عریضه نوشتن به امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
عریضه نوشتن به امام مهدی به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری / ارتباط از راه نگارش نامه و عریضه
مدخل اصلیعریضه به امام مهدی
تعداد پاسخ۲ پاسخ

عریضه نوشتن به امام مهدی به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید جعفر موسوی‌نسب

حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«عریضه یعنی نامه نوشتن و درخواست حاجت کردن از ائمه (ع) به وسیله نامه.

بنابر آن‌‌‌چیزی که در کتاب‌های ادعیه (تحفة الزائر مجلسی، مفاتیح النجاة سبزواری، مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی) آمده و حکایت‌هایی که از بزرگان‌‌‌ نقل شده، صحّت این مطلب (عریضه) به اثبات می‌رسد[۱].

عریضه نوشتن برای ائمه (ع) متفاوت است که به طور تفصیل در کتاب‌های ادعیه که در بالا نام برده شد، آمده و ما به طور اجمال و با مختصر توضیحی از آن می‌گذریم چنانچه در قبل نیز به آن اشاره شده است.

اگر بخواهیم عریضه و حاجت خود را با ائمه (ع) (غیر از امام زمان (ع)) در میان بگذاریم، لازم است مطلب و حاجت خود را در نامه‌ای بنویسیم و آن را در ضریح و قبور ائمه (ع) بیندازیم که ان شاء اللّه به حاجت مشروعه خود می‌رسیم.

و در صورتی که بخواهیم عریضه و حاجت خود را با امام زمان (ع) مطرح کنیم، باید آن مطلب و حاجت را در نامه‌ای نوشته و آن را در نهر آبی یا در چاه عمیقی بیاندازیم که به حضرت صاحب الزمان (ع) می‌رسد و او خودش متولّی در برآوردن حاجت می‌شود[۲].

در کتاب منتهی الآمال نقل شده است که عالم بزرگوار و متّقی به نام سید محمّد (که صاحب کتاب می‌فرماید من با ایشان رفت و آمد داشتم) وقتی مشغول نوشتن عریضه شد (برای امام زمان (ع)) بنا گذاشت که چهل روز این عمل را انجام دهد؛ به این روش که قبل از طلوع آفتاب همه روزه نزدیک باز شدن دروازه کوچک شهر که به سمت دریا است، بیرون رود که احدی او را نبیند. آن‌‌‌گاه عریضه را در گل گذاشته و به نیت یکی از نوّاب حضرت به آب اندازد. چنین کرد تا سی و نه روز. فرمود: روزی برمی‌‌‌گشتم از انداختن عریضه، خیلی ناراحت بودم که متوجّه شدم گویا کسی از عقب به من رسید با لباس عربی و سلام کرد. من با حال افسرده جواب مختصری دادم و توجه به جانب او نکردم. چون میل سخن گفتن با کسی را نداشتم. قدری با من هم‌‌‌راه شد و من با همان حالت افسرده می‌رفتم. پس فرمود به لهجه اهل جبل، سید محمد چه مطلبی داری که امروز سی و نه روز است که قبل از طلوع آفتاب بیرون می‌آیی و تا فلان مکان از دریا می‌روی و عریضه‌ای در آب می‌اندازی.

