شعر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
معناشناسی
«شعر» به معنی دانش، فهم، درک و دانایی است[۱]؛ چامه، چکامه و سرود از دیگر معانی شعر است.[۲] در تعریف شعر گفتهاند کلامی موزون و دارای قافیه که بامعنی باشد.[۳] اما آنچه شعر را از غیر شعر جدا میکند، تنها وزن و قافیه نیست، بلکه خیالانگیز و آهنگین بودن از عناصر آن است.[۴] جاحظ شعر را نوعی تصویر میخواند.[۵] در کتابهای دوره اسلامی، شعر را «کلام مخیل» دانستهاند[۶] که از اقوال موزون و متساوی تشکیل شدهاست.[۷] به عبارتی دیگر، شعر گرهخوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته باشد.[۸] با توجه به معنای لغوی شعر سراینده شعر را به سبب زیرکی و دقت معرفتش، «شاعر» نامیدند.[۹].[۱۰]
پیشینه
کهنترین نوشتهای که از ایرانیان باستان به جای مانده، «گاهان»، به معنای «سروده» است که بخشی از اوستا و به نظم هجایی است. این اشعار سرودههای زرتشت است که قرنها پیش از میلاد مسیح میزیستهاست.[۱۱] در سه قرن اول هجری به دلیل رسمیتداشتن زبان عربی در ایران، کمتر شعری به زبان فارسی سروده شده است؛ بنابراین گسترش شعر فارسی را باید پس از این قرنها دانست.[۱۲] پارهاشعاری هم که از این سه قرن بر جای مانده، به زبانهای محلی و با وزن هجایی (وزن شعر پیش از اسلام) سروده شدهاند.[۱۳]
دربارهٔ نخستین شاعر پارسیگوی پس از اسلام، معتبرترین قول، روایت تاریخ سیستان است که نخستین شاعر را «محمد بن وصیف سیستانی» معرفی میکند.[۱۴] گویا شعر او پس از ۲۵۱ق سروده شده است.[۱۵] قرن چهارم و پنجم، دوره رواج شعر و شاعری به سبک خراسانی است. شعر این دوره ساده و بیپیرایه و واقعگرا است.[۱۶] شاعران معروف این دوره، ازجمله رودکی سمرقندی، منوچهری، فرخی سیستانی و فردوسی هستند.[۱۷] در قرن ششم بهتدریج تصوف وارد شعر شد و سنایی نخستین شاعری است که عرفان را تمام و کمال وارد شعر فارسی کرد.[۱۸] سبک رایج این قرن و نیز قرن هفتم و هشتم عراقی است و شاعران معروف این سبک، سعدی، حافظ، عطار و مولوی هستند.[۱۹]
در دوره صفوی، سفر شاعران به هندوستان، باعث پیدایی سبکی به نام سبک هندی شد. مهمترین ویژگیهای این سبک، تصاویر پیچیده و مضامین دور از ذهن است.[۲۰] معروفترین شاعران این دوره صائب تبریزی، بیدل دهلوی و کلیم کاشانی هستند.[۲۱] سبک «بازگشت» در دوره قاجار شکل گرفت[۲۲]؛ ولی به باور برخی، شعر این دوره، چون تقلید صرف از گذشتهاست، ارزش ادبی چندانی ندارد.[۲۳] شاعران معروف این دوره قاآنی شیرازی، فتحعلی خان صبا و فروغ اصفهانی هستند.
