احیاگری
مقدمه
احیا و اصلاح در لغت به معنی زندهکردن و بازسازی است و در اینجا مقصود جانبخشی و بازسازی تفکر دینی در جامعه میباشد. احیاگری و اصلاح، منشأ دگرگونی اساسی در همه یا برخی از حوزههای معارف دینی و منشأ تحول در درون جامعه است. احیاگری، منصب پیامبران و اولیای الهی است. از همان سدۀ نخستین هجری، داعیۀ بسیاری از مسلمانان (شیعه و سنی)، دفاع از سنت در برابر بدعت بود و این تلاش در سدههای بعد، هدف بازگشت به اصول و ارزشهای اصیل اسلامی را پی گرفت[۱].
معناشناسی
اِحیا (احیاء) از ریشه «حیی»، به معنای جانبخشی، تجدید حیات، زندگی دوباره، رونق تازه، زنده شدن و زنده کردن و رهایی از رنج و سختی آمده است[۲]. دین نیز که خود مایه حیات انسان و جامعه است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾[۳].[۴] ممکن است بر اثر تحریف و برداشت نادرست دینداران، از محتوا و مفهوم اصیل خود خارج شود که احیای دوباره آن با تصحیح برداشتهای نادرست از آن و فعالکردن در قلمرو حیات انسانی، اعم از فرد و اجتماع، ممکن میشود. کار احیاگر دینی در واقع زنده کردن جنبههای فراموش شده دین در جامعه است[۵].
دو واژه احیا و اصلاح، هرچند در معنای لغوی و اصطلاحی از جهاتی کاملاً متمایزند، اما در جهت یاری رساندن به بازسازی تفکر دینی در جامعه، بار معنایی مشترک دارند و همراه یکدیگرند[۶].[۷]
پیشینه
قرآن کریم، رسول خدا(ص) را احیاگر دین و اجرای دستورهای ایشان را مایه حیات مسلمانان معرفی کردهاست[۸]؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی(ع) احیاگری را منصب پیامبران الهی(ع) دانسته و با اشاره به همین فلسفه بعثت، آنان را مأمور یادآوریپیمان فطری انسان و استخراج گنجینههای خرد در وجود آدمی بیان کرده است[۹].
واژه اصلاح در قرآن، در مقابل افساد: ﴿وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا﴾[۱۰] و اضلال: ﴿الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ﴾[۱۱]، بهکار رفته و گاه به خدا: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ﴾[۱۲] و گاهی به بندگان: ﴿إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۱۳] نسبت داده شده است. هدف همه پیامبران الهی(ع)، اصلاح عقیده، اخلاق، عمل و روابط اجتماعی انسان بوده ﴿إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۱۴].[۱۵] و اصولاً یکی از علتهای تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید، تحریف و تبدیلهایی است که در آموزهها و کتابهای مقدس پیامبران(ع) رخ میداده است. بیشتر پیامبران الهی(ع) احیاکننده سنتهای فراموش شده و اصلاحکننده آموزههای تحریف یافته پیشینیان خود بودهاند و نه آوردنده شرع جدید[۱۶].
