شورش خوارج در دوران امویان در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

بعد از دوران معاویه خوارج پیوسته با امویان مخالفت می‌کردند؛ زیرا آنان را غاصبان خلافت می‌دانستند. آنها ابتدا با عبدالله بن زبیر هم‌پیمان شدند منتها بعد از اینکه مشخص شد ابن زبیر مخالف نظر آنان است، این هم‌پیمانی از بین رفت و آنان مکه را ترک کردند. بر اثر این اقدام، خوارج به فرقه‌های مختلفی تقسیم شدند و درگیری داخلی میان‌شان بروز کرد. مشهورترین این گروه‌ها ازارقه، صُفْریه و اباضیه بودند.

مقدمه

خوارج نیرویی بودند که خارج از گردونه آسیاب خون‌ریزی باقی ماندند و پیوسته با امویان مخالفت می‌کردند؛ زیرا آنان را غاصبان خلافت می‌دانستند. ناآرامی‌های سیاسی در جهان اسلام و سیاست بی‌رحمانه حَجّاج در عراق، در تشویق آنان به مبارزه با حکومت مرکزی نقش داشت. آنان نظام جدیدی در بسیج نظامی بنا نهادند که بر [دو اصل نظامی:] حرکت [و جابه‌جایی] سریع نیروها و ابتکار عمل در میدان نبرد تکیه داشت، که همین موجب استمرار حرکت‌شان شد.

نخستین موضع سیاسی منظم خوارج هم‌پیمانی با عبدالله بن زبیر در مکه بود. بعد از اینکه مشخص شد ابن زبیر مخالف نظر آنان است، این هم‌پیمانی از بین رفت و آنان مکه را ترک کردند. بر اثر این اقدام، خوارج به فرقه‌های مختلفی تقسیم شدند و درگیری داخلی میان‌شان بروز کرد. علت این اختلافات به تفاوت‌های سیاسی، عقیدتی و قبیله‌ای باز می‌گشت[۱]. مشهورترین این گروه‌ها ازارقه، صُفْریه و اباضیه بودند[۲].[۳]

خوارج ازارقه

نافع بن ازرق از اوضاع نابه‌سامان سیاسی خلافت اموی استفاده کرده، دست به فعالیت نظامی متراکم و خشونت باری زد. بر بصره استیلا یافت، خراج آن را جمع‌آوری کرد و کارگزارانی به شهرهای عراق فرستاد. به نظر می‌رسد، پس از مقاومت مردم بصره در برابر او، فضای سیاسی حاکم در بصره را برای به دست گرفتن حکومت، مناسب ندید، از این‌رو یارانش را از زندان‌ها بیرون آورده، به اهواز رفت[۴] و از آنجا به تهاجمات نظامی اقدام کرد.

نافع بن ازرق در یکی از این حمله‌هایش به بصره در سال ۶۵ / ۶۸۵ کشته شد و عبیدالله بن ماحوز جانشین او شد. در این هنگام، ابن زبیر به مهلب بن ابی‌صفره دستور داد که به جنگ خوارج برود. این فرمانده توانست خوارج را از اهواز دور کند و ابن ماحوز را در این درگیری‌ها به قتل رساند[۵].

بعد از کشته شدن مصعب بن زبیر، هنگامی که عراق به سلطه عبدالملک درآمد، اقدامات فعال و مستقیمی علیه ازارقه ضروری شد، به‌ویژه آنکه آنان مجدداً بر اهواز چیره شدند و بصره و مناطق هم جوار آن را تهدید می‌کردند.

از دیگر سو، عبدالملک با آگاهی از خطر بزرگی که اینان برای حکومت اموی در عراق را ـ که پیشتر، از یاران ابن زبیر بود ـ از مجازات معاف کرد، او را به علت مهارت در جنگ با خوارج، نامزد جنگ با آنان نمود[۶]. مُهَلَّب در جنگ با خوارج از خود اخلاص نشان داد و بعد از سلسله درگیری‌هایی با ایشان ـ که مدت سه سال به درازا کشید ـ توانست در نیمه سال ۷۸ / ۶۹۷ بر آنان پیروز شود. در این کار، استاندار بی‌رحمی مثل حجاج بن یوسف ثقفی از او پشتیبانی می‌کرد[۷].[۸]

خوارج صفریه

زمانی که خوارجِ ازارقه بصره را تهدید می‌کردند، خوارج صفریه از نواحی موصل به راه افتاده، کوفه را تهدید نمودند. آنان از سال ۷۶ / ۶۹۵ بعد از آنکه بر سپاه اموی ـ که به جنگ ایشان آمده بود ـ چیره شدند، توانستند عراق را از موصل تا کوفه، مدائن و خانِقین در نوردند و گویا توان انجام عملیات گسترده‌تر از این را نداشتند. اینان در این دوره به حملات سریع مقطعی برای فرسایش نیروهای اموی اقدام می‌کردند.

