راوندیه
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
«راوندیه» یا «عباسیه»، شیعة آل عباس بن عبدالمطلب (ع) از اهالی خراسان بودند[۱] که اعتقادات خویش را از ابومسلم خراسانی اخذ کرده بودند[۲]. منشأ پیدایش ایشان «فرقه کیسانیه» میباشد. بعد از مرگ ابوهاشم - رهبر هاشمیه- وصایت به محمد بن علی بن عباس و از او به فرزندش ابراهیم بن محماد و از او به ابی العباس سفاح و از او به ابی جعفر منصور دوانیقی رسید. عدهای از طرفداران ایشان که راوندیه خوانده میشدند، معتقد شدند که پیامبر اکرم (ص)، مستقیماً وصایت و امامت را بهطور صریح برای عباس بن عبدالمطلب (ع) قرار داده است و عباس (ع) برای فرزندش عبداللّه و او برای فرزندش علی و علی برای فرزندش محمد و از محمد به ابراهیم و سپس سفاح تا امامت به ابی جعفر منصور پایان یافت[۳].
در تاریخ آمده است که شخصی به نام ابلق، راوندیه را به سوی بیعت با بنیالعباس کشانده است[۴]. بین اصحاب عبداللّه بن معاویه و اصحاب محمد بن علی در جانشینی و وصایت ابی هاشم اختلاف شدیدی بود؛ زیرا هر دو گروه مدعی وصایت بودند[۵]. این اختلاف منجر شد که به حکم شخصی به نام اباریاح که از علمای ایشان بود رضایت دهند و او شهادت داد به این که ابوهاشم به محمد بن علی وصیت کرده است و به این ترتیب اکثر اصحاب عبد اللّه، قائل به امامت محمد بن عبداللّه شدند و این داوری سبب قوت راوندیه شد[۶].
اعتقادات راوندیه:
- امامت را در فرزندان عباس بن عبدالمطلب (ع) ثابت میکنند.
- جانشین پیامبر (ص)، عموی ایشان، عباس (ع) است و دیگران غاصباند.
- قائل به تناسخ ارواح بودند.
- ادعا میکردند که روح آدم (ع) در عثمان بن نهیک است.
- هیثم بن معاویه، جبرئیل است.
- هر کس خدا را یعنی امام - ابوجعفر منصور - را بشناسد هر کاری برای او رواست.
- از شیخین، ابوبکر و عمر و عثمان بیزاری میجستند و بیعت با آنان را جایز نمیدانستند ولی بیعت با علی بن ابیطالب (ع) را جایز میشمردند؛ زیرا عباس (ع) نیز خودش این اجازه را صادر کرده بود.
- عدهای از ایشان هفت امامی هستند و امامان آنها عبارتند از: عباس، عبداللّه، علی، محمد، ابراهیم، سفاح، منصور.
- عدهای قائلاند که امام عالم به کل اشیاست؛ خداست و او زنده میکند و میمیراند.
- ابومسلم نبی مرسلی است از جانب ابوجعفر منصور دوانیقی.
- شهادت به الوهیت منصور دوانیقی دادهاند[۷].
در سال ۱۴۱ عدهای از راوندیه که قائل به الوهیت ابوجعفر منصور دوانقی بودند، به طواف قصر منصور مشغول شدند. به ایشان گفته شد که این قصر منصور است. در جواب گفتند: این قصر پروردگار ماست و این موجب شد که منصور واکنش نشان دهد و حدود ۲۰۰ تن از آنها را به زندان افکند، اما عدهای با حیله وارد زندان شده و اسرای خود را آزاد کردند و دست به قیام علیه خدای خویش یعنی منصور زدند و با او و سربازانش درگیر شدند، در این درگیری، «عثمان بن نهیک» که او را جبرئیل میدانستند، به دست آنان زخمی شد و بعد در اثر همان زخم کشته شد، ولی منصور که دیگر بهره سیاسی خود را از ایشان دیده بود؛ به تار و مار کردن این عده پرداخت و در واقع همان کسانی که موجب ظهور بنیعباس شدند، بهدست بنیعباس نابود شدند که از جمله ایشان خود ابو مسلم خراسانی و فرقه راوندیه بود[۸]. پس از کشته شدن ابومسلم خراسانی عدهای بر همین اعتقادات باقی ماندند ولی مابقی به سه فرقه تبدیل شدند:
- ابا مسلمیه: قائل به امامت ابومسلم هستند و او را زنده میپندارند.
- رزامیه: ولایت گذشتگان خویش را قبول دارند به ضمیمه امامت ابومسلم خراسانی.
- هریریه: تابعین ابی هریره راوندی هستند که ولایت گذشتگان خود را از عباس و فرزندان ایشان قبول دارند و از ابومسلم به عظمت یاد میکنند.
راوندیه تا زمانی بودند که خلافت در دست امین بود و با روی کار آمدن مأمون، اثری از این گروه نبود؛ زیرا سیاست وی اقتضا میکرد که برای مدت کوتاهی هم که شده، از اشاعه این فکر جلوگیری کند[۹].[۱۰]