گذشته از سیره و روش امامان معصوم(ع)، در تاریخ اسلام حرکتها و نهضتهای اصلاحی فراوانی میتوان یافت[۱۷]. از سده نخست هجری قمری، شیعیان همواره با موضعگیری در برابر بدعتها و تحریفها، خواهان بازگشت به اصول و ارزشهای اصیل اسلام بودند. در میان اهل سنت نیز نخستین تجلیات اصلاحطلبانه در دفاع از سنت علیه بدعت بروز کرد که مدافعان سختگیر آن، مدعی دفاع از قرآن و سنت شدند و علیه گرایشهای عقیدتی آزاداندیش، عقلگرا و حتی شیعی و نیز علیه عبادتها و آیینهای فرقهای، موضع گرفتند[۱۸]. در سدههای بعد، کسانی احیاگر دین و سنت شناخته شدند که فراتر از قالبهای فرقهای و با نفی عقاید و سنتهای جاری مسلمانان، خواهان احیای اسلام و سنت و بازگشت به اصول نخستین بودند[۱۹]. این جنبشها همواره پیشرو نبودهاند، بلکه در میان آنها نهضتهای ارتجاعی همچون نهضت اشعری (قرن چهارم)، اخباریگری (قرن دهم) و وهابیت (قرن دوازدهم) نیز وجود داشت[۲۰].[۲۱]
ابعاد احیاگری
احیاگری و اصلاح، منشأ دگرگونی اساسی در همه معارف یا حوزهای از حوزههای معارف دینی و منشأ تحول در درون اجتماع و بافت جامعه است. از مهمترین ابعاد احیاگری در اسلام، زدودن خرافات و بدعت از اندیشه مسلمانان، بازگشت به اصول نخستین اسلام اصیل، وحدت و همبستگی مسلمانان در برابر خطر سلطه فرهنگی و سیاسی غرب و هماهنگ کردن تعالیم و رهنمودهای دینی با عقل و مقتضیات زمان است[۲۲].[۲۳]
عوامل نابسامانی مسلمانان
اوضاع نابسامان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مسلمانان در روزگار حاضر عبارت است از:
- عوامل داخلی: تنها راه زندهکردن بزرگی و سربلندی مسلمانان که با ایجاد اختلاف دشمنان از میان رفته است[۲۴]، زدودن غبار خرافات از چهره اسلام حقیقی و معرفی اسلام ناب محمدی است[۲۵]. اسلام، دینی کامل و دارای برنامه برای همه ابعاد زندگی بشر است و به مسائل گوناگون اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، سیاسی و تدبیر جامعه توجه دارد[۲۶]، بر همین اساس چنانکه در صدر اسلام، تمدنی مافوق همه تمدنها به دست مسلمانان شکل گرفت[۲۷]، خودباوری و بازگشت به اسلام و مبارزه با غرب و غربزدگی در میان مسلمانان این زمان نیز میتواند به زندهکردن آن تمدن بزرگ کمک کند[۲۸].
- عوامل خارجی: مهمترین علت خارجی انحطاط مسلمانان ورود استعمارگران به سرزمینهای اسلامی، بر اثر غفلت مسلمانان از مسائل سیاسی و اجتماعی خود[۲۹] و در نتیجه سلطه بیگانگان شرقی و غربی بر آنان[۳۰] است و استعمارگران با مطرحکردن مسئله جدایی دین از سیاست[۳۱] و ملیگرایی، مانع وحدت مسلمانان شدند[۳۲] و با منزوی کردن اسلام و خارج کردن جوانان از صحنههای سیاسی ـ اجتماعی[۳۳]، بستر تجزیه سرزمینهای اسلامی، تفرقه میان مسلمانان و تاراج ذخیرههای سرزمینهای اسلامی را فراهم کردند[۳۴]. تنها راه مقابله با این گرفتاری نیز بهرهگیری از فرهنگ غنی اسلام است[۳۵].[۳۶]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
- ↑ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، ۱۵۰–۱۵۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۷۷.
- ↑ «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی میبخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی میشود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده میشوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۷/۱۶۳.
- ↑ رشاد، دینپژوهی معاصر، ۱۶۸–۱۶۹.
- ↑ رضاییمهر، امام خمینی و احیای تفکر دینی، ۱۰۶.
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
- ↑ سوره انفال، آیه ۲۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱، ص ۱۵.
- ↑ «و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید» سوره اعراف، آیه ۵۶.
- ↑ «(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.
- ↑ «و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.
- ↑ «جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیدهها را) روشن بیان داشتند، که آنان را میآمرزم و من توبهپذیر بخشایندهام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.
- ↑ «تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۹/۲۵۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۵۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.
- ↑ الگار، نهضت بیدارگری، ۳۶–۳۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹.
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
- ↑ موثقی، جنبشهای اسلامی معاصر، ۱۱۴، ۱۱۷ و ۱۲۰.
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴–۳۷۵.
- ↑ رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۰–۱۹۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۸–۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷–۴۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۲–۳۹۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۹–۳۲۰.
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.