حوا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از حواء)

نامگذاری

فرهنگ‌نویسان عربی، واژه حوّاء را برگرفته از ریشه "الحوّة" به معنای رنگ سیاهِ مایل به سبز یا سرخ و سبزِ مایل به سیاه دانسته‌اند، از این‌رو واژگان اَحوی و حوّاء در عربی به معنای اسود و سوداء کاربرد دارد. [۱] برخی آن را واژه‌ای عبری و به معنای حیات می‌دانند. [۲] حوّاء نام همسر حضرت آدم (ع) است که شوهرش بر او نهاد. در مناسبت این نامگذاری، برخی به "او مادر هر زنده‌ای است"[۳] و بعضی به "از موجودی زنده آفریده شده است"[۴] اشاره کرده‌اند، بنابراین معنای اصطلاحی این نام با ریشه لغوی‌اش در عربی پیوند معنایی ندارد[۵].

حوا (ع) در قرآن

در سه جای قرآن آمده است که خدا، انسان‌ها را از نفسی واحد، و همسرش را از وی پدید آورد: ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا[۶]؛ ﴿ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ [۷] و ﴿خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ[۸].

مفسران در چگونگی آفرینش حوا، دو رأی دارند: برخی آفرینش وی را از پهلوی چپ آدم دانسته، با استناد به روایاتی از ابن عباس و ابن مسعود می‌گویند: آدم در بهشت تنها بود. خداوند خوابی را بر او چیره کرد و حوا را از پهلوی چپش آفرید و آدم (ع) او را حوا نامید؛ چون از موجود حی آفریده شده بود[۹]. بیش‌تر مفسران ضمن مردود دانستن رأی پیشین، بر این نظرند که حوا از جنس آدم آفریده شده تا با او انس گیرد؛ چون انس با همجنس بهتر حاصل می‌شود. این گروه درباره معنای ﴿خَلَقَ مِنْها زَوْجَها با توجه به آیه ﴿خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا[۱۰] و نیز ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ[۱۱] و ﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۲] می‌گویند: منظور، آفرینش حوا از جنس آدم یا از باقی مانده گِلی است که آدم از آن پدید آمده بود[۱۳]. در روایاتی آفرینش حوا از بدن آدم، تکذیب شده و آمده است: حوا از باقی مانده گِل آدم آفریده شد[۱۴]. به گفته مجلسی، اخباری که بیان‌گر خلقت حوا از بدن آدم است، باید بر تقیه یا بر آفرینش او از خاک دنده آدم حمل شود[۱۵]. مراغی این روایت‌ها را از اسرائیلیات برشمرده است[۱۶]. در قرآن به نام همسر آدم تصریح نشده؛ ولی در روایات او را حوا خوانده‌اند. تورات نیز ضمن تصریح به نامش، آفرینش وی را از دنده آدم می‌داند[۱۷].[۱۸]

خلقت حضرت حوا(س)

آدم ابوالبشر آفریده شد و مسجود فرشتگان گردید و به این مقام بزرگ نایل آمد که شایسته منصب خلیفة اللهی حق شود، اما نیروها و غرایزی که از روی حکمت الهی در وجودش نهفته بود برای ادامه زندگی، نیازمندی‌های دیگری برایش به وجود آورد، از طرفی هدف از این خلقت با ارزش و امتیازهایی که بدو داده شد، تنها شخص آدم و آن یک فرد به خصوص نبود، بلکه خدا می‌خواست تا از او نسل‌های دیگر و انسان‌های بیشتری به وجود آورد و ارزش واقعی و گوهر اصلی این نوع خلقت را میان افراد با تقوا و بندگان با اخلاص خود به فرشتگان بنمایاند. به همین جهت، به خلقت فرد دیگری از این نوع احتیاج بود تا زوج وی گردد و نسل آدم از آن دو در جهان پدید آید. و از سوی دیگر آدم از تنهایی رنج می‌برد و مونسی می‌خواست تا موجب آرامش دل و آسایش جان او شود و از تنهایی برهد. به همین دلیل بود که خدای تعالی «حوّا» را از زیادی گِلی که آدم را از آن خلق کرده بود، آفرید و جان و روح در کالبدش دمید و همانند آدم خلقتش را کامل گردانید.

