مقام خزانه‌داری علم الهی به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مقام خزانه‌داری علم الهی به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم
مدخل اصلیمقام معصوم

مقام خزانه‌داری علم الهی به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط با بحث‌های مقام معصوم، خزانه‌داری علم الهی، مقام خزانه‌داری علم الهی، خزانه الهی و مقام خزانه الهی و از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «مقام احاطه به ما سوی الله به چه معناست؟ (پرسش) است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مقام معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید علی حسینی میلانی

آیت‌الله سید علی حسینی میلانی در کتاب «با پیشوایان هدایتگر» در این‌باره گفته‌ است:

««وَ خَزَنَةً لِعِلمِهِ»؛ (و خدا رضایت داده به این که) شما نگهدارندگان علم خدا باشید. البته باید ائمه(ع) چنین باشند؛ زیرا حجّت و راهنما بودن امّت به سوی صراط مستقیم به علم نیاز دارد، علم به هر چه که نقشی در دلالت و حجّت بودن دارد، ائمّه نه فقط عالم هستند؛ خزّان علم هستند که توضیحات در این زمینه در شرح عبارت "خزّان العلم" گذشت.

ودیعه‌داران حکمت خدا: "وَ مُستَودَعاً لِحِکمَتِهِ"؛(و خداوند رضایت داده به این که) حکمت خود را نزد شما ودیعه بگذارد. ائمّه(ع) همین طور هم باید باشند، کسانی که قرار است حجّت‌های الهی و راهنمایان راه خدا باشند، باید به آنها حکمتی متناسب با مقام احتجاج و دلالت داده شود، تا طبق حکمت به اقتضای هر دو عمل کنند.

بیان‌گران وحی خدا: «وَ تَراجِمَةً لِوَحیِهِ»؛ (و خدا رضایت داده به این که) شما بیان‌گران وحی او باشید. "تراجمه" جمع "ترجمان" در لغت به معنای: مبیّن و مفسّر آمده است. در مجمع البحرین می‌گوید: "تراجمة وحیک، جمع ترجمان، و هو المترجم المفسّر للّسان، یقال: ترجم فلان کلامه: بیّنه و أوضحه... و اسم الفاعل: ترجمان".[۱] و این که در عرف به نقل مطلبی از زبانی به زبان دیگر "ترجمه" می‌گویند به لحاظ این است که این هم یک نحوه تفسیر است. به نظر می‌رسد عنوان جامع همان "بیان‌گر" باشد، و مراد از جملۀ "تراجمةً لوحیه" این که ائمه(ع) بیان‌گران و رسانندگان وحی خدا هستند. برای مثال: وقتی کسی قادر بر بلند صحبت کردن نباشد و دیگری مطلب او را با صدای رسا اعلام کند به این شخص گفته می‌شود: ترجمان و کسی را که در نماز جماعت مکبّر گویند در حقیقت ترجمان است، که صدای امام جماعت را بلند کرده و به مأمومین می‌رساند. حکم ائمه(ع) نسبت به وحی، حکم مکبّر یا بلندگو در زمان ماست. به تعبیر یکی از اساتید ما، حلقوم امام(ع) بلندگوی خداوند متعال است، و کلام خدا از حلقوم و زبان امام به گوش عالمیان می‌رسد. از این روست که در روایات آمده است: «نحن لسان الله»»[۲].[۳]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله خاتمی؛
آیت الله سید احمد خاتمی در کتاب «در آستان امامان معصوم» در این‌باره گفته‌ است:

