هدف از مشورت کردن پیامبر خاتم و اهل بیت با امت چیست؟ (پرسش)
هدف از مشورت کردن پیامبر خاتم و اهل بیت با امت چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | مشورت در سیره پیامبر خاتم |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
هدف از مشورت کردن پیامبر خاتم و اهل بیت با امت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل شکوری در کتاب «فقه سیاسی اسلام» در اینباره گفته است:
«مشورت رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) با امّت، برای جلوگیری از اشتباه خود و استفاده از آرای امّت نیست، زیرا آنان معصوم از خطا و لغزش هستند و از علم گسترده الهی بهرهمند میباشند، بلکه مشاوره آنان با امّت، به منظورهای زیر است:
- شخصیتدادن به امّت: مشاوره رسول خدا با امّت میتواند برای شخصیتدادن به آنها باشد تا نپندارند که آن حضرت به آنان اعتنایی ندارد و برای رأی و نظریه ایشان ارزشی قائل نیست، بلکه برعکس، دریابند که آن گرامی، برای ایشان شخصیت و احترام قائل است. این مطلب درباره زمامداران اسلامی که معصوم نیستند نیز صادق است؛ یعنی میتوانند در مشورتهای خود با مردم علاوه بر استفاده از نظریههای آنان، این هدف را نیز داشته باشند که به مردم شخصیت دهند تا مردم نیز به دولت خود علاقهمند شده و در همکاری با او بیشتر بکوشند.
- آزمایش: از فواید و آثار محافل شور و مشورت این است که به تدریج صاحبنظران دقیق و متخصصین حقیقی، از سایر افرادی که از دقتنظر و تخصص و اصابت رأی بهرهای ندارند یا کمتر دارند، شناخته میشوند و نیز افراد خیرخواه و دلسوز و مؤمن و همچنین فرصتطلب و ماجراجو و منافق شناسایی و معرفی میگردند. بنابراین، احتمال دارد که خیرخواهان و مسلمانان واقعی از منافقان و مدّعیان دروغین جدا گشته و صاحبنظران از افراد عادی و کوتاه بین باز شناخته شوند.
- رشد فکری مردم: مشاوره رهبر و ادارهکنندگان جامعه با مردم موجب میشود که مردم نیز فکر خود را به کار بیندازند و همه با هم در جستجوی حقیقت و بهترین راه و رأی باشند. توضیح این که؛ در عین حال که رسول خدا (ص) به رأی و نظریه امّت نیازی ندارد، ولی باز موظف است که با آنان مشورت کند تا آنان نیز فکر خود را به کار بیندازند و در نتیجه رشد فکری پیدا کرده و خمود و جامد بار نیایند.
- استفاده از تأیید مردم: رسول خدا (ص) با اینکه میداند نظر او صد در صد صحیح است باز مشورت میکند تا دیگران نیز همان نظر صحیح را تأیید کنند و کاری که انجام میگیرد، مورد اتفاق و تأیید همه افراد باشد. واضح است که اگر مردم کاری را مورد تأیید خود بدانند بیشتر و بهتر در انجام آن میکوشند، تا کاری که به آنها دستور داده شود و یا به عبارت دیگر، تحمیل گردد و در مورد آن از خودشان نظرخواهی نشود.
- آگاهی مشورتشوندگان: ممکن است گاهی نظر مردم با نظر رسول خدا (ص) مخالف باشد، در این صورت، آن حضرت با اینکه به صحت نظر خود صد در صد یقین دارد، ولی چون میداند مخالفت مردم با او از روی غرضورزی نیست و فقط به خاطر این است که مطلب را درست تشخیص ندادهاند، از اینرو با آنان به مشورت مینشیند تا ضمن بررسی نظریهها، خودشان به صحیحبودن نظر آن حضرت، آگاه و به اشتباه خود پی ببرند و اختلاف برطرف شود.
