کلیسای اروپا قرنها قرائت واحدی را به عنوان معرفت دینی به مردم عرضه میکرد و چنین مینمود که وحی آسمانی همین است و ریشه در کتاب مقدس دارد؛ اما مسیحیان خود میدانند که اناجیل، آن وحیای نیست که بر عیسی (ع) فرود آمده، بلکه گردآورده حواریون است. کلیسامعتقد است که حواریون از معنویتی ویژه بهرهمند بودهاند و اناجیل بدانان الهام شده است و بدینسان، کتاب مقدس، در حکم وحی است[۴]. از آن رو که مضمون اناجیل، جنبه تاریخی دارد و در حقیقت، زندگینامهحضرت مسیح (ع) بوده، از قوانین اجتماعی و معارفزندگی نصیب نبرده است، کلیسا برای جبران این کاستی آمیزهای از اندیشههای رایج و رهاوردهای علمی را فراهم آورده که پایههای آن بیشتر بر افکارفیلسوفان یونان- به ویژه ارسطو- بنا شده و این مجموعه را به عنوان آموزههای دینمسیح (ع) معرفی کرده است. اعتقاد به این مجموعه از نظر کلیسا واجب است و تخلف از آن مایه کفر و ارتداد محسوب میگردد. پس از بطلان برخی نظریههای ارسطویی و بطلمیوسی و پیدایی کشفیات جدید علمی، کلیسا نخست راه مقاومت در پیش گرفت و حتی برخی دانشمندان را به شکنجه و اعدام و یا توبه محکوم کرد؛ اما سرانجام، مقاومت را بیفایده دانست و در پی چاره برآمد و راههای متعددی را آزمود. یکی از این راهها نظریهتکثر قرائت دینی بود. کلیسا اعلام کرد برداشت پیشین از کتاب مقدس، تنها یکی از برداشتهای ممکن است و برداشتهایی دیگر نیز میتوان داشت. این جریان به پیدایی نظریهای انجامید که زبان کتاب مقدس یا زبان دین را زبانی ویژه میداند؛ چنان که زبان شعر و هنر زبانی ویژه است. نظریه یاد شده با تئوریهای علمی استحکام یافت و شاخهای از علومفلسفی با عنوان "هرمنوتیک" از آن برخاست و دانشمندان و فیلسوفانی را به خود مشغول ساخت[۵].
انگیزه طرح نظریه تکثر قرائت دینی، سازگار ساختن متون دینی با کشفیات جدید علمی بود؛ ولی رفته رفته دامن گسترانید و از متون دینی به دیگر متون نیز راه یافت. برخی از حامیان افراطی این نظریه، بر آناند که هیچ گونه قضیه علمی را نمیتوان یافت که دارای معنای واحد متفقٌ علیه باشد و هر کس بنابر دانستهها و پیشفرضهای خود، از یک قضیه برداشت ویژهای دارد[۶][۷].
نظریه تکثر قرائت دینی، که گریزگاه ارباب کلیسا برای حل معضلات کتاب مقدس بوده است، به دست دانش آموختگان ایرانیغرب به کشور وارد شد. اینان معتقدند که همان معضلات به نوعی دامان متون مقدساسلامی را نیز گرفته است و میپندارند که باید این متون را با دانش جدید سازگار کرد. هواخواهان ایرانی نظریه تکثر قرائت دینی، میگویند: چون قرآن با علم سازگار نیست و از سوی دیگر، با متون دینی مسیحی تفاوتی ندارد، لازم است برای رفع ناسازگاری، نظریه تکثر قرائت را به قرآن نیز راه داد[۸][۹].
معضلاتی مانند ناسازگاری با علم که در متون دینی مسیحی به چشم میآیند و اندیشهمندان غربی را واداشتهاند تا چارهای بیندیشند و دست به دامان نظریه تکثر قرائت دینی شوند، در قرآن کریم وجود ندارد.
قرآن و سنت، وسیله هدایت و رستگاری انساناند و از منبع الهی سرچشمه گرفتهاند. برای تحقق این هدف، چارهای جز فهم مرادات و معانی الهی نیست. تنها از این گذر است که هدایت و رستگاری حصول مییابد. تحمیل معلومات برون دینی و یا تفسیر به رأی، خلوصفهم معانی اصیل قرآنی و سنت را به مخاطره میاندازد و انسان را از نیل به هدف آنها باز میدارد.