حدیث کساء در معارف و سیره نبوی
مقدمه
واقعه «کساء» از وقایع معروفی است که علمای شیعه و سنی آن را تأیید و اخبار این رویداد را به صورت متواتر اما با اقوالی ناقص و با اختلافی اندک نقل کردهاند. با توجه به ناقص بودن احادیث نقل شده در این باره و اشاره به بخشی از این واقعه در این روایات، بجاست با بهرهگیری از این روایات پراکنده و ناقص، تصویر نسبتاً جامع و کاملی از این رویداد تاریخی ارائه شود"[۱].
شرح ماجرا
روزی رسول خدا (ص) به منزل همسر خود، ام سلمه وارد شد؛ آن روز، دخترش، فاطمه (س) غذایی (کاچی یا حریره) در دیگ کوچکی برای پدرش تهیه کرده بود و آن را در طبقی گذارد و راهی خانه پدر شد[۲]. وقتی ایشان به حضور پیامبر (ص) رسید. رسول خدا (ص) از ایشان خواست که همسر و دو فرزندش را نیز به آنجا بخواند[۳]. ایشان بیدرنگ به خانه بازگشت و از همسر و دو فرزندش خواست که خواست رسول اکرم (ص) را اجابت کنند[۴] و طولی نکشید که ایشان همراه شوهر و دو فرزند خردسالش به خانه پدر وارد شد. وقتی سفره پهن میشد، با اینکه عادت پیامبر (ص) این بود که بدون همسرش غذا نمیخورد؛ اما آن روز از همسرش برای خوردن غذا، دعوت نکرد.
در هنگام خوردن غذا، جبرئیل این آیه را به امر خدا نازل کرد: ...إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۵]. پس رسول خدا (ص)، علی (ع) را روبهرو و حسن و حسین (ع) را سمت راست و چپش و فاطمه (س) را پشت سرش نشاند و سپس عبای خیبری[۶] یا کساء سیاه پشمینی را که نقش جهاز شتر بر آن بود[۷]، بر سر آنها انداخت و سپس، در حالی که با دست چپش گوشههای عبا یا کساء را گرفته بود، دست راستش را از عبا بیرون آورد و به سوی آسمان دراز کرد و سه بار فرمود[۸]: « اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً»[۹].
ام سلمه جلو رفت تا او هم از این فضای معنوی بهرهمند شود. او گوشه عبا را بلند کرده، سرش را داخل در کساء کرد و گفت: مَا أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ؟ [۱۰]، "ای رسول خدا (ص)! من هم از اهل بیتم؟" حضرت (ص) کساء را از دست او کشید و مانع از ورود او به جمع اهل بیتش شده[۱۱]، فرمود: "تو مقام خودت را داری؛ تو بر خیر هستی[۱۲]؛ تو از همسران رسول خدایی؛ اما اهل بیت من ایناناند"[۱۳].[۱۴]
تفسیری نادرست از معنای "اهل بیت" در آیه قرآن
بعضی از مفسران اهل سنت، حدیثی را از عکرمه نقل کردهاند که چون ابتدای این آیه، درباره زنان رسول خدا (ص) است، پس منظور از اهل بیت (ع) در این آیه نیز همسران پیامبر (ص) هستند[۱۵]؛ در حالی که خود پیامبر (ص) در زمان حیات مبارکش به صراحت فرمود که منظور از اهل بیت (ع) در این آیه، خود ایشان، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) هستند[۱۶].
محدثان بیشماری هم، چه شیعه و چه سنی، روایات فراوانی از رسول خدا (ص)، صحابه، تابعین و از ائمه اطهار (ع) در کتب تفسیر و روایی خود نقل کردهاند که نشان میدهد این آیه درباره اصحاب کساء نازل شده است[۱۷].
