قرض‌الحسنه در معارف و سیره نبوی

مقدمه

  • قرض، در لغت، به معنای عبور کردن و گذشتن است. چیزی از مال هم که به انسان داده می‌شود، به شرط آنکه عین یا مثل آن را برگردانند، قرض نامیده می‌شود[۱]. بریدن با دندان هم از دیگر معنایی است که در کتاب‌های لغت یکی از معانی قرض دانسته شده است و دلیل اینکه به وام قرض می‌گویند، این دلیل است که آن قسمت از مال را از بقیه اموال جدا می‌کنند و به دیگری می‌دهند که عین یا مثل آن را پس از مدتی باز گرداند[۲][۳].

فضیلت قرض دادن‌

نکوهش قرض گرفتن

مهلت دادن به بدهکار تنگدست

نهی از دیرکرد در پرداخت بدهی‌

  • رسول خدا (ص) همان گونه که طلبکار را به صبر تشویق می‌کرد، بدهکار را نیز از دیر کرد در پرداخت بدهی اش نهی می‌فرمودند. ایشان دیرکرد توانگر در پرداخت بدهی اش را ظلم دانسته[۲۵]، می‌فرمودند: "اگر کسی بتواند حق کسی را بپردازد و این کار را نکند، هر روز که دیر کند، گناه باج گیر برایش نوشته می‌شود"[۲۶][۲۷].
  • ایشان، هم فرد بدهکار را از دیر کرد در پرداخت بدهی منع می‌کردند؛ و هم او را از اینکه نیت ادا نکردن قرض را داشته باشد به شدت برحذر می‌داشتند. رسول خدا (ص) درباره انواع قرض فرموده‌اند: "قرضی که صاحبش قصد داشته آن را بپردازد؛ اما اجل به او مهلت نداده است؛ در این صورت، من ولی او هستم و دیگر، قرضی که صاحبش قصد پرداختنش را نداشته است؛ در این صورت، از اعمال نیک فرد بدهکار بر می‌دارند [و به فرد طلبکار می‌دهند] که در آن روز (قیامت) دینار و درهمی نخواهد بود"[۲۸]. ایشان پیوسته مسلمانان را به رعایت جوانمردی در قرض دادن، سفارش و به آنان گوشزد می‌کردند که برترین مؤمنان و محبوب‌ترین بندگان خدا فردی است که در خرید و فروش و پس دادن و پس گرفتن قرض جوانمرد باشد[۲۹]. ‌ ایشان متوفای بدهکار را فردی معرفی می‌کردند که در زنجیر است و چیزی نمی‌تواند او را از این وضعیت نجات دهد؛ مگر پرداخت قرضش[۳۰]. در نظر آن حضرت، حتی شهدا هم از این مسئله، جدا نیستند و با ریختن اولین قطره خونشان، همه گناهانشان بخشیده می‌شود؛ مگر قرضشان[۳۱][۳۲].
  • آن حضرت به مسلمانان بدهکار توصیه می‌کردند که برای خود چیزی باقی بگذارید تا پس از مرگتان بدهی‌تان ادا شود؛ زیرا پس از گناهان کبیره که خداوند از آنها نهی کرده است، بزرگ‌ترین گناه، آن است که انسان بمیرد و قرضی داشته باشد و چیزی برای آن باقی نگذارد[۳۳][۳۴].

شاهد گرفتن در بدهکاری‌ها

نهی از درخواست نابجا‌

  • ایشان مسلمانان را از درخواست بدون احتیاج نهی کرده، می‌فرمودند: «مَنْ فَتَحَ عَلَى نَفْسِهِ بَابَ الْمَسْأَلَةِ فَتَحَ‌ اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ سَبْعِينَ‌ بَاباً مِنَ‌ الْفَقْرِ لَا يَسُدُّ أَدْنَاهَا شَيْ‌ء»[۳۷]؛ هرکه بدون نیاز، مالی را از دیگران قرض کند، خداوند هفتاد در از فقر بر رویش می‌گشاید که در دنیا هیچ چیز نمی‌تواند آن را بپوشاند"[۳۸].

