شأن نزول آیه انفاق

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

این آیه کلی و جامع و هدف آن تشویق به انفاق در راه خدا و دادن بشارت به امتثال کنندگان آن است. با این حال جمهور بر آن‌اند که این آیه درباره امیرمؤمنان علی (ع) می‌باشد؛ زیرا در شأن نزول این آیه روایات بسیاری از طریق فریقین وارد شده که نشان این آیه می‌دهد این آیه نخستین بار در حق علی (ع) نازل شده است[۱].

ابن عباس می‌گوید: این آیه درباره علی بن ابیطالب (ع) نازل شده که چهار درهم داشت، درهمی را در شب، درهمی را در روز، درهمی را آشکار و درهمی را پنهان در راه خدا انفاق کرد. رسول خدا (ص) فرمود: «چه چیزی تو را به این کار واداشت» ؟. عرض کرد: «حَمَلَنِي عَلَيْهَا رَجَاءُ أَنْ أَسْتَوْجِبَ عَلَى اللَّهِ الَّذِي وَعَدَنِي»؛ «انگیزه‌ام این بود که استحقاق وعده‌ای را که خدا به من داده بود پیدا کنم». رسول خدا (ص) فرمود: «أَلَا إِنَّ ذَلِكَ لَكَ»؛ «آگاه باش! این وعده درباره تو تحقق یافت». در این هنگام، آیه فوق نازل شد[۲].

این معنا از امام باقر و امام صادق (ع) نیز روایت شده است[۳].

اما پیرامون شأن نزول آیه یاد شده، دیدگاه‌ها و نظریات دیگری نیز وارد شده است:

۱. برخی بر این عقیده‌اند که این آیه در شأن ابوبکر نازل شده است که وی چهل هزار دینار صدقه داد؛ ده هزار در شب، ده هزار در روز، ده هزار در آشکار و ده هزار به صورت پنهانی[۴]. غالب مفسران این دیدگاه را رد نموده و نپذیرفته‌اند.

آلوسی در تفسیر خود در ذیل این خبر از سیوطی نقل کرده است که خبر صدقه دادن ابوبکر را فقط ابن عساکر در تاریخ خود از عایشه نقل کرده و در آن ذکری از اینکه آیه در شأن او نازل شده نیست. و شاید کسی که چنین ادعایی کرده از کلام ابن منذر استفاده نموده است که وی از ابن اسحاق نقل می‌کند: هنگامی که ابوبکر بدرود حیات گفت و عمر جانشین وی شد، خطبه‌ای خواند و حمد و ثنای الهی به جای آورد و سپس گفت: ای مردم! پاره‌ای از طمع‌ها فقر و پاره‌ای از یأس‌ها بی‌نیازی است، و شما چیزهای گرد می‌آورید که نمی‌خورید و چیزهایی را آرزو می‌کنید که به آنها نخواهید رسید. بدانید که برخی از بخل‌ورزی‌ها نفاق است، پس خیری را برای خود انفاق کنید، کجایند اصحاب این آیه؟ و آیه کریمه را قرائت کرد[۵].

آلوسی در ادامه سخنان خود می‌افزاید: ولی روشن است که این کلام دلالتی ندارد بر اینکه آیه شریفه در شأن ابوبکر نازل شده است.

علامه مظفر نیز پیرامون این دیدگاه می‌گوید: من نمی‌دانم انسان باید از چه چیزی تعجب کند! آیا از این تعجب کند که گوینده این روایت گمان کرده است که معیار برتری و فضیلت بسیاری صدقه است، نه اخلاص در پرداخت آن و به همین خاطر صدقه‌ای به این هنگفتی را به او نسبت می‌دهد تا در مقابل صدقه امیرمؤمنین برتر و بالاتر جلوه دهد؟ یا از این متعجب شود که این منقبت چیزی جز نقص بر وی نمی‌افزاید؛ زیرا در روزگار تنگدستی مسمانان چنین ثروتی جز از راه بخل برای یک فرد جمع نمی‌شد، یا از این تعجب کند که ابوبکر چگونه چنین ثروتی در اختیار داشته است، حال آنکه او پیش از ظهور اسلام معلم کودکان بوده و پس از ظهور اسلام خیاطی می‌کرده است و سهم او نیز از غنائم جنگی مانند سهم سایر مسلمانان بوده است. مطابق نقل حاکم[۶] از دخترش «اسمی» و نقل احمد در مسند[۷] ابوبکر به هنگام هجرت پنج یا شش هزار درهم ثروت داشته است؛ لذا باید پرسید از کجا چنین ثروتی برای او جمع شد؟

یا از این تعجب نماید که چگونه انفاق چنین ثروتی از چشم مردم مخفی مانده است تا آنکه این راوی آن را اعلام کرده است. حال آنکه انفاق چنین ثروتی در آن روزگار می‌توانست اکثر مردم مدینه را بی‌نیاز سازد. یا از این تعجب کند که ابوبکر چگونه تا به این اندازه دست و دل باز بوده است، و حال آنکه از دادن مقداری اندک به خانواده خود، اجتناب می‌کرد؟ «اسمی» در دنباله حدیث فوق می‌گوید: ابوبکر با تمام ثروت خود از مکه خارج شد و هیچ چیز برای آنها نگذاشت.

