یعقوب در قرآن
مقدمه
یَعقوب، واژهای است غیر عربی و غیر منصرف. بنابراین، ریشه اشتقاقی ندارد. با این وجود، برخی آن را عربی و مشتق از «عقب» دانستهاند.
آرتور جفری میگوید این نام ممکن است از عبری به عربی آمده باشد اما با توجه به روابط مختلفی که اعراب با یهودیان و مسیحیان داشتهاند میتوان استدلال کرد که واژه یعقوب از منابع مسیحی و احتمالاً از سریانی گرفته شده و آنچه که در نوشتههای پراکنده مانوی نیز آمده از همان منبع اخذ شده است[۱].
برخی از کسانی که این واژه را مشتق از «عقب» دانستهاند میگویند: چون یعقوب با عیصو توأم متولد شدهاند و عیصو (عیسو) اول و یعقوب به دنبال او به دنیا آمد از این رو، یعقوب نامیده شد[۲].افزون بر اینها، یعقوب به معنای کبک نر هم آمده است که در این معنا جمع آن «یعاقیب» میباشد[۳].
یعقوب(ع) فرزند اسحاق پسر ابراهیم خلیل(ع) است. لقب یعقوب(ع)، اسرائیل میباشد که واژهای عبری و به معنای «بنده خدا» است. یعقوب در ۲۲۰۶ سال پیش از میلاد با برادر خود عیصو (یاعیص) توأمان زاده شدند. مادرش دختر بتوئیل، برادر ابراهیم(ع) میباشد و یعقوب یکی از پیامبران بنیاسرائیل است که به صفات پسندیدهای همچون مدارا، خوش خلقی، استقامت و ایمانی بسیار محکم به خداوند مشهور بود. بسیار گریه میکرد و به طوری که یکی از گریهکنندگان تاریخ شناخته شد. گفته میشود که پدرش او را بسیار دوست داشت و برایش به درگاه خداونددعا میکرد.
یعقوب(ع) با دختری به نام لیّا (یا لیئه) که دختر دایی او بود ازدواج کرد که حاصل آن چهار فرزند پسر بود. پس از آن، با خواهر او، راحیل ازدواج نمود. هر کدام از این دو همسر، کنیزی داشتند که به یعقوب(ع) بخشیدند و آن حضرت از زنان و کنیزان خود دوازده پسر و یک دختر پیدا کرد. او هجرتها و مسافرتهای بسیاری داشت تا سرانجام در اورشلیم ساکن شد و آنجا را از مالکش خریداری کرد. در این هنگام، خداوند به یعقوب(ع) فرمان داد تا قربانگاهی بسازد و او اطاعت کرد و قربانگاهی ساخته و نام آن را «ایل اسرائیل» یعنی خدای اسرائیل نام نهاد که همان بیتالمقدس میباشد، یعقوب(ع)، از آن پس، به خدمت بیتالمقدس درآمد و چراغهای آن را روشن نگاه میداشت.
اولین کسی بود که وارد آنجا میشد و آخر از همه نیز، خارج میگشت. در حالی که اهل شخیم و اورشلیم کافر و بتپرست بودند یعقوب و فرزندانش خداوند یکتا را میپرستیدند.
راحیل همسر یعقوب، پس از زادن بنیامین، وفات یافت و در «بیت اللحم» فلسطین دفن شد. آزمایش و گرفتاریهای یعقوب(ع)، با به چاه انداخته شدن یوسف توسط برادرانش بیشتر شد. او در این مصیبت بسیار گریه کرد تا دیدگان خود را از دست داد. پس از گذشت سالها که خداوند برای یوسف گشایشی ایجاد کرد و او را در مصر عزت بخشید یعقوب را هم از غم و رنج فراق یوسف نجات داد و آن حضرت با فرزندان و همه اهل و عیالش رهسپار مصر شدند و با حمایت یوسف، در سرزمین جاسان سکونت یافتند. پس از آن، یعقوب(ع)، ۱۷ سال در مصر به زندگی خود ادامه داد و در ۱۴۷ سالگی وفات یافت. ابتدا و به طور موقت در مصر دفن شد ولی پس از چندی، بنا بر وصیت خودش، به فلسطین منتقل و در کنار مرقد پدرش (اسحاق) در بیت المقدس دفن گردید.