با آغاز تب و تاب مشروطهخواهی، بهتدریج حال و هوای شعر نیز تغییر کرد و شعر، محملی برای بیان خواستههای سیاسی و اجتماعی شاعران شد. در این دوره زبان شعر روی به سادگی نهاد و شعر، مردمی شد.[۲۴] از شاعران این دوره، میتوان به میرزاده عشقی، نسیم شمال و عارف قزوینی اشاره کرد.[۲۵] در دوره معاصر، نیما یوشیج پایهگذار انقلابی در شعر است. یوشیج تحولاتی در وزن شعر ایجاد کرد و خواستار نگاهی تازه به مقوله زبان، تخیل و عاطفه شعری شد. شیوه جدیدی که او به وجود آورد، به شعر نیمایی یا آزاد، شهرت یافت.[۲۶]
امروزه شاعران در قالبهای مختلف کلاسیک (غزل، مثنوی، دوبیتی و…)، نیز در شعر آزاد با عنوان نیمایی، سپید و موج نو طبعآزمایی میکنند. شعر نیمایی وزن عروضی دارد، اما جای قافیهها مشخص نیست؛ شعر سپید هرچند آهنگین است، ولی وزن عروضی ندارد و جای قافیهها نیز در آن مشخص نیست و موج نو نه تنها وزن عروضی ندارد، بلکه بدون آهنگ و قافیه است و البته با نثر تفاوتهایی دارد.[۲۷].[۲۸]
جایگاه و اهمیت
در گذر تحولات و حوادث مختلف تاریخی ایران، شعر، نقش بسیار مهمی در حفظ و گسترش زبان فارسی در سرزمین ایران و بیرون از مرزهای ایران داشتهاست.[۲۹] شعر نه تنها ابزار بیان عواطف و احساسات بوده است، فلسفه، عرفان، دین و همه علوم و معارف متداول را دربرگرفته، از این جهت در خور تأمل است.[۳۰]
قرآن مجید، شاعران را دو دسته میکند: شعرای بیهدف و خیالپرداز که گمراهان از آنان پیروی میکنند و شاعران با ایمان و صالح که شعرشان در خدمت هدف الهی آنان است.[۳۱] پیامبر اکرم(ص) برخی اشعار را «حکمت» دانسته است: «إِنَّ مِنَ اَلشِّعْرِ لَحِكْمَةً»[۳۲] سرودههایی منسوب به برخی ائمه(ع) نیز برجای ماندهاست؛ مانند دیوان منسوب به امیرالمؤمنین علی(ع) که در سال ۱۳۷۳ نشر اسوه با عنوان «دیوان الإمام علی» با ترجمه ابوالقاسم امامی منتشر کردهاست. از دیدگاه اسلام، حساب شاعران مؤمن و متعهد از دیگر شاعران جداست؛ همچنانکه پیامبر اسلام(ص) از شاعران خواسته با شعر و زبان خود، او را یاری کنند؛ همانطور که مجاهدان با شمشیر یاریاش میکردند.[۳۳] اسلام تنها مؤید شاعرانی مسئول است که از هنر خود برای انسان، آن هم در حوزه حیات معقول و در جهت الهی سود میجویند.[۳۴].[۳۵]
اقسام شعر
شعر از لحاظ شکل و قالب انواعی دارد که از آنجمله میتوان به قصیده، غزل، قطعه، ترجیعبند، ترکیببند، مسمّط، مثنوی، رباعی، دوبیتی، چهارپاره، مستزاد و شعر نیمایی اشاره کرد.
هر کدام از اینها با اعتباراتی به قسمتهایی نیز تقسیم شدهاند؛ برای نمونه مثنوی چهار دسته شدهاست:
- حماسی و تاریخی، مانند شاهنامه فردوسی
- اخلاقی و تعلیمی، مانند بوستان سعدی
- عاشقانه و بزمی، مانند خسرو و شیرین نظامی
- عارفانه، مانند مثنوی مولوی.[۳۶].[۳۷]
شعر امام خمینی
