بیعت رضوان در قرآن
بیعت رضوان یا بیعت شجره، بیعت اصحاب با رسول خدا (ص) در سال ششم هجری و در محلی به نام حدیبیه و قبل از صلح معروف به حدیبیه بود. به موجب این پیمان مسلمانان اعلام وفاداری و فرمانبرداری خود را نسبت به پیامبر برای رویارویی با مشرکان مکه اعلام کردند. این پیمان سبب شد مشرکانی که آماده پیکار با مسلمانان بودند، متزلزل شده و به هراس افتادند و به جای برپایی جنگ، با پیامبر و مسلمانان صلح کردند و اجازه دادند که مسلمانان سال بعد هم به مکه آمده و عمره خود را انجام دهند. آیه ۱۸ سوره فتح به این واقعه اشاره کرده و نام بیعت رضوان و بیعت شجره نیز از همین آیه گرفته شده است.
مقدمه
پیامبر (ص) به رغم نبردهای پیشین با قریش، در ذیقعده سال ششم همراه با جمعی از یاران خود به سوی مکه حرکت کرد و برای اینکه قریش و سایر مردم بدانند که آن حضرت قصد جنگ ندارد و تنها برای زیارت خانه خدا حرکت کرده است، احرام بست و هفتاد شتر نیز برای قربانی همراه خود برداشت. در میان شتران، شتر ابوجهل که در بدر به غنیمت، به دست مسلمانان افتاده بود، وجود داشت[۱]. شمار مسلمانان، به نقل جابر بن عبدالله انصاری ۱۴۰۰ نفر[۲] و به نقل قتاده و سعید بن مسیب ۱۵۰۰ نفر بودند[۳]. برخی با احتساب شتران که هر شتر برای ۱۰ تن بود، مسلمانان همراه را ۷۰۰ تن تخمین زدهاند[۴]. در این سفر از همسران پیامبر امسلمه همراه مسلمانان بود.
با رسیدن خبر حرکت رسول خدا (ص)، مشرکان بر آن شدند تا مانع ورود مسلمانان به مسجد الحرام شوند[۵]، 200 سواره نظام به فرماندهی خالد بن ولید یا عکرمة بن ابی جهل در محلی به نام بَلْدَح در حومه مکه اردوگاه زدند. از طرف پیامبر (ص) بُسر بن سفیان خزاعی برای آگاهی از اخبار مکه بدانجا رفت و سپس بازگشت. خالد بن ولید با سپاهش آن قدر نزدیک شد که میتوانست اصحاب رسول خدا (ص) را ببیند. پیامبر (ص) عبّاد بن بشر را با سپاهی فرمان داد تا در مقابل آنان بایستند و اصحابش را سامان داد. آنگاه نماز ظهر را به صورت نماز خوف خواندند. شب هنگام پیامبر (ص) حرکت کرد تا به حدیبیّه، در ۹ میلی مکّه، رسیدند[۶]. پس از توقف در حدیبیّه، پیامبر (ص)، ابتدا خراش بن امیه خزاعی را بر شتر خویش سوار کرد و به سوی قریش فرستاد تا به آنان اعلام دارد که به قصد عمره آمده است و اراده جنگ ندارد. چون خراش نزد آنان رفت، مشرکان شترش را پی کرده، خواستند تا او را بکشند که برخی مانع شدند و امکان بازگشت او را فراهم ساختند[۷]. سپس پیامبر (ص) خواست تا عمر را بفرستد؛ اما او عذر آورد و عثمان را پیشنهاد کرد. مقرر گردید عثمان به آنان خبر دهد که برای زیارت کعبه آمدهاند و پس از آن بازخواهند گشت. عثمان در بلدح، قریشیان را از قصد خویش آگاه کرد[۸][۹]
فراخوانی به بیعت
تأخیر سه روزه عثمان، از سویی موجب گردید برخی از آن جهت که عثمان عمره خود را به جا آورد، بر او حسرت بخورند[۱۰] و از سوی دیگر موجب شایعه قتل او شد[۱۱]. پیامبر (ص) چون این شایعه را شنید در حالی که زیر درختی نشسته بود[۱۲] فرمود: تا قوم] قریش را از پای درنیاوریم از اینجا دور نمیشویم. سپس مردم را به بیعت فراخ خواند[۱۳].
این بیعت به این دلیل که خدا رضایت خود را از مؤمنان اعلام کرد: ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا ﴾[۱۴]، به "بیعت رضوان" و به این دلیل که زیر درختی به نام سمره واقع شد، به "بیعت شجره" معروف شد.
از میان حاضران تنها جدّ بن قیس بود که پشت شترش پنهان شد و بیعت نکرد[۱۵]. در اینکه نخستین بیعت کننده با پیامبر (ص) چه کسی بود از جابر انصاری نقل شده اول کسی که به بیعت برخاست امام امیرمؤمنان (ع) بود و پس از او ابوسنان عبدالله بن وهب اسدی و سپس سلمان فارسی بیعت کردند[۱۶]. برخی نیز از عبدالله بن عمر[۱۷] یا ابوسنان[۱۸] یا سنان بن وهب اسدی[۱۹] نام بردهاند. گفتهاند که عمر در این ماجرا پس از همه بیعت کرد[۲۰][۲۱]
مفاد و پیامدهای بیعت
همراهان پیامبر در برابر اقدامهای احتمالی قریش متعهد شدند پیامبر (ص) را تنها نگذاشته، در برابر آنها استقامت کنند[۲۲]. در این بین برخی مفاد پیمان را استقامت تا پای جان دانسته[۲۳] و برخی دیگر مقاومت را به اندازه توان عهدکنندگان محدود میکنند[۲۴]. احتمالا پیامبر (ص) بر آن بود تا تجربه فرار برخی مهاجران در احد تکرار نگردد. از بکیر بن اشجّ نقل است که مردم بر مرگ بیعت کردند؛ اما پیامبر (ص) فرمود: بر آنچه استطاعت دارید (پیمان ببندید)[۲۵]. تدبیر بهنگام پیامبر در انسجام بخشیدن همراهان برای رویارویی با خطر احتمالی از جانب قریش و نیز شاید جلوگیری از تکرار تجربه تلخ فرار برخی مهاجران در جنگ احد موفقیت بزرگی به همراه داشت. در پی انتشار خبر بیعت، مشرکان به هراس افتاده، با بازگشت عثمان و جمعی از مسلمانان[۲۶] و ارسال نمایندگان در پی مصالحه برآمدند[۲۷] و در نهایت قضیه با صلح حدیبیّه پایان یافت.