برای یعقوب(ع) ۱۲ پسر و یک دختر ذکر کردهاند که عبارتند از: راوبین (یاروبین)، شمعون، لاوی، یهوذا، یساکر (یا ایساخبه)، زبولون (یازابلون)، یوسف، بنیامین، دان، نفتالی، جاد، اشیر و دختری به نام «دینار»[۴].
در آیات قرآن، ۱۶ بار نام «یعقوب» تکرار شده است. افزون بر آن، در آیاتی با تعبیر «قال» از او نقل قول شده و یا با تعبیراتی مانند: «ابیه»، «ابینا» «ابیکم»، «اباهم»، «ابوهم»، «ابویه»، «کبیر» و امثال آن، درباره او سخن گفته شده است که با احتساب این تعبیرات، آیات قرآن در مورد یعقوب به ۴۳ مورد یا بیش از آن میرسد. بیشترین آیات، درباره یعقوب(ع)، در سوره یوسف(ع) و در حوادث مربوط به یوسف(ع) آمده است. بیشتر آیات مربوط به یعقوب(ع) که در دیگر سورهها آمدهاند همراه با برخی پیامبران دیگر ذکر شدهاند. به عنوان نمونه: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب به همین صورت در چهار آیه آمدهاند ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۵]، ﴿أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۶]، ﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۷]، ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا﴾[۸]. در آیه ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا﴾[۹] هم، واژه «اسرائیل» آمده که میتوان گفت مقصود از آن، یعقوب است به لحاظ این که «اسرائیل» لقب آن حضرت میباشد.
داستان یعقوب(ع)، در تورات به گونهای با داستان یوسف پیوند خورده که نمیتوان آن دو را از یکدیگر تفکیک کرد. داستان از اینجا آغاز میشود که: «و یعقوب در سرزمین غربت پدر خود، یعنی زمین کنعان ساکن شد. این است پیدایش یعقوب». به دنبال آن، سخن از یوسف و برادرانش آمده و داستان خواب یوسف و به چاه انداخته شدن او توسط برادرانش گزارش میشود و داستان تا ساکن شدن یوسف در خانه بوطیفار مصر و تقاضای نامشروع همسر بوطیفار و گریختن یوسف از او ادامه مییابد تا بالاخره به جایی میرسد که برادران یوسف، به خاطر نجات از گرسنگی، از کنعان به مصر میروند و پس از ماجراهای بسیاری که اتفاق میافتد یعقوب(ع) نیز به مصر سفر میکند و در آنجا ساکن شده و هنگام وفاتش به فرزندانش وصیت میکند.
بر اساس گزارش تورات، یعقوب در وصیت خود میگوید: «من به قوم خود ملحق میشوم. مرا با پدرانم در مغارهای که در صحرای عفرون حتی است دفن کنید». و چون یعقوب وصیت خود را با پسران خود به پایان برد پاهای خود را به بستر کشیده، جان بداد و به قوم خویش ملحق گردید[۱۰].
مفسران پیشین در مورد یعقوب(ع)، معمولاً بحث مستقلی در تفاسیر خود نیاوردهاند بلکه در این تفاسیر، اغلب داستانها و یا گزارشهایی آمده که با برخی از آیات مربوط به یعقوب(ع) مناسبت داشته است. به عنوان نمونه، ذیل این فرمایش یعقوب که: «من بوی یوسف را میشنوم»﴿وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ﴾[۱۱]. یا این فرمایش دیگر که: «پسران من، از یک دروازه وارد مصر نشوید»﴿وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾[۱۲]. گزارشهایی آوردهاند که مثلاً باد بوی یوسف را زودتر از آمدن کاروان آورد و یا یعقوب از چشم زخم بر فرزندان خود میترسید که به آنان هشدار داد تا از یک دروازه وارد نشوند [۱۳].
