راسخ در علم در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

موضوع راسخان در علم در دو آیه از قرآن کریم آمده است:

  1. ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ[۱].
  2. ﴿لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أُوْلَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا[۲].

از آغاز دوران تفسیر، مفسران و قرآن‌پژوهان اختلاف داشته‌اند که "واو" در ﴿وَالرَّاسِخُونَ در آیه اول برای عطف است یا استیناف و بر اثر این اختلاف، اختلاف معنا پدید می‌آید[۳]، اگر ﴿وَالرَّاسِخُونَ عطف به ﴿اللَّهُ باشد چنان که بیشتر مفسران شیعه معتقدند[۴] معنای آیه چنین است: تأویل آیات متشابه را کسی نمی‌داند مگر خدا و راسخان در علم و اگر "واو" برای استیناف باشد، معنای آیه چنین است: تأویل آیات متشابه را تنها خداوند می‌داند[۵].[۶]

مصداق راسخان در علم

در روایتی آمده است رسول اکرم (ص) برترین راسخین در علم است[۷].

هر چند در قرآن راسخین در علم تنها در میان امت اسلامی نیستند، در اهل کتاب هم راسخ در علم وجود دارند: ﴿لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[۸]. بنابراین مخصوص بودن، به معنای جهل دیگران به علم تأویل نیست، بلکه به این معناست که در مقام تأویل دارای مرتبه‌ای برتر از آنان است. این معنا از طرق اهل سنت ابن عباس هم نقل شده، چنانکه از امام باقر (ع) نقل شده که فرموده: «کان رسول الله أفضل الراسخین فی العلم قد علم جمیع ما أنزل الله علیه من التأویل و التنزیل و ما کان الله لینزل علیه شیئا لم یعلمه تأویله و هو و أوصیاؤه من بعده یعلمونه کله»[۹].[۱۰]

استواران در علم

راسخ به معنای ثابت[۱۱] و راسخ در علم، کسی است که علم وی با ثبات و یقین همراه است[۱۲] و هیچ‌گونه شبهه‌ای[۱۳] برایش رخ نمی‌دهد؛ زیرا حقایق و معارف الهی را با نور ایمان و شهود درک می‌کند[۱۴]. راسخان در علم در دو آیه یاد شده است: آیه ۷ سوره آل عمران و آیه ۱۶۲ سوره نساء.

درباره آیه نخست به جهت نقش محوری‌اش در تبیین موضوع، نیز تطبیق بر مصادیق، بیشتر بحث شده است: ﴿هُوَ ٱلَّذِىٓ أَنزَلَ عَلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ مِنْهُ ءَايَـٰتٌۭ مُّحْكَمَـٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلْكِتَـٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَـٰبِهَـٰتٌۭ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌۭ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَـٰبَهَ مِنْهُ ٱبْتِغَآءَ ٱلْفِتْنَةِ وَٱبْتِغَآءَ تَأْوِيلِهِۦ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِى ٱلْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ كُلٌّۭ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُو۟لُوا۟ ٱلْأَلْبَـٰبِ[۱۵] از آغاز دوران تفسیر، مفسران و قرآن پژوهان اختلاف داشته‌اند که آیا «واو» در ﴿وَٱلرَّٰسِخُونَ برای عطف است یا استیناف که بر اثر این اختلاف، اختلاف معنا پدید می‌آید[۱۶]: اگر ﴿وَٱلرَّٰسِخُونَ عطف به «اللّه» باشد ـ چنان که بیشتر مفسران شیعه معتقدند[۱۷] ـ معنای آیه چنین است: تأویل آیات متشابه را کسی نمی‌داند مگر خدا و راسخان در علم.... و اگر واو ﴿وَٱلرَّٰسِخُونَ برای استیناف باشد معنای آیه چنین است: تأویل آیات متشابه را تنها خدا می‌داند.

صاحب‌نظران در تعریف تأویل و بیان حقیقت آن و تفاوتش با تفسیر، آرای گوناگون دارند: برخی آن را از مقوله معنا و برخی از مقوله واقعیت خارجی می‌دانند. گروه دوم، یا آن را از قبیل مصادیق یا از سنخ حقایق عینی عرشی می‌دانند که مستند همه محتوای قرآن است و به آیات متشابه اختصاص ندارد، بلکه شامل محکم و متشابه هر دو می‌شود. (تأویل) محکم، آن است که معنای واحدی دارد و برتر از آن است که اشتباه در آن راه یابد و آن «امّ الکتاب» یعنی اصل کتاب است؛ اما در متشابهاتْ معانی متعدد احتمال می‌رود و در آنها حق و باطل با هم اشتباه می‌شوند[۱۸]. ادله نظریه عطف «والرّ سِخون» به «الله» بدین شرح‌اند:

