فقر
معناشناسی
فقر در لغت، بهمعنای شکسته استخوان پشت و به مفهوم حاجت و نیاز است. فقیر شخص نیازمند است. احتیاج را از آنرو فقر گفتهاند که به منزله شسته شدن فقار ظهر (ستون فقرات) است. فقر، بهمعنای ناداری، تهیدستی و تنگدستی نیز آمده است.
واژه فقر از مفاهیمی است که معانی مختلف دارد. گرچه فقر اقتصادی امری مذموم و نکوهیده است، اما فقر در مفاهیمی میتواند ارزش تلقی شود[۱].
انواع فقر در نهج البلاغه
میدان معنایی فقر در نهج البلاغه به دو مفهوم مذموم و غیر مذموم تقسیم میشود. فقر مذموم فقری است که امام(ع) با آن به مبارزه برخاست و با برنامهریزی در دوران حکومتش برای رفع آن کوشید. مصادیق فقر مذموم عبارتاند:
- فقر اقتصادی: محرومیت از امکانات ضروری، غذا و خوراک. در این حالت طاقت و توان انسان از دست میرود، سلامتش بهمخاطره میافتد و در مرز زندگی و مرگ در تکاپوست. در فقر اقتصادیانسان در چشمها خوار میشود. فقر، بر خلاف تصور برخی، هرگز محصول مشیت و قضا و قدر الهی نیست. قرآن کریم نیز فقر اقتصادی را در مواردی چند مطرح کرده و از آن بهعنوان پدیدهای شوم یاد میکند. امام علی(ع) میفرماید: بارخدایا! با توانگری، آبرویم را پاس دار و با فقر و تنگدستی، فر و شکوهم را ناچیز مدار[۲]. همچنین فقر را مرگ بزرگ میداند[۳]. امام علی(ع) فقر اقتصادی را ابزار خواری نفس میداند.
- فقر روحی و معنوی: انسان آمیزهای از جسم و روح است و اگر از نظر روحی تقویت نشود، دچار فقر معنوی خواهد شد، که همان فقر نفس، قلب و روان است. فقر نفس عبارت است از حرص و آزی که نفس دارد. امام علی(ع) فقر نفس را بدترین فقر میداند.
- فقر فرهنگی (علمی): بروز فقر اقتصادی در جامعه در نهایت به فقر فرهنگی میانجامد. اینگونه فقر آثار درازمدتی در زندگی انسانها برجای میگذارد که مدتها پس از فقر باقی میماند و در جامعه حیات پیدا میکند و رهایی از آن بسیار مشکل است. تعصبها، خودپسندیها، لجاجتورزیها، پایبندی به سنتها و روشهای نابخردانه نیکاکان از این فقر ناشی میشود. امام علی(ع) فقر فرهنگی را درد بیدرمان و بیماری علاجناپذیر برمیشمرد. همچنین بدترین مصداق فقر را نادانی میداند. در نهج البلاغه نیز میفرماید: هیچ بینوایی چون جهل [نیست][۴].
حقیقت فقر
ثروت و فقر حقیقی در تعالیم دین، در معاد و جهان آخرت معنا مییابد. از اینرو از منظر امام علی(ع) دارایی و ناداری پس از عرضه شدن اعمال بر خداوند آشکار میشود.
- فقر غیر مذموم: فقر در مفهوم دیگر امری غیر مذموم است. در تعالیم دین به این معنای فقر نیز توجه شده است:
- فقر در معنای سادگی: گاهی مراد از فقر، یک نوع سادگی در زندگی و مبارزه با تجملپرستی، همراه با آزادگی و بیداری است. فقر اولیای الهی به این معناست. آنها با انتخاب این شیوه، در حقیقت مبارزهای بیامان با زراندوزی، فخرفروشی، خودبزرگبینی و تجملگرایی را در پیش میگیرند؛ همان مضمونی از فقر که پیامبر اکرم آنرا فخر خود میپنداشتند[۵].