سند حدیث کساء
حدیث کساء از حیث سند، قطعی و تردید ناپذیر است و محدثان و راویان بسیاری در کتب معتبر خویش از آن یاد کردهاند؛ به گونهای که نقل آن به حد تواتر است. قرائن بسیاری نیز بر درستی این حدیث دلالت دارد؛ به گونهای که نمیتوان در وقوع این رویداد، تردیدی به خود راه داد. بسیاری از مفسران بزرگ مانند طبری در جامع البیان[۱۸]، ابن ابی حاتم در تفسیر قرآن العظیم[۱۹]، فرات کوفی در تفسیر کوفی[۲۰]، حسکانی در شواهد التنزیل[۲۱] و سیوطی در درّالمنثور [۲۲]، شیخ طوسی در تبیان[۲۳] و دیگر مفسران، در کتابهای تفسیر خود روایات فراوانی را در این باره نقل کردهاند؛ این حدیث حتی از همسران پیامبر (ص) مانند عایشه نیز نقل شده است[۲۴].[۲۵]
محل رویداد واقعه کساء
واقعه کساء بیتردید در خانه امسلمه روی داده و عایشه نیز این مطلب را تأیید کرده است؛ چنانکه از ابوعبداللّه جدلی روایت شده است که "روزی به نزد عایشه وارد شدم و گفتم: این آیه (تطهیر) در کجا نازل شده است؟ او گفت: "در خانه امسلمه"[۲۶]. در روایتی دیگر نیز آمده است که امسلمه به ابوعبداللّه جدلی گفت: "اگر از عایشه بپرسی به تو خواهد گفت که این آیه در خانه من نازل شده است"[۲۷].[۲۸]
اهمیت واقعه کساء در بیان پیشوایان دین
نقل شده است که پیامبر (ص) در پایان عمر پربرکتش برای اهل کساء دعا کرده، آنها را اهل بیت خود میخوانده است. پس از نزول آیه تطهیر، رسول خدا (ص) هر روز، پیش از نماز صبح بر در خانه علی (ع) و فاطمه (س) میآمد و به آنها چنین خطاب میکرد: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»... بعد دستگیره در را میگرفت و میفرمود: «يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ، الصَّلاةَ، إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» و این کار را تا پایان عمر خویش ادامه داد[۲۹].
ابوالحمراء ـ خادم حضرت (ص)ـ روایت کرده است که رسول خدا (ص) نه یا ده ماه، هر روز صبح پیش از طلوع فجر بر در خانه علی (ع) میآمد و دستگیره در را گرفته، میفرمود: « السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، الصَّلَاةَ، يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ!»؛ علی (ع) میفرمود: «عَلَيْكَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ !»؛ پس رسول الله (ص) میفرمود: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۰].[۳۱]
عطیه عوفی نیز از ابوسعید خدری[۳۲] و انس بن مالک، احادیث مشابهی را نقل کرده است[۳۳] که بر اهمیت این رویداد دلالت دارد و نشان میدهد که این واقعه رویدادی معمولی نیست که بعدها ارزش پیدا کرده باشد؛ بلکه از مهمترین رویدادهای تاریخ زندگی رسول خدا (ص) برای معرفی پیشوایان و راهنمایان آینده جامعه اسلامی است.
این رویداد بزرگ همواره افتخاری بزرگ و فضیلتی انکار نشدنی بود که ائمه معصومین (ع) آن را سند افتخار خود دانسته، به آن احتجاج کردهاند. چنانکه امام علی (ع) در روز شورا به آن احتجاج کرد[۳۴] و امام حسن (ع) پس از صلح با معاویه، در آخرین سخنرانیهای خود در کوفه، این امر را یادآور شد[۳۵] و در ماجرایی که میان ایشان و عمرو عاص واقع شد، به او فرمود: "از من دور شو که تو پلیدی و ما خاندان پاکی هستیم که خداوند، پلیدی را از ما دور کرده و ما را پاک کرده است"[۳۶]. سخنان مشابهی هم از امام حسین (ع) در برخورد با مروان حکم گزارش شده است[۳۷].
