ملک عظیم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

در آیه ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا[۱].

خداوند متعال از دادن کتاب، حکمت و ملک عظیم به فرزندان حضرت ابراهیم (ع) سخن به میان می‌آورد. اگرچه دیدگاه‌های متفاوتی راجع به «کتاب» و «حکمت» در این آیه وجود دارد[۲]، حق این است که این واژگان «اعطای کتاب و حکمت»، کنایه از مقام نبوت و رسالت هستند[۳]؛ چراکه مقصود از کتاب در اینجا چیزی جز کتاب آسمانی نیست که ملازم با نبوت صاحب آن است. اینک باید دانست که مقصود از «ملک عظیم» چیست که جدا از مقام نبوت و رسالت بیان شده است؟ البته روشن است که مقصود از آیه مزبور، این نیست که تمام فرزندان حضرت ابراهیم (ع) از ملک عظیم برخوردار بوده‌اند، بلکه همان گونه که بر اساس آیه ابتلا، مقام امامت تنها به برخی از ذریه آن حضرت می‌رسد، ملک عظیم نیز به همین سان به برخی از آنها داده می‌شود؛ چنان‌که مقام نبوت و رسالت - که از اعطای کتاب و حکمت به آنها استنباط شدند - نیز به برخی از آنها داده شده است.

پیش از تبیین مفهوم «ملک عظیم»، مقایسه‌ای میان این آیه با آیه ابتلا، خالی از لطف نیست. اولاً آیه ابتلا بیانگر این است که مقام امامت به برخی از فرزندان حضرت ابراهیم (ع) می‌رسد و آیه اخیر نیز بیانگر این نکته است که ملک عظیم به برخی از فرزندان آن حضرت می‌رسد. ثانیاً در هر دو مورد، مقصود از مفاهیمی که از آن بحث می‌شود، مقامی غیر از مقام نبوت و رسالت است؛ چراکه پس از کتاب و حکمت آمده است و از آن به عظمت نیز یاد شده است. ثالثاً، همان‌گونه که مقام امامت، از ناحیه خداوند برای متصدی این منصب، جعل شده است، ملک عظیم نیز به همین سان، فضلی خاص از جانب ذات کریمانه اوست.

با توجه به آنچه گذشت، دست کم می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که مقصود از ملک عظیم همان امامتی است که در آیه ابتلا از آن یاد شده است و هر دو، به یک حقیقت واحد اشاره دارند. برای تقویت این فرضیه می‌توان به روایاتی اشاره کرد که در تفسیر این آیه وارد شده است. با مراجعه به روایات معتبر، به این نکته پی می‌بریم که ملک عظیم بر مقام امامت منطبق شده است؛ مثلاً امام باقر (ع) در روایتی معتبر خطاب به برید عجلی فرموده‌اند: «الْمُلْكُ الْعَظِيمُ أَنْ جَعَلَ فِيهِمْ أَئِمَّةً مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ فَهُوَ الْمُلْكُ الْعَظِيمُ»[۴]؛ «ملک عظیم این است که خداوند در میان آنها امامانی قرار داده است؛ هر کس آنها را اطاعت کند، خداوند را اطاعت کرده و هر کس آنها را نافرمانی کند، خداوند را نافرمانی کرده است؛ پس آن (امامت) همان ملک عظیم است».

ایشان در روایت صحیح دیگری نیز پس از تلاوت آیه یاد شده، فرموده‌اند: «وَ أَمَّا الْمُلْكُ الْعَظِيمُ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ»[۵]. امام باقر (ع) در روایت صحیح دیگری نیز پس از تلاوت آیه ﴿فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا[۶]، فرمودند: «يَقُولُ جَعَلْنَا مِنْهُمُ الرُّسُلَ وَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ»[۷]؛ «می‌فرماید: از میان آنها رسولان و پیامبران و امامانی قرار داده است».

روایت پیش گفته، بر این نکته نیز تأکید دارد که مقام رسالت و نبوت غیر از مقام امامت است. در روایات متعددی -دست کم نه روایت - ملک عظیم در آیه یاد شده، به «اطاعت»، به طور مطلق، تفسیر شده است[۸]. به طور مثال، امام باقر (ع) در روایتی معتبر، خطاب به برید عجلی فرمودند: «ملک عظیم یعنی آنکه خداوند میان آنها امامانی قرار داده است که هر کس آنها را اطاعت کند، خداوند را اطاعت کرده و هر کس از آنها سرپیچی کند، از خداوند سرپیچی کرده است؛ پس این است ملک عظیم»[۹]. همچنین حمران بن اعین در روایتی صحیح از امام صادق (ع) راجع به ملک عظیم در آیه یاد شده پرسید و امام (ع) آن را به «الطاعة» تفسیر کردند[۱۰].

امام رضا (ع) نیز در روایتی که اعتبار آن خالی از قوت نیست، راجع به ملک عظیم فرمودند: «يَعْنِي الطَّاعَةَ لِلْمُصْطَفَيْنَ الطَّاهِرِينَ فَالْمُلْكُ هَاهُنَا هُوَ الطَّاعَةُ لَهُمْ»[۱۱]؛ «ملک عظیم یعنی اطاعت برای برگزیدگان پاک؛ پس ملک در اینجا یعنی اطاعت از آنها».

