یزید بن هارون سلمی واسطی در تاریخ اسلامی

مقدمه

جدّ وی (زاذی) یا (زاذان) مولای (اُمّ عاصم) همسر عُتبة بن فرقد از قبیله (بنی سُلَیم) است و بدین جهت او را (سُلَمی) نامیده‌اند. وی در اصل، اهل بُخارا است، امّا در شهر واسط[۱] زیسته و به «واسطی» معروف است. او از دوران کودکی به کسب دانش پرداخت و در شمار دانشمندان نامی عصر خویش قرار گرفت. ابوخالد در حالی که به مقام علمی بالایی دست یافت، در عبادت و شب زنده داری وامر به معروف و نهی از منکر و خلاصه در عبادات فردی و اجتماعی سرآمد بود. احمد بن سنان می‌‌گوید: (هیچ دانشمندی را در باره نماز مانند یزید بن هارون ندیده‌ام؛ هنگامی که به نماز می‌‌ایستد گویی ستونی است ثابت و استوار.) پس از ادای نماز مغرب به نافله می‌‌پرداخت تا هنگام نماز عشا و پس از به جا آوردن نماز ظهر به نافله و نماز مستحبی ادامه می‌‌داد تا آنکه وقت نماز عصر فرا رسد و هیچ گاه از خواندن نماز خسته نمی‌شد و او خود می‌‌گفت: هرگز شب را نخوابیده‌ام. در اواخر عمرش که نابینا شده بود در پاسخ حسن بن عرفه که پرسید: چشمان زیبایت را چه کردی گفت: گریه‌های سحرگاهان آنها را از من گرفت.

یزید بن هارون می‌‌گفت: دوست ندارم قرآن حفظ کنم؛ زیرا از مخالفت با آن بیم ناکم و می‌‌ترسم مشمول حدیث رسول گرامی(ص) باشم که در باره خوارج فرمود: آنان قرآن را آن گونه تلاوت می‌‌کنند که از حنجره‌هایشان نمی‌گذرد و از دین چنان می‌‌رهند که تیر از کمان[۲]. وی برای نشر حدیث و معارف اسلامی به بغداد سفر کرد، امّا به واسط برگشت و تا آخر عمر آنجا زیست. او از چنان موقعیت علمی و اجتماعی بهره مند بود که مأمون، خلیفه مقتدر عباسی می‌‌گفت: اگر یزید بن هارون نبود مخلوق بودن قرآن را رسماً اعلام می‌‌کردم. برخی گفتند: آیا از ابوخالد واهمه داری!. او گفت: اگر ابوخالد مخالفت کند فتنه و آشوب به وجود آید. یزید بن هارون معتقد بود: کسی که قرآن را مخلوق بداند کافر است[۳].

وی از راویان طبقه نهم و مورد توثیق و ستایش رجالیون اهل سنت است و از وی به عنوان امام، ثقه، ثبت، صدوق و کثیر الحدیث نام برده و به حافظه خوب و قوی او اشاره کرده‌اند. یزید می‌‌گوید: ۲۵۰۰۰ حدیث را با سندهای شان حفظ کرده ام و از محدثان شام بیست هزار حدیث فرا گرفته‌ام.

رجالیّون شیعی به جرح یا تعدیل وی اشاره نکرده و مامقانی او را مجهول دانسته است.

لازم به یادآوری است که یزید بن هارون از وقتی که نابینا شد برای خواندن نوشته‌های خویش از کنیز خود کمک می‌‌گرفت و او برایش می‌‌خواند؛ به همین جهت یحیی بن معین به روایات او اعتماد نداشت. روایات او در منابع اهل سنّت مانند: صحیح مسلم، صحیح بخاری و شواهد التنزیل و منابع شیعی مانند: الکافی، کتاب الخصال، کتاب الامالی (مفید) و تهذیب الاحکام آمده است. او در این روایات از امام صادق(ع) و ابان بن عیاش، ابان بن یزید عطار، ابراهیم بن سعد زهری، اسماعیل بن یحیی بن طلحه، حجاج بن ارطاة، اصبغ بن زید وراق و بسیاری دیگر روایت کرده است. و ابراهیم بن یعقوب جوزجانی، احمد بن ابراهیم دورقی، احمد بن حنبل، حسن بن راشد، حسن بن علی خهل، حسین بن منصور نیشابوری، سفیان بن وکیع و بسیاری دیگر از او روایت کرده‌اند[۴].

ابوخالد از امام صادق(ع) روایت می‌‌کند: (کشاورزان، گنج‌های مردم‌اند و آفریده پاکیزه و گوارای خدا را کشت می‌‌کنند. آنان در روز قیامت در بهترین جایگاه و نزدیک‌ترین منزل به پروردگارند و (مبارک) نامیده می‌‌شوند.)[۵] ابوخالد، با سه واسطه حدیث (ثقلین) را نیز از رسول خدا(ص) روایت کرده است[۶].

سرانجام وی در روز سه شنبه اول ماه ربیع الثانی سال ۲۰۶ ﻫ.ق در زمان خلافت مأمون در حالی که بیش از ۸۸ سال داشت در واسط وفات یافت[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. این شهر در سال ۸۴ تا ۸۶ ﻫ.ق به دستور حجّاج بنا گردید. فاصله آن از چهار طرف با شهرهای بصره، کوفه، مدائن و اهواز چهل فرسخ است و به این علت آن را (واسط) نامیده‌اند. معجم البلدان ۵/ ۳۴۷ - ۳۵۳.
  2. تاریخ بغداد ۱۴/ ۳۱۴.
  3. تاریخ بغداد ۱۴/ ۳۴۲.
  4. الکافی ۵/ ۲۶۱؛ کتاب الخصال ۲۵۴، ۳۱۲ و ۴۷۱؛ کتاب الامالی (مفید) ۷۸ و شواهد التنزیل ح ۶، ۱۰، ۶۵۲ و ۶۵۳.
  5. الکافی ۵/ ۲۶۱.
  6. سیر اعلام النبلاء ۹/ ۳۶۵.
  7. الطبقات الکبری ۷/ ۳۱۵؛ تاریخ خلیفه ۳۸۸؛ کتاب الثقات ۱/ ۶۲۳ و تهذیب الکمال ۳۲/ ۲۶۹.
  8. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 155.