«"خزنه" و "خزّان" جمع "خازن" است. از ریشه "خزن" به معنای "نگهداری و حفظ چیزی است هرچه باشد؛ مادّی یا معنوی". گفته می‌شود: "خزنت السرّ؛ یعنی سرّ را مکتوم داشتم". "مخزن" به معنای "محلّ حفظ چیزی" است. "خزانه، اسم مکانی است که در آن چیزی حفظ می‌گردد"[۴] مؤلّف التحقیق فی کلمات القرآن الکریم گوید: "ریشه این مادّه به معنای جمع و ضبط و نگهداری در محلّ معیّنی است خواه این امر مادّی و جسمانی باشد، یا روحانی، همانند مالی که در مخزن، حفظ می‌گردد، یا علمی که در قلب حفظ می‌شود و مانند صفاتی که در نفس، محفوظ می‌گردد"[۵] امامان معصوم(ع) خزانه‌دار علم ذات مقدّس ربوبی‌اند. علم خداوند، علم نامحدود است؛ چنان‌که می‌فرماید: ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۶]، ﴿وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۷]، ﴿أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ[۸]، ﴿لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ[۹]، ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يَخْفَىَ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء[۱۰] امامان معصوم(ع) مظهر این علم گسترده‌اند، با این تفاوت که علم خداوند، علم استقلالی است و علم امامان معصوم(ع) تبعی و عرضی و با اذن خداوند است؛ لذا امام صادق(ع) فرمود: «اگر امام بخواهد چیزی را بداند، خدا آن را به او می‌آموزد»[۱۱] براین اساس است که گاه اراده خداوند در مقطعی به این تعلّق می‌گیرد که علمی اعطا نگردد و در مقطعی دیگر، ذات مقدّس ربوبی اعطا می‌کند در داستان حضرت یعقوب(ع) می‌بینیم که حضرت یوسف(ع) در نزدیکی او؛ یعنی در سرزمین کنعان در چاه محبوس بود، ولی ندانست، اما از هشتاد فرسخی کنعان "مسیر ده روز آن زمان" گفت: ﴿إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ[۱۲] امامان معصوم(ع) را از این نظر، می‌توان به مسافرانی تشبیه کرد که در یک شب تاریک و ظلمانی، از بیابانی که ابرها آسمان را فرا گرفته است، می‌گذرند، لحظه‌ای در آسمان برق می‌زند و تا اعماق بیابان را روشن می‌سازد و همه چیز در برابر چشمان این مسافران روشن می‌شود، اما لحظه‌ای دیگر، خاموش می‌شود و تاریکی همه‌جا را فرا می‌گیرد به طوری که هیچ چیز به چشم نمی‌خورد.

در حدیثی از حضرت امام صادق(ع) می‌خوانیم: "خداوند در میان خودش و امام، ستونی از نور قرار داده که خداوند از این طریق به امام می‌نگرد و امام نیز از این طریق به پروردگارش و هنگامی که بخواهد چیزی را بداند، در آن ستون نور، نظر می‌افکند و از آن آگاه می‌شود"[۱۳] در تاریخ نقل شده: "شتر پیامبر خاتم(ص) هنگام عزیمت به تبوک، گم شد، هیچ‌کس نمی‌دانست کجاست؟ برخی از منافقان از این ماجرا سوء استفاده کردند و این زمزمه را سر دادند که او چگونه پیامبری است؟ و چگونه ادّعای اخبار از آسمان را دارد که جای شتر گمشده خود را نمی‌داند؟! پیامبر(ص) فرمود: " من چیزی جز آنچه خدا به من می‌آموزد، نمی‌دانم، اکنون خدا مرا راهنمایی کرده که شتر من در این صحرا در فلان درّه است و زمام آن به درختی پیچیده و از رفتن بازمانده، بروید و آزادش کنید و بیاورید"[۱۴] علم گسترده اهل بیت(ع) از حقایقی است که در روایات شیعه و اهل سنت بر آن تأکید شده است. حسکانی از علمای اهل سنت گوید: پیامبر اکرم(ص) در رابطه با اهل بیت(ع) فرمود: "آنان دروازه‌های علم در امّت من هستند"[۱۵] سیوطی در الدرّالمنثور نقل کرده است که پیامبراکرم(ص) فرمود: "ما اهل بیتی هستیم که معدن علم می‌باشیم"[۱۶] بلاذری روایت کرده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: "آل پیامبر، معدن علم و ریشه رحمت الهی هستند"[۱۷]