و در روایتی است که خداوند حوّا را از بدن خود آدم آفرید، و چون مردان از آب و گِل خلق شده‌اند، همّت و هدفشان رسیدن به همان آب و گِل (و ازدیاد آن) است، و زنان چون از مردان آفریده شده‌اند، همت و هدفشان مردانند (یعنی تا جای ممکن، باید آنها را از معاشرت با مردان حفظ کرد)[۱۹].

به هر صورت حوّا خلق شد و با خلقت وی، آدم ابوالبشر در دل خود احساس آرامش کرد و از وحشت تنهایی رهایی یافت، اما آن دو احتیاج به خوراک، پوشاک و مسکن داشتند. خدای تعالی برای برطرف کردن این نیازمندی‌ها و فراهم ساختن انواع نعمت‌ها، آن دو را در بهشت سکونت داد، و بدین منظور خطاب زیر را صادر فرمود: ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۲۰].

همچنین خداوند به آن دو گوش زد کرد که کینه‌ای را که ابلیس از شما در دل دارد فراموش نکنید و از دشمنی او غافل نشوید و به هوش باشید که شیطان شما از بهشت بیرون نکند. ﴿فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى[۲۱].[۲۲]

همسر و خانواده

حضرت آدم (ع)

ازدواج با حضرت آدم

برپایه برخی گزارش‌های تفسیری، وقتی که آدم (ع) پس از آفرینش حوّا از او خواست نزد وی برود، حوّا ضمن امتناع، گفت که این آدم است که باید پیش وی برود؛ خدا از آدم خواست چنین کند و رسم خواستگاری مرد از زن از این زمان بر جای مانده است. [۲۳] طبق گزارشی دیگر، پس از آفرینش حوّا، آدم به وی تمایل خود را ابراز کرد؛ ولی ملائکه او را بازداشته و آن‌را مشروط به اداء مهریه کردند. [۲۴] بیشتر منابع، مهریه حوّا را "تعلیم آموزه‌های دین خدا" به وی از سوی آدم (ع) دانسته‌اند [۲۵] و برخی گزارش‌ها، "صلوات بر محمد (ص) [۲۶] و آل محمد"[۲۷] را؛ با این دنباله که آدم (ع) درباره محمد (ص) می‌پرسد و جواب می‌شنود "او آخرین پیامبر از فرزندان توست". در روایتی هم مهریه حوا طلا و نقره دانسته شده است[۲۸].[۲۹]

تکثیر نسل و اولاد

در آیه نخست سوره نساء ﴿وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً[۳۰] و نیز ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ[۳۱] و ﴿ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ[۳۲] سخن از فرزندان آدم و حوا و نسل آنها به میان آمده است. مفسران درباره چگونگی تکثیر نسل آن دو و این که ازدواج فرزندان آنها در طبقه اول با حوریان بهشتی، جنیان، افراد ذکور و اناث از نوع انسان‌های پیشین و یا با یک دیگر انجام گرفته، به تبع روایات، احتمال‌هایی داده‌اند[۳۳].[۳۴]

محل زندگی

سرگذشت زندگی

حوادث پیش از ترک بهشت

درخت ممنوعه

در دو جای قرآن، فرمان سکونت در بهشت با نهی از نزدیک شدن به درخت ممنوع همراه است: ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۳۵] نیز ﴿وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۳۶]. در قرآن، به اینکه این درخت چه بوده بدان اشاره‌ای نشده است؛ ولی مفسّران با استناد به روایاتِ تفسیری، مصادیقی را برای آن ذکر کرده‌اند: عدّه‌ای آن را بوته گندم دانسته؛ گروهی انگور و خرما و انجیر و برخی درخت کافور را ذکر کرده‌اند. بعضی نیز از آن به درخت حسد، درخت دانش، خیر و شرّ یا درخت جوانی و زندگی جاوید تعبیر کرده‌اند[۳۷].

