راسخ در علم در لغت
معناشناسی
راسخ در علم، کسی است که علم وی با ثبات و یقین همراه است[۱] و هیچگونه شبههای[۲] برای او رخ نمیدهد، زیرا حقایق و معارف الهی را با نور ایمان و شهود درک میکند[۳].
راسخ در علم کسی است که به علم و دانش آراسته شده و شبههای بر او عارض نمیشود. پس راسخان در علم کسانی هستند که در آیه دیگر چنین معرفی شدهاند که به خدا و رسولش ایمان آورده و سپس شک و ریب دچار نشدهاند[۴].
این واژه حاوی دو وجه ایجابی و سلبی است. وجه ایجابی آن، حاکی از نفوذ و تعمیق راسخون در حریم دانش و موصوف شدن به علم و شناخت عمیق است، اما وجه سلبی آن، حاکی از استقرار و ثبات و پایبندی به حریم علم و عدم تعدی از حد و مرز علمی است. بر اساس وجه اخیر، ویژگی راسخون در علم، آن است که از پا نهادن در شبهات و امور مشتبه و عرصههای غیر قابل پیمودن پرهیز کرده و در واقع، حد و ادب علم و تحقیق را نگاه داشته و بدان پایبند هستند[۵].
رابطه معنایی راسخون و ثابت
«راسخون» جمع «راسخ» و به معنای ثابت و مستقر در مکانی است[۶]. کتابهای لغت رابطه تنگاتنگی میان راسخ و ثابت برقرار کردهاند؛ تا به آنجا که آوردهاند: کل ثابت راسخ[۷].
در کتاب الفروق اللغویة تفاوتی میان رسوخ و ثبوت بیان شده؛ به این ترتیب که رسوخ، کمال ثبوت و نهایت استقرار و تمکن در یک مکان است. به چیزی مثل تنه درخت یا چوب که روی زمین قرار گرفته ولی محکم نشده، ثابت بر زمین گفته میشود، ولی راسخ گفته نمیشود؛ اما به استقرار اشیا سنگین و ریشهدار مثل کوهها بر روی زمین، رسوخ گفته میشود. بنابراین کل راسخ ثابت و لیس کل ثابت راسخ[۸].
نتیجه آنکه اصل در معنای رسوخ، ثبوت و استقرار تام در محلی است؛ به گونهای که با نفوذ در آن، کمال استقرار و تمکن در آن شیء پیدا شده باشد؛ مثل رسوخ آب در دل زمین و در زیر دریاها یا رسوخ کوهها و اشیای بسیار سنگین در مکانی که بر آن مستقرند[۹].
با این تعریف میتوان گفت «راسخین در علم» کسانی هستند که آن چنان مستقر و عمیق در علم گردیدهاند که کمترین تردید و شبههای در مسائل علمی برای آنها وجود ندارد. از آنجا که علم امری معقول است، رسوخ در آن به معنای حضور عینی یا شهود عقلی معلوم نزد عالم است؛ به گونهای که عالم در مرتبه عینالیقین یا حقالیقین قرارگرفته و محیط بر معلوم و آگاه بر آن باشد[۱۰].
بنابر قاعده اتحاد علم و عالم و معلوم، خصوصاً در مرتبه ملکات علمی (علمالیقین و عینالیقین)، اعتقاد راسخین در علم به قرآن و سایر معارف الهی، در مرتبه شهود کامل است و نه مانند آگاهی علمی که در علوم تحصیلی برای علمای دینی حاصل میشود. راسخین درعلم، قرآن ناطق و جلوه قرآنند و ایمان آنان عین یقین به حق، ماورای غیب، عالم امر، آخرت و سایر اموری است که برای دیگران بعد از مرگ منکشف میگردد، چنانکه امیرالمؤمنین (ع) فرمود: « لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً»[۱۱].[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص ۲۰۸.
- ↑ راغب، حسین بن محمد، مفردات، ص ۳۵۲.
- ↑ مصطفوی، سید حسن، التحقیق، ج ۴، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷.
- ↑ راغب، حسین بن محمد، مفردات، ص۲۰۰.
- ↑ ر.ک: اسعدی، محمد، معناشناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش ۵۳
- ↑ کتاب العین، ج۴، ص۱۹۶.
- ↑ معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۹۵.
- ↑ الفروق اللغویه، ص۲۴۷.
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۵۲.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۱۹.
- ↑ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۳۴.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۲۴۵.