پیامدهای انکار وجود امام مهدی چیست؟ (پرسش)
پیامدهای انکار وجود امام مهدی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی؛ وجود امام مهدی / ضرورت وجود امام مهدی (اثبات وجود و چرایی نیاز به امام مهدی) |
مدخل اصلی | انکار امام مهدی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پیامدهای انکار وجود امام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیت الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در اینباره گفته است:
«انکار وجود آن حضرت، مستلزم انکار و نادیده گرفتن مطالبی بسیار است و پیامدهایی ناروا خواهد داشت.
- بیهودگی و بیهدفی آفرینش انسان؛ این سخن به صریح آیه قرآن باطل است؛ زیرا خداوند میفرماید: ﴿ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾[۱] یعنی جن و انس را نیافریدم، مگر برای اینکه مرا پرستش کنند. و همچنین از نظر فلسفه و دلائل عقلی که برای هر فعل اختیاری علتی غائی و هدفی را لازم میداند نیز باطل است، مخصوصا در صورتی که فاعل دارای حکمتی بینهایت باشد.
- برای آفرینش هدفی وجود دارد لکن آن هدف ایجاد جامعهای عادلانه و خداپرست نیست، و از آن هدف ما آگاه نیستیم. این مطلب نیز، هم با آیه قرآن مخالف است، و هم با آنچه که در ادیان الهی، مورد پذیرش عموم قرار گرفته است منافات دارد؛ زیرا تمامی ادیان این مطلب را قبول دارند که سرانجام زندگی جوامع بشری، جامعهای دادگستر و حکومتی عادلانه و یکتاپرست خواهد بود.
- گرچه این هدف الهی ثابت و محقق است، لکن ضروری و حتمی نیست و چندان لزومی ندارد که حتما واقع شود، و ممکن است در حد یک فرضیه باقی بماند.این سخن نیز از عجایب و غرایب است؛ زیرا نتیجه آن عبارت است از آنکه خداوند متعال بر طبق مقتضای حکمت خود عمل نکند و خود نقض غرض خود را بنماید، و از نظر فلسفه محال است که این عمل از خداوند سربزند، و معنای تنفیذ و تحقق بخشیدن این هدف همان است که آن را ایجاد فرماید.
- این هدف الهی ایجاد میشود، ولی لزومی ندارد که حتما تحت رهبری شخصی معین باشد، و ممکن است خداوند خود دست به کار شود و دیگر نیازی به وجود حضرت مهدی (ع) نیست. این سخن نیز بیمعنی است، زیرا متضمن انکار چیزی است که تمامی ادیان الهی آن را پذیرفته و همگی قبول کردهاند، که در روز موعود، رهبری الهی، زمام امر را به دست خواهد گرفت. به علاوه که متضمن انکار مسیر طبیعی جهان است؛ زیرا امت بدون رهبر، جز جامعهای گسسته و از هم پاشیده نیست، و خود به خود نمیتوانند هیچگونه مصلحتی را برای خود ایجاد کنند؛ و تا وقتی که پیرامون یک نقطه مرکزی جمع نشوند و دور یک رهبر را نگیرند، هیچ کاری را در سطح جامعه از پیش نخواهند برد، مگر اینکه به صورت معجزه باشد، و این را هم که قبلا گفتیم امکان ندارد، و معجزه باید طبق یک سلسله قوانین انجام گیرد.
- بر فرض پذیرش وجود رهبر، لزومی ندارد که حتما رهبری را مخصوص حضرت بقیة الله بدانیم، بلکه اشخاص دیگر هم میتوانند زمام امر را به دست گیرند. این سخن نیز پنداری شگفتآور است، زیرا مقصود ما از حضرت مهدی همان کسی است که برآورنده هدف خداوندی است - البته اگر از عقیده شیعه اثناعشری صرف نظر کنیم - پس در این صورت انکار وجود حضرت مهدی، انکار هدف اصلی آفرینش است. و اما از جهت شایستگی رهبری، که آیا فقط این شایستگی در یک نفر مخصوص است، یا اینکه ممکن است افراد متعددی دارای این لیاقت باشند، این بحثی است که در کتاب آینده خود، به طور گسترده در این باره صحبت خواهیم کرد.
بنابراین چارهای نیست جز اینکه به وجود حضرت مهدی به عنوان تحققبخش هدف الهی اعتراف کنیم. و نتیجه این استدلال، مخصوص به مسلمانها نخواهد بود، تا چه رسد به اینکه آن را مخصوص امامیه بدانیم، بلکه در سطح تمامی ادیان الهی مفید خواهد بود[۲].
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ذاریات، ۵۲.
- ↑ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۳۵۲-۳۵۴.