گمان می‌کنی که امامت از حاجت تو مطلع نیست. سید محمد گفت: من تعجب کردم که احدی از کارم خبردار نبود. خصوصا این مقدار (سی و نه روز) و کسی از اهل جبل عامل در این‌‌‌جا نیست که من او را نشناسم؛ خصوصا با لباس عربی مخصوصی که در جبل مرسوم نیست. پس احتمال نعمت بزرگ و نیل به مقصود و تشرف به حضور امام زمان (ع) را دادم و چون در جبل عامل شنیده بودم که دست مبارک آن حضرت چنان نرم است که هیچ دستی چنان نیست، با خود گفتم مصافحه می‌کنم، اگر احساس این مرحله را نمودم، خودم را آماده تشرف به حضور مبارک می‌کنم. به همان حالت دو دست خود را پیش بردم، آن جناب نیز دو دست مبارک را پیش آورد، مصافحه کردم. نرمی و لطافت زیادی یافتم. یقین کردم که به حضور امام زمان (ع) رسیدم. پس روی خود را گردانیدم و خواستم دست مبارکش را ببوسم، کسی را ندیدم[۳]»[۴].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«مرحوم محدث قمی در "منتهی الامال" به نقل از "تحفة الزائر" علامه مجلسی و "مفاتیح النجاة" سبزواری می‌نویسد: هرکس حاجتی دارد، آن‌چه را که ذکر می‌شود در یک قطعه کاغذی بنویسد و در ضریح یکی از ائمه (ع) بیندازد، یا کاغذ را ببندد و مهر کند و خاک پاکی را گل بسازد، و آن را در میان گل بگذارد و در نهر و یا چاه آب یا برکه‌ای بیندازد، با این نیت که ان شاء الله به خدمت حضرت صاحب الزمان (ع) برسد و آن بزرگوار، عهده‌دار برآورده شدن حاجت وی شود. عریضه این‌چنین نوشته می‌شود: "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، كَتَبْتُ يَا مَوْلَايَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ مُسْتَغِيثاً وَ شَكَوْتُ مَا نَزَلَ بِي مُسْتَجِيراً بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ بِكَ مِنْ أَمْرٍ قَدْ دَهَمَنِي وَ أَشْغَلَ قَلْبِي وَ أَطَالَ فِكْرِي وَ سَلَبَنِي [بعقر] بَعْضَ لُبِّيَ وَ غَيْرُ خَطِيرٍ نِعْمَةُ اللَّهِ عِنْدِي أَسْلَمَنِي عِنْدَ تَخَيُّلِ وُرُودِهِ الْخَلِيلُ وَ تَبَرَّأَ مِنِّي عِنْدَ تَرَائِي إِقْبَالِهِ إِلَيَّ الْحَمِيمُ وَ عَجَزْتُ عَنْ دِفَاعِهِ حِيلَتِي وَ خَانَنِي فِي تَحَمُّلِهِ صَبْرِي وَ قُوَّتِي فَلَجَأْتُ فِيهِ إِلَيْكَ وَ تَوَكَّلْتُ فِي الْمَسْأَلَةِ لِلَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْكَ فِي دِفَاعِهِ عَنِّي عِلْماً بِمَكَانِكَ مِنَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَلِيِّ التَّدْبِيرِ وَ مَالِكِ الْأُمُورِ وَاثِقاً بِكَ فِي الْمُسَارَعَةِ فِي الشَّفَاعَةِ إِلَيْهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِي أَمْرِي مُتَيَقِّناً لِإِجَابَتِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِيَّاكَ بِإِعْطَائِي سُؤْلِي وَ أَنْتَ يَا مَوْلَايَ جَدِيرٌ بِتَحْقِيقِ ظَنِّي وَ تَصْدِيقِ أَمَلِي فِيكَ فِي أَمْرِ كَذَا وَ كَذَا..." و به جای "کذا" نام حاجت خود را ببرد و در ادامه بنویسد: "فِيمَا لَا طَاقَةَ لِي بِحَمْلِهِ وَ لَا صَبْرَ لِي عَلَيْهِ وَ إِنْ كُنْتُ مُسْتَحِقّاً لَهُ وَ لِأَضْعَافِهِ بِقَبِيحِ أَفْعَالِي وَ تَفْرِيطِي فِي الْوَاجِبَاتِ الَّتِي لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَغِثْنِي يَا مَوْلَايَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ عِنْدَ اللَّهْفِ وَ قَدِّمِ الْمَسْأَلَةِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَ فِي أَمْرِي قَبْلَ حُلُولِ التَّلَفِ وَ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ فَبِكَ بُسِطَتِ النِّعَمُ (النِّعْمَةُ) عَلَيَّ وَ اسْأَلِ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ لِي نَصْراً عَزِيزاً وَ فَتْحاً قَرِيباً فِيهِ بُلُوغُ [بِبُلُوغِ‏] الْآمَالِ وَ خَيْرُ الْمَبَادِئِ وَ خَوَاتِيمُ الْأَعْمَالِ وَ الْأَمْنُ مِنَ الْمَخَاوِفِ كُلِّهَا فِي كُلِّ حَالٍ إِنَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لِمَا يَشَاءُ فَعَّالٌ وَ هُوَ حَسْبِي وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فِي الْمَبْدَأِ وَ الْمَآَلِ"[۵]. آن‌گاه در کنار نهر یا چاه یا برکه‌ای برود و اعتماد به یکی از وکلا و نواب اربعه خاص آن حضرت نماید (بهتر است حسین بن روح باشد) و یکی از آن‌ها را صدا کند و بگوید: "يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ (به جای فلان بن فلان نام نایب خاص آن حضرت گفته شود) سَلَامٌ عَلَيْكَ أَشْهَدُ أَنَّ وَفَاتَكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أَنَّكَ حَيٌّ عِنْدَ اللَّهِ مَرْزُوقٌ وَ قَدْ خَاطَبْتُكَ فِي حَيَاتِكَ الَّتِي لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هَذِهِ رُقْعَتِي وَ حَاجَتِي إِلَى مَوْلَانَا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَسَلِّمْهَا إِلَيْهِ فَأَنْتَ الثِّقَةُ الْأَمِينُ"[۶]. سپس، نوشته را در نهر، چاه یا برکه آب بیاندازد که حاجت او برآورده خواهد شد (ان شاء الله)[۷].

همچنین در این زمینه مرحوم محدث نوری در "نجم الثاقب" عریضه‌ای را خطاب به امام زمان (ع) نقل کرده است[۸]. در کتاب دعای بحار الانوار، عریضه دیگری آمده است که باید حاجت‌مند متن استغاثه به درگاه خداوند متعال[۹] را به همراه عریضه‌ای که خطاب به حضرت امام زمان (ع) است[۱۰]، با بوی خوش معطر سازد و هردو را در داخل گل پاک بگذارد. سپس دو رکعت نماز بخواند و بعد، آن را به درون چاه آب یا نهر جاری بیندازد. بهتر است این کار در شب جمعه انجام گردد. وقتی عریضه را در چاه یا نهر آب انداخت، دعای مخصوصی[۱۱] را بخواند[۱۲]»[۱۳].