- دوری حکومت از استبداد: مشاوره رسول خدا که اولین شخصیت علمی، مذهبی، روحانی، کشوری و لشکری حکومت اسلامی است، میتواند بهترین دلیل بر استبدادینبودن حکومت او باشد. بنابراین، اگرچه رسول خدا (ص) به آرای امّت نیازی ندارد، اما در عینحال باید با آنان مشاوره کند تا از این راه، استبدادینبودن حکومت اسلامی را به دنیا اعلام کند و نیز مردم نتوانند او را به استبداد، متهم سازند و نیز پذیرش برنامههای او برایشان سنگین نباشد.
- جلوگیری از انتقاد بیجا: تصمیمهایی که یک رهبر (گرچه معصوم باشد) میگیرد، ممکن است در عین اینکه به صلاح و مصلحت امّت و کشور باشد، با شکست ظاهری مواجه گردد، در اینگونه موارد اگر از خود مردم نظرخواهی شده باشد پس از شکست، زبان به انتقاد باز نمیکنند، بلکه آن را توجیه مینمایند، چراکه خودشان هم به آن تصمیم و طرح، رأی موافق دادهاند، امّا اگر بدون نظرخواهی از آنان، انجام شده باشد، پس از شکست شروع به یک سلسله انتقادها و اعتراضها و تضعیف رهبری و دولت میکنند و از این راه، مشکلاتی به بار میآورند.
- ارزش خلقالله نزد خدا: ممکن است خدای متعال برای این به رسول بزرگوارش دستور مشورت و مشاوره با امّت داده باشد که معلوم گردد: بندگان خدا نزد او محترمند و تا اینحد شایستگی دارند که میتوانند مورد مشاوره پیامبر خدا قرار گیرند. بنابراین، رهبران و مدیران کشور و همه کسانی که در رأس کاری قرار میگیرند باید بدانند که خلق خدا، نزد خدا محترمند و باید به آنان عنایت کامل داشته باشند و به تعبیر دیگر: خلق خدا را اصل و خود را خادم آنان بدانند، نه این که آنان را مانند کودکانی نیازمند به قیم و سرپرست، و خود را ولی و فرمانده بیچون و چرای آنان فرض کنند.
- نظرخواهی از دیگران عیب نیست: ممکن است برخی از مردم و یا کسانی که مسؤولیت اداره کشور را به عهده دارند، فکر کنند که مشورت و نظرخواهی از مردم، دلیل بر جهل و ناآگاهی است و این برای انسان نقص است. ولی هنگامی که ببیند رسول خدا (ص) یعنی اولین شخصیت علمی، روحانی، کشوری و لشکری اسلام با امّت خود به مشورت میپردازد در مییابد که مشورت با دیگران نه تنها عیب و ننگ نیست، بلکه از کارهای بسیار پسندیده و نیک است و نیز آنان که در اثر تکبّر و خودبینی مشورت را کسر شأن خویش میپندارند وقتی به سیره آن اسوه حسنه بنگرند میآموزند که آنان از پیامبر خدا بالاتر نیستند، او مشورت میکرد، آنان هم باید مشورت کنند و خواه ناخواه به آن تن میدهند.
- اسوه حسنه: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[۱]. رسول خدا دستور داشت تا با امّت خود مشورت کند و میکرد تا برای همه مسلمانان و بهخصوص رهبران و ادارهکنندگان کشورها سرمشق باشد؛ یعنی هنگامی که ببیند رسول خدا (ص) با آنهمه عقل و درایت و عدم نیاز به آرای دیگران، باز با اصحاب خود مشورت میکند، در مییابند که هیچکس از مشورت با دیگران بینیاز نیست و در نتیجه، میان همه مسلمانان بهویژه رهبران کشور، مشورت و مشاوره در امور، مرسوم میشود.
بنابراین، مشاوره رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) میتواند به منظور یکی از این اهداف یاد شده و مانند آن باشد، نه برای جلوگیری از اشتباه خویش و یا استفاده از آرای مردم و رفع ناآگاهی خویش، زیرا آنان از خطا و اشتباه معصوم و مصون هستند و به همه چیز آگاهی کامل دارند[۲]»[۳]
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ شوری در قرآن و حدیث، ص۳۱- ۳۶.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۵۱.