  1. بعید است آیاتی در قرآن باشند مانند آیات متشابه که جز خدا کسی ـ حتی پیامبر(ص) که قرآن بر او نازل شده ـ تأویل آنها را نداند، وگرنه فایده‌ای برای انزال آیات یاد شده نیست و چنین خطابی ناپسند است.
  2. هرگز دیده نشده که مفسران از بحث درباره تفسیر آیه‌ای به بهانه آنکه از متشابهات است، خودداری کرده و بگویند دانش آن را جز خدا نمی‌داند، چنان که صحابه و تابعان به تفسیر همه آیات همت گماشتند و ابن عباس می‌گفت: من از کسانی هستم که در علم راسخ‌اند و تأویل قرآن را می‌دانم[۱۹].
  3. بر پایه روایات فراوان، راسخان در علم، تأویل آیات متشابه را می‌دانند[۲۰]، بنابراین راسخان در علم به تأویل متشابهات دانایند، در حالی که بدان ایمان داشته و همه آیات محکم و متشابه را از نزد خدا می‌دانند. امامان معصوم(ع) با اشاره به این آیه پیامبر اکرم(ص) را «برترین راسخان»[۲۱] خوانده و درباره خود نیز فرموده‌اند: راسخان در علم ما هستیم و تأویل قرآن را ما می‌دانیم[۲۲]. راسخان در علم به اعلام الهی، تأویل متشابه را می‌دانند؛ نه به فکر و اجتهادشان؛ زیرا عقول مستقلاً و بی‌اِخبار الهی از درک آن درمانده‌اند[۲۳]. به دیده برخی، راسخان، کسانی هستند که دارای انواع علوم اند: دانش شریعت که آموختنی است: ﴿فَسْـَٔلُوٓا۟ أَهْلَ ٱلذِّكْرِ[۲۴]؛ علم طریقت که معاملتی است: ﴿وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ[۲۵]؛ علم حقیقت که یافتنی است: ﴿وَعَلَّمْنَـٰهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًۭا[۲۶] بر پایه برخی روایات، پای بندی به سوگند، راستگویی، استقامت قلب و عفّت بطن و دامن، از ویژگی‌های راسخان در علم دانسته شده است[۲۷]. در نظری دیگر ـ که پذیرفته بسیاری از اهل سنت است[۲۸] ـ «واو» برای استیناف[۲۹] و عبارت ﴿وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ... طرف مقابل برای ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ... است. این نظریه با ظاهر سخن امیرمؤمنان(ع) نیز تأیید می‌گردد، که شنونده را از فرو رفتن در عرصه برخی از دانش‌ها بیم می‌دهد و گوشزد می‌فرماید که چه سان خدا گروهی را ستوده که به درماندگی خود اعتراف می‌کنند و خودداری از کنجکاوی‌های بیهوده را «رسوخ در علم» نامیده است[۳۰]. در این نظر، گفته شده اگر «واو» برای عطف و مراد از عطف شریک ساختن راسخان، در علم به تأویل بود، برترین راسخان پیامبر(ص) است؛ زیرا چگونه می‌شود قرآن بر قلب وی نازل گشته باشد و ایشان به مراد از آن آگاه نباشد و قرآن هرگاه امت یا امر جماعتی را یاد می‌کند که پیامبر(ص) در میانشان است، نخست حضرت را به جهت احترام جداگانه و سپس همه را ذکر می‌کند؛ مانند ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلْمُؤْمِنُونَ[۳۱] بر این اساس، اگر مراد از «وَالرَّ سِخُونَ فِى الْعِلْمِ» این بود که آنان عالم به تأویل‌اند، باید گفته می‌شد ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ[۳۲]: شاید چنین پاسخ داده شود که صدر آیه «هُوَ الَّذِی اَنزَلَ عَلَیکَ الکِتـب» دلالت دارد که پیامبر(ص) عالم به کتاب است، از این رو نیازی به ذکر دوباره آن نبود[۳۳]. گفته شده اگر «واو» در ﴿وَٱلرَّٰسِخُونَ فِى ٱلْعِلْمِ[۳۴] برای عطف باشد، سخن برخلاف فصاحت است؛ زیرا چنانچه عطف مراد باشد، باید بر سر جمله‌های پسین «واو» درآمده و گفته شود «و هم یقولون آمنا به»[۳۵]. بعضی در جواب گفته‌اند اگر جمله حالی با فعل مضارع شروع شود، بایستی بی‌«واو» باشد[۳۶]. در نظریه یاد شده در تعامل با آیات متشابه، آنها که در دل‌هایشان انحراف است، برای فتنه جویی و طلب تأویل، از متشابهات قرآن پیروی می‌کنند و راسخان در علم می‌گویند ما بدان ایمان آورده و همه آیات از نزد خداست، بنابراین آنان که شکی در علمشان به خدا و آیاتش وارد نمی‌شود به متشابهات ایمان آورده؛ ولی در عمل از پیروی متشابهات خودداری می‌کنند؛ زیرا گرچه اعتقاد به این مطلب که محکم و متشابه از نزد خداست، سبب ایمان به کل «محکم و متشابه» می‌شود، روشن بودن مراد در محکم، مایه پیروی از آن در عمل و در مقابل، روشن نبودن مراد در متشابه، سبب توقف در عمل است، در نتیجه پیروی از معنای متشابه در صورتی که منافی با محکم باشد، جایز نیست و پیروی از معنای احتمالی آن، که موافق با محکم است، در عمل بایسته است و این در حقیقت، ارجاع متشابه به محکم است[۳۷]. بر این پایه، امتیاز راسخان در علم نسبت به دیگران این است که تنها ایشان می‌دانند خدا عالِم به معنای متشابه است نه غیر او[۳۸]. با این همه، نزاع بر سر استینافی یا عاطفه بودن «واو» بی‌نتیجه است و ادله هر دو گروه نقد پذیرند، به دیگر سخن، گرچه با استینافی بودن واو، آیه بر علم راسخان در علم به تأویل قرآن دلالتی ندارد، لیکن بر عدم آن نیز دلالت ندارد؛ و چه بسا با دلیل دیگری علم آنان به تأویل اثبات گردد[۳۹]؛ زیرا از یک سو شرط اساسی اطلاع بر تأویل قرآن طهارت است: ﴿لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۴۰] نه رسوخ، چون قرآن برخی از اهل کتاب را راسخ در علم می‌داند، در حالی که نمی‌توان آنان را عالم به تأویل دانست[۴۱] و از سوی دیگر، پیامبر(ص) و اهل‌بیتش(ع) به شهادت آیه تطهیر[۴۲] از هرگونه پلیدی پاکیزه‌اند، پس باید بر تأویل قرآن آگاه باشند و تکیه بر رسوخ در آیه از آن روست که رسوخ، نتیجه طهارت است[۴۳].[۴۴].