از دیگر سو، حکومت اموی بعد از شکست نیروهای عراقی، در مقابله با خوارج صفریه، نیروهای شامی را برای مبارزه با آنان اعزام کرد. حَجّاج با رهبری عملیات درگیری و تعقیب و بعد از سلسله جنگ‌هایی توانست بر آنان چیره شود. آخرین آنها جنگ رودخانه دُجَیْل در سال ۷۷ / ۶۹۶م. بود که خوارج به فرماندهی شبیب بن یزید بن نعیم نتوانستند پایداری کنند و از روی پلی که با قایق بر روی رودخانه ساختند، عقب‌نشینی کردند. شبیب نخستین کسی بود که برای عقب‌نشینی از رودخانه اقدام کرد و غرق شد[۹]. مرگ شبیب مرحله مهمی در حرکت خوارج صفریه محسوب می‌شود؛ زیرا جانشین او بطین با وجود ادامه مبارزه با حکومت، شور و جنگ‌آوری او را نداشت. از این‌رو به سرعت دستگیر و به دستور حَجّاج کشته شد. در این هنگام صفریه از حَجّاج امان خواستند و او به آنان امان داد[۱۰].[۱۱]

خوارج یمامه

خوارج یمامه به فرماندهی نجدة بن عامر حنفی از سال ۶۵ / ۶۸۵ به بحرین و دیگر مناطق نوار ساحلی شرق جزیرة‌العرب هجوم بردند، توانایی‌شان افزایش یافت و به شکل مستقیم، قدرت ابن زبیر را که به علت ضعف، قادر به رویارویی با آنان نبود، تهدید کردند و نفوذ نجده با عبدالملک و ابن زبیر برابر شد[۱۲].

هنگامی که عراق در حوزه حکومت عبدالملک قرار گرفت، وی به مقابله با خطر خوارج یمامه برخواست. ابوفدیک، عبدالله بن ثور، فرماندهی آنان را به عهده داشت. عبدالملک در مشقرِ بحرین با آنان درگیر شد، به ایشان حمله کرد و آنان را محاصره نمود. ابوفدیک کشته شد و پیروانش تسلیم شدند[۱۳]. به این ترتیب خوارج نجدیه در یمامه و بحرین به گونه‌ای نابود شدند که بعد از آنان هیچ حرکتی نداشتند[۱۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مبرد، ابوالعباس محمد بن یزید، الکامل فی اللغة و الأدب، ج۲، ص۱۰۳ - ۱۰۴ و ۱۳۱ - ۱۳۲.
  2. مبرد، ابوالعباس محمد بن یزید، الکامل فی اللغة و الأدب، ج۲، ص۲۲۰، ازارقه یاران نافع بن ازرق و افراطی‌ترین فرقه خوارج بودند. صُفْریه، یاران زباد بن اصفر و اباضیه پیروان عبدالله بن اباض بودند.
  3. طقوش و جعفریان، دولت امویان ص ۱۱۴.
  4. مبرد، ابوالعباس محمد بن یزید، الکامل فی اللغة و الأدب، ج۲، ص۲۲۵ - ۲۲۶؛ طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۵، ص۵۶۷. شایان ذکر است بصره در آن دوران در اختیار حکومت ابن زبیر بود.
  5. طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۶۱۳ - ۶۱۹.
  6. ر. ک: مبرد، الکامل فی اللغة والادب، ج۲، ص۲۵۴، ۲۶۷، ۲۷۷.
  7. مبرد، الکامل فی اللغة والادب، ج۲، ص۲۹۸ - ۳۰۱، ۳۰۲ - ۳۰۶؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۶، ص۲۱۱ - ۲۲۳، ۳۰۴، ۳۰۸ - ۳۰۹.
  8. طقوش و جعفریان، دولت امویان ص ۱۱۴.
  9. طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۲۷۹ - ۲۸۱.
  10. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۲۷۵.
  11. طقوش و جعفریان، دولت امویان ص ۱۱۵.
  12. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۲.
  13. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۲؛ طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۱۹۳.
  14. طقوش و جعفریان، دولت امویان ص ۱۱۶.