به گفته امام رضا (ع) در پاسخ عبدالسلام هروی که از ماهیّت آن درخت پرسیده و از اینکه مردم درباره آن، سخنان گوناگونی می‌گویند گزارش داده بود، درخت بهشتی انواعی را برمی‌تابد (= به شکل‌های مختلف درآمده، میوه‌های گوناگون می‌دهد). آن درخت گندم بوده و در عین حال انگور داشته؛ زیرا مانند درختان دنیا نبوده است....[۳۸]. برخی این درخت را تمثیل زندگی دنیا برای آدم (ع)دانسته‌اند[۳۹].[۴۰]

عملیات فریبکارانه ابلیس

در آیات: ﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۴۱]؛ ﴿يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ[۴۲]؛ و ... آمده است که آدم و حوّا با وسوسه، فریب و گمراه‌سازی ابلیس، از درخت ممنوع خوردند یا چشیدند و بی‌درنگ لباس‌هایشان فروریخت و در نتیجه، شرم‌گاهشان آشکار و از بهشت اخراج شدند. از تعبیرهای ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ، ﴿فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ، ﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ برمی‌آید که ابتدا وسوسه شیطان، بعد فریب خوردن آدم و حوّا و در پی آن، لغزش و اخراج آن دو از بهشت صورت گرفته است. مفسّران در چگونگی دسترس ابلیس به آدم و حوّا ـ با اینکه ابلیس از بهشت رانده شده بود ـ وجوهی گفته‌اند؛ مانند: ابلیس به آسمان نزدیک می‌شد و با آدم سخن می‌گفت. ابلیس به درِ بهشت نزدیک شده، آدم را صدا می‌زد و از آنجا با او سخن می‌گفت.

ابلیس از زمین به آدم پیام می‌فرستاد و با او سخن می‌گفت و....[۴۳].

از ظاهر این توجیه‌ها برمی‌آید که بهشتِ آدم را بهشت موعود دانسته‌اند که ابلیس نمی‌تواند وارد آن شود؛ در حالی‌که ظاهر آیات قرآن با این سخن سازگار نیست و دلیل محکمی برای پذیرش آن وجود ندارد.

به گفته علامه طباطبایی، از آیات مربوط استفاده می‌شود که آدم و حوّا شیطان را دیده و شناخته‌اند و مانعی ندارد که شیطان وارد بهشت شده باشد؛ چرا که در بهشتِ "جاوید" جایی برای شیطان نیست، نه بهشت "آدم"؛ ازاین‌رو همگی بعدا از آن اخراج شدند[۴۴].[۴۵]

حوادث پس از ترک بهشت

هبوط آدم و حوا

هبوط در لغت به معنای فرود اجباری است[۴۶]. طبری آن‌را به معنای جای گرفتن دانسته[۴۷] و به گفته شیخ طوسی، معنای آن، پایین آمدن سریع است[۴۸]. گروهی مقصود از هبوط و نزول آدم به زمین را هبوط از حالت و مقام نخست او دانسته و گفته‌اند: منظور تنزّل مقامی است، نه مکانی؛ به این معنا که آدم از مقام ارجمند خویش و از آن بهشت سرسبز پایین آمد[۴۹]. آیاتی از قرآن به هبوط آدم و استقرار او بر روی زمین پرداخته است: ﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۵۰] آیات ﴿قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ[۵۱]؛ ﴿ قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ[۵۲]؛ ﴿قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى[۵۳] نیز چنین است.

در اینکه مخاطبان ﴿اهْبِطُواْ چه کسانی هستند، احتمال‌هایی چون آدم و حوّا و ابلیس[۵۴]، آدم و حوّا و وسوسه[۵۵]، آدم و حوّا و نسل آن دو[۵۶]، آدم و حوّا ذکر شده که در صورت اخیر، طبق عادت عرب، به صورت جمع آورده شده است.[۵۷] گویا که مخاطب اصلی، آدم و حوّا هستند؛ از این رو در آیه ﴿قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى[۵۸] که پیش‌تر یاد شد، به صورت تثنیه آورده شده؛ ولی چون هبوط آنها، سکونت فرزندان و نسل‌های ایشان را نیز در زمین به دنبال داشت، در جمله ﴿بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ و در بقیّه موارد، به صورت جمع ﴿اهْبِطُواْ آورده شده است. به تعبیر دیگر، در این خطاب، آدم و حوّا و نسل آن دو مقصودند؛ چرا که فرزندان آنان نیز در این حکم با آنان مشترکند و در حقیقت، هبوط آنان سکونت همه آدمی‌زادگان را در زمین به دنبال داشته است.[۵۹] در آیه ﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۶۰] امر به هبوط نقل، و در آیه ﴿قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ[۶۱]، این امر تکرار شده است[۶۲].