قرض الحسنه در سیره پیامبر اکرم (ص)

  • متأسفانه سیره‌نویسان در شرح سیره رسول اکرم (ص) بیشتر به قرض گرفتن‌های ایشان اشاره کرده‌اند؛ مانند اینکه رسول خدا (ص) بارها از یهودیان مدینه قرض کردند[۳۹] و حتی در زمان وفات ایشان زره‌شان برای قرض گرفتن آرد در گرو مردی یهودی بود [۴۰] و نیز قرض کردن هفتاد زره از صفوان بن امیه جمحی[۴۱] از مطالبی است که در کتاب‌های سیره آمده است[۴۲].
  • در کتاب‌های روایی نیز وضع همین گونه است و شاید در این کتاب‌ها به قرض‌هایی اشاره باشد که پیامبر خدا (ص) از دیگران می‌گرفتند تا در راه خدا به دیگران انفاق کنند؛ روایت زیر، نمونه‌ای از آن موارد است: روزی سائلی نزد رسول اکرم (ص) آمد و از آن حضرت کمک خواست. پیامبر (ص) به حاضران رو کرده، فرمودند: "آیا بین شما کسی هست که به من قرض بدهد؟" پس مردی از انصار برخاست و گفت: "بله، ای رسول خدا (ص)!"؛ پس به او فرمود: "به این مرد، چهار وسق[۴۳] خرما بده!" گفت: "دادم"؛ ‌ پس انصاری دیگری آمد و تقاضای کمک کرد؛ حضرت فرمود: "ان‌شاء‌الله خدا عطا کند!" نفر سومی آمد و تقاضای کمک کرد و حضرت این جمله را تکرار کرد؛ پس، آن مرد گفت: "ان‌شاء‌الله عطا کندت زیاد شد!" پس رسول خدا (ص) خندید و رو به حاضران فرمود: "آیا در بین شما کسی هست که به من قرض بدهد؟"‌ مردی برخاست و گفت: "بله، ای رسول خدا (ص)!"‌ پس حضرت به او فرمود: "چقدر قرض می‌دهی؟" گفت: "هر چه بخواهی"؛ فرمود: "به این مرد هشت وسق خرما بده!" مرد سائل گفت: "من چهار وسق بیشتر احتیاج ندارم"؛ ‌ فرمود: "چهار تا هم اضافه بر آن"[۴۴][۴۵].

سنت پیامبر (ص) در ادای قرض‌

  • از امام صادق (ع) روایت شده است که «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَانَ‌ يَكُونُ‌ عَلَيْهِ‌ الثَّنِيُ‌ فَيُعْطِي‌ الرَّبَاع‌»[۴۶]؛ روش رسول خدا (ص) در ادای قرض این بود که اگر بچه شتری دو ساله قرض می‌گرفت، به جای آن شتری هفت ساله می‌داد (یا اگر دو درهم قرض می‌گرفت، چهار درهم می‌پرداخت)[۴۷].

قرض‌الحسنه

قرض‌الحسنه به وام بی‌بهره می‌گویند. این عمل، روح محبت و تعاون و هم‌بستگی را میان مسلمانان تقویت می‌کند. دادن قرض‌الحسنه باید به صورت آبرومندانه، بدون منت، برای خشنودی خداوند و از روی میل و علاقه باشد. قرآن مجید، مسلمانان را به این امر تشویق می‌کند و می‌فرماید: ﴿...وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا[۴۸].

بر اساس این آیه، قرض دادن به مؤمنان، قرض دادن به خداوند به شمار می‌آید و نوعی معامله با خداوند است. معصومین همواره در این راه پیش‌قدم بودند. رسول خدا (ص) نیز در ترغیب دیگران به این سنّت پسندیده می‌فرماید: «کسی که به برادر مسلمانش قرض بدهد، به اندازه هر درهمی که به او می‌دهد، به بزرگی کوه احد از کوه‌های رضْوی و طور سینا، برای او پاداش‌هایی هست و اگر در مورد گرفتن طلب خود با آن مؤمن مدارا کند، همانند برق خیره‌کننده و درخشان، بدون حساب و بی‌عذاب، از روی پل صراط می‌گذرد».[۴۹].

