بیعت رضوان
بیعت رضوان یا بیعت شجره، بیعت اصحاب با رسول خدا (ص) در سال ششم هجری و در محلی به نام حدیبیه و قبل از صلح معروف به حدیبیه بود. به موجب این پیمان مسلمانان اعلام وفاداری و فرمانبرداری خود را نسبت به پیامبر برای رویارویی با مشرکان مکه اعلام کردند. این پیمان سبب شد مشرکانی که آماده پیکار با مسلمانان بودند، متزلزل شده و به هراس افتادند و به جای برپایی جنگ، با پیامبر و مسلمانان صلح کردند و اجازه دادند که مسلمانان سال بعد هم به مکه آمده و عمره خود را انجام دهند. آیه ۱۸ سوره فتح به این واقعه اشاره کرده و نام بیعت رضوان و بیعت شجره نیز از همین آیه گرفته شده است.
مقدمه
پیامبر خاتم (ص) به رغم نبردهای پیشین با قریش، در ذیقعده سال ششم همراه با جمعی از یاران خود به سوی مکه حرکت کرد و برای اینکه قریش و سایر مردم بدانند که آن حضرت قصد جنگ ندارد و تنها برای زیارت خانه خدا حرکت کرده است، احرام بست و هفتاد شتر نیز برای قربانی همراه خود برداشت[۱]. در این سفر از همسران پیامبر امسلمه همراه مسلمانان بود.
با رسیدن خبر حرکت رسول خدا (ص)، مشرکان بر آن شدند تا مانع ورود مسلمانان به مسجد الحرام شوند[۲]، ۲۰۰ سواره نظام به فرماندهی خالد بن ولید یا عکرمة بن ابی جهل در محلی به نام بَلْدَح در حومه مکه اردوگاه زدند. از طرف پیامبر (ص) بُسر بن سفیان خزاعی برای آگاهی از اخبار مکه بدانجا رفت و سپس بازگشت. خالد بن ولید با سپاهش آن قدر نزدیک شد که میتوانست اصحاب رسول خدا (ص) را ببیند. پیامبر (ص) عبّاد بن بشر را با سپاهی فرمان داد تا در مقابل آنان بایستند و اصحابش را سامان داد. آنگاه نماز ظهر را به صورت نماز خوف خواندند. شب هنگام پیامبر (ص) حرکت کرد تا به حدیبیّه، در ۹ میلی مکّه، رسیدند[۳]. پس از توقف در حدیبیّه، پیامبر (ص)، ابتدا خراش بن امیه خزاعی را بر شتر خویش سوار کرد و به سوی قریش فرستاد تا به آنان اعلام دارد که به قصد عمره آمده است و اراده جنگ ندارد. چون خراش نزد آنان رفت، مشرکان شترش را پی کرده، خواستند تا او را بکشند که برخی مانع شدند و امکان بازگشت او را فراهم ساختند[۴]. سپس پیامبر (ص) خواست تا عمر را بفرستد؛ اما او عذر آورد و عثمان را پیشنهاد کرد. مقرر گردید عثمان به آنان خبر دهد که برای زیارت کعبه آمدهاند و پس از آن بازخواهند گشت. عثمان در بلدح، قریشیان را از قصد خویش آگاه کرد[۵].[۶]
فراخوانی به بیعت
تأخیر سه روزه عثمان، از سویی موجب گردید برخی از آن جهت که عثمان عمره خود را به جا آورد، بر او حسرت بخورند[۷] و از سوی دیگر موجب شایعه قتل او شد[۸]. پیامبر (ص) چون این شایعه را شنید در حالی که زیر درختی نشسته بود[۹] فرمود: تا قوم] قریش را از پای درنیاوریم از اینجا دور نمیشویم. سپس مردم را به بیعت فراخ خواند[۱۰].
این بیعت به این دلیل که خدا رضایت خود را از مؤمنان اعلام کرد: لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا [۱۱]، به "بیعت رضوان" و به این دلیل که زیر درختی به نام سمره واقع شد، به "بیعت شجره" معروف شد[۱۲].
مفاد و پیامدهای بیعت
همراهان پیامبر در برابر اقدامهای احتمالی قریش متعهد شدند پیامبر (ص) را تنها نگذاشته، در برابر آنها استقامت کنند[۱۳]. در این بین برخی مفاد پیمان را استقامت تا پای جان دانسته[۱۴] و برخی دیگر مقاومت را به اندازه توان عهدکنندگان محدود میکنند[۱۵]. احتمالا پیامبر (ص) بر آن بود تا تجربه فرار برخی مهاجران در احد تکرار نگردد. از بکیر بن اشجّ نقل است که مردم بر مرگ بیعت کردند؛ اما پیامبر (ص) فرمود: بر آنچه استطاعت دارید (پیمان ببندید)[۱۶]. تدبیر بههنگام پیامبر در انسجام بخشیدن همراهان برای رویارویی با خطر احتمالی از جانب قریش و نیز شاید جلوگیری از تکرار تجربه تلخ فرار برخی مهاجران در جنگ احد موفقیت بزرگی به همراه داشت. در پی انتشار خبر بیعت، مشرکان به هراس افتاده، با بازگشت عثمان و جمعی از مسلمانان[۱۷] و ارسال نمایندگان در پی مصالحه برآمدند[۱۸] و در نهایت قضیه با صلح حدیبیّه پایان یافت[۱۹].
هدف از بیعت رضوان
هدف از این بیعت، انسجام هر چه بیشتر نیروها، تقویت روحیه، بازیابی آمادگی رزمی، سنجش افکار و آزمودن میزان فداکاری دوستان وفادار بود. این بیعت، روح تازهای در کالبد مسلمانان دمید؛ چرا که دست خویش را به دست رسول خدا (ص) میدادند و از صمیم دل، اظهار وفاداری میکردند. خداوند به این مؤمنان فداکار و ایثارگر که در این لحظه حساس با پیامبر اعظم (ص) بیعت کردند، چهار پاداش بزرگ داد که از همه مهمتر رضایت و خشنودی خود بود[۲۰].
خبر این بیعت و وفاداری، آن چنان در قلب مشرکان رعب و وحشت افکند که سبب شد آنها به صلح تن دهند؛ صلحی که در مجموع، پایهای برای پیروزیهای آینده مسلمانان شد. در آیه إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۲۱] به این بیعت اشاره شده است[۲۲].
منابع
پانویس
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج۲۶، ص ۱۱۱؛ روحالمعانی، مج ۱۴، ج۲۶، ص ۱۶۱.
- ↑ المغازی، ج ۲، ص ۶۰۰ ـ ۶۰۱.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «بیعت رضوان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۶؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷-۲۴۸.
- ↑ المغازی، ج ۲، ص ۶۰۱؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۲۱.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۳۱۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۱.
- ↑ به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد، سوره فتح، آیه:۱۸.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «بیعت رضوان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۶؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷-۲۴۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۷۶؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۲۲؛ انسابالاشراف، ج ۱، ص ۴۴۱.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۳، ص ۳۱۵؛ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص۱۱۲.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۲.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۴، ج ۲۶، ص ۱۶۲.
- ↑ المغازی، ج ۲، ص ۶۰۴.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «بیعت رضوان»، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۶.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۶۶.
- ↑ بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه:۱۰.
- ↑ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷-۲۴۸.