توبه و انابه

در پی فرمان خروج از بهشت و هبوط، آدم (ع) و حوّا دریافتند که با فریب شیطان و ستم بر خویش، آن محیط آرام و پرنعمت را از دست داده‌اند؛ ازاین‌رو در مقام توبه و انابه به درگاه خدا برخاستند و لطف خدا نیز شامل حالشان گشت. آدم از پروردگار خود کلماتی رادریافت و با آن کلمات توبه کرد. خداوند نیز توبه آنان را پذیرفت: ﴿ فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ [۶۳]، ﴿قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۶۴]، ﴿ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى[۶۵] به‌ گفته طبرسی‌ و علامه طباطبایی، توبه‌بندگان، در میان دو توبه خداوند قرار دارد؛ زیرا بازگشت او از نافرمانی، منوط به توفیق و رحمت خدا است و پس از توبه نیز محتاج است که خداوند به عنایت و رحمت خود، توبه او را بپذیرد؛ بنابراین ابتدا خداوند به آدم (ع) توفیق توبه داد و پس از آن که آدم (ع) توبه، کرد توبه‌اش را پذیرفت[۶۶].[۶۷]

رحلت و محل دفن

گفته‌اند که پس از وفات آدم، حوّا یک سال بیشتر زنده نبود و پس از پانزده روز بیماری از دنیا رفت و او را در کنار جای گاه آدم به خاک سپردند. ظاهراً آن‌چه در بین مردم معروف شده که حوا در جدّه مدفون است و به همین سبب نیز به جدّه موسوم گردیده، بی‌اساس است؛ زیرا جدّه در لغت به معنای کنار دریا و نهر است و نامیدن شهر جدّه به این نام، به همین مناسبت بوده که در کنار دریا قرار دارد؛ نه به دلیل آن‌که مدفن حوّاست، و شاید این سخن از آنجا پیدا شد که در برخی از روایات - که طبری و دیگران نقل کرده‌اند- این مطلب آمده که حوّا هنگام هبوط از بهشت، در سرزمین جدّه فرود آمد، چنان که آدم ابوالبشر در سرزمین هند و کوه سراندیب نازل شد، چنان‌چه پیش از این نیز ذکر شد[۶۸].[۶۹]

حَوّا

مادربزرگ انسان‌هاست. قبر شریفش در شهر جده قدیم (قسمت شمال شرقی آن) در مدافن المسلمین (عند باب مکه) است. قبر حضرت حوّا تا سال‌های پیش، قبّه و بارگاه داشته و زائران خانه خدا به آن تبرک می‌جسته‌اند، ولی حکومت سعودی آن را هم مانند دیگر اماکن مقدسه ویران ساخته است. ابن جبیر اندلسی که در سال ۵۶۹ ه از جده گذشته، از آن بارگاه به قبه عقیق نام برده است[۷۰].[۷۱]