گاهی ممکن است برادر مسلمان برای برطرف کردن مشکلات زندگی‌اش، از برادرش قرض‌الحسنه بگیرد و مدتی را برای بازپرداخت مشخص کند، ولی به دلیل پیش‌آمدهای غیرمنتظره، توان ادای دَیْن خود را نداشته باشد و حتی وضعیت مالی او بدتر از گذشته شود. در این حال، پیامبر گرامی به مسلمانان سفارش می‌کند: «کسی که به مؤمنی تا مدتی که توان ادای آن را داشته باشد، قرض بدهد، مال او به عنوان زکات است و قرض‌دهنده تا هنگام ادای قرض از درود فرشتگان برخوردار است».[۵۰].

پیامبر اکرم (ص) در سخن دیگری می‌فرماید: «هر کس به اندوهگینی که مالش را از دست داده است، وام دهد و در پس گرفتن آن مراعات کند، عمل را از نو آغاز کرده است (گناهانش پاک شده است) و خداوند به ازای هر درهم، هزار قنطار (صد رطل) از درهم‌های بهشت به او عطا می‌کند».[۵۱].

حضرت در سخنی دیگر چنین می‌فرماید: «کسی که بدهکار تهی‌دستی را مهلت دهد، بر خداست که برای او، هر روز به اندازه آن قرض، صدقه به او پاداش بدهد تا آن هنگام که طلبش را پرداخت کند».[۵۲].

از سوی دیگر، معصومان در روایات متعددی به آنان که توان مالی برای قرض دادن به نیازمندان دارند، ولی از زیر بار این مسئولیت شانه خالی می‌کنند، هشدارهای سختی داده‌اند. پیامبر اسلام می‌فرماید: «کسی که برادر مؤمنش بر اثر ناداری به او شکایت کند و او به آن برادر دینی قرض الحسنه ندهد، خداوند، بهشت را بر او حرام می‌گرداند».[۵۳].

ائمه معصومین (ع) در زندگی خود، هم قرض می‌دادند و هم قرض بدهکاران را ادا می‌کردند و هم راهنمایی‌هایی در این راستا برای گشایش مشکلات مالی مردم داشتند. گفته‌اند اسامة بن زید که از یاران رسول خدا (ص) بود، بیمار و بستری شد و چون بسیار بدهکار بود، اظهار ناراحتی می‌کرد. امام حسین (ع) به عیادت او رفت و پس از احوال‌پرسی فرمود: ای برادرم! برای چه غمگینی؟ اسامه گفت: به سبب قرض‌هایی که مجموع آنها به شصت هزار درهم می‌رسد. امام حسین (ع) فرمود: ناراحت نباش. قرض‌هایت را می‌پردازم. اسامه دوباره گفت: می‌ترسم پیش از ادای قرض بمیرم. امام فرمود: نترس پیش از مرگت حتماً آن را پرداخت می‌کنم. امام به وعده خود وفا کرد و پیش از مرگ او قرض‌هایش را پرداخت[۵۴].

همچنین در گفتار تابناک رسول الله (ص) آمده است که به دیگران سفارش می‌کرد تا زمانی که نیاز مالی شدید پیدا نکرده‌اند، سراغ قرض گرفتن نروند. ایشان می‌فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ الدَّيْنَ فَإِنَّهُ شَيْنُ الدِّينِ‌»؛ «از قرض گرفتن بپرهیزید؛ زیرا مایه رسوایی دین است»[۵۵]. افزون بر آن، سفارش می‌کرد در اولین زمان ممکن قرض خود را بازپرداخت کنند: «کسی که در مورد ادای حق کسی امروز و فردا کند، با اینکه توانایی آن را دارد، هر روز گناه یک دهم بگیر (رباخوار) بر گردن او خواهد بود».[۵۶].

در حقیقت، قرض گرفتن نوعی امانت گرفتن است و باید در پرداخت آن کوشید و به موقع به صاحبش برگرداند. نقل شده است که در عصر رسول خدا (ص)، یکی از مسلمانان که به اندازه دو دینار بدهکار بود، از دنیا رفت. این خبر به حضرت رسید. آن حضرت از نماز خواندن بر جنازه او خودداری کرد. امام صادق (ع) در این باره فرمود: «پیامبر این کار را کرد تا مسلمانان به ادای بدهکاری خود اهمیت بدهند و در موضوع دَیْن سهل‌انگاری نکنند»[۵۷].[۵۸].

