قاعده دعوت در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
قاعده دعوت در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیدعوت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

قاعده دعوت در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید جواد ورعی

حجت الاسلام و المسلمین سید جواد ورعی در کتاب «درسنامه فقه سیاسی» در این‌باره گفته‌ است:

«یکی از رسالت‌هایی که مسلمانان بر عهده دارند، دعوت همگان به توحید و یکتاپرستی است. نخستین پیام رسول خدا به مشرکان این بود که «قُولُوا لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ تُفْلِحُوا»[۱]؛ “بگویید: معبودی جز الله نیست تا رستگار شوید”. رسول خدا، به‌عنوان آخرین پیام‌آور الهی، وظیفه داشت تا همگان را به توحید و اسلام فرابخواند؛ زیرا رستگاری مردم در گرو گرایش به ایمان بود. مسلمانان در صدر اسلام برای حفظ عقیده و ایمان خویش در برابر متجاوزان به حقوق بشر که مانع انتخاب آزاد مردم می‌شدند و اجازه ایمان آوردن مردم به توحید و اسلام را نمی‌دادند و هر کسی را که به پیامبر می‌گروید، آزار و اذیت کرده و با انواع محرومیت‌ها روبه‌رو می‌کردند، مجبور به جنگ و جهاد می‌شدند. از همین‌رو، بسیاری از فقیهان از جهاد ابتدایی به “جهاد دعوت” یاد کرده‌اند، مقصودشان آن است که می‌توان برای دعوت به توحید جهاد کرد. مشرکان در حقیقت نه تنها مؤمنان به اسلام را شکنجه می‌کردند، بلکه مانع ایمان آوردن دیگران به توحید و یکتاپرستی بودند؛ زیرا ایمان آوردن مردم به پیامبر و اسلام به منزلۀ و پایان سیادت و سروری و چپاول مردمان ضعیف و بی‌پناه از سوی آنان بود. مسلمانان به حکم عقل حق داشتند تا همگان را به توحید دعوت کنند و دیگران نیز در پذیرش و عدم پذیرش آن آزاد بودند، کسی حق نداشت مانع این دعوت و مانع پذیرش اسلام توسط مردم شود. جرقه جنگ و جهاد در صدر اسلام از همین جا زده شد، و به مسلمانان اجازه داده شد تا از عقیده و ایمان و موجودیت خویش دفاع کنند. ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۲].

شهید مطهری این پرسش را مطرح کرده که “آیا جنگیدن برای آزادی دعوت جایز است یا نه؟” به این معنا که ما مجاز باشیم پیام دعوت خود را به گوش همگان برسانیم و البته آنان در پذیرش و عدم پذیرش آن آزاد باشند، نه اینکه بخواهیم عقیده خود را بر آنان تحمیل نماییم؟ ایشان با استناد به دو حق عمومی انسانی آن را مجاز دانسته است؛ یکی “توحید” که به نظر ایشان حق عمومی انسانی است و دیگری “آزادی” که آن هم حق عمومی انسانی است. هر یک از این دو حق را بپذیریم می‌توانیم برای آزادی دعوت بجنگیم. ایشان از این جنگ به جهاد برای رفع موانع یاد کرده‌اند[۳]. برخی دیگر نیز برای “جهاد ابتدایی” را به همین معنا تفسیر کرده‌اند تا با “عدم امکان تحمیل عقیده و ایمان” سازگار باشد[۴]، البته با توجه به ابزارهایی که امروزه در اختیار بشر قرار گرفته، به‌گونه‌ای که دعوت به توحید نیازمند حضور در میان مردمان بلاد دیگر و دعوت حضوری نیست، شاید موضوع جهاد به این معنا منتفی شده باشد. امروزه امکان ندارد کسی بتواند مانع دعوت ملل دیگر عالم به توحید و یکتاپرستی شود. در دنیای امروز پیروان همه مکاتب مادی و الهی می‌توانند دیگران را به عقیده و مرام خویش دعوت کنند. پیروان اسلام هم با استفاده از ابزارهای جدید بدون آنکه کسی بتواند مانع دعوت دیگران به توحید شود، می‌توانند دیگران را به اسلام فرا بخوانند.

قرآن کریم برای دعوت دیگران به راه هدایت پروردگار، راهکار معین و مؤثری مقرر کرده است: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[۵]. بدین وسیله سه راهکار “حکمت”، “موعظه نیکو” و “جدال احسن” برای دعوت دیگران به توحید و یکتاپرستی پیش روی ماست. از این آیه می‌توان به این نکته رسید که جهاد راهکار دعوت به توحید شمرده نمی‌شود، بلکه جهاد راهی برای رفع موانع دعوت به توحید از راهکارهایی سه‌گانه پیش‌گفته است؛ هرچند امروزه کسی قادر به ایجاد مانع برای دعوت دیگران به توحید نیست تا نیازمند جهاد به معنای رایج آن باشد، گرچه جهاد در عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برای مقابله با ترفندهای دشمنان اسلام همچنان جریان دارد. تعیین سه راهکار متفاوت نیز بدین خاطر است که مردم از نظر میزان دانش، معرفت، درک و شعور، و ظرفیت یکسان نیستند، از این‌رو، باید اهل منطق و استدلال را با “حکمت و برهان”، مردمان جاهل و غافل را با “موعظه و پند” و اهل مجادله را با “جدال احسن و گفتگو” به توحید فراخواند.

نتیجه آنکه، دعوت به توحید و هدایت الهی قاعده‌ای ثابت و رویکردی همیشگی برای انواع فعالیت‌هاست. در روابط خارجی با ملت‌ها و دولت‌های دیگر، هرچند در چارچوب منافع ملی انجام می‌شود، نمی‌توان از این نکته کلیدی غفلت ورزید. برای گسترش توحید و اسلام باید از همه ابزارهای لازم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و از طریق سه راهکار یاد شده، استفاده کرد. ابزارهای جدید این رویکرد را تسهیل کرده‌اند، به‌گونه‌ای که برای عمل به قاعده دعوت موانع کمتری وجود دارد»[۶]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۰۲.
  2. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  3. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۲۵۰.
  4. حسینی همدانی، انوار درخشان، ج۲، ص۱۹۱؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ج۲، ص۸۱-۸۳؛ مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۷۴.
  5. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  6. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۸۷.