برهان سعادتطلبی انسان
مقدمه
در این برهان، موضوع ضرورت وجود هادی الهی در همه زمانها و نیز بحث انحصار هدایت از طریق ایشان، از منظر فقر و نیازمندی فطری انسانها به کمال مطلق، تحلیل میشود. به این ترتیب که عالم امکان، به واسطه مخلوق بودنش، سراسر فقر و نیاز به بارگاه الهی است. در این میان، انسان از دو جهت نیازمند عنایت خداوند است: اول، از بُعد تکوینی، که مانند سایر موجودات زمینی و آسمانی، دائماً دست نیاز و فقر به سوی خالق بینیاز دراز میکند و تکمیل حرکت در مسیر کمال و استقرار در صراط الهی را استمداد میکند[۱]؛ دوم، از بُعد تشریعی، که کمال معنوی او را به دنبال دارد و حقیقت انسانی او در گرو تحقق آن است و در این زمینه نیز نیازمند عنایات ویژه ربانی است. اگر انسان در بُعد مادی، میتواند به مدد عقل وعلوم رسمی، گامهای لرزانی به سوی رفع نیازهای خود بردارد، در امور معنوی، از آنجا که راه به سوی عالم غیب وطلب کمال، با مجهولات زیادی همراه است، به ناچار باید از خداوند درخواست کند تا او را از فقر وظلمت جهل برهاند.
از سوی دیگر، خداوند، بنابر رحمت واسعه و حکمت بالغهاش[۲]، درخواست بندگان خود را هرگز بیجواب نمیگذارد. مضافاً برآنکه در نصوص فراوان دینی، خدای متعال بر خود لازم نموده که سؤال بندگان را اجابت بنماید، تا به آنجاکه حتی دعا و ابراز نیاز آنان را، قبل از آنکه بر زبان جاری سازند، به لطف و رحمتش پاسخ میدهد[۳].
بنابراین، دائماً از سوی بندگان، استغاثه و نیاز است و از جانب خداوند، جود و رحمت. لازمه این دو، آن است که همیشه در میان مردم، نردبان کمال و ترقّی برای رهایی از ظلمت جهل و شرک وجود داشته باشد، تا عِلماً و عملاً به استغاثه آنان پاسخ داده شود.
مبانی این برهان، مانند سایر براهین مورد بحث در این کتاب، از قرآن الهام گرفته شده است؛ بر این اساس که: خداوند در آیات مختلف خود، به ابعاد گوناگون فلاح و رستگاری حقیقی انسان اشاره مینماید و سپس راه دستیابی به آن را منحصر در استمداد از هادیان الهی (ع) بیان میکند. از آنجاکه آیات قرآن سراسر تبیان سنن الهی در نظام آفرینش است، روشن میشود که هرچند انسان میتواند با ابزار عقل، مراتبی از رستگاری خود را تشخیص دهد، اما عقل توانایی تأمین همه سعادت او در دنیا و آخرت را ندارد. از این رو، همه انسانها ناگزیر از توسل به هادیان الهی (ع) برای رسیدن به رستگاری حقیقی و بهرهگیری از افاضات ایشان هستند.
در این برهان، ابتدا به جلوههای مختلف فلاح انسانی در قرآن پرداخته شده و سپس، ضرورت وجود دائمی هادیان الهی (ع) و انحصار هدایت در آنان برای رسیدن به چنین رستگاری اثبات شده است. در مرحله بعد، از منظرهای گوناگون عقلی به مسئله فقر و نیاز انسان در تکوین و تشریع پرداخته شده و سپس در قالبی نقلی، مسئله تعبد و دعا و نیایش در متون دینی بررسی گردیده است، تا عمق نیازمندی انسان در درگاه الهی معلوم شود. در نهایت، ضرورت وجود مقام ولایت و امامت، برای پاسخگویی به فقر و نیاز انسان در سیرکمالی تا عالیترین مراتب غنای انسانی ثابت شده و در نتیجه، جایگاه امام در تکامل انسان و جامعه انسانی تبیین شده است.
صورت برهانی قیاس، با ترتیب دو قیاس اقترانی ارائه شده است. در قیاس اول، نیازمندی انسانها به آگاهی از عالم غیب برای رسیدن به فلاح ثابت شده و در قیاس دوم، ضرورت وجود دائمی و انحصاری هادیان الهی در تحقق این مهم تبیین گردیده است. شکل منطقی قیاس اول به این ترتیب است:
اولاً، انسان فطرتاً کمالجو است (صغری)؛
ثانیاً، کمالجویی انسان مستلزم آگاهی از عوالم غیب است (کبری)؛
نتیجه آنکه: انسان ذاتاً نیازمند آگاهی از عوالم غیب است.
قیاس دوم را با نتیجه قیاس اول تشکیل میدهیم؛ به این ترتیب که:
اولاً، انسان ذاتاً نیازمند آگاهی از عوالم غیب است (صغری)؛
ثانیاً، آگاهی از عوالم غیب، انحصاراً مستلزم وجود هادیان معصوم الهی است (کبری)؛
نتیجه آنکه: انسان ذاتاً نیازمند هدایت انحصاری هادیان معصوم الهی است.[۴]
پرسش مستقیم
برهان سعادتطلبی انسان چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ ﴿إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ «من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کردهام؛ هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
- ↑ این موضوع در برهان لطف (براهین اول و دوم این کتاب) بیان گردیده است.
- ↑ برای نمونه، کافی است به گوشههایی از دعای ماه رجب توجه کنیم: «... يا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ، يا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً». (الإقبال بالأعمال الحسنة (ط. دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۹ ﻫ.ق). ج۳، ص۲۱۱، فصل ۲۳: فیما نذکره من الدعوات فی أول یوم من رجب و فی کل یوم منه).
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ ص ۱۳.