قرض دادن

هنگام نیازمندی مالی برادران دینی و تقاضا کردن قرض، باید به کمک آنها شتافت. خداوند وعده فرموده است که مال و دارایی قرض دهنده را چندین برابر کند و برکت بخشد. متأسفانه افرادی با وجود برخورداری از توانایی مالی، از دادن قرض به دیگران طفره می‌روند. باید دانست قرض دادن، توفیقی الهی است. کسانی که دشواری تقاضا را برخود هموار می‌کنند و به آدمی روی می‌آورند، در حقیقت، در توفیق را به روی او می‌گشایند و وی را در معرض امتحان الهی قرار می‌دهند. در این حال، انسان باید جوان مردی کند و با قرض دادن بخشی از سرمایه خود، کار برادر مسلمانش را سامان بخشد تا بنا بر وعده الهی، برکت در مال برایش فراهم آید. البته در بازپس گرفتن قرض هم باید مراعات کرد و چنانچه امکان دارد، تا فراهم آمدن امکان بازپرداخت، به قرض گیرنده مهلت دهد. پیامبر اکرم (ص)، پی آمد قرض ندادن توانگر را چنین ترسیم کرده است: «مَنِ احْتَاجَ إِلَيْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فِي قَرْضٍ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَلَمْ يَفْعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رِيحَ الْجَنَّةِ»[۵۹]. کسی که برادر مسلمانش در قرضی به او نیاز پیدا کند و او در حال توانایی، چنین نکند، خداوند، بوی بهشت را بر او حرام گرداند.[۶۰]