امام سجاد (ع) نیز پس از واقعه کربلا، در شام، این فضیلت را یاد آور شده، خود را مصداق اهل بیت (ع) معرفی فرمود. از دیلم بن عمر نقل شده است که "وقتی اسیران آل آل محمد (ص) را به شام آوردند، من آنجا بودم؛ پس آنان را بر پلّکان مسجد که همیشه جای اسیران بود، بر پای داشتند و در میانشان علیّ بن حسین (ع) بود. سپس پیرمردی شامی نزد ایشان آمد و گفت: "سپاس خدای را که شما را کشت و هلاک ساخت و شاخ فتنه را برید!" سپس آن پیرمرد تا توانست ناسزا گفت؛ چون سخن او به آخر رسید، حضرت فرمود: "من سکوت کردم تا سخنت به پایان رسید و آنچه در دل از عداوت و کینه داشتی اظهار کردی، پس تو نیز همچو من که برایت سکوت کردم، خاموش باش!" پیر مرد شامی گفت: "بگو؟" حضرت فرمود: "آیا قرآن خواندهای؟" گفت: "آری" فرمود: تاکنون این آیه را خواندهای: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۳۸]" گفت: "آری" فرمود: " ما قربی و نزدیکان رسول هستیم که حضرت، خواستار مودّت به ایشان شده است. آیا در سوره بنیاسرائیل، حقّی را دیدهای که مخصوص ما باشد و نه دیگر مسلمانان؟" گفت: "نه!" فرمود: "آیا تا به حال این آیه را تلاوت کردهای: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[۳۹]" گفت: "آری!" فرمود: "ماییم آن گروهی که خداوند به رسولش امر فرموده که حقّ ایشان را بپرداز"؛ پیر مرد شامی گفت: "آیا واقعاً شما همان افرادید؟!" حضرت سجّاد فرمود: "آری ما همان افرادیم"، آیا این آیه را تلاوت کردهای: وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى[۴۰]" گفت: "آری!" آن حضرت فرمود: "ماییم ذوالقربی"؛ سپس فرمود: "آیا در سوره احزاب، حقّی یافتهای که فقط مخصوص ما باشد و نه دیگر مسلمانان؟" گفت: "نه!" فرمود: "مگر این آیه را نخواندهای: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۴۱]". پس پیر مرد شامی، دست خود را به آسمان بلند کرد و سه بار گفت: "خدایا! به درگاهت توبه میکنم؛ خدایا! از عداوت با آل محمد (ص) توبه میکنم و از قاتلان اهل بیت محمد (ص) بیزاری میجویم. تاکنون قرآن را تلاوت میکردم؛ ولی متوجه این مطالب نشده بودم [۴۲]. بسیاری از صحابه نیز در سخنان خود از این واقعه، نزد دوست و دشمن، به نیکویی یاد کردهاند[۴۳].[۴۴]
ائمه معصومین (ع) مصادیق اهل بیت (ع)
مضمون حدیث ثقلین، تأکید پیامبر (ص) بر با هم بودن قرآن و اهل بیت (ع) تا روز قیامت و لزوم پیروی جامعه اسلامی از آنان، به روشنی بر این مسئله دلالت دارد که مصادیق اهل بیت (ع) تنها اصحاب کساء ـ که آخرین آنان پنجاه سال پس از رحلت رسول خدا (ص) به شهادت رسید ـ نیستند؛ بلکه چنانکه در برخی روایات اهل بیت (ع) بدان تصریح شده است، نه نفر از فرزندان حسین (ع) نیز جزو آنها هستند[۴۵].
علی (ع) در جواب کسی که از ایشان درباره معنای قول رسول خدا (ص) درباره "ثقلین" پرسید، در تبیین معنای عترت پیامبر (ص) میفرماید: « أَنَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ مَهْدِيُّهُمْ وَ قَائِمُهُمْ لَا يُفَارِقُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) حَوْضَهُ»[۴۶].[۴۷]
نقل روایت جعلی درباره واقعه کساء
آنچه امروزه با عنوان حدیث کساء شایع شده، اساسی ندارد و این متن در هیچ یک از کتب معتبر فریقین نیامده است؛ حتی در کتابهایی مانند بحارالانوار که هدف از نوشتن آنها جمعآوری احادیث منسوب به اهل بیت (ع) بوده، این حدیث نقل نشده است. گویا نخستین کتابی که این متن، بیسند در آن نقل شده - چنان که محدث قمی بدان اشاره کرده - کتاب "المنتخب" است[۴۸].