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. شیخ عباس قمى، منتهى الآمال؛ سید جعفر میر عظیمى، مسجد مقدّس جمکران، تجلّى‌گاه صاحب الزّمان (ع)، چاپ سوم، ص ۱۳.
  2. محمد باقر مجلسى، تحفة الزائر؛ سبزوارى، مفاتیح النجاة.
  3. شیخ عباس قمى، منتهى الآمال.
  4. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۶۱-۳۶۴.
  5. "به نام خداوند بخشاینده مهربان.ای مولای من! -که درودهای خداوند بر تو باد- می‌نویسم در حالی که استغاثه دارم، بابت آن‌چه بر من نازل شده است، شکایت می‌کنم؛ در حالی که به خداوند نیرومند و بلندمرتبه بزرگوار و سپس به تو پناه می‌برم، بابت امری که مرا در برگرفته است و قلبم را به خود مشغول داشته فکرم را طولانی و بسیار کرده است و هوش و خردم را کاسته و بزرگی نعمت خدا را در نظرم دگرگون ساخته است و هنگام جلوه‌گر شدنش و گمان و فهم وقوعش، دوست، مرا رها کرده است، و زمانی که روی آوردن آن امر به سوی من آشکار شد، خویشاوند از من دوری جست و جان خود را به سلامت برد، و توانایی و قدرت من از رویارویی و پاسخ آن درمانده است و بردباری و نیروی من یارای تحمل آن را ندارد؛ پس در آن به تو پناه آوردم، و برای پاسخ و حل این نیاز خود از خداوند که-مدح او بسیار است-بر خدا و بر تو توکل می‌نمایم، در حالی که علم دارم به مقام تو نزد خداوند که پروردگار عالمیان است و تدبیر امور به دست اوست و مالک امور است.در حالی که اعتماد دارم به تو که برای شفاعت در امر من نزد خداوند -که مدح او بسیار است- سرعت خواهی داشت، در حالی که به اجابت خواست تو توسط خداوند تبارک و تعالی در این‌که خواسته مرا اعطا کند، یقین دارم.و تو ای مولای من!سزاواری که گمان مرا درست و امید مرا به خودت راست گردانی در امر چنین و چنین.... در آن‌چه تحمل حمل آن را ندارم و نمی‌توانم بر آن هیچ صبری نمایم، اگرچه سزاوار و مستحق آن امر (آن مشکل و سختی و گرفتاری و شدت)و حتی چندین برابر آن باشم، آن هم به جهت افعال قبیح و زشتم و تباه ساختن وکوتاهی در واجباتی که برای خداوند نیرومند و بلندمرتبه بزرگوار است؛ پس به فریادم برس ای مولای من!-که درودهای خداوند بر تو باد-این هنگام که به تو پناه بردم، و از خداوند نیرومند و بلندمرتبه و بزرگوار، امر و خواسته مرا بخواه، قبل از هدر رفتن و تباه و ضایع شدن امر، و شاد شدن دشمنان، که نعمت به واسطه تو بر من گسترانیده می‌شود.و از خداوند بلندمرتبه بزرگوار برای من در کارم یاری‌کردنی ارجمند و گرامی، و پیروزی قریب الوقوع بخواه، به‌وسیله برآورده شدن آرزوهایم و نیکو شدن آغاز و آخر اعمالم و ایمنی از همه ترس‌ها در همه احوال.همانا خداوند -که مدح او بسیار است- برای آن‌چه می‌خواهد فعال است و او برای من کافی است و در آغاز و انجام، بهترین کسی است که می‌توان به او اعتماد کرد".
  6. "ای فلان پسر فلان! بر تو شهادت می‌دهم که همانا وفات تو در راه خدا بوده است و همانا تو نزد خدا زنده‌ای و روزی می‌خوری و به تحقیق، با تو در حیاتت که در نزد خداوند نیرومند و بزرگوار بلندمرتبه است، سخن می‌گویم و این نامه من و حاجت من است به مولای ما -که بر او سلام باد- پس آن را تسلیم او کن که تو مورد اعتماد و امینی".
  7. بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۳۴؛ منتهی الآمال، ص ۳۳۴.
  8. نجم الثاقب، ص ۴۲۱.
  9. متن استغاثه، در نجم الثاقب، ص ۴۲۱ آمده است.
  10. متن عریضه به امام زمان (ع) در بحار الانوار، ج ۹۱، ص ۲۸ آمده است.
  11. این دعا در بحار الانوار، ج ۹۱، ص ۲۹ آمده است.
  12. بحار الانوار، ج ۹۱، ص ۲۸ و ۲۹ (به نقل از عریضه‌نویسی، سید صادق سیدنژاد، ص ۳۶.).
  13. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۸۸.