تبری از دیدگاه اهل سنت
مقدمه
در برخی از روایات آیات برائت به معنای پایان دادن به قراردادهای نقض شده از جانب مشرکان تفسیر شده است. در روایتی از ابن عباس چنین آمده است: فقام علی فنادی ذمة الله و ذمة رسوله برئیة من کل مشرک ﴿فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ﴾[۱].[۲]
در سال نهم ه.ق در منی علی(ع) به نیابت از جانب پیامبر(ص) بپاخاست و گفت: «خداوند و رسولش هیج تعهدی در برابر هیچ مشرکی ندارند، چهار ماه به حال خود باشید و دیگر از آن پس مشرکی نباید در حج شرکت کند و...». این تفسیر از برائت اصولاً یعنی برائت هیچگونه عنوان مستقلی نداشته و تنها جنبه اعلان لغو قراردادها و کان لم یکن تلقی کردن تعهدات نقض شده دارد. ولی از آنجا که این روایت و مشابه آن با نص صریح قرآن منافات دارد، نمیتواند در تفسیر آیات اول سوره برائت قابل استناد باشد؛ زیرا صریح این روایت آن است که تمامی قراردادها در مورد مشرکان در جریان برائت سال نهم هجری یک جانبه از طرف پیامبر(ص) لغو گردیده است[۳].
جای تعجب است مفسرانی چون ابن کثیر در توجیه این جمله پیامبر(ص) «لَا يُؤَدِّيَ عَنِّي- إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنِّي» «باید پیام من یا توسط خودم ابلاغ شود یا به وسیله کسی که منسوب به من و از خاندان من است» که در بسیاری از روایات برائت نقل شده است، مینویسد: این جمله اختصاص به مواردی چون لغو کردن پیمان و برائت از تعهدات دارد و شامل ابلاغ احکام نمیشود و اگر علی(ع) برای اعلان برائت انتخاب شد، بدان جهت بود که در عرف عرب جاهلی، عادت بر آن بود که نقض عهد باید یا توسط خود عامد و متعهد انجام گیرد و یا به وسیله کسی که از خاندان او باشد و مراعات این سنت جاهلی سبب شد که پیامبر(ص) علی(ع) را برای این مأموریت انتخاب کند[۴].
در بیشتر روایات برائت به نقل از جبرئیل آمده است که: «إِنَّهُ لَا يُؤَدِّي عَنْكَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ مَنْ هُوَ مِنْكَ»[۵] «پیام ترا جز تو و یا کسی که از تو است نمیرساند» و ظاهر این روایات آن است که مفاد این جمله از راه جبرییل به پیامبر(ص) القا شده، و چگونه به جاهلیت نسبت داده شده و ابن کثیر عین این جمله را از عرب جاهلی نقل کرده است.
اضافه بر این نکات، باید گفت این جمله از جبرییل و نقل آن از پیامبر(ص) که توسط محدثان و مفسران فریقین نقل شده، چگونه به مسائلی چون نقض عهد و سایر موضوعات اختصاص داده میشود و احکام را شامل نمیگردد، در حالی که اطلاق آن به وضوح شامل موضوعات و احکام میشود، بلکه شمولش به احکام که شأن شارع است نسبت به شمولش به موضوعات که بیان آنها اختصاص به شارع مقدس ندارد، اولی است. عمل علی(ع) نشاندهنده این حقیقت است که مأموریت وی شامل ابلاغ احکام هم بوده است، احکامی که در واقع عبارت از معنا و مفهوم شرعی و قرآنی برائت است[۶].
کلام رسول خدا(ص) که فرمود: «لَا يُؤَدِّيَ عَنِّي- إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنِّي» بیانگر معنای ولایت و حاکمیت در دولت اسلامی است و برائت و جهاد از شؤون ولایی و حکومتی است و حدیث فوق به صراحت ولایت و حاکمیت را مخصوص به پیامبر(ص) و یا کسی میداند که منسوب به آن حضرت باشند.
در هر حال بحث کلامی در مورد حادثه تفویض مأموریت اعلان برائت به علی(ع) موجب شده که آیات برائت به درستی و با دید خالص قرآنی و بر اساس روشهای صحیح تفسیری تجزیه و تحلیل نشود و بعضی ناگزیر شدهاند برای رفع شبهات کلامی دست به تفسیر به رأی و تحریف معنوی این آیات بزنند[۷].[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ «چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمیتوانید آورد و خداوند رسواگر کافران است» سوره توبه، آیه ۲.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۷۲.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۷۲.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۳۲؛ تفسیر کبیر فخر رازی، ج۱۵، ص۲۲۰.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۸۰-۱۷۰.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۸۰-۱۷۰.
- ↑ تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۶۰-۱۵۷.
- ↑ فقه سیاسی، ج۵، ص۹۲-۹۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص۱۹۵.