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج ۷، ص ۲۱۷؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۶۶۶ و علی اکبر قریشی، قاموس قرآن، ج ۵، ص ص ۳۰۶ - ۳۰۷.
  2. لسان العرب، ج۷، ص۲۱۶-۲۱۷ و مفردات الفاظ القرآن، ص ۶۶۶.
  3. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۳.
  4. الطبرانی، المعجم الصغیر، ج ۱، ص ۱۴۳ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۸۴ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۱۰.
  5. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۳۹۵ و کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۱۱.
  6. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۳.
  7. شهید ثانی، مسکن الفؤاد، ص ۱۱۴؛ الطبرانی، مسند الشامیین، ج ۳، ص ۳۳۹ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۷۸
  8. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۳۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵ و شیخ صدوق، امالی، ص ۴۳۰.
  9. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۴.
  10. ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۲۵۶؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۲۷؛ ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۹۷ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۵۱.
  11. «اللَّهُمَ‌ إِنِّي‌ أَعُوذُ بِكَ‌ مِنْ‌ غَلَبَةِ الدَّيْنِ‌ وَ مِنْ بَوَارِ الْأَيِّمِ وَ مِنَ الْجُوعِ فَإِنَّهُ بِئْسَ الضَّجِيع‌»؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۵ و شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۲۱۵.
  12. «اللَّهُمَ‌ إِنِّي‌ أَعُوذُ بِكَ‌ مِنَ‌ الْهَمِ‌ وَ الْحَزَنِ‌ وَ الْعَجْزِ وَ الْكَسَلِ‌ وَ الْبُخْلِ‌ وَ الْجُبْنِ‌ وَ ضَلَعِ‌ الدَّيْنِ‌ وَ غَلَبَةِ الرِّجَالِ‌ و...»؛ کنزالعمال، ج ۲، ص ۲۶۳؛ مصباح المتهجد، ص ۲۰۵ و من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۵.
  13. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۴.
  14. شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۴۴؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۲۸ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۳۱۷.
  15. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۴.
  16. کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۹ و وسائل الشیعه، ص ۳۶۶.
  17. کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۲۰.
  18. الکافی، ج ۸، ص ۹ و ابن حنبل، مسند، ج۲، ص۳۵۹.
  19. حسن بن أبی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۳۹۰ - ۳۹۱ و ثواب الاعمال، ص ۱۳۸.
  20. هر قنطار با صد رطل و هر رطل با ۲۵۶۴ گرم برابر است.
  21. ثواب الاعمال، ص ۲۸۹ و وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۳۴۳.
  22. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۵.
  23. عبد العظیم بن عبد القوی المنذری، الترغیب و الترهیب، ج۲، ص۴۶.
  24. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۵.
  25. عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۷۲؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۶۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۰؛ امام مالک، کتاب الموطأ، ج ۲، ص ۶۷۴.
  26. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۶ - ۱۷؛ اعلام الدین، ص ۴۲۱ و امالی صدوق، ص ۴۳۲.
  27. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۵-۵۵۶.
  28. کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۳۱ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۶۱.
  29. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۹۶؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج ۷، ص ۱۸؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۷؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۹۴ و کنز العمال، ج ۱، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.
  30. الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۹۱ و کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۲۲.
  31. ابن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۲۲۰ و مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۶، ص ۳۸.
  32. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۶.
  33. ابن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۳۹۲؛ ابن اشعث سجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۱۱۲ و کنزالعمال، ج ۶، ص۲۳۲.
  34. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۶.
  35. حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۳۸ - ۳۹ و وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۲۶-۱۲۷.
  36. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۷.
  37. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۳۶ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص۷۵.
  38. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۷.
  39. قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۱۸۷.
  40. بیهقی، السنن الکبری، ج ۶، ص ۳۶؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۵، ص ۹۹ و تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۲۹۸.
  41. الکافی، ج۵، ص۲۴۰ و من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۲.
  42. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۷.
  43. هر وسق، با شصت پیمانه برابر است.
  44. قرب الاسناد، ص ۴۴ و وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۴۳۵.
  45. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۷-۵۵۸.
  46. الکافی، ج ۵، ص ۲۵۴.
  47. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۸.
  48. «...و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید» سوره مزمل، آیه ۲۰.
  49. «مَنْ أَقْرَضَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ كَانَ لَهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ أَقْرَضَهُ وَزْنَ جَبَلِ أُحُدٍ- مِنْ جِبَالِ رَضْوَى وَ طُورِ سَيْنَاءَ حَسَنَاتٌ وَ إِنْ رَفَقَ بِهِ فِي طَلَبِهِ تَعَدَّى بِهِ عَلَى الصِّرَاطِ كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ اللَّامِعِ بِغَيْرِ حِسَابٍ وَ لَا عَذَابٍ»؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۸۸.
  50. «مَنْ أَقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً يَنْتَظِرُ بِهِ مَيْسُورَهُ كَانَ مَالُهُ فِي زَكَاةٍ وَ كَانَ هُوَ فِي صَلَاةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ حَتَّى يُؤَدِّيَهُ»؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۸۷.
  51. «مَنْ أَقْرَضَ مَلْهُوفاً فَأَحْسَنَ طَلِبَتَهُ اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ أَلْفَ قِنْطَارٍ مِنَ الْجَنَّةِ»؛ میزان الحکمه، ج۱۰، ص۴۸۷۴.
  52. «مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ صَدَقَةٌ بِمِثْلِ مَا لَهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَسْتَوْفِيَ حَقَّهُ»؛ بحارالانوار، ج۱۰، ص۱۵۱.
  53. «مَنْ شَكَا إِلَيْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَلَمْ يُقْرِضْهُ حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۸۸.
  54. بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۸۹.
  55. وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۷۷.
  56. «مَنْ يَمْطُلْ عَلَى ذِي حَقٍّ حَقَّهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى أَدَاءِ حَقِّهِ فَعَلَيْهِ كُلَّ يَوْمٍ خَطِيئَةُ عَشَّارٍ»؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۴۶.
  57. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۴۲ و ۱۴۳.
  58. اسحاقی، سید حسین، رسول مهربانی ص ۱۱۳.
  59. میزان الحکمه، ج۱۰، ص۴۸۷۴.
  60. حسینی‌نیا، اقبال، زمزم هدایت، ص ۵۸.