افزون بر روایات رسیده از ائمه (ع)، برخی مفسران صدر اسلام نیز از این آیه برداشتی داشته‌اند، نزدیک به آنچه از امامان (ع) رسیده است؛ چنان‌که ابن عباس در مقام احتجاج با معاویه که قائل بود خلافت و نبوت در یک جا جمع نمی‌شود، با یادآور شدن آیه یاد شده، چنین می‌گوید: «کتاب همان نبوت است و حکمت همان سنت است و ملک نیز همان خلافت است؛ پس ما آل ابراهیم هستیم»[۱۲].

در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که هر چند ملک عظیم در آیه یاد شده به معنای امامت است، ممکن است امامت در این آیه با امامت در آیه ابتلا متفاوت باشد و پرسش از این همانی آن دو، به قوت خود باقی است. در پاسخ چنان‌که پیش‌تر نیز اشاره شد، باید گفت شباهت‌های فراوانی میان این دو آیه وجود دارد؛ از جمله آنکه مقام امامت در هر دو آیه پس از نبوت است، هر دو مقامی اعطایی از سوی خداوندند و در هر دو آیه خداوند می‌فرماید: امامت را به برخی فرزندان حضرت ابراهیم (ع) داده است. افزون بر آن، امامان پاک (ع) در روایاتی مستفیض، مفهوم امامت در آیه ابتلا را بر خود منطبق کرده‌اند[۱۳] و در روایاتی دیگر نیز، پس از آنکه ملک عظیم را بر مفهوم امامت منطبق کرده‌اند، خود را مصداق این مفهوم دانسته‌اند؛ چنان‌که امام باقر (ع) در روایت صحیحی، پس از تفسیر مفهوم ملک عظیم به امامت و تطبیق آن بر امامان از اهل بیت (ع) فرمودند: «فَكَيْفَ يُقِرُّونَ بِهِ فِي آلِ إِبْرَاهِيمَ، وَ يُنْكِرُونَهُ فِي آلِ مُحَمَّدٍ»[۱۴]؛ «پس چگونه به امامت در آل ابراهیم (ع) اقرار می‌کنند و آن را در آل محمد (ص) انکار می‌کنند؟» نکته مهم دیگر این که، امام باقر (ع) در این روایت به صراحت از مسئله خلافت آل محمد (ص) و انکار آن از سوی مردم یاد کرده تا روشن شود که مراد آن حضرت از انکار «ملک عظیم» درباره آل محمد (ص) چیزی جز مسئله حکومت نیست.

با توجه به قرائن و شواهدی که بیان شد، می‌توان به این ظهور دست یافت که مفهوم امامت در آیه ابتلا، همان مفهوم امامت است که از تفسیر ملک عظیم به دست آمد. پس از آنکه دانستیم مقصود از ملک عظیم، که بیانی دیگر از مفهوم امامت است، همان اطاعت مطلق برای صاحبان این منصب است، می‌توان چنین نتیجه گرفت که تحقق چنین اطاعتی برای صاحبان منصب یاد شده، در سایه تشکیل حکومتی الهی و فراگیر است که به دنبال آن، صاحب این مقام، ریاستی مطلق بر جمیع شئون دینی و دنیوی مردم خواهد داشت و مردم ملزم به اطاعت مطلق از ایشان خواهند بود؛ از این‌رو، به نظر می‌رسد مقصود از امامت در آیه ابتلا، همان ریاست فراگیر بر شئون دینی و دنیوی مردم است[۱۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
  2. ر. ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۸۹؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۹۷۸-۹۸۰؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۲۸؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۰۴؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۹۵؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۵۵-۵۶؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۷۷.
  3. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۵، ص۲۵۴؛ در ادامه نوشتار به برخی روایاتی خواهیم پرداخت که به همین معنا اشاره دارند.
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶؛ محمد بن حسن بن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۶؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۰.
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۱۸.
  6. «بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۵؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ص۲۱؛ محمد بن حسن بن صفار، بصائر الدرجات، فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ص۲۴۸.
  8. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا قَالَ الطَّاعَةُ الْمَفْرُوضَةُ». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۶ و نیز برای یافتن دیگر روایات، ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۵-۳۶ و ۵۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۰؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ص۲۴۸؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۵۲۴؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع) ج۱، ص۲۳۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۱۷؛ عبیدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸. برای تفصیل بیشتر در خصوص این آیه، ر. ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۲۱۵.
  9. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶؛ محمد بن حسن بن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۶؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۱.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶.
  11. شیخ صدوق، الامالی، ص۵۲۵؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۳۱؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۲۵. این که بیان شد اعتبار این روایت خالی از قوّت نیست، بدین جهت است که شیخ صدوق این روایت را از دو تن از مشایخ خود نقل کرده که راجع به ثقه بودن با نبودن آنها سخنی در منابع رجالی نیامده است؛ اما سایر راویان این حدیث، همگی شیعه امامی و ثقه هستند. از آنجا که مضمون این روایت در دیگر روایات نیز آمده است، و شیخ صدوق نسبت به نقل حدیث دقتی خاص دارد، وجه اعتبار این روایت تقویت می‌شود.
  12. محمد بن محمد نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۱۶.
  13. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۹؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۷؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۷۵؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۳۱۰؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۹۷؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع) ج۱، ص۲۱۶-۲۱۸ و ج۲، ص۱۹۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص۶۷۵-۶۷۶؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۲۱۶-۲۱۸.
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶.
  15. فاریاب، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۹۵-۱۰۹