امام خمینی شعر میسرود و از مجموع اشعار ایشان دیوان شعری منتشر شدهاست. شعر امام خمینی قسمی از ادبیات ایشان و از سنخ کلام موزون، مقفّا، آهنگین و خیالانگیز است. ایشان چنانکه خود خاطرنشان کردهاست، شاعر محض نبود و نه در جوانی، نه در پیری، ادعای شاعری نداشت،[۳۸] بلکه عارفی برخوردار از نعمت ذوق و الهام شعری بود و گاهگاهی مناسب حال، قلم به دست میگرفت و غزل یا قطعهای در حاشیه کاغذ روزنامهای مینوشت. ایشان شعر را وسیلهای برای بیان عقاید، رازهای دل و اسرار درون میدانست.[۳۹] به باور ایشان زبان شعر، بالاترین زبان و لسان است.[۴۰] با این حال، سرودن شعر هیچگاه نتوانست هدف ایشان باشد؛ لذا شعر ایشان بدون تصنع و تکلف ادبی است. بیشتر اشعار عرفانی امام خمینی دربرگیرنده مضامینی است که عرفای پیشین همچون حافظ، مولوی، عطار و باباطاهر در شعر خود از آنها استفاده کردهاند.[۴۱]
با این حال، امام خمینی در دوران جوانی غزلیات فراوانی سرود و آنها را در دفتری گردآوری کرد، اما در جریان سفرهای پیاپی، این دفتر گم شد، پس از آن نیز سرودههایی از ایشان در دست بود که برخی به خط خودشان ثبت گردیده و شماری نیز به دست همسرشان نسخهبرداری شده، در دفترچهای گردآوری شده بود. این دفتر نیز در جریان تغییرات مکرر محل سکونتشان گم گشت. برخی دستنوشتههای باقیمانده نیز در پی هجوم مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به خانه و کتابخانه شخصی ایشان، از دست رفت.[۴۲] مجموعه سرودههای بهجامانده از ایشان، در کتابی با عنوان «دیوان امام» منتشر شده است. پیش از آن، شماری از سرودههای امام خمینی در مجموعههایی با نام «سبوی عشق»، «محرم راز»، «باده عشق» و «نقطه عطف» انتشار یافته بود[۴۳].[۴۴]
ویژگیهای شعری امام خمینی
محتوای اشعار امام خمینی را بر اساس دیوان اشعار ایشان، میتوان در سه حوزه عرفانی، اخلاقی و سیاسی جای داد.[۴۵] ایشان پیش از آنکه یک فقیه، فیلسوف یا یک سیاستمدار انقلابی باشد، یک عارف بود.[۴۶] ایشان از نامآوران مکتب ابنعربی در قرن چهاردهم بهشمار میرود[۴۷]؛ از اینرو میتوان گفت عرفان امام خمینی خاستگاه انقلاب اسلامی است، اما عرفانی که تحرکآفرین و حماسی است نه عرفان مسلکی و گوشهگیری[۴۸]. تسلط ایشان بر عرفان نظری، سیر و سلوک عملی و ذوق سرشار، باعث آفرینش آثار منظوم و منثور عرفانی و تربیت نسلی آشنا با عرفان شد[۴۹]؛ به گونهای که نوددرصد از اشعار ایشان عرفانی و ده درصد بقیه در موضوعات دیگر است.[۵۰] موضوع اشعار عرفانی امام خمینی «عشق» است. برخی دیگر از آثار منظوم ایشان بهویژه رباعیات، سرشار از مواعظ و نصایح اخلاقی است.[۵۱]
شعر امام خمینی از نظر درونمایه عرفانی و از نظر سبک، نزدیک به سبک عراقی است.[۵۲] از نظر زبانی، ایشان تحت تأثیر حافظ و از نظر مضامین عرفانی، بیشتر تحت تأثیر مکتب مولوی است.[۵۳] ایشان در اشعار خود از واژگان و مضامین قرآنی و حدیثی بهره گرفتهاست[۵۴] و واژگان عربی در شعر ایشان فراوان بهکار رفتهاست.[۵۵] در اشعار عرفانی، از زهد ریایی و زاهدان ریاکار انتقاد کرده، از صوفیگری و عرفان انحرافی اعلام بیزاری کردهاست.[۵۶] در برخی از این اشعار میتوان تا حدودی معلومات ایشان در علوم موسیقی، منطق، کتابشناسی، نجوم و… را دید.[۵۷]
از نظر بلاغی، شعر امام خمینی با وجود سادگی و روانی، از صنایع لفظی و معنوی بدیعی (مثل موازنه، طرد و عکس، ایهام، ارسالالمثل و…) و صنایع علم بیان (تشبیه، استعاره، کنایه و…) برخوردار است.[۵۸] از نظر وزن، اغلب در بحر هزج و رمل است و بیش از هشتاد درصد اشعار ایشان در این دو بحر سروده شدهاند.[۵۹] تصویرگریهای امام خمینی در شعرهای خود، از نظر صورت الفاظ و مضامین، همان صورتگریهای گذشتگان است و در چگونگی ساخت و رفتار ذهن و زبان از دایره سنت پای بیرون نگذاشتهاست.[۶۰].[۶۱]