نیایش راسخان در علم

خدا پس از اشاره به راسخان در علم در آیه ۷ آل عمران در آیات ۸ ـ ۹ همان سوره، نیایش آنان را به درگاه خویش چنین بیان می‌فرماید: ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ * رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَّ رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۴۵]. این سخنان از جمله آثار رسوخ در علم‌اند؛ زیرا راسخان در علم در پرتو عنایت خدا با شناخت مقام پروردگار، از یک سو مُلک و فرمانروایی حقیقی را ویژه او دانسته و خود را مالک چیزی به سود خویش ندانسته است، از این رو قلب خود را در معرض لغزش می‌بینند و از سوی دیگر به وهّاب بودن خدا اعتقاد داشته و او را سزاوار این معنا می‌یابند که از وی رحمت بخواهند، پس آنان به خدا پناه برده و از او می‌خواهند که قلب‌های ایشان را پس از هدایت منحرف نسازد؛ نیز از رحمت خویش بر آنان ارزانی داشته و نعمت رسوخ در علم را در حقشان ابقا و بر حرکت در مسیر هدایت و مراتب قرب به ایشان کمک کند.

همچنین راسخان در علم، از آنجا که تحقق روز قیامت را وعده خدا و وعده او را تخلف‌ناپذیر می‌دانند، تردیدی در وقوع آن روز ندارند، بنابراین راسخان در علم کسانی هستند که به پروردگارشان ایمان دارند و بر آن ثابت قدم ماندند و خدا نیز آنان را هدایت و عقل‌هایشان را کامل ساخته است، از این رو همه رفتارها و گفتارها و پندارهای ایشان از دانش و بینش سرچشمه می‌گیرند، پس خدا آنها را راسخ در علم نامیده و با کنایه از آنان با «اولواالالباب» یاد کرده است؛ زیرا اوصافی که در آیات ۱۷ ـ ۱۸ زمر برای «اولواالالباب» ذکر شده‌اند ـ یعنی ایمان، پیروی از بهترین گفتار و انابه به سوی خدا ـ بر آنان انطباق می‌یابند: ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ[۴۶].[۴۷].[۴۸].