علل فقر اقتصادی از دیدگاه امام علی(ع)
امام علی(ع) در بیان عوامل فقر به جوانب مختلف این موضوع میپردازد.
حکمت الهی (آزمایش): حضرت علی(ع) گاه فقر اقتصادی را نوعی امتحان الهی برمیشمرند: بسا احسان پیاپی خدا، گناهکار را گرفتار کند و پردهپوشی خدا او را مغرور سازد و با ستایش مردم فریب خورد و خداوند هیچ کس را همانند مهلت دادن مورد آزمایش قرار نداد[۶].
ویژگیهای افراد: برخی از ویژگیها عبارتاند از:
- سستی و تنبلی و بیکاری: یکی از مهمترین حلقههای پیوند میان دنیا و آخرت، اصل تناسب تلاش و پاداش است. این اصل در دنیا نیز نقش اساسی دارد. انسانها سست و تنبل و بیکار درِ نعمتها را به روی خود میبندند و بهتدریج به فقر مبتلا میشوند. افزایش بیکاری و کاهش در پوشش نیازهای اساسی هر یک بهطور مستقیم در میزان فقر تأثیر دارند. امام علی(ع) میفرماید: هر کس تن به سستی دهد حقوق را پایمال کند[۷].
- اندیشههای نادرست: در بررسی علل عقبماندگی مسلمانان گفته میشود که شاید رسوخ باورهای نادرست در جامعه، مسلمانان را دچار انحطاط کرده باشد. همه چیز را در آخرت خلاصه کردن و تحقیر زندگی دنیا از جمله این باورهاست. امام علی(ع) گرچه در سخنان خود به حقیقت دنیا اشاره داشته و مردمان را به پرهیز از دنیاطلبی دعوت کرده است، اما حقیقت دنیا را در تعارض با آخرت نمیداند؛ چنانکه به یکی از مردمان که گوشه عزلت گزیده بود و به کار دنیا نمیپرداخت، فرمود: ای دشمن جان خویش! شیطان سرگردانت کرده است! آیا به زن و فرزندانت رحم نمیکنی؟ گمان میکنی که خداوند نعمتها را بر تو حلال کرده و از اینکه از آنها استفاده میکنی ناخشنود میشود[۸].
- کوتاهی ثروتمندان در انجام وظیفه خود: تمام عوامل پدید آمدن و گسترش فقر را نمیتوان به فقیران نسبت داد. به کار بردن روشهای نادرست به وسیله اغنیا نیز موجب پیدایی فقر میشود.
- انباشته شدن ثروت نزد توانگران و ثروتمندان: امام علی(ع) میفرماید: همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایهداران قرار داده است، پس فقیری گرسنه نمیماند جز به کامیابی توانگران و خداوند از آنان درباره گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید[۹].
- بخل: بخل آن است که شخص بخیل نتواند دیگری را به حالت نعمت و ثروت مادی و معنوی ببیند، چه رسد به آنکه خود احسان و انفاق کند. این افراد با به کار نگرفتن سرمایه خود نهتنها خویش را از دستیابی به سود محروم میکنند، بلکه با بیحرکت شدن چرخه سرمایهگذاری و در نتیجه ظهور بیکاری، فقر را برای جامعه به ارمغان میآورند، از سوی دیگر از جهت مصرف، بخل، توانمندان را وادار میکند تا نیاز حاجتمندان را برطرف نکنند و از مسئولیت خود سرباز زنند. امام میفرماید: بخل ورزیدن کانون تمام عیبها و مهاری است که انسان را بهسوی هر بندی میکشاند.[۱۰].
- احتکار و گرانفروشی بازرگانان: این عمل اغلب بهمنظور کسب سود بیشتر در اوضاع نابسامان اقتصادی صورت میگیرد. مالکیت در اسلام بهمعنای اختیار تام و کامل نیست و انسانها نمیتوانند هرگونه که بخواهند و بیهیچ مسئولیتی در اموال تصرف کنند. امام(ع) میفرماید: در میان بازرگانان کسانی هستند که تنگنظر و بدمعامله و بخیل و احتکار کنندهاند که تنها با زورگیی به سود خود میاندیشند و کالا را به هر قیمتی که میخواهند میفروشند... پس، از احتکار جلوگیری کن[۱۱].