وظایف و رسالت
امام خمینی شعر را در کنار نثر، خطابه و کتاب، وسیله آگاهیبخشی جامعه میداند[۶۲] و به شاعران توصیه میکند که از شعر برای بیداری مردم استفاده کنند.[۶۳] ایشان سرودن شعر در فضیلت اهل بیت(ع) و رثای آنان[۶۴] و آگاهی بخشیدن به جامعه[۶۵] را ازجمله وظایف و رسالتهای مهم شعرا میداند. ایشان تأکید دارد شعرا باید با سرودن شعر برای اهل بیت(ع)، باعث حفظ مکتب تشیع شوند[۶۶]؛ چنانکه لازم است شاعران در شعرهای خود فجایع و ظلمهای هر عصر، ازجمله ظلم ظالمان امروز را یادآوری و برای بیداری ملتها تلاش کنند.[۶۷] ایشان همچنین از شاعران میخواهد مردم سایر کشورها را از اتفاقاتی که در ایران افتاده است، بهویژه وضعیت ایران در زمان رژیم پهلوی، آگاه کنند و به بازتاب قضایای انقلاب اسلامی بپردازند و آنها را به نسلهای آینده برسانند و مستضعفان سایر ملتها را از وضعیتشان آگاه کنند.[۶۸]
افزون بر این، امام خمینی به روحانیان و آنان که اهل خطابه و نوحهخوانی هستند، سفارش میکند با استفاده از شعر، اسلام را حفظ کنند[۶۹] و در مناسبتهای زمانی خاص بهویژه ایام عاشورا و محرم اشعار مکتبی خوانده شود؛ زیرا بر مخاطب تأثیر میگذارند و باعث زنده نگه داشتن ملت میشوند.[۷۰].[۷۱]
آسیبشناسی
در نگاه امام خمینی یکی از آفتهایی که متوجه شعر و شاعری است، گفتار بدون عمل است. گاه مسایل و مشکلات بسیار خوبی در شعر طرح میشوند، اما در همین حد باقی میمانند و خود شاعر به آنها عمل نمیکند.[۷۲] یکی دیگر از آسیبها، تبلیغات غلطی است که با شعر میشود؛ برای مثال اغراقهای گزافی که دربارهٔ عدالتگستری انوشیروان در شعر شدهاست، وی را شخصیتی خلاف آنچه بوده، تصویر کردهاست. نتیجه این کار، تحریف قضایای تاریخی است.[۷۳] آسیب دیگر قرارگرفتن در خدمت حکومتهای فاسد است؛ چنانکه رضاخان پهلوی از شعر برای مبارزه با قشر روحانی استفاده میکرد[۷۴] و با این اهداف مجالسی برپا میکردند و البته هدف اصلی آنان از بینبردن اسلام بود.[۷۵] ایشان به تجربه دریافته بود هر آنچه برای اسلام مفیدتر است، به آن حمله بیشتری میشود. آن روز روحانیت مهمترین پایگاه ملت در برابر بیگانگان بود؛ از اینرو شدیدترین حملات به آن میشد. با شعر و نثر به آن حمله میکردند و برای نابودی و فروپاشیاش تلاش میکردند[۷۶].[۷۷]
منابع
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۶۰۷.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۵/۷۲۰۱.
- ↑ قدامه، نقد شعر، ۱۲۳.
- ↑ شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۹؛ شفیعی، ادوار شعر فارسی، ۱۵۷.
- ↑ جاحظ، الحیوان، ۳/۶۷.
- ↑ فارابی، المنطقیات، ۱/۵۰۶؛ خواجهنصیر، الجوهر النضید، ۳۰۰.
- ↑ ابنسینا، الشفاء، الریاضیات، ۱۲۲–۱۳۶.
- ↑ شفیعی، ادوار شعر فارسی، ۱۵۷.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۶؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۱۹۴.
