نظارت همگانی در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
نظارت همگانی در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلینظارت همگانی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

نظارت همگانی در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید سجاد ایزدهی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید سجاد ایزدهی در کتاب «فقه سیاسی امام خمینی» در این‌باره گفته‌ است:

«نظارت که در لغت به معنای تأمل در چیزی، دقت در امری و معاینه کردن[۱]، فراست، مهارت و زیرکی[۲] بوده و به مراقبت و کنترل یک چیز از آفت و بیماری[۳] معنا شده است، در ادبیات فارسی به معنای مراقبت، تحت نظر و دیده‌بانی داشتن آمده است[۴]. در اصطلاح به فرایند ارزشیابی کارهای انجام شده و انطباق آن با موازینی خاص، عنایت داشته و به غایت جلوگیری از انحراف از آن مقررات انجام می‌پذیرد[۵].

به عبارت دیگر نظارت بدین منظور انجام می‌پذیرد که مرحله وضع موجود را در سایه رفع نواقص، به مرحله مطلوب هدایت کرده و از مرحله “بودن” به مرحله “باید” برساند. از این روی برخی، نظارت را فعالیتی دانسته‌اند که به مقایسه میان بودها و بایدها می‌پردازد: از نظر اصطلاحی، نظارت فعالیتی است که بایدها را با هست‌ها، مطلوب‌ها را با موجودها و پیش‌بینی‌ها را با عملکردها مقایسه می‌کند، و نتیجه این مقایسه تصویر روشنی از تشابه یا تمایز بین این دو گروه از عوامل خواهد بود[۶].

با توجه به نکات فوق باید گفت: اسلام جامعه‌ای را برای مسلمانان تصویر کرده است، که بر اساس آن همه مردم در سرنوشت خود و دیگران، بلکه کل جامعه دخیل بوده و می‌بایست در قبال انحرافاتی که در سطح خُرد و یا کلان در آن صورت می‌پذیرد بی‌تفاوت نباشند. بر این اساس، اصلی اساسی به نام امر به معروف و نهی از منکر در معارف اسلامی بنا نهاده شده است که بر اساس آن، همگان موظفند در صورت وجود شرایط، دیگران را به خوبی‌ها دعوت و از بدی‌ها باز دارند. این اصل، به نظارت همگانی مردم نسبت به امور جامعه انجامیده و موجبات حساسیت، نظارت و اهتمام جامعه اسلامی نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات در سطح عموم مردم را در پی داشته و از راه‌کارهای مهم کنترل قدرت سیاسی محسوب می‌شود. امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تکلیفی الهی، موجبات بسیاری از نهضت‌ها و شورش‌های اسلامی در برابر سلاطین جائر بوده و نهضت خونین عاشورا نیز بر اساس این آموزه الهی صورت پذیرفت.

مسئولیت و لزوم دخالت تک تک افراد جامعه در امور دیگران و جامعه کلان، مستند. به روایاتی است که همه مردم را پرسشگر از دیگران و در عین حال پاسخ‌گو معرفی می‌نماید. امام خمینی در مورد ویژگی‌های نظام اجتماعی اسلام، در خصوص نظارت همگانی و ضرورت تذکر در مورد انحرافات، این گونه اظهار نموده‌اند: الآن مکلفیم ما، مسئولیم همه‌مان... نه مسئول برای کار خودمان؛ مسئول کارهای دیگران هم هستیم «كُلُّكُمْ‏ رَاعٍ‏ وَ كُلُّكُمْ‏ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»[۷]، همه باید نسبت به همه رعایت بکنند. همه باید نسبت به دیگران. مسئولیت من هم گردن شماست؛ شما هم گردن من است. اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی؟ باید هجوم کنید، نهی کنید که چرا؟[۸].

