مقدمه

علم ویژه و لدنّی یا علم غیب اهل بیت (ع) یکی از مقاماتی است که معتقدین به آن به غلو متهم شده‌اند، به این بهانه که داراشدن چنین علومی فراتر از بشر عادی است و غلو می‌باشد و ائمه علمای ابراری بودند که علوم آنها از طرق عادی و تحصیل و اجتهاد به دست آمده است و فرق ایشان با دیگر عالمان زمان خود این است که عالم‌تر از آنها بودند و از نظر تقوا در سطح بالاتری قرار داشتند و چه بسا در آینده افراد دیگری تفسیر بهتر یا کامل‌تری از دین ارائه بدهند! پس، از این سطر، معرفت آنها یک معرفت بشری است که احتمال خطا و تکامل در آن وجود دارد. این نظرات از سوی طرفداران نظریه علمای ابرار و بسط تجربه نبوی مطرح شده است[۱]. برای نمونه نویسنده کتاب مکتب در فرایند تکامل در این‌باره می‌گوید:

در سراسر قرآن کریم بر این نکته تأکید شده است که خداوند تنها کسی است که بر غیب آگاه است و پیامبر یک انسان عادی است که فرق او با دیگران آن بود که وحی الهی را از خدا برای رسانیدن به بشر دریافت کرد. اما با وجود این تأکیدات در قرن دوم هجری غلاتی در جامعه شیعه به وجود آمدند که ائمه را موجوداتی فوق بشری و دارای علم غیب و علوم ویژه می‌دانستند که به زبان همه انسان‌ها و حتی حیوانات آشنایی دارند، اما در مقابل، بسیاری از اصحاب ائمه اطهار و شیعیان متقدّم و دانشمندان حوزه قم که در این دوره عالی‌ترین مقام و مرجع علمی جامعه شیعه بودند ائمه را تنها علمای ابراری می‌دانسته‌اند[۲] که وظیفه اصلی آنها تفسیر صحیح قرآن، تبیین حلال و حرام شریعت، تربیت و تزکیه اخلاقی و حفظ دین از بدعت بود. در میان این دو نظریه سرانجام نظریه دوم که نوعی حالت فوق طبیعی و خارق‌العاده به ائمه می‌داد جاذبه بیشتری در جامعه شیعه یافت و مورد قبول بخش بزرگ‌تری از شیعیان قرار گرفت و زمینه را برای پذیرش عقاید غُلات درباره فوق بشری‌بودن امامان آماده کرد[۳].

نویسنده دیگر در این‌باره می‌گوید: «ائمه فاقد علم غیب هستند و معارف دینی را به شیوه اکتسابی از امام قبل به دست آورده‌اند و با رأی و اجتهاد و استنباط، احکام شرعی را تحصیل کرده‌اند»[۴].

مؤلف کتاب شهید جاوید یکی دیگر از افرادی است که نظریه رایج بین شیعیان درباره علم امام را افراطی و غالیانه می‌شمارد و این کتاب در زمان خود معرکه آراء علما شد و بحث‌های فراوانی را به وجود آورد، ایشان درباره احادیث مربوط به علم ویژه اهل بیت (ع) معتقد است: «غلات کذاب تا حدّ زیادی موفق شده‌اند عقیده خود را در قالب حدیث وارد در کتاب‌های حدیثی کنند و آن را به صورت یک جریان فکری وارد جامعه شیعه سازند و این جریان فکری را در مقابلِ جریان فکری اصیل اسلامی پیش ببرند تا جایی که حدیث یک غالی کذّاب وارد در اصول کافی می‌شود و قرن‌ها مبنای اعتقادی و مورد استناد علما قرار میگیرد در حالی‌که آیات قرآن و اخبار معتبر بر خلاف آن دلالت دارد»[۵].

و همچنین برخی از اهل سنت (مخصوصاً وهّابیت) به علم ویژه اهل بیت (ع) ایراد گرفته و آن را از غلوهای شیعیان حساب می‌کنند، برای نمونه عبدالله قصیمی در ضمن ردّ عقاید شیعه می‌گوید: «همه مسلمین می‌دانند که پیامبران در صفت علم غیب و علم به ما کان و ما یکون شراکتی با خداوند ندارند و نصوص زیادی در قرآن و سنت و کلمات علما وجود دارد که علم غیب را فقط مخصوص خداوند می‌داند و این نصوص آن‌قدر زیاد و متواتر است که قابل شمارش نیست، و این مطلب بی‌نیاز از دلیل و شاهد است و باعث تأسف و خجالت است که شیعه گمان می‌کند ائمه علم غیب می‌دانند»[۶].

