توجه به مستضعفان در سیره پیامبر خاتم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  • از امور مسلم در سیره پیامبر خدا (ص)، توجه ایشان به مستضعفان است و ایشان برای آزادساختن آنان از بند اسارت‌ها، فراهم کردن زمینه صعود، زدودن محرومیت‌هایشان و سیر دادن آنان به سوی عزت حقیقی‌شان می‌کوشید[۱].

مستضعفان در کلام رسو ل خدا (ص)

مستضعفان اولین پیشگامان راه حق‌

سفارش خدا درباره مستضعفان به پیامبر (ص)

  • خداوند در قرآن به رسول خود فرموده است: وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا[۹]. ‌ در شأن نزول این آیه شریفه نوشته‌اند که این آیه درباره مستضعفانی چون سلمان، ابوذر، صهیب، عمار، خباب و مانند ایشان از فقیران صحابه نازل شده است؛ روزی عده‌ای از مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ[۱۰] نزد پیامبر خدا (ص) آمده، گفتند: "ای رسول خدا (ص)! اگر در صدر مجلس بنشینی و این پشمینه‌پوشانِ بدبوی و کثیف را از خود دور کنی، ما نزد تو می‌آییم و دینت را می‌پذیریم؛ مانع ما از شرکت در جلسات تو جز اینان نیستند"؛ در حالی که اشراف قوم، خواهان آن بودند که پیامبر (ص) مستضعفان را طرد کند و به دین خود، رنگ اشرافی بزند و از مستضعف‌گرایی دست بشوید؛ خداوند، تکلیف وی را چنین روشن کرد[۱۱]:‌ وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ[۱۲][۱۳].
  • پیامبر (ص) پس از نزول این آیه به پا خاست و در جستجوی مستضعفان و بینوایان شتافت و آنان را در انتهای مسجد دید که به ذکر الهی مشغول‌اند؛ پس به آنان فرمود: خدای را سپاس که زندگی‌ام را به پایان نرساند تا دستور داد که من در کنار گروهی از امتم با آنها باشم؛ من در زندگی و مرگ با شمایم"[۱۴]. گفته شده است، پس از این فرمان الهی و تبیین جهت گیری‌ها بود که رسول خدا (ص) فرمود: "خدایا! مرا مسکین، زنده بدار و مسکین بمیران و با مسکینان محشور فرما!"[۱۵][۱۶].
  • مرحوم طبرسی یادآور می‌شود، هیچ گاه پیامبر (ص) به دنیا و زینت آن میل نداشت؛ بلکه پیامبر (ص) حریص بود که بزرگان مشرکان ایمان آورند تا پیران و خویشان آنان هم ایمان بیاورند. در این آیه به ایشان خطاب و ایشان مأمور شد که به مستمندان و مستضعفان روی آورد و چشم از آنان برندارد و به طرف اشراف نرود[۱۷][۱۸].
  • از امیر مؤمنان علی (ع) نیز نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: خداوند در شب معراج به من فرمود: "ای احمد! دوست داشتن خدا، دوست داشتن فقیران و نزدیک شدن به ایشان است. [گفت: آنان چه کسانی‌اند؟ فرمود:] کسانی که به اندک خشنودند و بر گرسنگی شکیبایند و بر زندگی گوارا سپاسگزاراند و از گرسنگی و تشنگی، شکایت نمی‌کنند و با زبانشان دروغ نمی‌گویند و بر پروردگارشان خشم نمی‌گیرند و بر آن‌چه از دست داده‌اند، افسرده‌خاطر و به آن‌چه به دست آرند، شادمان نمی‌شوند. ای احمد! دوست داشتن من، دوست‌داشتن فقیران است. به فقیران و مجلسشان نزدیک شو و آنان را نزدیک خود آر تا تو را به خود نزدیک کنم و از ثروتمندان و مجلسشان دور شو که فقیران، دوستان من‌اند"[۱۹][۲۰].

مصاحبت با بینوایان؛ مشی پیامبر اسلام (ص)