در روایات شیعه، از امامان معصوم(ع) به عنوان «خَزَنَةُ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏»، «عَيْبَةَ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏»، «أَعْلَمُ‏ النَّاسِ‏»، «الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»، «مَعْدِنَ‏ الْعِلْمِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»، «عَيْشُ‏ الْعِلْمِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» و... یاد شده است[۱۸] حضرت امام صادق(ع) فرمود: "من آنچه در آسمان‌ها و زمین است می‌دانم و آنچه در بهشت و دوزخ است و گذشته و آینده را می‌دانم، سپس اندکی تأمّل کرد و دید این سخن بر شنوندگان گران آمد، فرمود: من این مطالب را از کتاب خدای عزّوجلّ می‌دانم، خدای عزّوجلّ می‌فرماید: بیان هر چیز در قرآن است"[۱۹] حضرت امام صادق(ع) فرمود: "من زاده رسول خدایم و به قرآن دانایم، در قرآن است آغاز خلقت و آنچه تا روز قیامت رخ دهد و خبر آسمان و زمین و خبر بهشت و دوزخ و خبر گذشته و آینده، تمام اینها را می‌دانم؛ چنان‌که به کف دست خود می‌نگرم، همانا خدا می‌فرماید: در قرآن است بیان آشکار هر چیز"[۲۰] ابو بصیر به امام باقر(ع) عرض کرد: "عالِمِ شما را چگونه بشناسیم؟. حضرت فرمود: عالِمِ ما از پیش خود علم غیب ندارد و اگر خداوند او را به خود واگذارد مانند یکی از شما خواهد بود ولکن الآن خبر داده می‌شود به آنچه در شب اتّفاق خواهد افتاد و در شب خبر داده می‌شود به آنچه در روز اتّفاق خواهد افتاد؛ اینها یکی پس از دیگری به ما گفته می‌شود، به این ترتیب از حوادث تا روز قیامت آگاه خواهیم شد"[۲۱]. این روایت به صراحت، هم سنخن از این دارد که امامان معصوم(ع) خزاین علم خداوندند و هم اینکه این علمشان برخاسته از خداوند است و به اذن اوست و بدون آن، ائمه(ع) از این موهبت، بهره‌مند نمی‌گردند. در کتاب اصول کافی بابی تحت این عنوان آمده است: «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ خَزَنَةُ عِلْمِه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»[۲۲]، در این باب شش روایت نقل شده از جمله آن‌که: حضرت امام صادق(ع) فرمود: "ما ولیّ امر خدا بوده، نیز گنجینه علم خدا و صندوق وحی او هستیم"[۲۳] حضرت امام کاظم(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) چنین روایت می‌کند: "خدای عزّوجلّ ما را آفرید و آفرینش ما را نیکو ساخت و ما را صورتگری کرد و نیکو تصویر نمود و ما را در آسمان و زمینش خزانه‌دار ساخت و برای ما درخت سخن گفت و به وسیله عبادت ما خدای عزّوجلّ عبادت شد و اگر ما نبودیم، خداپرستیده نمی‌شد"[۲۴].

علوم خداوند بر دو قسم است:

  1. برخی از علوم، اختصاص به ذات اقدس الهی دارد و کسی از آن مطّلع نیست حتّی ملائکه مقرّب و انبیای مرسلش.
  2. و برخی از علوم است که خداوند آن را در اختیار بندگان برگزیده‌اش قرار داده است.

حضرت امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش امام باقر(ع) نقل کرده است که: "خداوند را علمی اختصاصی است و علمی عمومی؛ اما علم خاصّ خداوند علمی است که اختصاصی اوست و حتّی ملائکه مقرّب خویش و انبیای مرسلش را از آن مطّلع نساخته است و اما علم عامّ خداوند علمی است که خداوند، ملائکه مقرّبش را و نیز انبیای مرسلش را بر آن مطّلع ساخته و آن علم از سوی پیامبر اکرم(ص) به ما منتقل شده است"[۲۵] در یکی از فرازهای گذشته امامان معصوم(ع) را به عنوان «خُزَّانَ‏ الْعِلْمِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» خواندیم و اینک در این فراز آنان را به عنوان «خَزَنَةً لِعِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» می‌خوانیم، تفاوت این دو وصف چیست؟ پاسخ آن است که: در «خُزَّانَ‏ الْعِلْمِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» سخن این است که امامان معصوم(ع) خزانه‌دار علم خداوندند، اما اینکه چه کسی این سمت را به آنان وا گذاشته، محور نظر نیست، ولی در «خَزَنَةً لِعِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» نظر به این است که این خزانه‌داری را خداوند به آنان عنایت کرده است. به عبارت فنّی: «خُزَّانَ‏ الْعِلْمِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» نظر به مبدأ قابلی دارد و «خَزَنَةً لِعِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» نظر به مبدأ فاعلی دارد، از سوی دیگر، در «خُزَّانَ‏ الْعِلْمِ‏» مطلق علم مطرح و از علم الهی ساکت است، اما در «خَزَنَةً لِعِلْمِهِ‏‏» آن ذوات مقدّس، خزینه علم الهی شمرده شده‌اند که مقامی برتر است[۲۶] خداوند علم غیب خود را در اختیار هرکس نمی‌گذارد و تنها ویژگانی که مورد رضایت حضرتش هستند، از این نعمت متنعّم می‌گردند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۲۷] امامان معصوم که خزانه‌دار علم خداوندند نیز این علم را آنجا که مُجازند، تنها در اختیار شایستگان می‌گذارند و سفارش کلّی اهل بیت(ع) این است که "حکمت" را در اختیار نااهلان قرار ندهید. حضرت امام صادق(ع) فرمود: "حدیث ویژه ما را حتّی انبیا و فرشتگان و انسان‌های امتحان داده نیز تحمّل نمی‌کنند البتّه مراد، انبیای غیر اولوالعزم‌اند". از امام هادی(ع) سؤال شد که منظور امام صادق(ع) از این جمله چیست؟ جواب چنین آمد که: "منظور این است که ما مخزن علوم و اسرار هستیم، ما می‌توانیم علوم را در خود نگه داریم ولی آنها قدرت نگهداری ندارند و به افراد دیگر منتقل می‌کنند"[۲۸] رسول اکرم(ص) فرمود: "حکمت را به غیر اهلش عرضه نکنید؛ چون به حکمت، ظلم خواهید کرد و از غیر اهلش کتمان نکنید که به آنان ظلم خواهید کرد"[۲۹] سید حیدر آملی، قبل از طرح برخی از مباحث عمیق توحیدی و امثال آن، بحث مفصّلی درباره "تقیّه و لزوم کتمان سرّ" مطرح کرده می‌گوید: "در عین حال که بیان اسرار الهی برای اهلش لازم است، افشای آن نیز نزد هر کسی جایز نیست"[۳۰]

