دنیاگرایی و دنیاطلبی در جامعه‌شناسی اسلامی

مقدمه

امکانات مادی معمولاً به دلیل تأثیر محسوسی که در تأمین نیازها یا اعطای موقعیت و ارضای برخی تمنیات روحی و غیرمادی دارند، همواره برای عموم انسان‌ها از جاذبه و مطلوبیت کاربردی و در مواردی ارزش ذاتی وفایی برخوردارند. هر میزان بهره‌مندی از امکانات، درجه‌ای متناسب از قدرت مادی برای تأمین خواسته‌ها و رفع ضرورت‌ها و اغراض جانبی به دارندگان اعطا می‌کند. میزان برخورداری و قدرت ناشی از آن، همچنین در تعیین جایگاه اجتماعی دارندگان آن در سلسله مراتب اجتماعی نیز نقش تعیین کننده دارد. نگرش مثبت نسبت به این امکانات معمولاً به دارندگان آن نیز تسری یافته و منزلت و اقتدار متناسبی به دنبال می‌آورد. اکثر اعضای جامعه معمولاً از منظری حسرت‌آلوده، موقعیت دارندگان را نظاره می‌کنند و آرزوی داشتن وضعیت مشابه و برتر را در سر می‌پرورانند. این تمایل شدید بالقوه می‌تواند زمینه تکاپوی بیشتر برای تحقق آرزوها را فراهم سازد یا به درغلطیدن در مسیرهای انحرافی برای اجابت تمنیات سیری‌ناپذیر منجر شود. مقاومت در برابر این جاذبه‌های فریبنده به معرفت‌یابی، خودسازی، کنترل تمایل‌ها، رشد اخلاقی، و وصول به کمالات معنوی و ارزشی نیازمند خواهد بود. نگاه ابزاری به امکانات این جهانی، قناعت به حداقل‌های ضروری، زدودن دلبستگی‌ها و تعلقات محدود کننده و... فضیلتی است که تنها قلیلی از انسان‌ها بدان بار می‌یابند. قرآن کریم متناسب با همین جاذبه همگانی در برخی آیات، مؤمنان را از فریفته شدن به دارایی‌های اهل دنیا، به‌ویژه کفار که ممکن است به شکل‌گیری افکار و اعمال ناصواب در ایشان منجر شود، برحذر داشته و به این مهم توجه داده که همه نعمت‌ها برای آزمون و به صورت امانت در اختیار انسان‌هاست و گاه به اقتضای سنت استدراج، تمکن بیشتر، عذاب سخت‌تر را به ارمغان می‌آورد.

توجه به این هشدارها، انسان را از حرص ویرانگر و متابعت از تمایل‌های سرکش و لوازم آن به دور داشته و زمینه‌های بهره‌گیری از این امکانات در راستای نیل به کمالات معنوی و اخلاقی و کسب مدارج تعالی را در او تقویت می‌کند[۱]. در مقابل دنیاگرایی، مؤمنان به زهدورزی و قناعت‌پیشگی توصیه شده‌اند. زهد در لغت، رغبت و میل شدید به ترک است. زهد در دنیا یعنی رهاشدن از میل شدید به هر آنچه به زندگی این جهانی تعلق دارد؛ به بیان دیگر، زهد فقدان تعلق باطنی به دنیا و زخارف آن و جهت اخروی دادن به زندگی دنیایی است[۲].

به اعتقاد شهید مطهری “زهد” و “رغبت” - اگر بدون متعلق ذکر شوند - نقطه مقابل یکدیگرند، زهد یعنی اعراض و بی‌میلی، در مقابل رغبت که عبارت است از کشش و میل. بی‌میلی دو گونه است: طبیعی و روحی: بی‌میلی روحی یا عقلی یا قلبی آن است که اشیائی که مورد تمایل و رغبت طبع است از نظر اندیشه و آرزوی انسان که در جست‌و‌جوی سعادت و کمال مطلوب است، هدف و مقصود نباشد، هدف و مقصود و نهایت آرزو و کمال مطلوب اموری باشد مافوق مشتهیات نفسانی دنیوی، خواه آن امور از مشتهیات نفسانی اخروی باشد یا اساساً از نوع مشتهیات نفسانی نباشد، بلکه از نوع فضایل اخلاقی باشد از قبیل عزت، شرافت، کرامت، آزادی یا از نوع معارف معنوی و الهی باشد؛ مانند ذکر خداوند، محبت خداوند، تقرب به ذات اقدس الهی؛ پس زاهد یعنی کسی که توجهش از مادیات دنیا به عنوان کمال مطلوب و بالاترین خواسته، عبور کرده متوجه چیز دیگر از نوع چیزهایی که گفتیم معطوف شده است. بی‌رغبتی زاهد بی‌رغبتی در ناحیه اندیشه و آمال و ایده و آرزو است؛ نه بی‌رغبتی در ناحیه طبیعت[۳].