اگر واقعاً ابوبکر کسی بود که چنین ثروتی را انفاق نماید، چگونه است که از دادن صدقه اندکی برای نجوا با رسول خدا (ص) ترسید و چرا هنگام هجرت بهای شتری را که برای رسول خدا (ص) خریده بود با وجود تنگدستی رسول خدا (ص) از او ستاند؟ خود شما ببیند و پند بگیرید[۸].

۲. برخی دیگر بر این عقیده‌اند که طبق روایت طبرانی و ابن ابی حاتم و دیگران این آیه در شأن اصحاب خیل[۹] نازل شده است. تفسیر الدر المنثور این حدیث را به چند طریق از ابی امامة الباهلی و ابن عباس روایت کرده است[۱۰]؛ اما نویسنده المنار سند این روایت را مخدوش دانسته و در این زمینه می‌نویسد: «در سند این رایت دو (راوی) مجهول وجود دارد، از این رو روایت مزبور در شأن نزول آیه یاد شده مورد قبول و پذیرش واقع نمی‌شود»[۱۱]. صاحب تفسیر گرانقدر المیزان نیز پیرامون این دیدگاه می‌فرماید: «این دیدگاه و روایت مربوط به آن، با تعبیر ﴿سِرًّا وَعَلَانِيَةً در آیه شریفه سازگار نیست و این معنا اصلاً با انفاق مال برای اسب‌ها مناسبتی ندارد»[۱۲].

٣. برخی دیگر بر آن‌اند که آیه مزبور در شأن عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان نازل شده که نفقه لشکری را پرداختند[۱۳]. تفسیر الدر المنثور مطابق همین معنا روایتی را از ابن منذر از سعید بن المسیب نقل کرده است[۱۴].

این دیدگاه نیز به جهت عدم سازش و هماهنگی با سیاق، دلالت و تعبیر آیه شریفه و نیز به جهت روایات متواتر و بسیاری که پیرامون نزول آیه شریفه در شأن علی (ع) وارد شده، چندان مورد قبول مفسران واقع نشده است. علامه طباطبایی در رد این دیدگاه می‌فرماید: «اشکال در این روایت از نظر منطبق نشدن با آیه شریفه مانند اشکالی است که بر روایت سابق وارد بود.[۱۵]

مدارک و ادله شأن نزول

بسیاری از دانشمندان، و مفسران و اعلام عامه در کتب خود، حدیث مذکور درباره نزول آیه در شأن علی (ع) را نقل کرده‌اند؛ از جمله حاکم حسکانی در شواهد التنزیل نه روایت را - با اختلافات اندکی در تعبیر - از طرق مختلف نقل کرده است[۱۶]. همچنین روایت یادشده را واحدی در اسباب النزول از ابن عباس و مجاهد و کلبی روایت کرده است[۱۷]. سیوطی نیز در الدر المنثور آن را از ابن جریر و عبدالرزاق و عبد بن حمید و ابن منذر و ابن ابی حاتم و طبرانی و ابن عساکر نقل می‌کند[۱۸].