در روایت است: "شخصی که گمان می‌کرد تناقضاتی در قرآن کریم وجود دارد، بر امیرالمؤمنین(ع) وارد شد و سؤالات خود را با آن حضرت در میان گذاشت، حضرت به تمام پرسش‌های او پاسخ داد تا به آخرین سؤال که درباره مرگ و فرشتگان مأمور آن بود، رسید، آنگاه فرمود: هر صاحب علمی نمی‌تواند علم خودش را برای همه مردم تفسیر کند؛ چون مردم دارای مراتبی هستند؛ برخی قوی و برخی ضعیف‌اند، از سوی دیگر، برخی از علوم، قابل تحمّل و برخی غیرقابل تحمّل است مگر آن‌که خداوند تحمّل آن را آسان گرداند و اولیای خاصّ خود را به کمک و یاری ایشان وا دارد. آنگاه به وی فرمود: همین مقدار تو را کفایت می‌کند که بدانی خدای سبحان محیی و ممیت است و بندگان خودش را به دست هرکس - ملائکه یا غیر ملائکه - که بخواهد، توفّی می‌کند..."[۳۱] کنایه از اینکه لازم نیست امثال تو دنبال ظرایف و لطایف بروند؛ چون ظرفیّت و تحمّل درک آن را ندارند»[۳۲].
۲. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛
حجت الاسلام و المسلمین سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌ در کتاب «جامعه در حرم» در این‌باره گفته‌ است: ««وَ خَزنَةً لِعِلمِهِ» دوستان را برای توضیح این جمله به آنچه در شرح «خُزّانَ العِلم» در نخستین فقرۀ سلام زیارت آوردیم، رجاع می‌دهیم و در این جا به همان نکته‌ای که در جملات قبل گفتیم اکتفا می‌نماییم که خداوند راضی شده که این خاندان خازنان، حافظان، نگه‌داران و نگه‌بانان علم او باشند. در قالب این مثال شاید مطلب روشن‌تر جلوه کند. تصور کنید معلمی جمعی از شاگردان ممتازش را برای تعلیمات مخصوص انتخاب می‌کند و از همان ابتدای امر راضی شده که اینان دانش‌پژوهان مخصوص و متعلمین استثنایی او باشند تا آنچه به دیگران گفتنی نیست به آنان بگوید و مطالبی که بقیه شاگردان توان پذیرش و استعداد قبول و یادگیری‌اش را ندارند با آنان در میان بگذارد و به آنان آموزش دهد. پس از اتمام آموزش، کمالات علمی و نمود تعلیمات خودش را در آن تلامذه خاص و شاگردان ممتاز مشاهده می‌نماید و شاد و مسرور می‌گردد: بحمدالله زحماتم هدر نرفته است. حق تعالی هم این خاندان را به عنوان تلامیذ خاص و شاگردان مخصوص خویش برگزیده و راضی و خشنود به این گزینش بود. این خشنودی و رضایت پیوسته ادامه داشته و دارد. هرگاه جلوات علمی از این شاگردان خاص و تلامذۀ ممتاز می‌بیند آن رضایت خشنودی ظهور و بروز بیشتری پیدا می‌کند (البته این تعبیرات و تشبیهات از ضیق خناق و نبودن لفظ و کلام است) و جا دارد که خودش، خودش را در این گزینش تحسین کند و آفرین گوید: بارک الله، منِ استاد چه خوب شاگردانی برگزیدم و خَزَنَه و نگه‌داران شایسته و لایقی برای علمم انتخاب نمودم» [۳۳].

