تفسیر امام علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

پیامبر اکرم(ص) با وصف همراهی امام علی(ع) و قرآن، شایسته‌ترین تعبیر را درباره را علم امام علی(ع) به قرآن وصف کرده، فرموده‌اند: «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ»[۱]؛ چنان که وقوع آن وصف، با ظهور نشانه‌های عینی در عالم خارج نمود پیدا کرده است.

برتری نسبت به مفسران صحابه

امام علی(ع) آموزه‌های صحیح تفسیری را از آبشخور زلال نبوی دریافت کردند. ایشان در این باره فرمودند: «بر پیامبراکرم(ص) آیه‌ای از قرآن نازل نشد، مگر آنکه بر من قرائت کردند... و تأویل و تفسیر آیه را به من آموزش دادند»[۲]. امام علی(ع) آن آموزه‌ها را در قالب‌های گوناگون به امت اسلامی منتقل کردند. افزون بر آنکه آموزه‌های علوی به صورت غیر مستقیم در بیانات امام علی(ع) مستتر بود، در قالب آموزه‌های تفسیری نیز منتقل شد. چنان که علمای فریقین از امام علی(ع) به عنوان شخصی یاد کرده‌اند که بعد از پیامبراکرم(ص)، مشهور به علم تفسیر بودند[۳]. از مشهورترین مفسران صحابه، عبدالله بن عباس است که به جهت فراوانی علم به تفسیر و تأویل قرآن، او را «ترجمان القرآن» می‌گفتند[۴] او مرجع صحابه و تابعان در پاسخ به مسائل تفسیر قرآن بود[۵]. ابن عباس خود به مناسبت‌های گوناگون به اعلم بودن امام علی(ع) اشاره کرده از جمله پس از توضیح یکی از موارد آموزش تفسیر نزد امام علی(ع) می‌گوید: «پس دریافتم که علم من به قرآن در سنجش با علم علی(ع) مانند گودال آبی است در برابر دریایی عظیم»[۶]. سیوطی درباره کثرت روایات منقول از امام علی(ع) در مقایسه با خلفا گفته است: از علی بن أبی طالب(ع) بیش از سایر خلفا، روایت تفسیری نقل شده و روایت از آن سه خلیفه بسیار کم است، وی گفته است: از ابوبکر روایات بسیار اندکی دیده‌ام که شاید از ده روایت تجاوز نکند[۷]. همچنین ابن مسعود درباره علم جامع امام علی(ع) نسبت به قرآن کریم گفته است: إِنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ مَا مِنْهَا إِلَّا وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلِمَ الظَّاهِرَ وَ الْبَاطِنَ[۸]. در ادامه بیان می‌شود که برخی صحابه از جمله ابن عباس و ابن مسعود شاگردان درس تفسیر امام علی(ع) بوده‌اند.

نشر آموزه‌های صحیح تفسیری از طرق گوناگون

امام علی(ع) معارف دینی را در پرتو درک صحیح از قرآن کریم در قالب آموزه‌های تفسیری به امت اسلامی منتقل کردند. ایشان صاحب مصحفی بوده اند[۹] که زیاداتی تفسیری در حواشی آیات نسبت به مصاحف صحابه داشته است. قرآن در متن آن و توضیحات در عرض مصحف آمده بود[۱۰]. از عبارت في أثره در روایت ابن سیرین نیز که در وصف مصحف گفته است: كتب المنسوخ و كتب الناسخ في أثره همین شیوه نگارش برداشت می‌شود[۱۱]. مطالبی که امروزه از آن به تفسیر قرآن تعبیر می‌شود. بنا بر روایات شیعه، آن مصحف یکی از مواریث علمی ائمه اطهار(ع) بوده و اکنون نزد امام زمان(ع) است[۱۲] و نظر به نقش ائمه اطهار(ع) در انتقال آموزه‌های علوی در واقع هرگز امت از مضامین آن مصحف بی‌بهره نبوده‌اند.

