ۲، ص۴۱۹، حدیث ۴۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ سوره جن، آیات ۲۶ تا ۲۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص۵۷.
- ↑ سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ منصوری، خلیل، راههای کسب عصمت و صیانت از آن.