پرسش‌های وابسته

  1. مقام احاطه به ما سوی الله به چه معناست؟ (پرسش)
    1. مقام علم اکمل به چه معناست؟ (پرسش)
    2. مقام خزانه‌داری علم الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  2. مقام دریافت دین به چه معناست؟ (پرسش)
    1. مقام دریافت وحی به چه معناست؟ (پرسش)
  3. مقام هدایت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  4. مقام ابلاغ دین به چه معناست؟ (پرسش)
    1. مقام ابلاغ وحی به چه معناست؟ (پرسش)
    2. مقام نشر دین به چه معناست؟ (پرسش)
    3. مقام تبلیغ دین به چه معناست؟ (پرسش)
    4. مقام تالی کتاب الله به چه معناست؟ (پرسش)
    5. مقام داعی الله به چه معناست؟ (پرسش)
  5. مقام تبیین دین به چه معناست؟ (پرسش)
    1. مقام تبیین وحی به چه معناست؟ (پرسش)
    2. وظیفه تلاوت کتاب به چه معناست؟ (پرسش)
    3. مقام تلاوت آیات به چه معناست؟ (پرسش)
    4. وظیفه تعلیم کتاب به چه معناست؟ (پرسش)
    5. مقام تعلیم آیات به چه معناست؟ (پرسش)
    6. وظیفه تفسیر رسالت به چه معناست؟ (پرسش)
    7. وظیفه تفسیر کتاب به چه معناست؟ (پرسش)
    8. وظیفه تفسیر شریعت به چه معناست؟ (پرسش)
    9. وظیفه تأویل کتاب به چه معناست؟ (پرسش)
    10. وظیفه تفریع به چه معناست؟ (پرسش)
    11. وظیفه تطبیق به چه معناست؟ (پرسش)
  6. مقام ارشاد به چه معناست؟ (پرسش)
  7. مقام حکمت به چه معناست؟ (پرسش)