مفسران معاصر نیز، درباره یعقوب(ع) بحث جداگانهای ندارند بلکه در ضمن تفسیر آیات، برخی نکات مربوط به یعقوب را آوردهاند. به عنوان نمونه، المیزان ذیل آیات ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ﴾[۱۴]، ﴿قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾[۱۵]، ﴿وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۱۶] چنین نتیجه گرفته است که:
- یعقوب هم، مانند یوسف از مخلصین بوده و خداوند، تأویل احادیث را به او نیز، آموخته است؛ (به این دلیل که سرانجام کار یوسف را به او خبر میدهد).
- در آیهای که یعقوب فرمود: «ای پسرانم، از یک دروازه وارد نشوید» در آیه پس از آن میافزاید که: «یعقوب نسبت به آنچه ما تعلیم او دادیم دارای علم بود»﴿وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا كَانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۷]؛
- پس از آنکه یوسف، در زندان به رفقای زندانیاش فرمود: من تأویل رویاهای شما را بیان میکنم در مورد علت دانستن تأویلرؤیا فرمود: این بدان علت است که من پیرو پدرانی چون ابراهیم و اسحاق و یعقوبم که پیامبرانی سلیم القلب بودند و دلهایشان به طور کامل از شرک سالم بود[۱۸].
تفسیر هدایت نیز، نکات آموزندهای درباره یعقوب(ع) بیان داشته است. از جمله در ذیل آیات ﴿قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۱۹]، ﴿وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ﴾[۲۰]، ﴿قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ﴾[۲۱] مینویسد: خداوند یک بار یعقوب را با غیبت یوسف و اینک بار دیگر با رفتن بنیامین (برادر تنی یوسف) آزمود که این بار کار دشوارتر بود و در هر دو مورد یعقوب صبر کرد. دربار دوم، یعقوب(ع) فراموش نکرده بود که پسرانش، چگونه یوسف را بردند و در چاه افکندند؛ اما ضرورت عقلانی را، بر خواسته خود برتری داد و حاضر شد دوباره فرزند عزیز خود را، با برادران بفرستد. البته این بار، برادران را با دشواریهایی آزمود تا صدق توبه آنان روشن گردد و نیز، کیفر کارهای پیشین خود را دریابند[۲۲].
برخی تفاسیر ذوقی و عرفانی، افزون بر تفسیر آیات از جنبههای گوناگون، آنها را از دیدگاه ذوقی و عرفانی نیز، بررسی کردهاند. به عنوان نمونه، میبدی در تفسیر سوره یوسف، آن را داستان عشق دانسته است. البته نه عشق زلیخا به یوسف بلکه میگوید این داستان، با عشق یعقوب به یوسف آغاز و در خلال آن، هر کجا مناسبتی یافت شده، این عشق جانسوز توضیح بیشتری یافته است. البته میبدی، این عشق را دو سویه میداند و بر این باور است که یوسف نیز، عشق شدیدی به یعقوب داشت. او در توصیف این عشق مینویسد: گفتهاند بنیامین را بدان خواند که به گوش وی رسید که همه انس دل یعقوب به مشاهده بنیامین است، او را دوست و به جای یوسف میدارد. پیر طریقت گفت: یاد یعقوب، یوسف را تخم غمان است. یاد یوسف، یعقوب را تخم ریحان است. چون یعقوب را به یاد یوسف چندان عتاب است پس هرچه جز یاد اللّه، همه تاوان است. میگویند یاد دوست چون جان است، بهتر نگر که یاد دوست، خود جان است. یعقوب گفت: درد خود هم بر او بردارم و از او، به کس ننالم که من میدانم که وی جلّ جلاله، دردها را شافی و مهمها را کافی و وعدهها را وافی است: ﴿قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ﴾[۲۳].
نتیجه این که یعقوب(ع) یکی از پیامبران بزرگ الهی است که در قرآن و تورات از او به نیکی و بزرگی یاد شده است و بیان برخی از حوادث زندگی او، در قرآن و تورات، بیشتر در ضمن داستان یوسف آمده است.[۲۴]
یعقوب در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
- ﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۲۵].
- ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ﴾[۲۶].
- ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا * وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا﴾[۲۷].
نکات: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- اظهار ایمان به خداوند و تعالیم انبیای پیشین و یعقوب از فرمانهای خداوند به پیامبر اکرم: ﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾؛
- مأموریت پیامبر اکرم به پیروی از رهنمودهای الهی به انبیای گذشته، از جمله یعقوب: ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ...﴾؛
- پیامبر اکرم مأمور الگوگیری از برخی ذریه یعقوب ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ... * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ...﴾ که برگزیده شده خداوند و هدایت شده به صراط مستقیماند ﴿...وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ﴾؛
- خداوند بیانکننده قصه یعقوب برای پیامبر ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ... وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا﴾[۲۸].
منابع
پانویس
- ↑ واژههای دخیل، ص۴۱۶.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۶۱۱.
- ↑ فرهنگ نفیسی، مفردات، ص۵۷۵.
- ↑ اعلام القرآن.
- ↑ «بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرما» سوره بقره، آیه ۱۳۶.
- ↑ «یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهییی را که از خداوند نزد اوست پنهان میدارد؟ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.
- ↑ «بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم» سوره آل عمران، آیه ۸۴.
- ↑ «ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
- ↑ «آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجده» سوره مریم، آیه ۵۸.
- ↑ پیدایش، فصل ۳۷ تا ۵۰.
- ↑ «و چون کاروان (از شهر مصر) بیرون رفت پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید من بوی یوسف را میشنوم» سوره یوسف، آیه ۹۴.
- ↑ «و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۶۷.
- ↑ تفسیر طبری، ج۱۳، ص۹؛ روض الجنان، ج۱۱، ص۱۱۳.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.
- ↑ «گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بیگمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است» سوره یوسف، آیه ۵.
- ↑ «و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میگرداند چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.
- ↑ «و چون از جایی که پدرشان فرمان داده بود (به مصر) در آمدند این کار، ایشان را از قضای خداوند هیچ باز نداشت مگر همین که نیازی را که در درون یعقوب بود برآورد و البته او از دانشی برخوردار بود که بدو آموخته بودیم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۶۸.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۸۳.
- ↑ «گفت: آیا شما را بر او جز همانگونه امین میتوانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.
- ↑ «و چون کالای خود را گشودند دریافتند که سرمایهشان را به آنان بازگرداندهاند گفتند: ای پدر ! (بیش از این) چه میخواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما باز گرداندهاند و (بگذار برویم) برای خانواده خود غلّه بیاوریم و برادرمان را نگه میداریم و یک بار شتر هم میافزاییم، این (که آوردهایم) پیمانهای اندک است» سوره یوسف، آیه ۶۵.
- ↑ «(یعقوب) گفت: هرگز او را با شما نمیفرستم تا در پیشگاه خداوند به من پیمانی سپارید که او را نزد من باز میآورید- مگر آنکه (همه) گرفتار شوید - پس چون بدو پیمان سپردند گفت: خداوند بر آنچه میگوییم گواه است» سوره یوسف، آیه ۶۶.
- ↑ من هدی القرآن، ج۵، ص۲۲۸.
- ↑ «گفت: پریشانی و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه میبرم» سوره یوسف، آیه ۸۶.
- ↑ نوریها، حسن علی، مقاله «یعقوب»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص 1185-1187.
- ↑ «بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم» سوره آل عمران، آیه ۸۴.
- ↑ «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم * آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۴ و ۸۷ و ۹۰.
- ↑ «ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم * و پیامبرانی را (فرستادیم) که (داستان) آنها را برای تو پیشتر گفتهایم و پیامبرانی که (داستان) آنان را برای تو نگفتهایم؛ و موسی با خداوند بیمیانجی سخن گفت» سوره نساء، آیه ۱۶۳-۱۶۴.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۹۸۳.