قدامة بن عجلان ازدی
انتصاب قدامه به امارت کسکر
امام علی(ع) قدامة بن عجلان را به سمت کارگزاری کسکر که بیشتر اهالی آن از اهل ذمه بودند، گمارد. قدامة بن عجلان در جنگ صفین با حضرت بوده و بعد از قضیه حکمیت و هنگام ورود حضرت امیر(ع) به کوفه، خبر مرگ خبّاب بن أرت را به آن حضرت داد[۱].[۲]
کسکر کجاست؟
«کَسکَر» قدیمیترین شهر مسیحینشین عراق بوده که در زمان ساسانیان نقش مهمی داشته است و حجّاج بن یوسف شهر واسط را ـ که بین کوفه و بصره، در کنار دجله است ـ در برابر آن ساخت. این شهر در اسناد و کتب مسیحیان به نام کَشکَر از آن یاد شده و این شهر نقش بسزایی در تاریخ کنائس عراق داشته است و دومین مرکز اسقفهای نسطوریه در شهرها بوده که تأسیس کرسی اسقفی آن به قرن سوم میلادی میرسد[۳].
بنابراین، کسکر شهری قدیمی بر ساحل غربی بین کوفه و بصره در عراق کنونی در حدود کوت العماره بوده و واسط بر ساحل شرقی دجله در برابر کسکر ایجاد شد و این دو شهر را با پلی از قایقها به هم مرتبط میکردند. اکنون اثری از این دو شهر نیست[۴].[۵]
نامه حضرت به قدامة بن عجلان
وقتی که قدامه کارگزار کسکر بود، امیرالمؤمنین(ع) در نامهای به وی نوشت: اما بعد، پس آنچه از مال خدا در نزد توست، بفرست؛ زیرا آن از مسلمانان میباشد و بهره تو بیشتر از مردی از مسلمانان که در میان آنها میباشی، نیست و نباید ای فرزند ام قدامه! تصور کنی که مال کسکر برای تو مباح است؛ آنگونه که از پدر و مادرت به ارث برده باشی. در فرستادن مال عجله کن و خودت نیز در آمدن به نزد ما بشتاب! إن شاء الله[۶].
از نامه استنباط میشود که قدامه در صرف بیت المال زیادهروی کرده و بیشتر از حق خود مصرف نموده است و این روش حضرت بود که در موقع خیانت و بیتوجهی یکی از کارگزاران، او را به مرکز حکومت فرا میخواند و در این نامه، حضرت علی(ع) از او میخواهد که در آمدن به مرکز حکومت شتاب کند[۷].
ابن عجلان یا ابن مظعون
در بحارالأنوار و کتاب وقعة صفین[۸] آمده است که حضرت امیر(ع) بعد از ورود به کوفه، قدامة بن مظعون أزدی را به عنوان کارگزار کسکر برگزیده و او را به آن منطقه فرستاده است.
اما این مطلب صحیح نیست؛ زیرا علمای رجال در شرح حال ابن مظعون نگاشتهاند، او از یاران و اصحاب رسول خدا(ص)، جزو سابقین در اسلام است که به حبشه هجرت نموده و بعد در جنگ بدر، أحد و بقیه جنگهای پیامبر شرکت کرده است. او شوهر خواهر عمر بن خطاب بود و از طرف وی والی بحرین بود[۹]. در کتاب فقیه در باب: «کسی که ردّ شهادتش واجب است» خبری آمده که متضمّن این است که قدامة بن مظعون شراب خورده و از طریق اهل سنت نیز نقل شده است که او در زمانی از سوی خلیفه دوم بر بحرین ولایت داشت، شراب آشامید و عمر او را در حالی که مریض بود، حد زد، تا اینکه در سال ۳۶ هجری در ۶۷ سالگی از دنیا رفت[۱۰]. طبری نقل کرده است که قدامة بن مظعون با علی(ع) بیعت نکرد[۱۱].
بنابراین، آنچه در بحارالأنوار به نقل از کتاب وقعه صفین آمده، اشتباه است و به احتمال این اشتباه در هنگام استنساخ کتاب صفین رخ داده که تا حال باقی است و به جای قدامة بن عجلان، قدامة بن مظعون نوشته شده است؛ زیرا حضرت امیر(ع) کسی را که شراب خورده و حدّ بر او جاری شده است، به عنوان کارگزار خود انتخاب نمیکند و در أخبار الطوال مینویسد: که حضرت بعد از ورود به کوفه قدامة بن عجلان أزدی را بر کسکر و اطراف آن گمارد[۱۲].
ابن خیّاط، ابن عجلان را جزو کارگزاران حضرت در بحرین دانسته است[۱۳] که ظاهراً دقیق نیست و اشتباه است[۱۴].
قدامة بن عجلان همراه امام علی(ع)
طبری نوشته است حضرت در بازگشت از صفین، با قبوری مواجه شد که در حدود هفت یا هشت تا بودند. حضرت فرمود: این قبرها از کیست؟ قدامة بن عجلان أزدی گفت: ای امیر المؤمنین! خبّاب بن ارت بعد از خروج شما از کوفه از دنیا رفت و وصیت کرد که او را در پشت شهر کوفه دفن نمایند؛ چون مردگان خود را در خانههای خود دفن میکردند. پس او را در پشت «رَحَر» دفن کردند و بقیه مردم نیز در کنار او دفن شدند. حضرت امام علی(ع) فرمود:
خداوند خبّاب را رحمت کند! پس همانا با رغبت اسلام آورد و با رضایت هجرت کرد و چون مجاهد و جنگجو زندگی کرده و مدتی مریض شد و به وسیله جسمش مورد امتحان قرار گرفت و به درستی که خداوند پاداش کسی را که کار شایسته و نیک انجام دهد، ضایع نمیکند[۱۵].