یعنی از صدر اسلام تا حدود هزار سال بعد، از این متن، هیچ اثری در کتب حدیثی دیده نمیشود. سلسله سند این حدیث نیز به قدری اشکال دارد که اگر کسی کمترین اطلاعی از علم رجال و طبقات محدثان داشته باشد، نادرستی آن را آشکارا تشخیص میدهد. همچنین در سلسله سند این حدیث، بسیاری از محدثان بزرگ مثل کلینی، طوسی، مفید، طبرسی، ابن شهر آشوب و... وجود دارند که در کتب خود، حدیث کساء را به گونهای دیگر نقل کردهاند که با متن حدیث کساء شایع شده، مخالف است. همچنین در این روایت، برخلاف قول مشهور، خانه حضرت فاطمه (س) محل رخداد این واقعه عظیم معرفی شده است[۴۹].
خلاصهای از این روایت مجعول
جابر بن عبداللّه انصاری از حضرت زهرا (س) نقل میکند که من در خانه بودم. پس پدرم به نزد من وارد شد و سلام کرد و من جوابش را دادم. سپس آن حضرت از ضعف و رنجوری خود نالید و از من خواست کسائی بیاورم و او را بپوشانم؛ پس حضرت را با کساء یمانی پوشاندم؛ اندکی بعد پسرم، حسن (ع) به خانه آمد و سلام کرد؛ سپس گفت: "ای مادر، من بوی جدم رسول خدا (ص) را احساس میکنم". من نیز او را تأیید کردم. پس حسن (ع) نزد ایشان رفت و از رسول خدا (ص) اذن ورود به زیر کساء را گرفت؛ حضرت نیز به او اجازه داد. اندکی بعد، حسین (ع) و بعد علی (ع) به خانه آمدند و از رسول خدا (ص) اجازه گرفتند و به زیر کساء وارد شدند؛ پس از آنها من نیز اجازه گرفتم و به زیر کساء وارد شدم. سپس آن حضرت، دست راست خود را از زیر کساء بیرون آورده، رو به آسمان دراز کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي وَ حَامَّتِي، لَحْمُهُمْ لَحْمِي، دَمُهُمْ دَمِي...»[۵۰].[۵۱].[۵۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اهل بیت و آل کساء، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۸-۱۸۰.
- ↑ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج ۳، ص ۳۱۴؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۵۹؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۶، ص ۲۹۲ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۵۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۵۹؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۲۹۲؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ص ۷؛ جوامع الجامع، ص ۳۱۴ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۱۱، ص ۱۲.
- ↑ مسند احمد، ج ۶، ص ۲۹۲؛ جوامع الجامع، ص ۳۱۴؛ ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱، ص ۳۱۳۳؛ جامع البیان، ص ۷ و المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۵۴.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص ۳۳۳.
- ↑ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۷، ص ۱۳۰؛ البیهقی، السنن الکبری، ج ۲، ص ۱۴۹؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۵۶ و سید بن طاوس، الطرائف، ج ۱، ص ۱۲۹.
- ↑ تفسیر فرات کوفی، ص ۳۳۴ و تفسیر القرآن العظیم، ص ۳۱۳۳ و مجمع البیان، ص ۵۵۹.
- ↑ خدایا! فقط اینان، اهل بیت مناند؛ پس هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و آنها را کاملاً پاک فرما!؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۲۲۶؛ ابن بطریق، العمده، ص ۳۹؛ الطرائف، ج ۱، ص ۱۲۵؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۹۹ و تفسیر فرات، ص ۳۴۱.