ابن ابی الحدید در شرح خود بر نهج البلاغه، در مقام بر شمردن صفات والای علی (ع)، هنگامی که به مسئله جود و سخاوت می‌رسد، بعد از اشاره به آیات سوره ﴿هَلْ أَتَى[۱۹] می‌گوید: و روى المفسرون انه لم يملك الا اربعة دراهم، فتصدق بدرهم ليلا و بدرهم نهارا، و بدرهم سراً و بدرهم علانية، فانزل فيه ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ[۲۰][۲۱]؛ مفسران نقل کرده‌اند که علی (ع) فقط چهار درهم داشت، درهمی را در شب و درهمی را در روز و درهمی پنهان و درهمی را آشکارا انفاق کرد، و خداوند این آیه را درباره او نازل فرمود». این تعبیر نشان می‌دهد که این مسئله در میان مفسران مورد اتفاق یا دست‌کم مشهور است[۲۲].[۲۳]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۸۷.
  2. مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۶۷؛ کشف الغمة، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶؛ فضائل الخمسه، ج۱، ص۳۲۱-۳۲۳؛ الاختصاص (سلسله مؤلفات شیخ مفید)، ج۱۲، ص۱۵۰؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶۷؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۳۴۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۶۶-۵۶۸؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۷۰ - ۷۳.
  3. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۸۸؛ ج۳، ص۵۰۵.
  4. تفسیر المنار، ج۳، ص۸۱؛ الکشاف عن غوامض حقائق التنزیل، ج۱، ص۳۱۴.
  5. تفسیر روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۷۸؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۱۰۱ و ۱۰۲؛ ر. ک: تفسیر المنار، ج۳، ص۸۱؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۰۶.
  6. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۲۲۹.
  7. الشیبانی، المسند، ج۴۴، ص۵۱۹-۵۲۰.
  8. دلائل الصدق، ج۲، ص۱۳۰.
  9. منظور از اصحاب خیل کسانی هستند که شبانه‌روز مواظب اسب‌های سپاه‌اند و هزینه آنها را می‌پردازند (المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۰۷).
  10. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۱۰۱.
  11. تفسیر المنار، ص۸۲.
  12. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۰۷.
  13. تفسیر المنار، ص۸۲؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۰۷.
  14. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۱۰۲.
  15. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۳۸۹.
  16. شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۴۰-۱۵۰.
  17. اسباب النزول، ص۸۰.
  18. الدر المنشور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۱۰۱.
  19. ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا «(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم» سوره انسان، آیه ۹-۱۰.
  20. «داستان (بخشش) آنان که دارایی‌های خود را در راه خداوند می‌بخشند.».. سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  21. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۱ و ۲۲؛ ج۱۳، ص۲۷۶.
  22. منابع دیگری که روایت فوق را نقل کرده‌اند عبارت‌اند از: البغوی، الحسین بن مسعود، معالم التنزیل (تفسیر البغوی)، ج۱، ص۳۳۹؛ الآلوسی، شهاب الدین، محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۷۸؛ الطبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ص۳۳ و ۳۴؛ الثعالبی، عبدالرحمن بن محمد بن مخلوق، تفسیر الثعالبی (بالجواهر الحسان فی تفسیر القرآن)، ج۱، ص۵۳۴؛ ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمر، تنفیسر ابن کثیر، ج۱، ص۵۴۵؛ المارودی، علی بن محمد، تفسیر المارودی، (النکت و العیون)، تحقیق: السید بن عبدالمقصود بن عبدالرحیم، ج۱، بیروت: دارالکتب العلمیه، ص۳۴۷؛ الزمخشری، جار الله محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۲۰۸؛ القرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۳، ص۳۴۸؛ الثعلبی، احمد بن محمد، الکشف و البیان، ج۲، ص۲۷۹؛ الشوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۲۹۴؛ الطبری، احمد بن محمد، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۱۵۸ و ۱۵۹؛ سبط بن الجوزی، یوسف بن فرغلی، تذکرة الخواص، ص۱۳ و ۱۴؛ الگنجی الشافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب، ص۲۳۲، باب ۶۲؛ شبلنجی، مؤمن بن یوسف، نور الابصار، ص۱۱۸-۱۱۹؛ القندوز الحنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، ج۱، ص۲۷۵، ج۲، ص۱۷۶ و ۴۱۹؛ ابن الأثیر الجزری، علی بن محمد، اسد الغابة، ج۴، ص۱۱۳؛ الهیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۳۱؛ الحافظ الطبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۸۰، حدیث ۱۱۱۶۴؛ ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۵۸؛ الطبری، احمد بن عبد الله، الریاض النضرة فی مناقب العشره، جزء ۳، ص۱۵۳؛ الجوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۵۶؛ الشافعی، علی بن محمد، مناقب الامام علی بن ابیطالب، ص۲۴۱ و ۲۴۲؛ الخوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۲۸۱، حدیث ۲۷۵؛ المالکی، علی بن محمد، الفصول المهمه، ص۱۱۷؛ الباعونی، محمد بن احمد، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی بن ابیطالب، ص۲۱۹؛ جهت اطالع بیشتر از سایر منابع و نیز طرق حدیث ر. ک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۲۴۶-۲۵۱؛ ج۱۴، ص۲۴۹-۲۵۵؛ ملحقات احقاق الحق، ج۲۰، ص۴۴-۴۷؛ ج۲۲، ص۷۵ و ۷۶.
  23. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۳۹۳.