صدق در معارف دعا و زیارات
مقدمه
به نظر میرسد که اصل صداقت به معنی صاف بودن و از ته قلب با کسی است و یا به عبارت دیگر مطابقت قول، رفتار و نیت فرد است، و بیشتر جنبه درونی دارد، اما از آنجایی که یکی از جلوههای اصلی صداقت در گفتار تجلی پیدا میکند، لذا ما در این نوشتار منظور از صداقت را همان معنای گفتاری در نظر گرفته و به معنی "راستی و درستی گفتار" به کار میبریم. به همین جهت این اصل را در محور دوم یعنی چگونگی سخن گفتن آوردهایم.
در قرآن کریم آمده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۱].
همچنین میفرماید: ﴿وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾[۲][۳]
پیامبر (ص) میفرمایند: "راستی و صداقت به نیکی راهنمایی میکند و نیکی به بهشت و شخص باید راست بگوید تا راستگو به حساب آید..."[۴].
صداقت یعنی راستی و درستی و اصطلاح اخلاقی است و محبی صادق بُود که باعث شود بر اهتمام جملگی اسباب فراغت صدیق و ایثار هر چیزی که ممکن باشد بر او[۵].
در فرهنگ قرآنی، به ویژه آنجا که با عظمت و ستایش فراوان و پاداش بزرگ از آن نام میبرد بار معنوی خاص خود را دارد و منظور، راستگویی انسان در یک جمله ساده نیست بلکه صادقان کسانیاند که ایمان به خدا و رسول خدا و یا مال و جان خود جهاد مینمایند معرفی شده[۶].
بدان که صدق به اخلاص نزدیک است و درجه وی بزرگ است، و هر که به کمال آن برسد نام وی صدیق باشد... و معنی صدق راستی بود و این صدق و راستی در شش چیز بود. هر که در آن به کمال رسد وی صدیق بود: صدق در زبان، نیت، عزم، وفا، عمل خلاف باطن، قوت در زهد و محبت و توکل و خوف و رضا[۷].[۸]
مسلمان در قول و فعل صادق است، بین قول و عملش مباینت نیست، به حق و عدل سخن میگوید اگرچه به ضررش باشد. با مردم نفاق و دورویی در پیش نمیگیرد تا انسانها از او بِرَمَند و از مصاحبت با او خودداری کنند[۹].
نخستین ارزش سخن گفتن، صدق و راستی و کاشف بودن از واقعیت است[۱۰].
نقطه مقابل "صداقت" "دروغگویی" است و کتب و به جهت اینکه دروغ پایه و اساس رذایل اخلاقی در آموزههای دینی و کتب اخلاق علمای اسلامی محسوب میشود لذا بیشتر مباحث مربوط به صداقت نیز ذیل این عنوان (دروغ) مطرح گردیده است.
دروغ، پایه و اساس رذایل اخلاقی است که بنیان اجتماع را واژگون کرده، سیر طبیعی امور را مختل نموده و صاحب خود را از نظر میاندازد که دیگر نه در گفتاری تصدیقش کنند و نه در کاری به او اعتماد نمایند[۱۱].
دروغ پردازی بر خلاف فطرت پاک و شخصیت والای انسان است، دروغ، دشمنی و ستیزهجویی با خداوند متعال و برخلاف فلسفه آفرینش پروردگار است، زیرا او جهان را براساس صدق و راستی و حقیقت و درستی بنا نهاده است. چنانکه میفرماید: ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ...﴾[۱۲][۱۳]
در سراسر جهان هستی قانون صداقت و صرافت و حقیقت ساری و جاری است. هرچند به حسب ظاهر در عالم هستی تضادها و تعارضهایی دیده میشود ولی دروغ و خیانت در طبیعت اصلاً وجود ندارد[۱۴].
نازلترین مراتب صدق همان است که قلب با زبان و زبان با قلب مخالفت نکنند[۱۵].
اصولاً حقایق ناب را باید در طبیعت و هستی جستجو کرد و از زبان آفرینش شنید. مگر جز این است که تمام قوانین علمی و فلسفی برداشتی است نسبی از جهان هستی و قوانین حاکم بر آن و طالبان حقیقت همه و همه در سراسر هستی میاندیشند و از آن الهام میگیرند و جز با هستی و قوانین حاکم بر آن سر و کاری ندارند؟[۱۶]
بحث صدق و کذب یکی از مباحث عمیق فلسفی است که از زمانهای قدیم تاکنون ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. شاید کهنترین و معروفترین تعریف از صدق و کذب، این باشد که افلاطون و ارسطو گفتند: "کذب این است که درباره آنچه هست بگوییم نیست و یا درباره آنچه نیست بگوییم هست. صدق، این است که در باره آنچه هست بگوییم هست و درباره آنچه نیست بگوییم نیست[۱۷].
بر این تعریف انتقاداتی وارد است از جمله اینکه: با این حساب بسیاری از دانشمندان علوم تجربی به واسطه عدم انطباق صحبتشان با واقعیت دروغگو به حساب میآیند، حال آنکه بر ما واضح است که این افراد دروغگو نبودهاند بلکه اشتباه کردهاند[۱۸]
به نظر میرسد که تعریف صحیح همان تعریف آقای دکتر حسن اسلامی است که میگوید: "دروغ عبارت از گفتاری است که اظهار کننده بدان اعتقاد ندارد و آن را برای فریفتن مخاطب یا دیگری اظهار میدارد"[۱۹].[۲۰]
صدق در صحیفه سجادیه
امام سجاد (ع) در دعای بیست و نهم و در عبارت چهارم آن میفرمایند: "پس گفتهای: و گفتار تو حق و درست و راستترین (گفتهها) است (که دروغ در آن راه ندارد) و قسم یاد کردهای و قسم تو (از هر قسمی) راستتر وفاکنندهتر در آسمان است"[۲۱].