منابع

پانویس

  1. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۱.
  2. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۵، ص ۴۰۷؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص ۲۶۴ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۴، ص ۱۵۶.
  3. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۱۱.
  4. کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۲۶۴؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۶۵ و شیخ مفید، المقنعه، ص ۳۷۴.
  5. « وَ الْقُرْبَةُ إِلَى‌ اللَّهِ‌ حُبُ‌ الْمَسَاكِينِ‌ وَ الدُّنُوُّ مِنْهُمْ‌»؛ جامع الاخبار، ص ۱۸۳؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، ‌ روضة الواعظین، ‌ج۲، ص۴۵۷؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۴۹؛ کنز العمال، ج ۱۵، ص ۸۷۵ و ابن عساکر، مدینه دمشق، ج ۱۹، ص ۴۴۷.
  6. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۱.
  7. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۲.
  8. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۲.
  9. «و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
  10. کسانی که پیامبر (ص) از آنان برای علاقه‌مند شدن آنان به اسلام دلجویی می‌کرد.
  11. محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۸۲؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱۵، ص ۱۵۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج ۸، ص ۲۵۰ و حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۳، ص ۱۸۸.
  12. «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
  13. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۲-۱۷۳.
  14. « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُمِتْنِي حَتَّى أَمَرَنِي أَنْ أَصْبِرَ نَفْسِي‌ مَعَ‌ رِجَالٍ‌ مِنْ‌ أُمَّتِي‌ مَعَكُمُ الْمَحْيَا وَ مَعَكُمُ الْمَمَاتُ»شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۷۳؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۲۵۰ و ابن جمعه هویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۲۵۸.
  15. « اللَّهُمَ‌ أَحْيِنِي‌ مِسْكِيناً وَ أَمِتْنِي‌ مِسْكِيناً وَ احْشُرْنِي‌ فِي‌ زُمْرَةِ الْمَسَاكِينِ‌»؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۸۱ - ۱۳۸۲؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ص ۲۲۲ و البیهقی، السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۲.
  16. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۳.
  17. مجمع البیان، ج ۴، ص۴۷۴.
  18. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۳-۱۷۴.
  19. «يَا أَحْمَدُ إِنَّ الْمَحَبَّةَ لِلَّهِ هِيَ الْمَحَبَّةُ لِلْفُقَرَاءِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَيْهِمْ قَالَ يَا رَبِّ وَ مَنِ الْفُقَرَاءُ قَالَ الَّذِينَ رَضُوا بِالْقَلِيلِ وَ صَبَرُوا عَلَى الْجُوعِ وَ شَكَرُوا عَلَى الرَّخَاءِ وَ لَمْ يَشْكُوا جُوعَهُمْ وَ لَا ظَمَأَهُمْ وَ لَمْ يَكْذِبُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَمْ يَغْضَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ وَ لَمْ يَغْتَمُّوا عَلَى مَا فَاتَهُمْ وَ لَمْ يَفْرَحُوا بِمَا آتَاهُمْ. يَا أَحْمَدُ مَحَبَّتِي مَحَبَّةُ الْفُقَرَاءِ فَأَدْنِ الْفُقَرَاءَ وَ قَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْكَ وَ أَبْعِدِ الْأَغْنِيَاءَ وَ أَبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْكَ فَإِنَّ الْفُقَرَاءَ أَحِبَّائِي»؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۰۰- ۲۰۱؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص۲۳ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۲۳۷.
  20. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۴.
  21. الکافی، ج ۶، ص ۲۷۲ و احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۲، ص۴۵۸.
  22. قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۳۰۱؛ عبداللّه بن سعید عبادی لحجی، منتهی السئول، علی وسائل الوصول إلی شمائل الرسول (ص)، ج۲، ص۸۴ و یوسف بن اسماعیل النبهانی، وسائل الوصول إلی شمائل الرسول (ص)، ص۱۵۶.
  23. ماوردی، اعلام النبوه، ص ۲۲۱؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۲۲۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۸۴ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة، ج ۵، ص ۶۹.
  24. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۴-۱۷۵.
  25. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۳ - ۱۴؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۹ و ورام ابن ابی فراس مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۱.
  26. الکافی، ج ۸، ص ۸؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۱۵ و مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۰۴.
  27. ابن‌الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۵۸۴، السنن الکبری (البیهقی)، ج ۳، ص ۳۴۵ و النسائی، السنن الکبری، ج ۳، ص ۳۰ و با اندکی اختلاف در ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۳۲.
  28. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۵.
  29. «أَوْصَانِي خَلِيلِي رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِسَبْعٍ لَا أَدَعُهُنَّ عَلَى كُلِّ حَالٍ: أَنْ‌ أَنْظُرَ إِلَى‌ مَنْ‌ هُوَ دُونِي وَ لَا أَنْظُرَ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقِي وَ أَنْ أُحِبَّ الْفُقَرَاءَ وَ أَدْنُوَ مِنْهُمْ...»؛ عمادالدین طبری، بشارة المصطفی، ص ۲۲۲؛ ابن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۵۱ و شیخ مفید، الحکایات، ص ۹۶.
  30. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۵.
  31. الذهبی، میزان الاعتدال، ج ۲، ص ۲۲۲ و المبارکفوزی، تحفة الاحوذی، ج ۷، ص ۳۷۳.
  32. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۶.
  33. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۲ - ۱۸۳؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۳۳ و ۱۸۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۴۹۴ - ۴۹۵ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۳.
  34. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۶.
  35. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۹۹ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۴، ص ۶۲.
  36. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۶.
  37. الکافی، ج ۲، ص ۲۶۲ - ۲۶۳ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۰۵.
  38. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۶-۱۷۷.
  39. الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱، ص ۲۹۳؛ مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص ۲۶۲ و تحفة الاحوذی، ج ۵، ص ۲۹۱.
  40. محمدزاده، محسن، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۷.