- ربا: سرمایهدار با بهکارگیری سرمایه بدون کار و استفاده از بهره پول، ثروتها میاندوزد و گروه زیادی را تهیدست میسازد. اموال مانند خون باید در یک سیستم و نظام متعادل و متوازن اقتصادی در تمام اندام اجتماع جریان یاد و در هر جا نیاز انسانها را برآورده سازد. اما در نظام ربوی در عضوی از اندام اجتماع متراکم میشود و دیگر اعضای دچار کمخونی یا بیخونی میشوند. بنابراین فساد اموال که علت تحریم ربا شمرده شده است ناظر به اموال جامعه و مردمی است که روابط ربوی میان ایشان حاکم باشد. قرآن کریم میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقی مانده است واگذارید[۱۲]. امام علی(ع) نیز میفرماید: لعنت کرد پیامبر ربا را و خورنده آن و دهنده آن را و فروشنده و خریدار و نویسنده آن را[۱۳].
- مدیریت غیر متخصص (ناواردان و کمفهمان): امام رضا(ع) نابسامانی، بیعدالتی، تبعیض و فقر را به عللی نسبت میدهد که از آن جمله به کار گماردن جاهلان و ناآگاهان و غیر متخصصان است. امام علی(ع) نیز بدی تدبیر را علت فقر میپندارند.
- مدیریت خائن: در امور کارگزارانت نیکو بنگر و آنان را پس از آزمایش به کار گمار[۱۴].
- انحصار منابع در دست طبقه خاصی از مردم: ظلم و حاکمان برای برتری دادن گروهی خاص بر توده مردم سبب تمرکز امکانات جامعه در نقطهای خاص و فقیر شدن دیگران خواهد شد. این گروه که معمولاً از نزدیکان حاکمان ستمکارند با جمعآوری اموال از قرار گرفتن فقیران در چرخه گردش درآمد جلوگیری میکنند. امام میفرماید: از این اندوهناکم که بیخردان و تباهکاران این امت امور آنان را بهدست گیرند و مال خدا را بین خود دست به دست بگردانند و بندگان او را محروم و برده خود کنند[۱۵].
- نظام مالیاتی ناکارآمد: اگر مالیاتها پرداخت و جمعآوری شوند، اما دولت در تخصیص بهینه آن برای آبادانی کوتاهی کند، فقر در جامعه نفوذ میکند. امام علی(ع) نیز میفرماید: حاکمی که مالیات بگیرد اما به آبادانی نپردازد، کشور را نابود و مردم آن را هلاک میکند[۱۶][۱۷].
آثار فقر
- پدیده فقر آثاری را از خود برجای میگذارد: ضربه به کرامت انسانی و ریخته شدن آبروی انسان: کیان وجودی انسان گاهی به خاطر طلب درهم میشکند. خواستن، دلیل بر احتجاج است و نشانه فقر و نداری. گاهی یک آبرو در گروه درخواست قرار دارد و با گشودن دست نیاز، آن آبرو بر باد میرود. امام علی(ع) میفرماید: آبروی تو آبی است بسته و با سؤال و درخواست، قطرهقطره میریزد. بنگر که قطرات آبرو را پیش چه کسی میریزی[۱۸].
- نقصان در دین: گاهی تنگدستی و فقر زمینهای برای پیدایش برخی شبهات عقیدتی در ذهن میشود، چنانکه امام میفرماید: فقر، مایه نقصان دین است[۱۹].
- پریشانی فکر: روانشناسان در نتیجه پژوهشهای خود، دریافتهاند که فقر و[نابسامانی و عدم تأمین اجتماعی طبقات پایین جامعه میتواند در ایجاد بیماریهای روانی مؤثر باشد. علی(ع) میفرماید: همانا فقر و تهیدستی موجب تحیر و پریشانی عقل میشود[۲۰].
