تبری در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

دیدگاه مؤمن الطاق در تبری جستن از خلفاء

این انگاره و رفتار دینی در عهد مؤمن الطاق در بین شیعیان شایع و رایج بوده است. مؤمن الطاق خود نقل کرده است که مردم پس از رسول خدا (ص) همچون امت موسی، که به جای تمسک به دستور او و راهبری از هارون به سامری رو کردند، از دستور پیامبر پیروی نکرده و به جای آنکه از توصیه پیامبر (ص) پیروی نمایند مسیر دیگری را پی گرفتند. او که این شباهت را از زبان امام صادق (ع) نقل می‌کند ادامه می‌دهد که ایشان فرمودند: پس از رسول خدا (ص) ابوبکر از امام علی (ع) دعوت کرد، اما ایشان نپذیرفت و گفت: من از قرآن عدول نخواهم کرد. امام علی (ع) این گفته را در برابر دعوت عمر و عثمان هم بیان کردند. گویی اینکه در نظر ایشان یک طرف قرآن است که در حق بودن آن اختلاف نیست و طرف دیگر خلفای دعوت کننده، که همانند سامری که از هارون دعوت گرفت، از ایشان دعوت می‌کنند و عملاً نقش سامری قوم را ایفا می‌کنند[۱]. برای خواننده آشنا به تاریخ، جایگاه سامری و پیروان او کاملا آشکار است.

البته مؤمن الطاق بدین اعتقاد شناخته شده بوده، تا آنجا که آورده‌اند وی از جمله افرادی است که به صحابه دشنام می‌داده و آنها را مستوجب طرد و رد می‌دانسته است[۲]. مؤرخان نقل کرده‌اند نظام از او می‌پرسد: "آیا حیا نمی‌کنی که گفته‌ای: خداوند در قرآن نفرموده: ﴿ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا[۳]؟ مؤمن الطاق در پاسخ به این پرسش آن چنان می‌خندد که نظام می‌گوید: عملکرد او به شکلی بود که گویی ما گنهکاریم که چنین اعتقادی داریم[۴].

مؤمن الطاق منکر چنین آیه‌ای در قرآن نیست؛ چرا که در مناظره با ابن ابی خدره به همین آیه استشهاد می‌کند؛ اما این رفتار در واقع پاسخی است به معتقدان به خلافت ابوبکر، که این آیه را جزء فضایل او شماره می‌کنند. او این آیه را نه تنها در شمار فضائل ابوبکر نمی‌داند، بلکه از آن برای ذمّ وی به نیکویی بهره می‌گیرد[۵].

در خبری دیگر آورده‌اند که فردی از خوارج مسیر او را مسدود کرد و از او خواست که از علی بن ابی طالب (ع) برائت جوید. او نیز ابراز کرد: أنا من علی و من عثمان بریء[۶].

ظاهراً بدین معنا که من از علی و از عثمان بیزارم. خارجی که فکر می‌کرد او از هر دو بیزاری جسته است، وی را رها ساخت و زمانی بعد ماجرا را برای یکی از همفکران خویش بازگو نمود. او گفت: "وای بر تو! او گفته: من از علی (ع) هستم! همان گونه که ابراهیم (ع) گفته: ﴿فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي[۷] و بدین گونه از عثمان برائت جسته و موالات خویش با علی را اظهار کرده است"[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۹۶.
  2. ابن الدمیاطی، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، ج۲، ص۸۶.
  3. «آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست» سوره توبه، آیه ۴۰.
  4. ر. ک: ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۴، ص۱۸۱؛ ذهبی، تاریخ إسلام، ج۱۱، ص۱۸۲؛ ابن حجر، لسان المیزان، ج۵، ص۱۰۸.
  5. طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۸ و ۳۷۹.
  6. مرزبانی، مختصر اخبار شعراء الشیعه، ص۸۷.
  7. «پس هر که از من پیروی کند از من است» سوره ابراهیم، آیه ۳۶.
  8. در واقع اگر می‌خواست از هر دو بیزاری بجوید باید می‌گفت: أنا من علی و عثمان بریٌ.
  9. اقوام کرباسی، اکبر، مؤمن الطاق، ص۲۱۰-۲۱۲.