نادانی در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

جهل عبارت است از عدم علم (ندانستن) خواه جاهل بداند که نمی‌داند (جهل بسیط) یا نداند که نمی‌داند (جهل مرکب). بنابر این، جزمِ غیر مطابق با واقع، ظنّ، شک و وهم، همه از مصادیق جهل خواهند بود. از احکام و آثار جهل در ابواب مختلف فقه؛ اعم از عبادات، عقود، ایقاعات و احکامسخن گفته‌‏اند.

جهل و تکلیف: تکالیف واقعی میان عالم و جاهل مشترک است و جاهل همچون عالم، مکلّف به احکام واقعی است؛ لکن جهل موجب عدم تنجّز حکم واقعی نسبت به جاهل می‏‌شود؛ از این رو، جاهل بر مخالفت حکم واقعی کیفر نمی‏‌شود، مگر جاهل مقصر که در جهل خود معذور نیست و در نتیجه، احکام واقعی نسبت به او نیز همچون عالم منجّز است.[۱] البته مواردی، از قبیل قصر و اتمام و جهر و اخفات به دلیل خاص از حکم اشتراک خارج شده است. [۲]

وجوب تحصیل علم بر جاهل: فرا گرفتن احکام شرعی بر جاهل به آنها واجب است [۳]

ارشاد جاهل: ارشاد جاهل و آموختن احکام شرعی به وی واجب است؛ لکن چنانچه شخصی، به حکم شرعی عالم، اما به موضوع آن جاهل باشد ـ مانند کسی که می‌داند وضو گرفتن با آب نجس باطل است، لکن نمی‌داند این آب نجس است ـ بیشتر فقها ارشاد به موضوع را واجب ندانسته‏اند، مگر در امور مهمی همچون جان، آبرو و مال درخور اعتنای مؤمن که در این گونه موارد ارشاد جاهل واجب است.

انکار اصول اعتقادی یا ضروری دین از روی جهل: انکار خدا یا توحید و یا رسالت رسول خدا صلّی اللّه‏ علیه و آله، هرچند از روی جهل، موجب کفر است؛ لکن در اینکه انکار ضروری دین ـ جز اصول اعتقادی یاد شده ـ سببی مستقل برای کفر است یا در صورتی که به انکار خدا یا توحید و یا رسالت پیامبر صلّی اللّه‏ علیه و آله برگردد، اختلاف است. بنابر قول دوم، انکار ضروری دین از روی جهل ـ به جهت عدم برگشت آن به انکار یکی از سه امر یاد شده ـ موجب کفر نخواهد شد؛ بر خلاف قول نخست [۴].

اقسام جهل: جهل یا نسبت به حکم شرعی است، مانند جهل به وجوب قرائت سوره در نماز و یا نسبت به موضوع آن، مانند جهل به نجس بودن لباس در نماز. جهل به حکم نیز یا از روی قصور است و یا ناشی از تقصیر.

جاهل قاصر، جاهلی را گویند که در جهل خود معذور است، مانند جاهلی که به جهل خود التفات دارد، لکن امکان بر طرف کردن جهل و پرسیدن برایش فراهم نیست، و یا اصولا التفاتی به جهل خود ندارد و در نتیجه، عمل خود را صحیح می‏‌پندارد و یا مجتهدی که در استنباط کوتاهی نکرده و با استناد به دلیل معتبر اجتهادی فتوا داده است، لکن در واقع در استنباط و در نتیجه در فتوای خود اشتباه کرده است؛ همچنین مقلدان آن مجتهد که براساس فتوای او عمل کرده‏اند.

جاهل مقصّر جاهلی را گویند که در جهل خود معذور نیست، مانند جاهلی که به جهل خود التفات دارد و با فراهم بودن اسباب تعلّم و رفع جهل، در رفع آن نمی‌‏کوشد. [۵]

معذور بودن جاهل: جاهل به موضوع و نیز جاهل به حکم از روی قصور معذورند و بر جهل خود کیفر نمی‌‏شوند؛ بر خلاف جاهل به حکم از روی تقصیر، که حکم عامد (کسی که با علم و به عمد کاری را انجام می‌‏دهد) را دارد و بر ترک واجب یا فعل حرام کیفر می‏‌شود. [۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. نهایة‏الافکار، ج۴، قسم۲، ص:۲۳۱؛ مصباح‏ الهدی، ج۲، ج۶۶؛ مستند العروة(الصلاة)، ج۶، ص:۱۸
  2. تهذیب الاصول (امام خمینی)، ج۳، ص: ۶۶ ـ ۶۷
  3. العروة‏الوثقی، ج۱، ص:۲۸ ـ ۳۰
  4. کتاب ‏الطهارة(گلپایگانی)، ص:۳۰۷ ـ ۳۰۹
  5. التنقیح (الطهارة)، ج۲، ص:۳۴۱ ـ ۳۴۲؛ التنقیح (الإجتهاد والتقلید)، ص:۱۹۵ ـ ۲۰۲؛ صراط النجاة، ج۳، ص: ۳۰۸
  6. مجمع الفائدة، ج۳، ص:۶۳؛ القواعد الفقهیة (بجنوردی)، ج۵، ص:۳۷۱؛ بحوث فی الفقه(صلاة‏المسافر)، ص:۱۶۲؛ مهذّب الاحکام، ج۵، ص:۳۱۱.
  7. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۳، صفحه ۱۵۱-۱۵۲.