سوره شمس در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

نود و یکمین سوره قرآن و بیست و ششمین آن به ترتیب نزول با موضوع نفس و الهام خیر و شر به آن و نیز اشاره به داستان قوم ثمود.

نام سوره از آیه اول اخذ شده است: ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا[۱]. پیش از آن سوره قدر و پس از آن سوره بروج نازل شده است. دارای ۱۵ آیه و ۵۴ کلمه است. هجدهمین سوره از سوره‌هایی است که با سوگند آغاز شده‌اند. در افتتاح سوره به ۱۱ چیز سوگند یاد شده است؛ مانند سوگند به خورشید، ماه، روز و شب، آسمان و زمین و نفس.

فضیلت

ابی بن کعب از پیامبر (ص) روایت کرده که فرمود: هر کس آن را قرائت کند پس مانند آن است که صدقه داده باشد هر چیزی را که خورشید و ماه بر آن تابیده است. معاویه بن عمار از امام صادق (ع) روایت نموده است: کسی که بسیار سوره ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا و سوره ﴿وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَا[۲] و سوره ﴿وَالضُّحَى[۳] و سوره ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ[۴] را در روز و شب خود بخواند هیچ چیز نماند در حضور او مگر اینکه روز قیامت به نفع او گواهی دهد حتی موی، پوست، گوشت، خون، رگ‌ها، عصب و استخوان او و تمام آنچه از زمین روید و پروردگار عالم تبارک و تعالی گوید: قبول کردم شهادت شما را برای بنده‌ام و پذیرفتم آن را برای او، او را به بهشت‌های من ببرید تا هر کدام را دوست داشته انتخاب کند، پس آن را به او دهید بدون منتی از من و لکن رحمت و فضل من است بر او پس گوارا باد، گوارا باد بر بنده‌ام[۵].

میبدی در تأویل این سوره نوشته است: «... باز در نطفه مهین نظاره کن که جنین هیکل جسمانی و شخص انسانی و صورت رحمانی از آن نطفه چون ظاهر گشت به قدرت او؟! این است که رب العالمین گفت در قرآن مجید کلام قدیم او: ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا[۶]. بیچاره آدمی که عز و شرف خود نمی‌شناسد و ازین قالب خاکی جز به اسمی و جسمی و رسمی راه نمی‌برد و نمی‌داند که: ﴿كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ[۷] چه سرّ دارد؟ ﴿خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا[۸] چه حکمت دارد؟ ﴿فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ[۹] چه بیان است؟ ﴿وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ[۱۰] چه عیان است؟! ای جوانمرد! از نهاد انسانی و شخص آدمی نخست در صورت او اندیشه کن که رب العالمین از قطره آب ریخته چه صنع نموده!، نقش‌های گوناگون حاصل شده به ﴿كُنْ فَيَكُونُ[۱۱].

اعضاء متشاکل، اضداد متماثل، هر یکی به مقدار خویش ساخته، هر عضوی به نوعی از جمال آراسته، نه بر حد او فزون، نه از قدر او کاسته. هر یکی را صفتی داده و در هر یکی قوتی نهاده. حواس در دماغ، بها در پیشانی، جمال در بینی، سحر در چشم، ملاحت در لب، صباحت در خد، کمال حسن در موی، نه پیدا که صنایع در طبایع نیکوتر یا تدبیر در تصویر شیرین‌تر! چندین غرائب و عجائب آفریده از قطره آب، عاقل در نظاره صنع است و غافل در خواب. چون به دیده ظاهر به نشان شواهد قدرت نظر کردی، به دیده باطن در لطائف حکمت نیز نظر کن تا دلایل محبت و آثار عنایت بینی! آدمیت عالم صورت است و دل عالم صفت، آدمیت صدف دل است و دل صدف نقطه سرّ، چنان که اجرام و اجسام عالم در صورت آدمیت متحیر شده، آدمیت در صورت دل متحیر شده و دل در نقله سر متحیر شده و سر بر طرف حد فنا و بقا مانده، گهی در فنای فنا است گهی در قبای بقا. چون در فنا بود عین سوز و نیاز شود، چون در بقا بود همه راز و ناز شود. چون در فنا بود گوید: از من زارتر کیست؟ چون در بقا بود گوید: از من بزرگوارتر کیست؟! گاهی که به طینت خود افتد نظرم گویم که: من از هر چه به عالم بترم. چون از صفت خویشتن اندر گذرم از عرش همی به خویشتن در نگرم[۱۲].

