بحث:نصب الهی امام در حدیث

منصوب بودن به نصب الهی

«أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» کسی است که هدایتگر، برطرف‌کننده اختلافات و معصوم است؛ روشن است که مردم نمی‌توانند این ویژگی‌ها را بشناسند، از این‌رو، خداوند او را به این مقام منصوب می‌کند. در تأیید این آموزه، می‌توان به این روایت از امام باقر(ع) نیز استناد کرد که فرمودند: “همانا خداوند تبارک و تعالی ما را حجت روی زمین و موجب امان روی زمین، برای اهل آن قرار داد”[۱]. نکته پایانی آنکه پس چرا “وساطت فیض” یکی از ویژگی‌های «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» به حساب آمده است؟[۲].

گفته شد که «خَزَنَةُ اللَّهِ» امین و مورد اعتمادند بر آنچه در آسمان و زمین است، که این امر ملازم با عصمت ایشان است. اگر عصمت را لازمه مقام «خَزَنَةُ اللَّهِ» دانستیم، نصب الهی نیز نتیجه آن خواهد بود؛ افزون بر آن، در برخی روایات نیز بر این امر تأکید شده است. در این باره، علی بن جعفر در روایت صحیح از امام کاظم(ع) نقل می‌کند که ایشان از قول امام صادق(ع) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ... جَعَلَنَا خِزَانَةً فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ»[۳]؛ “همانا خداوند (عزّ و جل)... ما را خازنان خود در آسمان و زمین قرار داد... ”. همچنین امام باقر(ع) فرمودند: «إِنَّهُ جَعَلَ عَلِيّاً خَازِنَهُ عَلَى مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ»[۴]؛ “همانا خداوند علی(ع) را خازن خود قرار داد، بر آنچه در آسمان‌ها و زمین است”[۵].

اولی الامر انسان‌هایی معصوم‌اند. چنان‌که بارها تبیین شد، این ویژگی، لزوم منصوص بودن ایشان از جانب خداوند متعال را اثبات می‌کند. افزون بر آن، در برخی روایات نیز به این امر اشاره شده است؛ برای نمونه، امام علی(ع) در جنگ صفین فرمودند: «فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ»[۶]؛ "خداوند سبحان برای من، بر شما حق ولایت امرتان را قرار داده است". امام(ع) در نامه خود به مالک اشتر نیز نوشتند: «فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ»[۷]؛"پس همانا تو نسبت به مردم مقام بالاتری داری و والی امر، بالاتر از تو و خداوند برتر از کسی است که به تو ولایت داده است". همچنین روایت صحیح ابو الیسع از امام صادق(ع) نیز می‌تواند مستند این آموزه قرار گیرد؛ آنجا که فرمودند: «...وَ الْوَلَايَةُ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا وَلَايَةُ آلِ مُحَمَّدٍ(ص)»[۸]؛ "... ولایتی که خداوند متعال نسبت به آن امر کرده، ولایت خاندان محمد(ص) است"[۹].

مقصود از هادی در ادبیات روایی، شخص منصوب از جانب خداوند است؛ چنان‌که این مدعا با سخن امام صادق(ع) به ذریح محاربی، که در سطور پیشین آمده، ثابت می‌گردد. آموزه یاد شده به نوعی از سخن امام کاظم(ع) نیز استفاده می‌شود؛ آنجا که فرمود: «مَا تَرَكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَطُّ مُنْذُ قُبِضَ آدَمُ(ع) يَهْتَدِي بِهِ إِلَى اللَّهِ...»[۱۰]. “خداوند متعال، آن‌گاه که حضرت آدم(ع) وفات یافت، زمین را از امامی که مردم را به سوی خدا هدایت کند، رها نکرد... ”. همچنین سخن امام صادق(ع) به هنگام زیارت قبر امام حسین(ع) نیز به صراحت موافق با مدعای یاد شده است، ‌ایشان فرمودند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَبْدِكَ وَ أَخِي رَسُولِكَ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَبْدِكَ وَ ابْنِ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً...»[۱۱]. بر اساس این روایت که تعابیر آن در زیارت نامه امیر المؤمنین و حضرت رضا(ع) نیز به کار رفته است[۱۲]، امام به جعل الهی به مقام هدایتگری منصوب می‌شود[۱۳].

مردم نمی‌توانند کسی را برگزینند که واسطه فیض خداوند است و بدون وجود او نظام هستی در هم فرو می‌ریزد. اساساً تصور اینکه مردمحق داشته باشند برای خداوند متعال چنین کسی را تعیین کنند، مشکل است. روایات پیش گفته نیز بر منصوص بودن صاحبان تعبیر «أَرْكَان الْأَرْضِ»، تأکید می‌کردند؛ چنان‌که در روایتی صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: "خداوند آنها را ارکان زمین قرار داد..."[۱۴][۱۵].

پانویس

  1. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۲۰۴. یادکرد این نکته ضروری است که این روایت به لحاظ سندی دارای اعتبار لازم نیست؛ از این‌رو، تنها به منظور تأیید از آن استفاده کرده‌ایم.
  2. محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۳۱۸.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۳.
  4. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۶.
  5. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۳۲۹.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶؛ و نیز ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۵۲.
  7. نهج البلاغه، نامه ۵۳. در یافتن سخنان امام علی(ع) از کتاب آیت‌الله جوادی آملی استفاده شد. برای تفصیل بیشتر، ر. ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۳۴۷-۳۵۰.
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۰-۲۱.
  9. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۳۳۹.
  10. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱.
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۷۲.
  12. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۲؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۶.
  13. محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۳۶۳.
  14. «جَعَلَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْكَانَ الْأَرْضِ». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
  15. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۳۷۹.
بازگشت به صفحهٔ «نصب الهی امام در حدیث».