در این‌باره باید گفت: از جهت بحث امکانی، اعطای علم ویژه از سوی خداوند به بعضی از انسان‌ها ممکن است و هیچ محال عقلی بر آن مترتّب نیست. و از نظر وقوع همچنین چیزی واقع شده و موارد مختلفی از آن در قرآن گزارش شده است، برای نمونه، اخبار غیبی و علوم ویژه حضرت آدم (ع)، حضرت ابراهیم (ع)، حضرت نوح (ع)، حضرت لوط (ع)، حضرت یعقوب (ع)، حضرت یوسف (ع)، حضرت صالح (ع)، حضرت سلیمان (ع)، حضرت موسی (ع)، حضرت مسیح (ع) و پیامبر اسلام (ص) و....

حضرت عیسی (ع) فرمود: ﴿وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ[۷].

و اما درباره علم غیب می‌گوییم: درست است که در آیات مختلف[۸] و روایات متعددی علم غیب مخصوص خداوند معرفی شده است، و همچنین پیامبر بشری عادی و فاقد علم غیب معرفی شده است، اما آیات و روایات بیشتری وجود دارد که براساس آنها علوم ویژه به پیامبران مختلف و ائمه اعطا شده است و مقامات پیامبران و ائمه را بسیار برتر از سطح عادی انسان‌های معمولی معرفی کرده است، پس با استناد به برخی از آیات یا روایات نمی‌توان نتیجه کاملی گرفت بلکه باید همه آیات را در کنار هم بررسی کرد؛ زیرا در آیات هم مانند روایات مطلق و مقید و عام و خاص وجود دارد.[۹]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: امامت، محمد حسن قدردان قراملکی، ص۲۰۱ تا ۲۱۰.
  2. حقایق ایمان، ص۱۵۰ و ۱۵۱؛ مکتب در فرایند تکامل، ص۷۵.
  3. مکتب در فرایند تکامل، ص۳۸، ۵۷، ۷۰، ۴۰، ۶۲، ۶۶، ۸۱، با تلخیص.
  4. محسن کدیور، مجله مدرسه، شماره ۳، اردیبهشت ۱۳۸۵، ص۹۵؛ بازخوانی امامت در پرتو نهضت حسینی، روزنامه شرق، ۱۴ و ۱۵ اسفند ۸۴؛ عبدالکریم سروش، بسط تجربه نبوی، ص۱۳۵ و ۱۴۸ و ۱۵۹.
  5. علم امام، ص۴۲۰.
  6. الصراع بین الاسلام و الوثنیه، ج۱، مقدمه؛ ر. ک؛ علم امام، ص۶۰۰.
  7. «و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  8. ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ «و اوست آن کس که آسمان‌ها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳؛ ﴿قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید؛ من جز بیم‌دهنده و مژده‌آور برای گروهی که ایمان می‌آورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸؛ ﴿وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ «و می‌گویند: چرا نشانه‌ای (دلخواه ما) از سوی پروردگارش برای او فرو فرستاده نشده است؟ بگو که غیب، تنها از آن خداوند است پس چشم به راه دارید که من (نیز) با شما از چشم به راه دارندگانم» سوره یونس، آیه ۲۰؛ ﴿ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «او دانای پنهان و آشکار، پیروز بخشاینده است» سوره سجده، آیه ۶؛ ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ «و کافران گفتند برای ما رستخیز نخواهد آمد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّه‌ای در آسمان‌ها و زمین از (دید) او دور نمی‌ماند و خردتر و کلان‌تر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است» سوره سبأ، آیه ۳؛ ﴿فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ «و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴؛ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «دانای پنهان و آشکار، پیروزمند فرزانه است» سوره تغابن، آیه ۱۸؛ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند» سوره جن، آیه ۲۶.
  9. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص ۲۹۹.