همچنین امام سجاد (ع) در دعای سی و نهم و در عبارت سیزدهم آن میفرمایند: "و اما تو - ای خدای من – شایستهای که صدیقین و بسیار راستگویان (پیغمبران) به (رحمت) تو مغرور نشده فریب نمیخورند و گناهکاران از (عفو و گذشت) تو نومید نگردند زیرا تو پروردگار بزرگی میباشی که کسی را از فضل و احسان خود باز نمیدارد؛ و همه حق خویش را از کسی نمیگیرد"[۲۲][۲۳]
همچنین امام سجاد (ع) در دعای بیست و دوم و در عبارت هشتم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و برای آخرتم رغبت و مواظبت در عمل (بندگی) برای تو را، روزیام فرما تا از روی دل، راستی و درستی بندگی را شناسم؛ و تا اینکه بیرغبتی در دنیا بر من دست یابد؛ و تا اینکه نیکیها را با شوق و میل به جا آورم؛ و از بدیها از روی بیم و ترس (کیفر آن) ایمن و آسوده باشم و نوری (علم و دانشی) به من ببخش که با آن در بین مردم راه بروم (زندگی نمایم) و در تاریکیها (گمراهیها) راه یابم؛ و از شک و دو دلی و شبهات (درهم شدن حق به باطل و حلال به حرام) روشنی یابم (راه بیابم)[۲۴]
همچنین امام سجاد (ع) در دعای پنجاه و چهارم و در عبارت چهارم آن میفرماید: بارخدایا بر محمد و آل محمد درود فرست، و مرا بر راستی (در قصد و گفتار و کردار) بمیران؛ و حاجت و نیازمندیم را از دنیا جدا ساز؛ و رغبت و خواستهام را در آنچه (پاداش اخروی که) نزد تو است شوق و دوستی دیدار (رحمت) خویش قرار بده؛ و راستی توکل و اعتماد بر خود را به من عطا فرما (مرا چنان کن که در حوایج و خواستهها به غیر تو رو نیاورم)[۲۵].[۲۶]
منابع
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ «و آنان که راستی آورند و آن را باور دارند پرهیزگارند» سوره زمر، آیه ۳۳.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۴.
- ↑ محمد عبدالله دراز، آیین اخلاق در قرآن، تحقیق و حواشی عبدالصبور شاهین، ترجمه محمدرضا عطایی، ص۳۴۱ و ۳۴۲. به نقل از بحارالانوار، ج۶۸، ص۷.
- ↑ سید جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۱۱. به نقل از اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی ص۷۹.
- ↑ محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۳۵. قرآن کریم در سوره حجرات آیه ۱۵ میفرماید: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾ «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
- ↑ محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، به کوشش حسین خدیو جم، ص۴۷۷ – ۴۸۰.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۵.
- ↑ علی قائمی، اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۷۵.
- ↑ محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۸.
- ↑ سید احمد طیبی شبستری، اخلاق قرآن، ص۹۹.
- ↑ «و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید» سوره انعام، آیه ۷۳.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۶.
- ↑ محمدرضا مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۲۳۷.
- ↑ محسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر صاعدی، ص۲۷۴.
- ↑ محسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر صاعدی، ص۲۳۸.
- ↑ سید حسن اسلامی، دروغ مصلحآمیز، ص۶۲.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۷.
- ↑ سید حسن اسلامی، دروغ مصلحآمیز، ص۰۹۱
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۸.
- ↑ «فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ، وَ أَقْسَمْتَ وَ قَسَمُكَ الْأَبَرُّ الْأَوْفَى: وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»
- ↑ «فَأَمَّا أَنْتَ- يَا إِلَهِي- فَأَهْلٌ أَنْ لَا يَغْتَرَّ بِكَ الصِّدِّيقُونَ، وَ لَا يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِي لَا يَمْنَعُ أَحَداً فَضْلَهُ، وَ لَا يَسْتَقْصِي مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۸.
- ↑ «ِّ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَ ارْزُقْنِى الرَّغْبَةَ فِى العَمَلِ لَكَ لاخِرَتى حَتّى اعْرِفَ صِدْقَ ذلِكَ مِنْ قَلبي وَ حَتّى يَكُونَ الغالِبُ عَلَىَّ الزُّهْدَ في دُنْياىَ وَ حَتّى اعْمَلَ الْحَسَناتِ شَوْقاً وَ امَنَ مِنَ السَّيِّئاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً وَ هَبْ لي نُوراً امْشى بِهِ فِى النَّاسِ وَ اهْتَدى بِهِ فِى الظُّلُماتِ وَ اسْتَضيءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَ الشُّبُهات»
- ↑ « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْبِضْ عَلَى الصِّدْقِ نَفْسِي، وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْيَا حَاجَتِي، وَ اجْعَلْ فِيمَا عِنْدَكَ رَغْبَتِي شَوْقاً إِلَى لِقَائِكَ، وَ هَبْ لِي صِدْقَ التَّوَكُّلِ عَلَيْك»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۹.