حاصل مضمون این سوره این است که: انسان - که با الهام خدایی، تقوا را از فجور و کار نیک را از کار زشت تمیز می‌دهد- اگر بخواهد رستگار شود باید باطن خود را تزکیه کند و آن را با پرورشی صالح بپروراند و رشد دهد، با تقوا بیاراید و از زشتی‌ها پاک کند وگرنه از سعادت و رستگاری محروم می‌ماند، هر قدر بیشتر آلوده‌اش کند و کمتر بیاراید محرومیتش بیشتر می‌شود و آنگاه به عنوان شاهد مطلب، داستان ثمود را ذکر می‌کند که به جرم اینکه پیامبرشان حضرت صالح را تکذیب کرده، ناقه‌ای را که مأمور به حمایت از آن بودند بکشتند و به عذاب استیصال و انقراض مبتلا شدند و با نقل این داستان، به اهل مکه تعریض زده و آنان را توبیخ می‌کند. این سوره، به شهادت زمینه‌ای که دارد در مکه نازل شده است [۱۳].

از جهت ساختاری سوره شمس درباره پیامدهای تزکیه نکردن نفس سخن می‌گوید و از دو بخش تشکیل شده است:

بخش اول آیات ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاَّهَا وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا وَالأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا [۱۴] به پیامدهای فردی تزکیه نکردن نفس اشاره می‌کند. در این گفتار با سوگند به پدیده‌هایی مانند: خورشید و ماه، شب و روز، آسمان وزمین که ویژگی‌های متقابل دارند و نفس انسان که دارای دو حالت متفاوت فجور و تقوا است بر این نکته تأکید می‌کند که رستگاری انسان در گرو پاکی نفس است و اگر انسان، نفس خود را تزکیه نکند از رستگاری ابدی محروم می‌ماند.

بخش دوم: آیات ﴿ كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا وَلا يَخَافُ عُقْبَاهَا[۱۵] به بیان پیامد اجتماعی تزکیه نشدن نفوس انسان‌ها اختصاص دارد. در این گفتار با اشاره به نابودی قوم متمدن و پیشرفته ثمود در اثر گسترش مفاسد اجتماعی، بر این نکته تأکید می‌شود که بخشی از این سرنوشت شوم به دلیل آن بود که قوم ثمود از فردی فاسد و گمراه که (خود را بازسازی معنوی نکرده بود) تبعیت کرد.[۱۶]

منابع

پانویس

  1. «سوگند به خورشید و روشنایی آن» سوره شمس، آیه ۱.
  2. «و به شب چون آن را فرا پوشاند» سوره شمس، آیه ۴.
  3. «سوگند به روشنایی روز» سوره ضحی، آیه ۱.
  4. «آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.
  5. مجمع البیان.
  6. «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.
  7. «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
  8. «با آنکه شما را گونه‌گون آفریده است» سوره نوح، آیه ۱۴.
  9. «که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم،» سوره تین، آیه ۴.
  10. «و شما را چهره‌نگاری کرد و چهره‌هایتان را نیکو نگاشت» سوره غافر، آیه ۶۴.
  11. «باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.
  12. کشف الاسرار.
  13. المیزان.
  14. «سوگند به خورشید و روشنایی آن، و به ماه چون از پی آن درآید، و به روز چون آن (زمین) را روشن گرداند،؛ و به شب چون آن را فرا پوشاند، و به آسمان و آنکه آن را بنا کرد، و به زمین و آنکه آن را بگسترد، و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱-۱۰.
  15. «قوم «ثمود» با سرکشی خود (پیامبران را) دروغ انگاشتند، آنگاه که سنگدل‌ترین آنان برانگیخته شد. پیامبر خداوند به آنان گفت: شتر خداوند را با آبشخور آن وانهید. اما آنان او را دروغزن شمردند و آن (شتر) را پی کردند؛ خداوند هم آنان را به گناهشان یکسره نابود ساخت و (با خاک) یکسان کرد. و از سرانجام آن باکی ندارد» سوره شمس، آیه ۱۱-۱۵.
  16. صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره شمس»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص: ۷۴۵-۷۴۶.