مرجعیت دینی به عنوان یکی از شئون امامت به چه معناست؟ (پرسش)
مرجعیت دینی به عنوان یکی از شئون امامت به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل اصلی | شأن امام - مرجعیت دینی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
مرجعیت دینی به عنوان یکی از شئون امامت به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین سید اصغر ناظمزاده در کتاب «تجلی امامت» در اینباره گفته است:
«یکی از شؤون پیغمبر، ابلاغ وحی بود، مردم متن اسلام را از پیغمبر میپرسیدند، آنچه در قرآن نبود از پیغمبر سؤال میکردند، اما مسأله این است که آیا همه احکام و دستورات و معارف اسلامی همان است که در قرآن آمده و پیغمبر به مردم گفته است؟ یا نه، پیغمبر آنچه گفته مقداری از دستورات اسلام بوده و زمان، اجازه نداده همه احکام را به عموم مردم برساند؟ قهراً چنین بوده است، و لذا پیامبر خدا (ص) تمام آنچه را که زمان، اجازه گفتن آنها را نداد به علی (ع) که وصی او بود، آموخت و او را به عنوان یک عالم ممتاز و سرآمد همه صحابه که حتی در گفته و عمل، خطا و اشتباه ندارد به مردم معرفی کرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ...»؛
«مردم! هر کس را من مولای او هستم علی مولای اوست. هر چه را که درباره اسلام میخواهید از من بپرسید بعد از من از علی سؤال کنید»؛ لذا لحظه آخر عمر مبارکش سر بر گوش علی گذاشت و هزار باب علم به او آموخت که از هر بابش هزار باب دیگر علم گشوده شد. بر همین اساس بود که علی (ع) تا آخرین لحظه عمر میفرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»، «تا من هستم از من احکام خدا را سؤال کنید».
در حقیقت امام پس از پیامبر، یک کارشناس و اسلام شناس کامل، از جانب خداست، البته به او وحی نمیشود. و پس از او هم امامان دیگر تا امام زمان (ع) جانشین پیامبر (ص) میباشند، نه این که کارشناسی امام معصوم مثل یک مجتهد و یا بهتر از مجتهد باشد بلکه به معنای این که او تمام علوم اسلام را از پیغمبر گرفته است و بدون هیچ خطا و اشتباهی به مردم ابلاغ کرده است و این مقام از هر امامی به امام بعد منتقل شده است. شیعه برای امام علی (ع) و یازده فرزندش چنین مقامی را قائل است، ولی اهل تسنن برای هیچ کس قائل نیستند بلکه آنها هزاران اشتباه و خطا برای ابوبکر و عمر و عثمان در کتابهای خودشان نقل کردهاند؛ مثلاً آوردهاند که ابوبکر با صراحت گفت: «إِنَّ لِي شَيْطَاناً يَعْتَرِينِي»؛ «گاهی شیطانی بر من مسلط میشود و من اشتباهاتی میکنم». هشام بن عروه از پدرش نقل کرده که ابوبکر بالای منبر گفت: «أَقِيلوُنِى فَلَسْتُ بِخَيْرِكُمْ وَ عَلِىٌّ فِيكُمْ»، «مرا رها کنید و خلافت را از من بگیرید، که تا علی در میان شما هست من از شما بهتر نیستم»[۱]. عمر هفتاد بار گفت: «لَوْ لَا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ»؛ «اگر علی نبود عمر هلاک میشد». که در بحث قضاوت، به تفصیل اعترافات عمر بن خطاب به خطاهای خود را آوردهایم. وضع عثمان و سایر خلفا در امر خطا و گناه، بسیار روشنتر است و نیازی به بحث ندارد.
عقیده شیعه این است که: اگر چه فقط به پیغمبر وحی میشده و تمام دستورات اسلام به آن بزرگوار گفته شده است اما آیا پیغمبر همه دستورات را به مردم ابلاغ کرد؟ آیا فرصت بیان کلیه احکام را داشت؟ شیعه میگوید: آنچه از احکام اسلام باقی مانده بود و وقت بیان آن نرسیده بود پیامبر به علی (ع) آموخت، و علی هم به مردم یاد داد و پس از علی (ع) نیز سایر امامان، احکام را برای مردم بیان کرده و میکنند؛ و این است معنای تکمیل دین. و لذا با نصب علی بن ابی طالب در غدیر خم آیه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۲] نازل شد؛ یعنی با نصب علی (ع) دین به کمال رسید. از همین روست که در مبانی اصلی و اساسی مذهب شیعه، پس از نبوت، امامت قرار دارد. اما اهل تسنن معتقدند که پیامبر، همه احکام را به اصحابش گفته است. به خاطر همین اعتقاد، از پاسخ دادن به بسیاری از سؤالها، بر اساس ملاکهای شرعی ناتوانند و ناچار پناه به قیاس، استحسان و اجتهاد و آراء شخصی میبرند. در حقیقت آنها میگویند: خدا دین را ناقص فرستاده و با آراء و عقاید شخصی ما کامل میشود![۳]»[۴]
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۳۹۲.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ روایت عبدالعزیز بن مسلم از امام علی بن موسی الرضا (ع) که ترجمه آن در تعریف امامت گذشت از این موقعیت و مرتبه امامت به خوبی پرده بر میدارد.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت ص ۳۴.