- انزوا: کسی که فقیر است از طرفی باید شبانهروز بهدنبال پیداکردن لقمهنانی برای سد جوع خود و خانوادهاش باشد و از طرفی به علت خرد شدن شخصیتش نمیتواند حضوری فعال در جامعه داشته باشد. امام(ع) میفرماید: ثروتمندی در غربت، مانند در وطن بودن است و تهیدستی در وطن، غربت است[۲۱].
- ناتوانی در ارائه فکر و اندیشه: چون جامعه شخص فقیر را پست و حقیر میشمارد، هنگامی که بخواهد از خود دفاع کند، زبانش را یارای دفاع از خود نیست و در نتیجه از بیان حق خود باز میماند. علی(ع) میفرماید: فقر و نداری، انسان زیرک را در بیان دلیلش لال میکند[۲۲][۲۳].
راهکارهای مبارزه با فقر
از مسائل فکری و عقیدتی نادرستی که زمینه درونی فقر و محرومیت را میسازد و رویارویی با آن را غلط و ناممکن جلوه میدهد، نسبت دادن فقر به عوامل طبیعی و کمبود موارد زمین و سلب مسئولیت از انسانها و سیستم نظام اجتماعی است. در این نوع اندیشهها مبارزه با فقر غیرممکن و بیرون از حوزه اختیار و قدرت انسان معرفی میشود و این اشتباه بزرگ بدآموزی زیانبار از عوامل فکری و فرهنگی پایداری فقر در جامعه است[۲۴].
راهکارهای شخصی
- صدقه: امام علی(ع) میفرماید: هرگاه تهیدست شدید، با صدقه دادن با خدا تجارت کنید[۲۵].
- قناعت: هیچ گنجی بینیازکنندهتر از قناعت و برای فقرزدایی و از بین بردن تنگدستی، هیچ مالی بهتر از رضایت دادن به روزی نیست[۲۶].
- صله رحم: صله رحم، عاملی برای رشد و افزایش مال است؛ افزایش، چه از نظر ارزیابی ذهنی و چه از نظر عینی در خارج از ذهن. امام(ع) میفرماید: صله رحم مایه فزونی مال است[۲۷].
- تنظیم خانواده:خانواده نقش مؤثری در تنظیم ساختار نیازهای فردی دارد. هر چه تعداد اعضا بیشتر باشد، نیازهای مادی بیشتر است و برای برطرف کردن آنها باید بیشتر تلاش کرد. از سویی هر انسانی توان محدودی برای کار و تلاش دارد. بنابراین پرشمار بودن خانواده باعث عدم موفقیت در مبارزه با فقر است. امام علی(ع) میفرماید: آن را که نانخور کم است یکی از دو توانگری برایش فراهم است[۲۸].
- کار: در نگاه دین، شانس و اقبال، ایام هفته، سال و ستارگان هیچگونه دخالتی در سرنوشت انسان ندارند و فقر یا ثروت را برای فردی رقم نمیزنند. در بینش دین، سرنوشت هر فرد و جامعهای تغییرپذیر و وابسته به اقدامی است که وی انجام میدهد. از دیدگاه امام علی(ع)، فرد و جامعهای که راحتطلبی و سستی و کمکاری آنها را از رشد و پیشرفت بازداشته است، پیشینه درخشان نمیتواند آنها را از انواع امکانات بهرهمند سازد و در کانال رشد و توسعه قرار دهد و سرعت بخشد. هر قدر ملتی در وادی کار و تلاش کوشاتر باشد، درصد دستیابی به کمالهای مطلوب در آن بیشتر است. از اینروست که اسلام توصیه میکند انسانها فرصت را غنیمت شمارند و از کار و تلاش غفلت نورزند[۲۹].