- ↑ مسند احمد، ج ۶، ص ۲۹۲؛ المعجم الکبیر، ج ۲، ص ۵۴؛ تفسیر فرات، ص ۳۳۴؛ و جامع البیان، ص ۷ و شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۶۵.
- ↑ مسند احمد، ج ۶، ص ۲۹۲؛ المعجم الکبیر، ص ۵۴ و محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص ۱۵۰،
- ↑ المعجم الکبیر، ص ۵۴؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۳۹-۳۴۰؛ تفسیر القرآن العظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۳؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ص۳۸۳ و کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۷.
- ↑ تفسیر فرات، ص ۳۳۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اهل بیت و آل کساء، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۷۸-۱۸۰.
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ج۹، ۳۱۳۲؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۹۸ و ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۶۰.
- ↑ جوامع الجامع، ج۳، ص ۳۱۴؛ تفسیر القرآن العظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۲؛ جامع البیان، ص ۵ و مسند احمد، ج ۱، ص۳۳۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اهل بیت و آل کساء، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۰.
- ↑ جامع البیان، ص ۵-۷.
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۱ -۳۱۳۳.
- ↑ تفسیر فرات، ص ۳۳۲ - ۳۴۰.
- ↑ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۱۸ - ۴۷.
- ↑ الدر المنثور، ص ۱۹۸.
- ↑ التبیان، ص ۳۳۹ - ۳۴۰.
- ↑ امتاع الاسماع، ج۵، ص ۳۸۳ - ۳۸۴؛ جامع البیان، ص ۵، صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۳۰ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۴۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اهل بیت و آل کساء، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۰-۱۸۱.
- ↑ تفسیر فرات، ص ۳۳۴ و محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۱۵.
- ↑ تفسیر فرات، ص ۳۳۴ و محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۱۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اهل بیت و آل کساء، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۱.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۶۷.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ تفسیر فرات، ص ۲۵۹ و احادیث مشابه در: المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۵۶؛ ابن الأشعث السجستانی، ابیداوود، ص ۲۷۴ و ترمذی، سنن، ج ۵، ص ۳۱.
- ↑ تفسیر فرات، ص ۳۳۸: الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۹۸، جامع البیان، ص ۵ و المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۵۲.
- ↑ مسند احمد، ج ۳، ص ۲۵۹؛ المعجم الکبیر، ص ۵۶؛ تفسیر فرات، ص ۳۳۸ جامع البیان، ج ۲۲، ص ۵ - ۶ و... .
- ↑ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۱۹ و شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۵۵۰.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۳، ص ۲۸؛ الطبقات الکبری، ج ۱۰، ص ۳۱۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج، ص ۱۶۵ و شافعی حلبی، ابوالفرج، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۴۰۴.
- ↑ ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۸.
- ↑ موفق بن احمد خوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ج ۱، ص ۱۸۵.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ «بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است...» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۶ - ۳۰۷؛ تفسیر فرات، ص ۳۳۲ و بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۱۶۶.
- ↑ امالی طوسی، ص ۵۹۸ - ۵۹۹، و بحارالانوار، ج۳۸، ص۱۳۰-۱۳۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اهل بیت و آل کساء، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۴.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵؛ علی بن محمد قمی، کفایة الاثر، ص۱۷۱ و شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص ۹۱.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۵۷؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص ۳۶۰، کمالالدین، ص ۲۴۰ و معانی الاخبار، ص ۹۰ - ۹۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اهل بیت و آل کساء، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ محدث قمی، منتهی الامال، ج ۱، ص ۷۸۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اهل بیت و آل کساء، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۵.
- ↑ مفاتیح الجنان، حدیث کساء.
- ↑ برگرفته از: محمد محمدی ری شهری، حکمتنامه پیامبر اعظم (ص)، ج ۵، ص ۷۲ - ۱۲۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اهل بیت و آل کساء، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۵-۱۸۶.