ولایت الهی در عرفان اسلامی
تعریف مقام ولایت الهی
در اصطلاح عرفانی به تعالی روح و نزدیکی صاحب روح به قرب الهی "مقام ولایت" گفته میشود که دارندۀ آن از قرب و منزلت خاص الهی برخوردار و لطف و عنایت الهی از جمله ارتباط با غیب و عالم فرشتگان شامل حالش میشود و شرط لازم برای نبوت و دریافت وحی را کسب کرده است، اما ممکن است چنین انسانی، وحی به معنای شریعت و پیغمبری را دریافت و ممکن است دریافت نکند. مانند حضرت لقمان که بنا به نقل مشهور، وی حکیم الهی بود نه پیامبر، با این وجود مقام و منزلت وی از بعضی پیامبران بالاتر بوده است. دارندۀ مقام ولایت بالضروره به مقام قرب الهی و ارتباط با عالم غیب و دریافت اسرار و معارف الهی از نوع معارف عقلی و دینی و معرفتی نائل میآید و از این حیث میتوان وی را "نبی" به معنای خبردهندۀ از غیب الهی نامید که در عرفان از این مقام به "نبوت تعریفی" یاد میشود و عارفان در رابطه با خاتمیت قائلاند "نبوت تشریعی" به خاتمیت رسیده است، اما نبوت تعریفی به معنای رسیدن انسانهای کامل به قرب الهی و دریافت حقایق عقلی و دینی، استمرار خواهد داشت: "و اما نبوة التشریع و الرسالة فمنقطعة... الا ان الله لطیف بعباده فأبقی لهم النبوة العامة التی لا تشریع فیهما"[۱].[۲]
دارندگان مقام ولایت
پیامبران با تهذیب نفس به مقام قرب الهی نائل آمده و مظهر و تجلی صفات الهی هستند. امامان نیز از این نظر در درجۀ بالای کمال قرار داشته و بر همه پیامبران ـ جز پیامبر اسلام ـ برتری دارند و با برخوردار بودن از مقام ولایت، بر جهان هستی و قلوب انسانها اشراف دارند و مرجع علمی و دینی و شارح اسلام و حجت خداوند هستند. روایات متعدد از پیامبر اکرم (ص) که به روح قدسی آنان و برتری آنان بر ارواح پیامبران تأکید و تصریح دارد؛ این مطلب را ثابت میکند[۳].
صفات مقام ولایت در تکوین
در نظام مراتب اسماء الهی در نظام تکوین، با توجّه به آنکه مقام ولایت و خلافت الهی، اشرف اسماء در میان خلایق است، دارنده مقام ولایت باید دارای صفات ذیل باشد:
- در علم و قدرت، مظهر و مخزن علم و قدرت الهی باشد و بر غیب و شهادت احاطه علمی داشته باشد.
- مظهر ربوبیّت و تربیت مخلوقات در سیر کمالشان باشد؛ زیرا همۀ موجودات، با زبان تکوین، کمال خود را از خداوند خواستارند و با تسبیح و تقدیسی که به درگاه او مینمایند، دائماً سیر قربی خود به سوی پروردگار را درخواست میکنند. در این مسیر، فیض هدایت تکوینی خداوند از مجرای مقام ولایت برآنها جاری میگردد.
- ولی الله باید مظهر "سلام الهی" باشد؛ یعنی هیچ اعوجاج و انحراف و ناهماهنگی میان ظاهر و باطن او وجود نداشته باشد. این مقام در عالم دنیا "عصمت الهی" و در عوالم ملکوت "سلام الهی" نام دارد[۴].
صفات مقام ولایت در تشریع
صفات دارندۀ مقام ولایت در نظام تشریع، هماهنگ با تکوین، بیشتر بر علم و قدرت و تدبیر و حاکمیّت و عصمت تأکید مینماید و عبارتاند:
- ولی الله باید "مظهر علم الهی" باشد و همانطور که خداوند احاطۀ علمی به موجودات دارد، او نیز به اذن الهی باید آگاه به غیب و شهادت و اسرار عالم باشد. بر این اساس، اگر قرآن کتاب تکوین است و اسرار خلقت در آن نهفته است، ولیّالله بر آن آگاه است و او مصداق "راسخین در علم" و قرآن است.
- ولی الله "مظهر سلام الهی" است. جلوۀ تشریعی این مقام، عصمت از همۀ پلیدیها است؛ یعنی امام در طهارت باید در مقامی باشد که هیچ فراموشی و هیچ خطایی از او سر نزند و معصوم باشد؛ زیرا اگر ولی الله مجرای احکام الهی و تشریع دین در میان مردم است، باید عیناً آنچه را که خداوند فرموده بیان نماید و الا ناقض ولایت الهی خواهد بود: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا﴾[۵].
- تدبیر امور مردم در تشریع، خواه در امور فردی و یا اجتماعی، بر عهدۀ مقام ولایت است؛ زیرا هدایت الهی در تشریعیّات، از مجرای ولی الله جاری میشود. چنانکه خداوند در تشریح ملاک تشخیص صاحب مقام ولایت، با طرح یک برهان عقلی میفرماید: ﴿مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا﴾[۶]. یعنی تنها کسی میتواند مجرای ولایت الهی در نظام تشریع باشد که احاطۀ علمی بر عالم غیب و شهادت و ظاهر و باطن عالم و قلوب و نفوس انسانها و چگونگی خلقت و راز و رمز هدایت آنها داشته باشد؛ چنین فردی باید از همۀ زشتیها و کاستیهای ظلم و گناه به دور باشد: ﴿وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا﴾.
- ریاست حکومت و رفع خصومتها و تنازعات میان مردم، وظیفۀ اصلی ولی الله در جامعه است. لازمۀ انجام این وظیفه، اشراف کامل او بر احکام شریعت و محدودۀ اِعمال ولایتها در فرامین الهی است و این مهم تنها از عهدۀ رسول خدا (ص) و یا امامان معصوم (ع) برمیآید؛ چراکه قضاوت آنان، از جنس قضاوت الهی است و خداوند مردم را در حل منازعات به آنان ارجاع داده است: ﴿وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ﴾[۷] و حکم رسول خدا (ص) و اولیالامری که در عصمت و طهارت مثل ایشان هستند، در یک رتبه است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ﴾[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ فصوص الحکم، فص داودیه، ص ۱۶۲؛ الفتوحات، ج۱، ص ۱۴۳ و ج۲، ص ۴۲۹؛ مقدمه قیصری بر فصوص، ج۱، ص ۱۲۷، فصل ۱۲؛ فصوص الحکم، آخر فص عزیزی، ص۱۳۴ و فص شیئی، ص۷۲.
- ↑ ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲-۴۳ و ص۱۰۶ - ۱۰۸.
- ↑ ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۰۶ - ۱۰۸.
- ↑ ر.ک: فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۴۹۹-۵۰۰.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد. تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد و شمار هر چیز را دارد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۸
- ↑ «آنان را نه در آفرینش آسمانها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراهکنندگان را یاور گیرم» سوره کهف، آیه ۵۱.
- ↑ «و در هر چیزی اختلاف پیدا کنید داوری آن با خداوند است.» سوره شوری، آیه ۱۰.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک: فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۵۰۰-۵۰۲.