ایشان در مورد این روایت مشهور و فلسفه نظارت فراگیر و همگانی مردم و ضرورت بازداشتن دیگران از انحراف‌ها در حوزه امور فرد و یا جامعه، به تبیین و توضیحی زیبا مبادرت ورزیده‌اند که هم به ضرورت منع از انحرافات و توصیه به امور خیر، توجه دارد و هم این نظارت را در راستای مصالح عالیه انسان و جامعه مدّ نظر قرار می‌دهد: «كُلُّكُمْ‏ رَاعٍ‏»همه باید مراعات کنید، همه‌تان “راعی” هستید... یعنی همه باید همان طوری که یک شبانی یک گله‌ای را می‌برد و رعی می‌کند و می‌چراند و به جاهای خوب باید ببرد، مسئول این است که... به علف‌چراهای خوب ببرد... و مسئول است پیش صاحبان او، به این که چرا نبردی؟ همه ما آن حال را داریم، مسئولیم در مقابل خدا و در مقابل وجادان و همه‌مان، باید مراعات بکنیم، یعنی نه این که مراعات خودمان را؛ من مراعات همه شما را بکنم، شما هر یک مراعات همه را[۹].

اصل امر به معروف و نهی از منکر که در اصیل‌ترین، قدیمی‌ترین و معتبر‌ترین منابع وحیانی و روایی اسلام وجود دارد، گرچه از آغاز در کتب دینی اندیشمندان اسلامی قرار داشته و مورد توجه بوده است، اما این اصل که از زمان صاحب جواهر، از رساله‌های عملیه فقه شیعه کنار گذاشته شده[۱۰] و به کتب علمی منحصر شده بود، به همت امام خمینی، احیا شده و به رساله‌های عملیه بازگشت. و از این روی به حق باید ایشان را احیاگر این فریضه در عصر حاضر دانست. ایشان بعد از سالیان طولانی در سال ۱۳۸۴ ه‍.ق. در نگارش تحریر الوسیله که بازنویسی کتاب وسیلة النجاة، سیدابوالحسن اصفهانی، (متوفی ۱۳۶۵ ه.ق) می‌باشد، کتاب امر به معروف و نهی از منکر را بر آن افزوده‌اند و این در حالی است که این باب در متن کتاب وسیلة النجاة به مانند دیگر رساله‌های عملیه سده‌های اخیر، وجود ندارد.

جدا از احیای این فریضه در کتب فتوایی، بلکه تمامی عرصه جامعه، ایشان با نگرش وسیع، به این موضوع، فراتر از چند پند و تذکّر خصوصی و در مواردی محدود و جزئی نگریسته و به حوزه‌های کلان و جدیدی توسعه دادند. ایشان در کتاب تحریرالوسیله، نظم و ترتیب رایج در کتاب‌های فقهی، مانند شرایع الاحکام را مراعات کرده و در عین حال افزایش‌های فراوانی در فروعات این فریضه داده‌اند که تا زمان تألیف این اثر بی‌سابقه بوده است. شاید توسعه فروعات این فریضه به موضوعات سیاسی و اجتماعی و گذر از احکام امر به معروف در مسائل شخصی و هدایت آن به سطح امورات کلان جامعه، این باشد که بنا بر دیدگاه امام خمینی، فریضه امر به معروف و نهی از منکر امری تعبدی که به برخی امور خاص عنایت داشته باشد نبوده، بلکه به مانند بسیاری از فقیهان، وجوب آن را امری “عقلانی” دانسته و قانون‌گذاری در این زمینه را تأکیدی بر حکم عقل شمرده‌اند[۱۱]. مطابق همین امر بوده است که این فریضه، کارکردی وسیع یافته، و حوزه‌هایی چون عبادات، سیاسات، معاملات و...، از مصادیق جزئی چون نماز خواندن، کمک به فقرا، رعایت انصاف در معاملات، آداب زندگی، تا مصادیق کلانی چون جهاد را در برمی گیرد. بنا بر باور ایشان هرچه دامنه منکر عظیم‌تر باشد، فساد بیشتری بر آن مترتب گشته، و به همان نسبت اهمیت این فریضه افزایش می‌یابد. بلکه دقیقاً از همین روی بوده است که آیات و روایات شیعه، بُعد کلان و اجتماعی از امر به معروف و نهی از منکر را مورد عنایت قرار داده‌اند. بلکه همه کارهای نیک و حتی جهاد در برابر آن ناچیز خوانده‌اند: همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا در کنار امر به معروف و نهی از منکر جز دمیدنی (قطره‌ای) در دریای پهناور نیست[۱۲].