گذشته از آن، امام علی(ع) در زمان حکومت خود، آموزه‌های تفسیر نبوی را ضمن خطبه‌هایی برای مردم ایراد می‌کردند و تابعان از اهل کوفه این تفاسیر را از آن حضرت شنیده و برای دیگران روایت نمودند. بنابراین بیشتر تفسیر فریقین که مشتمل بر بیانات پیامبر اکرم(ص) است، از این طریق نشأت گرفته است[۱۳]. امام علی(ع) در مقام صدرالمفسرین و مبیّن قرآن کریم، پس از پیامبر اکرم(ص) از بروز برخوردهای نادرست در تفسیر قرآن کریم جلوگیری کردند. از جمله آسیب‌های ممکن در تفسیر، عدم آگاهی مفسر بر انواع آیات است که امام علی(ع) همواره بر لزوم توجه به آن تأکید داشته و از وجود آیات گوناگون قرآن خبر می‌داد: «کتاب پروردگار در دسترس شماست،... ناسخ و منسوخش روشن، رخصت و عزیمت آن معین، خاص و عامش معلوم، پند و مثل‌هایش مفهوم، مطلق و مقیدش پدیدار، محکم و متشابهش آشکار، مجمل آن تفسیر شده، و نامفهومش تعبیر شده»[۱۴] امام علی(ع) با نقل روایت پیامبر اکرم(ص) از تفسیر به رأی نهی کردند. برخی از فرازهای بیان امام علی(ع) به عنوان ناقل آموزه‌های پیامبر اکرم(ص) از این قرار است: کسی که تفسیر قرآن را از اهل بیت(ع) یا از واسطه‌های ما و شیعیان می‌گیرد متمسک واقعی به ریسمان استوار قرآن است، نه آنکه پیرو آرای خودسرانه جدل کنندگان و قیاس کنندگان است و آنکه با رأی خود درباره قرآن سخن گوید، اگر صحت نظر او احراز شود، نکوهش خردمندان را به همراه خواهد داشت و اگر دچار اشتباه شد، سرزنش خردمندان و مردم عادی بر او بار خواهد شد[۱۵]. از این رو به فضای حاکم درباره نحوه برخورد با قرآن و اهمیت روشنگری‌های امام علی(ع) پی می‌بریم. در فضای وجود چنین جریان‌هایی، امام علی(ع) به ضرورت تفقه[۱۶] و تدبر[۱۷] درباره معارف انسان ساز قرآن کریم سفارش کرده و فرمود: «آن - کتاب خدا است – قرآن، از آن بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید»[۱۸]. در مقامی دیگر فرمود: «کتاب خدا که: بدان - راه حق را - می‌بینید، و بدان - از حق -سخن می‌گویید، و بدان -حق را – می‌شنوید. بعض آن بعض دیگر را تفسیر کند، و پاره‌ای بر پاره دیگر گواهی دهد»[۱۹]. نمونه استفاده امام علی(ع) از شیوه تفسیر موضوعی، توضیح امکان تولد نوزاد شش ماهه با تبیین ارتباط آیات ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ[۲۰] و ﴿حَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا[۲۱] و منع عمر از رجم مادر نوزاد شش ماهه است[۲۲]؛ زیرا به سبب با هم دیدن آیات، برداشت می‌شود که حداقل مدت حمل، شش ماه است که افزون بر دو سال مدت شیردهی، سی ماه کامل می‌شود.

امام علی(ع) با تربیت شاگردان برجسته به نشر آموزه‌های صحیح تفسیری پرداختند. ابن ابی الحدید تأثیر آن آموزه‌ها را چنین توضیح داده است: علم تفسیر از امام علی(ع) منشعب و اخذ شده است؛ زیرا بیشتر روایات تفسیری از ایشان و ابن عباس است که او شاگرد امام علی(ع) بود[۲۳]. ابن عباس به شاگردی خود در محضر امام علی(ع) در تفسیر قرآن معترف بوده است: ما أخذت من تفسير القرآن فعن علي بن أبي طالب(ع)[۲۴] از جمله در توضیح یکی از موارد آموزش تفسیر نزد ایشان درباره سوره حمد را مفصل توضیح داده است[۲۵]. شاگردی ابن عباس در محضر امام علی(ع) نزد علمای فریقین مشهور بوده است[۲۶] و محققان او را راوی آموزه‌های تفسیری امام علی(ع) دانسته‌اند[۲۷]. همچنین شواهدی بر ابتنای علم ابن مسعود بر آموزه‌های تفسیری امام علی(ع) وجود دارد؛ زیرا وی اوقاتی برای عرضه آموخته‌های قرآنی خود خدمت امام علی(ع) داشته، از جمله ابن مسعود گفته است: خَتَمْتُ الْقُرْآنَ عَلَى خَيْرِ النَّاسِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)[۲۸].