پانویس

  1. مجمع البحرین: ۱ / ۲۸۷.
  2. بصائر الدرجات: ۶۱.
  3. ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر ج۲؛ ص۱۶۴.
  4. معجم مقاییس اللغه، ص۲۹۶.
  5. "أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة هو الجمع و الضبط في محلّ و مورد معيّن، و هذا المعنى أعمّ من أن يكون المخزون مادّيّا أو معنويّا أو يكون- المخزن جسمانيّا أو روحانيّا، كما في المال المضبوط في الخزانة، و العلوم المضبوطة في‏ القلب‏، و الصفات‏ المخزونة في‏ النفس‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۴۷.
  6. بدانید که خداوند به هر چیزی آگاه است؛ سوره بقره، آیه۲۳۱.
  7. خداوند می‌داند آنچه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد و خداوند به هر چیزی آگاه است؛ سوره بقره، آیه۲۳۱.
  8. آگاه باشید! که خداوند بر هر چیزی، احاطه دارد؛ سوره فصلت، آیه۵۴.
  9. همسنگ ذرّه‌ای در آسمان‌ها و زمین از دید او دور نمی‌ماند؛ سوره سبأ، آیه۳.
  10. بی‌گمان خداوند است که هیچ چیز در زمین و آسمان بر او پوشیده نیست؛ سوره آل عمران، آیه۵.
  11. «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ‏ أَنْ‏ يَعْلَمَ‏ شَيْئاً أَعْلَمَهُ‏ اللَّهُ‏ ذَلِك‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۵۸، ح٣.
  12. من بوی یوسف را احساس می‌کنم اگر مرا به نادانی و کم عقلی نسبت ندهید؛ سوره یوسف، آیه۹۴.
  13. «جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ‏ نُورٍ يَنْظُرُ اللَّهُ‏ بِهِ إِلَى الْإِمَامِ وَ يَنْظُرُ الْإِمَامُ إِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَيْ‏ءٍ نَظَرَ فِي ذَلِكَ النُّورِ فَعَرَفَه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۳۴.
  14. "انی والله ما اعلم الّا ما علّمنی الله وقد دلّنی الله علیها وهی فی هذا الوادی فی شعب کذا وکذا وقد حبستها شجرة بزمامها فانطلقوا حتّی تأتونی بها فذهبوا فجاؤا بها‏‏‏‏"؛ السیرة النبویّه، ج۴، ص۱۶۶.
  15. «هُمْ‏ أَبْوَابُ‏ الْعِلْمِ‏ فِي‏ أُمَّتِي‏»؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۸.
  16. "نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ... وَ مَعْدِنَ الْعِلْمِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۶.
  17. «"آل محمّد معدن العلم و اصل الرحمه"»؛ انساب الأشراف، ج۲، ص۳۸۵؛ برای تفصیل بیشتر ر.ک: موسوعة الامامة فی نصوص اهل السنّه، ج۳، ص۴۴۹ - ۴۳۷.
  18. اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص۱۹۷ - ۱۸۳.
  19. «إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْأَرَضِينَ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ ثُمَ‏ مَكَثَ‏ هُنَيْئَةً فَرَأَى‏ أَنَ‏ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ فَقَالَ عَلِمْتُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ء‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح ۲.
  20. «قَدْ وَلَدَنِي‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏(ص) وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِكَ كَمَا أَنْظُرُ إِلَى كَفِّي إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ اصول کافی، ج۱، ص۶۱، ح ۸.
  21. «إِنَ‏ عَالِمَنَا لَا يَعْلَمُ‏ الْغَيْبَ‏، وَ لَوْ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ لَكَانَ كَبَعْضِكُمْ، وَ لَكِنْ يُحَدَّثُ فِي السَّاعَةِ بِمَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ فِي السَّاعَةِ بِمَا يَحْدُثُ بِالنَّهَارِ، الْأَمْرَ بَعْدَ الْأَمْرِ، وَ الشَّيْ‏ءَ بَعْدَ الشَّيْ‏ءِ بِمَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛مختصر بصائر الدرجات: ۱۱۳.
  22. امامان(ع) والیان امر الهی و خزانه‌دار علم او هستند.
  23. «نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ اللَّه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۹۲، ح۱.
  24. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ‏ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا خِزَانَةً فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ لَنَا نَطَقَتِ الشَّجَرَةُ وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْلَانَا مَا عُبِدَ اللَّهُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۹۳، ح ۶.
  25. «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى عِلْماً خَاصّاً وَ عِلْماً عَامّاً فَأَمَّا الْعِلْمُ الْخَاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذِي لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ فَإِنَّهُ عِلْمُهُ الَّذِي أَطْلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ قَدْ وَقَعَ إِلَيْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»؛ التوحید، ص۱۳۸، ح ۱۴.
  26. ادب فنای مقرّبان، ج۴، ص۱۳۱ - ۱۳۰.
  27. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه۲۶ - ۲۷
  28. «إِنَ‏ الْمَلَكَ‏ لَا يَحْتَمِلُهُ‏ حَتَّى‏ يُخْرِجَهُ‏ إِلَى مَلَكٍ غَيْرِهِ وَ النَّبِيُّ لَا يَحْتَمِلُهُ حَتَّى يُخْرِجَهُ إِلَى نَبِيٍّ غَيْرِهِ وَ الْمُؤْمِنُ لَا يَحْتَمِلُهُ حَتَّى يُخْرِجَهُ إِلَى مُؤْمِنٍ غَيْرِهِ فَهَذَا مَعْنَى قَوْلِ جَدِّي(ع)‏‏»؛ اصول کافی، ج۱، ص۴۰۱، ح ۴.
  29. «لَا تُؤْتُوا الْحِكْمَةَ غَيْرَ أَهْلِهَا فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُم‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۷۸.
  30. ادب فنای مقرّبان، ج۱، ص۱۸۵؛ جامع الأسرار و منبع الأنوار (مقدمة مشتملة علی کتمان الأسرار و....
  31. بحارالأنوار، ج۹۳، ص۱۴۱؛ ادب فنای مقرّبان، ج۱، ص۱۸۶.
  32. خاتمی سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲؛ ص۲۱۰ تا ۲۲۰.
  33. ر.ک: ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌، جامعه در حرم؛ ص۳۵۰.