ایشان در خصوص محدود نشدن این فریضه به امورات کوچک و فرعی و توسعه آن به امور کلانی که در عرصه حاکمیت و اجتماع، وجود داشته و در جامعه‌ای وسیع به توده مسلمانان آسیب می‌رساند، این گونه اظهار داشته‌اند: ما امر به معروف و نهی از منکر را در دایره کوچکی قرار داده و به مواردی که ضررش برای خود افرادی است که مرتکب می‌شوند یا ترک می‌کنند، محصور ساخته‌ایم... ولی به آن منکرات بزرگ توجه نداریم آن مردمی را که دارند حیثیت اسلام را از بین می‌برند، حقوق ضعفا را پایمال می‌کنند و... باید نهی از منکر کرد اگر یک اعتراض دسته‌جمعی به ظلمه که خلافی مرتکب می‌شوند یا جنایتی می‌کنند بشود... یقیناً دست بر می‌دارند[۱۳].

امر به معروف، فریضه‌ای همگانی: مخاطب امر به معروف و نهی از منکر به عنوان برترین و شریف‌ترین واجبات الهی[۱۴]، تمامی مسلمانان بوده و با توجه به این که این فریضه در زمره واجبات کفایی برشمرده شده است[۱۵]، لذا همه افراد مسلمان بر ادای این فریضه، مکلف بوده و می‌بایست از انجام آن شانه خالی نکنند. بر اساس منطق وجوب کفایی اگر تعداد افرادی که از بین رفتن ماده فساد به آنها منوط است وجود داشته باشد، این واجب از عهده دیگران ساقط بوده وگرنه تمامی افراد از ترک کنندگان این واجب محسوب می‌شوند[۱۶].

امام خمینی علاوه بر کتاب تحریر الوسیله و سایر کتب فقهی در مجموعه بیانات، بلکه عملکردهای خویش نیز به این مقوله عنایت ورزیده و جدا از این که در این حوزه هم دیگران را به این اصل دعوت نموده‌اند، آن را فریضه‌ای همگانی جهت نظارت بر امور جامعه اعم از مسائل فردی و اجتماعی دانسته و با توجه به اینکه هدف از این فریضه از بین رفتن منکرات و معصیت است، لذا منع از آن را در صورت امکان، از وظایف افراد دانسته و در غیر این صورت، معرفی افراد خطاکار به افراد توانا و نهادهای مربوطه به عنوان تنها راه رسیدن به آن هدف، خواستار شده و واجب برشمردند: امر به معروف و نهی از منکر از اموری است که بر همه کس واجب است. یک چیزی نیست که بر یکی واجب باشد بر دیگری [نه]. همه ما مکلفیم... که دیگران را هم همین طور دعوت کنیم. هر مقدار که می‌توانیم... اگر انسان دید معصیت خدا می‌شود، باید جلویش را بگیرد، نگذارد معصیت خدا بشود[۱۷].

امر به معروف و نهی منکر بر همه مسلمین واجب است. جلوگیری از منکرات بر همه مسلمین واجب است. سفارش به حق که امر به معروف است و نهی از منکر است، بر همه مسلمین واجب است. شما و ما موظفیم که هم در تمام اموری که مربوط به دستگاه‌های اجرایی است امر به معروف کنیم. و اگر اشخاصی پیدا می‌شوند، که خلاف می‌کنند معرفی کنیم به مقاماتی که برای جلوگیری مهیا هستند[۱۸]»[۱۹]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. مفردات الفاظ القرآن، ص۸۱۲.
  2. المعجم الوسیط، ص۹۳۲.
  3. معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۴۴۴.
  4. لغت‌نامه، ذیل کلمه نظارت.
  5. حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ص۳۵۲.
  6. اقرب الموارد، ج۵، ص۴۳۲.
  7. بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸، ح۳۶.
  8. صحیفه امام، ج۸، ص۴۸۷.
  9. صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۰۹-۱۱۰.
  10. حماسه حسینی، ج۲، ص۵۱.
  11. ر.ک: المکاسب المحرمة: الامام الخمینی، ج۲، ص۲۰۲ - ۲۰۳.
  12. «مَا أَعْمَالُ‏ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ». (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴).
  13. ولایت فقیه، ص۱۱۸.
  14. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۳۹.
  15. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۰.
  16. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۰ - ۴۴۱.
  17. صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۶ - ۳۸۷.
  18. صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۷۰.
  19. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۶-۱۴۲.