سپس حضرت آمد تا اینکه در کنار قبرها توقف کرد و فرمود: درود بر شما ای ساکنین سراهای ترسناک و جاهای بیآب و گیاه، از مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان مسلمان. شما، بر ما سابق و پیشرو هستید و ما پیرو شماییم و با مدتی کم به شما ملحق خواهیم شد. خداوندا، ما و آنان را بیامرز و با عفو و بخشش خود، از ما و آنان درگذر!
سپس فرمود: حمد و ستایش خدایی را که زمین را برای زندگان و مردگان قرار داد؛ ستایش خدایی را که آفرینش شما را از زمین قرار داد و بازگشت شما در آن است و از آن شما را بر میانگیزد و بر روی آن شما را محشور میگرداند. خوشا به حال کسی که به فکر معاد و روز بازگشت باشد و برای حساب، عمل کند و به کفاف (به اندازه لازم) قانع و از خدا خشنود باشد![۱۶].
در نهج البلاغه که ابتدای این سخنان را با کمی تفاوت نقل کرده است، بعد از کلمه « لَاحِقُونَ» مینویسد:
اما خانهها(تان) را ساکن شدند و اما زنان (تان را گرفتند و اما داراییها(تان) را پخش کردند. این آگاهی از چیزی است که نزد ماست. پس خبر آنچه نزد شماست، چیست؟! پس از آن، به سوی یارانش نظر افکنده، فرمود: بدانید اگر ایشان را اجازه و فرمان در سخن بود، به شما خبر میدادند که ﴿خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى﴾[۱۷].[۱۸]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ منقری، وقعة صفین، ص۵۳۰؛ واقعة صفین در تاریخ، ص۲۵۰.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص389-390.
- ↑ المنجد (اعلام)، ص۴۳۴.
- ↑ مصاحب، دایرة المعارف فارسی، ج۲، ص۲۲۲۵.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۳۸۹-۳۹۰.
- ↑ «أمَّا بعدُ، فَاحْمِلْ ما قِبَلَك مِن مالِ اللَّهِ، فإنَّه فيءٌ للمُسلمِينَ، لسْتَ بأوفَرَ حَظَّاً فيهِ مِن رَجُلٍ مِنهُم، ولا تَحْسَبنَّ يابن أُمِّ قُدامَةَ أنَّ مالَ كَسْكَرَ مُباحٌ لكَ كَمالٍ وَرِثْتَهُ عَن أَبيكَ وأُمِّكَ، فتَعجَّل حَمْلَهُ، وأعجِل في الإقْبال إلَيْنا، إن شاءَ اللَّهُ»بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۰؛ محمودی، نهج السعاده، ج۵، ص۳۵۰، جدید، ص۳۲۸.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 391-392.
- ↑ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۵۷؛ منقری، وقعة صفین، ص۷؛ واقعه صفین در تاریخ، ص۲۷.
- ↑ ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۵۲، شماره ۲۱۱۹.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۲.
- ↑ تاریخ طبری (۸ جلدی)، ج۳، ص۴۵۲.
- ↑ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۳.
- ↑ ابن خیّاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 391-392.
- ↑ «رَحِمَ اللَّهُ خَبَّاباً فَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ عَاشَ مُجَاهِداً وَ ابْتُلِيَ فِي جِسْمِهِ أَحْوَالًا وَ أَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعَ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا»؛ سید رضی - سخنان حضرت را در وصف خباب با تفاوت اندکی، در حکمت ۴۱ نهج البلاغه ذکر کرده است. نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۴۳، ص۴۷۶ و فیض، ص۱۱۰۸؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۵۵۳.
- ↑ «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِ الْمُقْفِرَةِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ أَنْتُمْ لَنَا سَلَفٌ وَ فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ وَ بِكُمْ عَمَّا قَلِيلٍ لَاحِقُونَ- اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا وَ لَهُمْ وَ تَجَاوَزْ عَنَّا وَ عَنْهُمْ. ثُمَّ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَ اَلْأَرْضَ كِفٰاتاً أَحْيٰاءً وَ أَمْوٰاتاً اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي مِنْهَا خَلَقَنَا وَ فِيهَا يُعِيدُنَا وَ عَلَيْهَا يَحْشُرُنَا طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ اَلْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اَللَّهِ بِذَلِكَ»؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۳۳۴۷ و هشت جلدی، ج۴، ص۴۴؛ وقعة صفین، ص۵۳۰ و در این کتاب به جای کم ضمیر «نا» آمده «خلقنا.. معادنا.. یبعثنا یحشرنا»... همین طور در بحارالأنوار، ج۳۲، ص۵۵۳.
- ↑ «أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ. ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلَامِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ ﴿خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى﴾»؛ نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت ۱۲۵، ص۱۱۴۷، صبحی صالح، حکمت ۱۳۰، ص۴۹۲.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 392-394.