منابع

پانویس

  1. اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه۷.
  2. امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، ایمان می‌آورند و برپادارندگان نماز و دهندگان زکات و مؤمنان به خدا و روز واپسین؛ به آنان زودا که پاداشی سترگ دهیم؛ سوره نساء، آیه۱۶۲.
  3. جامع البیان، ج ۳، ص ۲۴۸ ـ ۲۵۰؛ التبیان، ج ۲، ص ۴۰۰، الکشاف، ج ۱، ص ۳۳۸.
  4. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۰۱، روض الجنان، ج ۴، ص ۱۸۰؛ المیزان، ج ۳، ص ۴۹.
  5. دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۱۳، ص ۴۱۸.
  6. ر.ک: اسعدی، محمد، معناشناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش ۵۳.
  7. «فَرَسولُ الله افضل الراسخین فی العلم»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص204.
  8. «امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، ایمان می‌آورند» سوره نساء، آیه ۱۶۲.
  9. مجمع البیان، ج۲، ص۷۰۱.
  10. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۶۰۹.
  11. مفردات، ص۳۵۲، «رسخ».
  12. لسان العرب، ج ۵، ص۲۰۸، «رسخ».
  13. مفردات، ص۳۵۲.
  14. التحقیق، ج ۴، ص۱۰۶ ـ ۱۰۷، «رسخ».
  15. «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)‌اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)‌اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آلعمران، آیه ۷.
  16. جامع‌البیان، ج ۳، ص۲۴۸ ـ ۲۵۰؛ التبیان، ج ۲، ص۴۰۰؛ الکشاف، ج ۱، ص۳۳۸.
  17. مجمع البیان، ج ۲، ص۷۰۱؛ روض الجنان، ج ۴، ص۱۸۰؛ المیزان، ج ۳، ص۴۹.
  18. تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص۱۶۷.
  19. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۰۱؛ المیزان، ج ۳، ص۵۰ ـ ۵۳.
  20. الکافی، ج ۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۲۴۲، ۳۱۵ ـ ۳۱۸؛ بحارالانوار، ج ۳۳، ص۱۵۵.
  21. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۶۴؛ الکافی، ج ۱، ص۲۱۳؛ البرهان، ج ۱، ص۵۹۷ ـ ۵۹۹.
  22. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۴۴؛ الکافی، ج ۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۳۱، ۳۱۸.
  23. رحمة من الرحمن، ج ۱، ص۴۱۲؛ الفتوحات المکیه، ج ۱، ص۲۲۴.
  24. سوره نحل، آیه ۴۳.
  25. سوره مائده، آیه ۳۵.
  26. سوره کهف، آیه ۶۵.
  27. الدرالمنثور، ج ۲، ص۷.
  28. المیزان، ج ۳، ص۵۰.
  29. جامع‌البیان، ج ۳، ص۲۵۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۷، ص۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۳۵۵.
  30. نهج‌البلاغه، خطبه ۹۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۶۳؛ البرهان، ج ۱، ص۵۹۹.
  31. «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستاده‌اند،» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
  32. سوره آل عمران، آیه ۷.
  33. المیزان، ج ۳، ص۲۸.
  34. سوره آل عمران، آیه ۷.
  35. التفسیر الکبیر، ج ۷، ص۱۹۰.
  36. البهجة المرضیه، ج ۱، ص۴۲۴؛ التمهید، ج ۳، ص۴۳ ـ ۴۴.
  37. تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۵۱؛ المیزان، ج ۳، ص۲۷ ـ ۲۹.
  38. جامع البیان، ج ۳، ص۲۴۸.
  39. المیزان، ج ۳، ص۵۰.
  40. «که جز پاکان را به آن دسترس نیست،» سوره واقعه، آیه ۷۹.
  41. ﴿لَّـٰكِنِ ٱلرَّٰسِخُونَ فِى ٱلْعِلْمِ مِنْهُمْ وَٱلْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَٱلْمُقِيمِينَ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱلْمُؤْتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلْمُؤْمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ أُو۟لَـٰٓئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا «امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، ایمان می‌آورند و برپادارندگان نماز و دهندگان زکات و مؤمنان به خدا و روز واپسین؛ به آنان زودا که پاداشی سترگ دهیم» سوره نساء، آیه ۱۶۲.
  42. ﴿وَقَرْنَ فِى بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ ٱلْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعْنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًۭا «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  43. المیزان، ج ۳، ص۵۵.
  44. زهدی، مجید، مقاله «راسخان در علم»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۴۱۸.
  45. «پروردگارا پس از آنکه راهنمایی‌مان کردی، دلمان را به کژی میفکن و از نزد خویش به ما بخشایش ارزانی دار که این تویی که بسیار بخشنده‌ای * پروردگارا بی‌گمان، تو، روزی که در آن تردیدی راه ندارد فراهم آورنده مردمانی؛ به راستی خداوند در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزد» سوره آل عمران، آیه ۸-۹.
  46. «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  47. المیزان، ج ۳، ص۲۹ ـ ۳۱.
  48. زهدی، مجید، مقاله «راسخان در علم»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۴۲۱.