بحث:پیشگیری از فساد اداری در معارف و سیره علوی
تقویت ایمان و باورهای دینی
یکی از راههای پیشگیری و مبارزه با فساد اداری در سیره مدیریتی حضرت علی(ع) تقویت ایمان و باورهای دینی کارگزاران حکومتی است. مروری کوتاه بر برخی از نامهها و رهنمودهای آن حضرت، نشان میدهد که ایشان تا چه اندازه به مسئله تقویت ایمان و ترویج باورهای دینی کارگزاران اهتمام میورزیدند.
امیرمؤمنان علی(ع)، در نامهای به یکی از کارگزاران و مأموران خود چنین میفرمایند: او را فرمان میدهد به تقوا و ترس از خدا در امور پنهانی و اعمال مخفی، در آنجا که جز خدا هیچ کس شاهد و گواه، و احدی غیر از او وکیل نیست و نیز به او فرمان داده که برخی از اطاعتهای الهی را آشکارا انجام ندهد. در حالی که در پنهان خلاف آن را انجام میدهد (و باید بداند) آن کس که پنهان و آشکارش، کردار و گفتارش با هم مخالفت نداشته باشد، امانت الهی را ادا کرده و عبادت را خالصانه انجام داده است[۱].
در این نامه، حضرت علی(ع) پیش از آنکه دستورهای حکومتی و مدیریتی خویش را به کارگزار خود ارائه کند، او را به تقوا و پایبندی به دستورهای الهی دعوت کرده، میکوشد که تقوا و پرهیزکاری را در او نهادینه کند. البته این شیوه منحصر به این نامه نیست؛ روش ایشان در بسیاری از نامهها و رهنمودهای دیگر به کارگزاران، استانداران، فرمانداران فرماندهان لشکری و... نیز چنین بوده است. چنان که در نامه معروف آن حضرت به مالک اشتر، ایشان پیش از ارائه دستورها و مقررات مدیریتی، او را به تقوای الهی و متابعت از دستورهای خداوند متعال دعوت کرده، میفرماید: این دستوری است که بنده خدا علی به مالک بن حارث اشتر در فرمانش به او صادر کرده است. این فرمان را هنگامی نوشته که وی را زمامدار کشور مصر قرار داده است... (نخست) او را به تقوا، ترس از خدا و ایثار و فداکاری در راه اطاعت خدا به متابعت از امری که در کتاب الله آمده است، مثل واجبات و سنتها فرمان میدهد؛ همان دستورهایی که هیچ کس جز با متابعت آنها روی صداقت نمیبیند و جز با انکار و ضایع کردن آنها در شقاوت و بدبختی واقع نمیشود. به او دستور میدهد که (آیین) خدا را با قلب و دست و زبانش یاری نماید؛ چراکه خداوند متکفل یاری کسی شده است که او را یاری نماید و... و به او دستور میدهد که هوسها و خواستههای نا به جای خود را در هم بشکند و به هنگام وسوسههای نفس خویشتنداری کند؛ زیرا نفس اماره همواره انسان را به بدی وا میدارد، مگر اینکه رحمت الهی شامل حال او شود[۲].[۳]
تغییر نگرش کارگزاران نسبت به مسئولیت و مدیریت
رفتارها و عملکرد انسان تحت تأثیر نگرشهای اوست، هم چنان که نگرشهای او نیز تحت تأثیر معرفت و دانش اوست؛ به عبارت دیگر، این معرفت، دانش و آگاهی فرد است که نگرشهای او را شکل میدهد و نگرشهای اوست که باعث بروز رفتارها و به وجود آمدن عملکرد خاصی میشود. در نگاه مدیران به مدیریت نیز توجه به این قانون کلی یک ضرورت است؛ چراکه نگرش مدیران به مدیریت و پستهای مدیریتی تأثیر زیادی در نوع رفتارها و تعریف عملکرد آنها دارد. البته نگرش مدیران نیز تحت تأثیر معرفت و دانش و آگاهی آنهاست و نوع نگرش آنها به مدیریت را میزان و نوع معرفت آنها تعریف میکند.
توجه به این مسئله اساسی، میتواند در مبارزه با فساد اداری راهگشا باشد. اگر مدیران و کارکنان دولتی، مدیریت و مقام خود را فرصتی بدانند که در اختیار آنها قرار گرفته و آنها باید از این فرصت و امکانات برای دستیابی به منافع مشروع و غیرمشروع خویش استفاده کنند، انواع و اقسام مفاسد اقتصادی و اداری در نظام اداری کشور پدید خواهد آمد اما اگر مدیران پست و مقام را فرصتی برای عمل به وظایف سازمانی و محقق کردن اهداف سازمانی بدانند در این صورت زمینه و امکان فساد اداری تا حد زیادی کاهش مییابد. به نظر میرسد که یکی از راهبردهای اصلی امیر مؤمنان حضرت علی(ع) در مبارزه با فساد اداری و پیشگیری از آن، اصلاح نگرش مدیران و کارگزاران نسبت به مدیریت و حکومت بوده است. آن حضرت در موارد مختلف این نکته را به کارگزاران خویش گوشزد کرده است که نگرش خویش را نسبت به پست و مقامی که در اختیار دارند تغییر دهند و آن را فرصتی برای به دست آوردن منافع شخصی خود ندانند بلکه آن را امانتی الهی بشمارند که در اختیار آنها قرار گرفته است تا وظایف محوله را به درستی انجام دهند.
امیرمؤمنان حضرت علی(ع) در نامهای به «اشعت بن قیس» به این مسئله مهم میپردازد و خطاب به او چنین مینویسد: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ»؛ «کاری که در دست توست، طعمه (و فرصتی برای چپاول) نیست، بلکه امانتی است بر گردن تو»[۴].
در این نامه حضرت امیر(ع) تلاش میکند تا نگرش اشعث را به عنوان یک کارگزار حکومتی، به پست و مقامی که در اختیار اوست، تغییر دهد و او را به این حقیقت رهنمون سازد که قدرت و اختیاری که به او داده شده تنها امانتی در دستان اوست تا بتواند وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهد و به اهداف مورد نظر دست بیابد، نه فرصتی برای استفاده شخصی و جمعآوری بیت المال مسلمین برای خود.
حضرت امام علی(ع) در نامه دیگری به قاضی منصوب از جانب خویش در منطقه «اهواز» چنین مینویسد: «وَ اعْلَمْ يَا رِفَاعَةُ أَنَّ هَذِهِ الْإِمَارَةَ أَمَانَةٌ فَمَنْ جَعَلَهَا خِيَانَةً فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ «ای رفاعه! بدان که این امارت و حکومت، امانتی است که هر کس به آن خیانت کند، لعنت خدا تا روز قیامت بر او باشد»[۵].
امیرمؤمنان حضرت علی(ع) تلاش میکرد تا نگرش کارگزاران خویش را نسبت به مسئولیت و مدیریت تغییر دهد تا آنان به خوبی دریابند که مسئولیت و مقام، ملک شخصی آنها و طعمهای برای بهرهبرداری و بهرهمندی بیشتر نیست، بلکه امانتی است که باید به درستی و سلامت به سر منزل مقصود راه یابد[۶].
پانویس
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۲۶.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ رضاییان و اسدالله زاده، عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵.
- ↑ محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۵، ص۳۲.
- ↑ خدمتی، ابوطالب، مقاله «سیره حضرت علی در مبارزه با فساد اداری»، ص ۳۲-۳۴.