- ↑ بابایی، اعظم، مقاله «شعر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۲۹ – ۴۳۴.
- ↑ ابوالقاسمی، شعر در ایران پیش از اسلام، ۸.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱/۱۸۲.
- ↑ شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۲۹.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱/۱۶۵.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱/۱۶۷.
- ↑ شمیسا، سبکشناسی شعر، ۶۴–۶۵.
- ↑ شمیسا، سبکشناسی شعر، ۶۷–۷۱.
- ↑ غلامرضایی، سبکشناسی شعر، ۱۰۶.
- ↑ شمیسا، سبکشناسی شعر، ۲۱۶–۲۴۲.
- ↑ شمیسا، سبکشناسی شعر، ۲۹۷.
- ↑ شمیسا، سبکشناسی شعر، ۲۹۳–۲۹۵.
- ↑ غلامرضایی، سبکشناسی شعر، ۲۵۲.
- ↑ شفیعی، ادوار شعر فارسی، ۱۹.
- ↑ شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۲۲۵–۲۳۰.
- ↑ شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۲۳۵–۲۷۰.
- ↑ فلکی، نگاهی به نیما، ۶–۱۰.
- ↑ شمیسا، سبکشناسی شعر، ۳۴۶.
- ↑ بابایی، اعظم، مقاله «شعر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۲۹ – ۴۳۴.
- ↑ شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۹.
- ↑ شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۱۰.
- ↑ شعراء، ۲۲۴–۲۲۷.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۳۷۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان ۷/۳۲۶؛ ابوالفتوح، ۱۴/۳۶۹–۳۷۰.
- ↑ رزمجو، شعر کهن در ترازوی نقد اخلاق اسلامی، ۱/۹۲.
- ↑ بابایی، اعظم، مقاله «شعر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۲۹ – ۴۳۴.
- ↑ عزیزی، تحلیل سبک و اصالت سبک اشعار امام خمینی، ۱۲–۱۳.
- ↑ اعظم بابایی|بابایی، اعظم، شعر - بابایی (مقاله)| مقاله «شعر»، دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۲۹ – ۴۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶۶–۱۶۷.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۶۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰.
- ↑ عزیزی، تحلیل سبک و اصالت سبک اشعار امام خمینی، ۱۱۳–۱۲۲.
- ↑ امام خمینی، دیوان امام، ۳۳.
- ↑ انصاری، حدیث بیداری، ۲۴۱.
- ↑ بابایی، اعظم، مقاله «شعر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۲۹ – ۴۳۴.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۱۰۸.
- ↑ صادقی رشاد، جهانبینی شهودی حضرت امام درس قرآن بزرگوار، ۳۱۷.
- ↑ تاجدینی، بذر مشاهده، ۳۳.
- ↑ تاجدینی، بذر مشاهده، ۳۱۸.
- ↑ قبادی، حماسه و عرفان در ادبیات انقلاب اسلامی، ۳۷۸.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۱۰۹.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۱۰۹–۱۱۰.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۳۰.
- ↑ تاجدینی، بذر مشاهده، ۲۹۶؛ خانمحمدی، زیباییشناسی شعر امام خمینی، ۳۵–۳۶.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۳۰–۴۰.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۴۲–۴۳.
- ↑ طباطبایی، جنبههای عرفانی و حماسی آثار حضرت امام خمینی (ره)، ۳۳۳–۳۳۴.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۴۶.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۶۵–۱۰۳.
- ↑ اسدی، پژوهشی در شیوههای ادبی آثار امام، ۱۰۳.
- ↑ واحد ادبیات، روزهای بیتو، ۶۴.
- ↑ بابایی، اعظم، مقاله «شعر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۲۹ – ۴۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۵۲۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۰۹–۳۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۵۲۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۷.
- ↑ بابایی، اعظم، مقاله «شعر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۲۹ – ۴۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۹–۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۰۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶، ۸۸ و ۳۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۰۵، ۳۳۱ و ۱۵/۳۲۰.
- ↑ بابایی، اعظم، مقاله «شعر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۲۹ – ۴۳۴.