زهد اسلامی مستلزم انتخاب زندگی ساده و بر اساس پرهیز از تجمل و لذت‌گرایی است؛ در عین حال در متن زندگی اجتماعی قرار دارد و برای این است که انسان خوب از عهده مسئولیت‌ها بر آید. این زهد از مسئولیت‌ها و تعهدهای اجتماعی سرچشمه و به معنای بخشیدن کیفیت خاص به زندگی است و از دخالت دادن پاره‌ای ارزش‌ها برای زندگی ناشی می‌شود. برای همین اسلام رهبانیت را طرد می‌کند، اما زهدگرایی را در عین جامعه‌گرایی می‌پذیرد؛ زیرا راهب از جامعه و تعهدهای اجتماعی می‌گریزد و آنها را پست و مادی می‌شمارد، اما زاهد به جامعه و تعهدهای آن رو می‌آورد. زاهد آخرت‌گرای جامعه‌گر است و راهب آخرت‌گرای جامعه‌گریز. راهب سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر و تولید فرزند را تحقیر می‌کند، اما زاهد حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخورداری از همسر و فرزند را جزء وظیفه می‌شمارد. دنیایی که زاهد رها می‌کند، سرگرم شدن به تنعم و تجمل و کمال دانستن این امور است، و دنیایی که راهب ترک می‌کند، کار، فعالیت و مسئولیت اجتماعی است. در جهان‌بینی زاهد، دنیا مزرعه آخرت است و آنچه به زندگی دنیایی سامان می‌بخشد، ورود ملاک‌های اخروی به آن است. همان طور که اگر تعهدات و مسئولیت‌های این جهانی خوب انجام شود و با ایمان و پاکی طهارت و تقوا همراه باشد سعادت آن جهانی تأمین می‌شود[۴].[۵]

آیات قرآنی مرتبط

  1. برحذر داشتن مؤمنان از فریفتگی در برابر اموال کفار:  فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا... [۶].
  2. برحذر داشتن مؤمنان از شیفتگی به تنعمات کفار:  لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ... [۷].
  3. برحذر داشتن مؤمنان از جلوه‌های ظاهری کافران[۸] توجه دادن به فریبندگی زینت‌های دنیاداران و نکوهش ضمنی آن[۹] برخی آیات نیز به فریبندگی زندگی این جهانی توجه داده است[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، ره توشه، ج۱، ص۲۳۲ - ۲۴۰.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۳۷۵.
  3. مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، ص۲۱۰-۲۱۹.
  4. ر. ک: مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، ص۲۱۰-۲۳۳؛ برای آگاهی بیشتر از دنیا‌گرایی ممدوح و مذموم و نسبت آن زهدورزی، ر. ک: عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۱۱، ص۱۷۱-۱۸۵.
  5. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۹۹.
  6. «و دارایی‌ها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند می‌خواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند.».. سوره توبه، آیه ۵۵.
  7. «به چیزی که دسته‌هایی از کافران را بدان بهره‌مند کرده‌ایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
  8.  مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ  «جز کافران کسی در آیات خداوند چالش نمی‌ورزد بنابراین جنب و جوش آنان در شهرها تو را نفریبد» سوره غافر، آیه ۴.
  9.  وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ  «و هر چه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان و آرایه آن است و آنچه نزد خداوند است بهتر و پایاتر است، آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره قصص، آیه ۶۰؛  فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ  «آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را می‌خواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است می‌داشتیم، بی‌گمان او را بهره‌ای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۹.
  10. ر. ک:  زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ  «زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲؛  زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ  «دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴؛  قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ  «گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹؛  وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ  «و نیز اسبان و استران و درازگوشان را (آفرید) تا سوارشان شوید و تا مایه آراستگی (باشند) و چیزهایی می‌آفریند که نمی‌دانید» سوره نحل، آیه ۸؛  إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا  «ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کرده‌ایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند» سوره کهف، آیه ۷؛  وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا  «و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸؛  اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ  «بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزون خواهی در دارایی‌ها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آن‌گاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آمرزش و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و زندگانی این جهان جز مایه فریب نیست» سوره حدید، آیه ۲۰.
  11. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۹۹.