راهکارهای اجتماعی
- پرداخت وام (قرض): پرداخت وام به نیازمندان نوعی جهاد مالی است که میتواند بهصورت اهرمی برای تحقق جامعل مطلوب اسلامی درآید. قرض دادن وظیفهای است بر دوش ثروتمندان جامعه و صاحبان اندوختههای مالی در راستای حفظ نوع انسانی از فشار و برخورداری از جامعه سالم. امام علی(ع) وامدهی در زمان برخورداری از امکانات را بهمثابه غنیمتی برمیشمرد برای روز نیاز[۳۰].
- خمس و زکات: تشریع خمس و زکات، قانون مقدسی برای تعدیل زندگی طبقات مختلف است. برنامه زکات که در اسلام پیشبینی شده، یک برنامه مالیاتی برای تأمین مخارج فعالیتها و مدیریت دولت نیست، بلکه روشی است برای ایجاد توازن درآمد جامعه تا جایی که برای همه افراد رفاه نسبی تأمین شود. شهید صدر در کتاب اقتصادنا معتقد است برای آنکه پرداخت زکات شکل زنندهای پیدا نکند و آبروی کسانی را نریزد و فقیر را از کار بازندارد، میتوان زکات و خمس را به شکل بیمههای اجتماعی درآورد. به این ترتیب پرداخت آبرومندانه میشود و ضررهای بخشش رایگان به بار نخواهد آمد. قرآن کریم میفرماید: و بدانید هرگونه غنیمتی بهدست آورید از هر چه باشد یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان و یتیمان و تنگدستان و در راه ماندگان است...[۳۱].
کارهایی که دولت باید انجام دهد: امام علی(ع) نقش دولت را در فقرستیزی برتر از اغنیا و نیز فقیران میداند»[۳۲].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۶۲۱.
- ↑ «اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِيَ بِالْإِقْتَارِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶
- ↑ نک: حکمت ۱۵۴
- ↑ «وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۵۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۶۲۱ ـ ۶۲۲.
- ↑ «كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ؛ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۶۰
- ↑ «مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۹
- ↑ «يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ، لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ، أَمَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ؟ أَتَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا؟ أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۸
- ↑ «الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ، وَ هُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوء»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۷۸
- ↑ «أَنَّ فِي کَثِير مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَاحْتِکَاراً لِلْمَنَافِعِ وَتَحَکُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ، وَذَلِکَ بَابُ مَضَرَّة لِلْعَامَّةِ، وَعَيْبٌ عَلَى الْوُلاَةِ؛ فَامْنَعْ مِنَ الاِحْتِکَارِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۲۷۸.
- ↑ «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الرِّبا و آکلَهُ وَ بایعَهُ وَ مُشْتَرِیهُ وَ کاتِبَهُ وَ شاهِدَیهِ»؛ وسايل الشيعه- جلد ۱۲- صفحه ۴۳۰
- ↑ نهج البلاغه، نامههای ۵۳ تا ۷۲
- ↑ «وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ [هَذِهِ الْأُمَّةَ] أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا، فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا»؛ نهج البلاغه، نامه ۶۲
- ↑ «وَمَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَة أَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَأَهْلَكَ الْعِبَادَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۶۲۳ ـ ۶۲۵.
- ↑ «مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ، يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ؛ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۴۶
- ↑ «فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۹
- ↑ «مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۹
- ↑ «الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ، وَ الْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۵۶
- ↑ «وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۶۲۵ ـ ۶۲۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۶۲۶.
- ↑ «إِذَا أَمْلَقْتُمْ، فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۵۸
- ↑ «وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ، وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ، وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۷۱
- ↑ «وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰
- ↑ «قِلَّةُ الْعِيَالِ، أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۶۲۶ ـ ۶۲۷.
- ↑ «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فِي حَالِ غِنَاكَ لِيَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَكَ فِي يَوْمِ عُسْرَتِكَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾؛سوره انفال، آیه ۴۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۶۲۷.