استمرار استفاده از تفاسیر علوی با تأسیس مدرسه مکه از جانب ابن عباس، شاگرد امام علی(ع) محقق شد که فارغ التحصیلان این مدرسه، بزرگ‌ترین علمای آن روزگار جهان اسلام بودند. آثار نیکوی این مدرسه به عنوان سنت‌های مورد قبول در میان امت قرار گرفته و همچنان باقی است[۲۹]. ابن تیمیه می‌گوید: «داناترین مردم در زمینه تفسیر، اهل مکه هستند؛ زیرا اصحاب ابن عباس‌اند؛ افرادی چون مجاهد، عطاء، عکرمه و دیگران مثل طاووس، ابو شعثاء و سعید بن جبیر امثال اینان هستند»[۳۰]. سعید بن جبیر نیز که از او به عنوان نخستین نویسندگان تفسیر یاد می‌کنند، شاگرد ابن عباس بوده است.

برتری‌های امام علی(ع)، مفسران را بر آن داشته است تا در تفاسیر خود از روایات تفسیری امام علی(ع) استفاده کنند. از جمله در جای جای مهم‌ترین تفاسیر ایشان نمونه‌هایی قابل ذکر است. برای نمونه می‌توان به ذکر روایات تفسیر قرآن به قرآن امام علی(ع)[۳۱] و استناد در باب غرایب لغات به روایات امام علی(ع)[۳۲] اشاره کرد[۳۳].

منابع

پانویس

  1. طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۱۳۵؛ طوسی، الامالی، ص۴۷۹، ح۱۰۴۵-۱۴.
  2. کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۴، ح۱؛ و نک: هلالی عامری، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ص۶۲۵.
  3. سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۴۶۶؛ معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۲۱۰ و ۲۱۱.
  4. سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۴۶۷؛ معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۲۹۶ و ۳۰۰.
  5. سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۴۶۸؛ ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۶۹.
  6. نک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۰۴.
  7. سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۴۶۶.
  8. سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۴۶۶.
  9. حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۸.
  10. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار، ج۱، ص۱۳.
  11. حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۸.
  12. هلالی عامری، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۵۸۲؛ طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۱۵۶
  13. عسکری، مرتضی، نقش ائمه در احیای دین، ج۲، ص۵۶۶.
  14. نهج البلاغه (ترجمه سیدجعفر شهیدی)، ص۷؛ سید رضی، نهج البلاغه، ص۴۴.
  15. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۸۲ و ۱۸۳.
  16. سید رضی، نهج البلاغه، ص۱۶۴، خطبه ۱۱۰.
  17. کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۶، ح۳.
  18. نهج البلاغه (ترجمه سیدجعفر شهیدی)، ص۱۵۹؛ سید رضی، نهج البلاغه، ص۲۲۳.
  19. نهج البلاغه (ترجمه سیدجعفر شهیدی)، ص۱۳۲؛ سید رضی، نهج البلاغه، ص۱۹۲.
  20. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  21. «بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  22. سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۶، ص۴۱.
  23. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۹.
  24. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج۱، ص۳۵؛ ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۴۱.
  25. نک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۰۴.
  26. نصیبی شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۱۱۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۹؛ ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۷۸.
  27. ابن طاووس، سعد السعود، ص۲۹۶.
  28. طبرانی، المعجم الکبیر، ج۹، ص۷۶.
  29. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۳۱۶.
  30. ابن تیمیه، مجموعه الفتاوی، ج۱۳، ص۳۴۷.
  31. نک: طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۴۶.
  32. السیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۶، ص۳۸۴.
  33. فقهی‌زاده و تاجیک، مرجعیت علمی امام علی در گستره علوم دینی، ص ۵۴.