منابع

پانویس

  1. مفردات، ص ۲۷۱؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۴۰۷، «حوّا».
  2. قاموس الکتاب المقدس، ص ۳۲۸.
  3. "هي اُمّ كُلّ حي"؛ کتاب مقدس، پیدایش ۳: ۲۰؛ الطبقات، ج ۱، ص ۳۴؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۸.
  4. "خُلِقَتْ من شي‌ءٍ حي"مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۴؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۶۹؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۷.
  5. سرداری، مصطفی، مقاله «حوا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  6. «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گ» سوره نساء، آیه ۱.
  7. اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۹.
  8. شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛ شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکی‌هایی سه‌گانه می‌آفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوید؟؛ سوره زمر، آیه: ۶.
  9. التفسیر الکبیر، ج ۹، ص ۱۶۱.
  10. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  11. و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟؛ سوره نحل، آیه: ۷۲.
  12. پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.
  13. المیزان، ج ۴، ص ۱۳۶؛ المنار، ج ۴، ص ۳۳۰.
  14. عیاشی، ج۱، ص۲۱۶؛ البرهان، ج۲، ص۱۱؛ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص ۳۷۹.
  15. بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۱۶.
  16. مراغی، مج ۲، ج ۴، ص ۱۷۶.
  17. کتاب مقدس، پیدایش ۲: ۲۱.
  18. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۳۰.
  19. رازی، تفسیر مفاتیح الغیب، ج۳، ص۱۹۱؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۵۶.
  20. «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.
  21. «گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.
  22. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۳۴.
  23. علل‌الشرایع، ج ۱، ص ۳۰.
  24. عرائس المجالس، ص ۲۹؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۶.
  25. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸؛ عوالی اللئالی، ج ۳، ص ۲۸۰؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۲۱.
  26. عرائس المجالس، ص ۲۹.
  27. روض‌الجنان، ج ۱، ص ۲۱۶ - ۲۱۷.
  28. الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۳۸.
  29. سرداری، مصطفی، مقاله «حوا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  30. «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گ» سوره نساء، آیه ۱.
  31. «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.
  32. «در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.
  33. من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۰ و ۳۸۱.
  34. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۳۰-۱۳۱.
  35. و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید؛ سوره بقره، آیه: ۳۵.
  36. و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه: ۱۹.
  37. التبیان، ج۱، ص ۱۵۷؛ جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۳۲؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۵.
  38. عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۳۹۷.
  39. تفسیر ملاصدرا، ج ۳، ص ۹۲ ـ ۹۳؛ الرسائل التوحیدیه، ص ۱۸۶.
  40. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۴۱.
  41. شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.
  42. ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۷.
  43. التبیان، ج۱، ص ۱۶۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۹۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۱۵.
  44. المیزان، ج ۱، ص ۱۳۱.
  45. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۴۲-۱۴۳.
  46. مفردات، ص۸۳۲، «هبط»؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۳۲.
  47. جامع البیان، م ۱، ج ۱، ص ۳۴۲.
  48. التبیان، ج ۴، ص ۳۷۵.
  49. نمونه، ج ۱، ص ۱۸۷؛ احسن‌الحدیث، ج ۱، ص ۹۸.
  50. شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.
  51. گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۳۸.
  52. فرمود: فرود آیید! برخی دشمن برخی دیگر و در زمین تا روزگاری آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت. فرمود: در آن زندگی می‌کنید و در آن می‌میرید و از آن بیرون آورده می‌شوید؛ سوره اعراف، آیه: ۲۴- ۲۵.
  53. فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه می‌گردد و نه در رنج می‌افتد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۳.
  54. التبیان، ج۴، ص ۳۷۵؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص۱۹۷.
  55. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۹۸.
  56. التبیان، ج ۱، ص ۱۶۴؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۸؛ التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۴۳۴.
  57. مجمع‌البیان، ج۱، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۴؛ تفسیر ملاصدرا، ج۳، ص۱۰۹.
  58. فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه می‌گردد و نه در رنج می‌افتد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۳.
  59. نمونه، ج ۱، ص ۱۹۹؛ احسن‌الحدیث، ج ۶، ص ۴۶۲.
  60. شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.
  61. گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۳۸.
  62. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۴۵؛ نوری‌ها، حسن علی، مقاله «آدم»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۵-۳۹.
  63. آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه: ۳۷.
  64. گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود، سوره اعراف، آیه: ۲۳.
  65. سپس پروردگارش او را برگزید و او را بخشود و راهنمایی کرد، سوره طه، آیه: ۱۲۲.
  66. مجمع‌البیان، ج۱، ص ۲۰۰؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۳۳.
  67. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۴۵.
  68. تاریخ طبری، ج۱، ص۸۵.
  69. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۴۹.
  70. راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ص۱۲۴.
  71. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۴۴۰.