بحث:علم تفصیلی در کلام اسلامی
اجمالی یا تفصیلی بودن
مراد از این عنوان، بررسی این پرسش است که آیا علوم پیامبران و دیگر برگزیدگان خداوند با مراتبی از علوم آنان، کلی و اجمالی بوده است یا آنکه ا آنان به همه علوم خود، به طور جزئی و تفصیلی علم داشتهاند. علوم کلی و اجمالی، علومیاند که برای استفاده از آنها به تطبیق قواعد کلی بر جزئیات با دریافت علمی جدید به جزئیات نیاز است.
نمیتوان انکار کرد که بخشی از علوم ایشان تفصیلی و جزئی بوده است. آیات قرآن درباره مسائل جزئی احکام، برخی مباحث مربوط به معاد، نکات اخلاقی، حوادث جاری جامعه زمان پیامبران و... بهترین شاهد برای آن است که برخی از علوم پیامبران، به مسائل جزئی مربوط بوده است. پیامبران در حوادث و شرایط مختلف، به خداوند روی میآوردند و از او کمک میخواستند و راهنماییهای وحیانی خداوند، پاور آنان بوده است. وی به حضرت موسی(ع) در فراز و نشیبهای مختلف دوران نبوت آن حضرت، نمونه روشنی از جزئی بودن بسیاری از علوم وحیانی است. به پیامبر اکرم(ص) نیز در شرایط مختلف، مانند دعوت از خویشاوندان، تغییر قبله، هجرت به مدینه، روابط مهاجران و انصار، جنگ بدر، جنگ احد و توطئههای منافقان وحی نازل میشد که به خوبی جزئی بودن مصادیق این علوم وحیانی را نشان میدهند.
بنابراین آنچه جای بررسی و تأمل دارد این است که آیا افزون بر علوم تفصیلی و جزئی، علوم اجمالی و کلی نیز در اختیار پیامبران و دیگر برگزیدگان خداوند قرار میگرفت؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش نیز مثبت است؛ زیرا اولا به طور طبیعی بخشی از علوم مربوط به جهان، آخرت، روابط اجتماعی، سیاست و... کلی و اجمالی خواهد بود. علوم پیامبران نیز از این قاعده مستثنا نیست. چنین نمونههایی در آیات قرآن نیز کم نیست؛ برای نمونه، خبرهایی که درباره عذاب کافران در قیامت بیان شدهاند، درباره یکایک افراد نیستند، بلکه درباره عنوان کلی کافران است. قوانینی هم که در قرآن بیان شدهاند، کلیاند؛ مانند اینکه انسان متناسب به تلاش خود، به مقاماتی میرسد[۱]؛ تقوا موجب گشایش میشود[۲]؛ نماز، انسان را از بدیها دور میکند[۳]؛ ایمان و تقوا موجب آبادانی سرزمینها خواهند شد[۴]؛ انسان بسیار آزمند و کم طاقت است[۵] و....
افزون بر این گونه موارد، بنابر برخی تفاسیر، ماهیت برخی از دانشهای برگزیدگان خداوند، اقتضای اجمالی بودن آنها را دارد. «علم الاسماء» یکی از این دانشهاست. چنان که اشاره شد، خداوند برای آنکه شایستگی حضرت آدم(ع) را برای خلافت در زمین اثبات کند، علم الاسماء را به او آموخت که فرشتگان از فراگیری آن ناتوان بودند. گفته شد که درباره ماهیت علم الاسماء، تفسیرهای گوناگونی بیان شده است. برخی علم الاسماء را علم به حقایق کلی میدانند که سرچشمه تمام حقایق جهان است. این اسما به حقایق کلی و پوشیده در نزد خداوند اشاره دارند که محدود به حد مشخصی نیستند. کثرت در آنها، عددی نیست؛ بلکه در مراتب و درجات است. بنابراین در مرتبه غیبی خود، حقایقی کلی و باشعورند که در مرتبه نزول، همه حقایق جهان را شامل میشوند[۶]. چنین تفسیری از علم الاسماء نشان میدهد که این علم، دانشی اجمالی به همه حقایق جهان است. بنابراین آشنایی با این حقایق، صاحب آن را هنگام تطبیق این علوم بر مصادیق جزئی، از دیگر شیوههای علم آموزی مانند وحی و تعقل بینیاز نمیسازد.[۷]
پانویس
- ↑ ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾ «و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.
- ↑ ﴿وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا﴾ «و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری میگشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
- ↑ ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾ «آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا﴾ «بیگمان انسان را آزمندی بیشکیب آفریدهاند * چون شرّی بدو رسد بیتاب است * و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۸.
- ↑ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۱۴۰.