خداوند این پیمان را پیمان با خود میداند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۲۸][۲۹] همچنین خداوند با نزول آیهای رضایت خویش را از آنان بیان داشت: ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴾[۳۰][۳۱] به جهت همین آیه بود که بیعت، نام رضوان یافت.[۳۲]
رضایت خداوند صرفاً به جهت مبایعت نبود، بلکه خداوند با آن صِدقشان را دانسته است[۳۳]. برخی از اهل سنت تلاش کردهاند با استناد به پارهای اخبار ضعیف رضایت خداوند در این آیه را جاودان و ابدی بدانند؛ به نقلی پیامبر (ص) آنان را برترین ساکنان زمین دانست[۳۴] و بنا به خبری ضعیف بیعتکنندگان این بیعت وارد جهنم نخواهند شد[۳۵]. ابنحجر از علاء بن مسیب از پدرش نقل میکند که با براء بن عازب ملاقات کردم و گفتم: خوشا به حال تو، با پیامبر همراه بودی و با او زیر درخت بیعت کردی! گفت: ای پسر برادر! تو نمیدانی ما پس از آن چه کردیم[۳۶]. طوسی مینویسد که پیامبر (ص) در خیبر امیرمؤمنان، امام علی (ع) را به محبوب و محب خدا و رسول ستود، در حالی که طلحه و زبیر از پیمان بستگان بودند. چگونه اینان (که با هم در جنگ جمل جنگیدند) با هم جمع میشوند؟[۳۷] و نیز مینویسد خداوند از آنان که زیر درخت با پیامبر (ص) پیمان بستند و مؤمن بودند، به هنگام بیعت، راضی بود[۳۸]، پس آنان که بعدها نقض عهد کردند و به بیراهه رفتند مشمول رضوان الهی نیستند[۳۹].
به جهت تکرار بحث رضایت خداوند از مؤمنان در آیه ﴿وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۴۰]، برخی این آیه را نیز درباره همینان دانستهاند[۴۱][۴۲]
هدف از بیعت رضوان
هدف از این بیعت، انسجام هر چه بیشتر نیروها، تقویت روحیه، بازیابی آمادگی رزمی، سنجش افکار و آزمودن میزان فداکاری دوستان وفادار بود. این بیعت، روح تازهای در کالبد مسلمانان دمید؛ چرا که دست خویش را به دست رسول خدا (ص) میدادند و از صمیم دل، اظهار وفاداری میکردند. خداوند به این مؤمنان فداکار و ایثارگر که در این لحظه حساس با پیامبر اعظم (ص) بیعت کردند، چهار پاداش بزرگ داد که از همه مهمتر رضایت و خشنودی خود بود[۴۳].
خبر این بیعت و وفاداری، آن چنان در قلب مشرکان رعب و وحشت افکند که سبب شد آنها به صلح تن دهند؛ صلحی که در مجموع، پایهای برای پیروزیهای آینده مسلمانان شد. در آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۴۴] به این بیعت اشاره شده است[۴۵].
سرانجام درخت
درخت سمره یا اراک که پیمان شجره زیر آن بسته شده بود، به زودی ناپدید شد. گفتهاند: درخت را سیل از بین برد[۴۶]. به نقل از سعید بن مسیب از پدرش، سال بعد مسلمانان نتوانستند درخت را بیابند[۴۷]، اما از جابر نقل است که میگفت: اگر امروز بینا بودم محل درخت را به شما نشان میدادم[۴۸]، بنابراین محل درخت، تا آخر عمر دراز جابر، قابل تعیین بود، با اینکه درخت تا آن زمان یا خشکیده یا به گونهای از بین رفته بود.
برخی برآناند که درخت تا زمان خلافت عمر برپا بود. در آن زمان به او اطلاع دادند که گروهی از مردم بر گرد درخت جمع میشوند و عبادت میکنند، پس دستور داد تا آن را قطع کنند[۴۹]. دستور عمر از آن رو بود که عمل مسلمانان را به گونهای بتپرستی میدانست، چنانکه آوردهاند عمر گفت: میبینم شما را که به عزّی بازگشتید. آگاه باشید که از امروز هر کسی به مانند آن بازگردد او را میکشم، چنان که مرتد کشته میشود. سپس دستور داد تا آن را قطع کنند[۵۰]. ابن حجر نیز به اسناد صحیح از ابن سعد از نافع به بازداری عمر از عبادت در زیر درخت و سپس دستور به قطع آن سخن دارد[۵۱]، به هر حال پس از گذشت اندک زمانی، اثری از درخت نماند؛ همچنین بنا به گزارشهایی در جای درخت، مسجدی بنا شد که هنوز باقی است[۵۲].
جغرافیای تحت الشجره، در سوره مبارکه فتح
﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴾[۵۳]. با توجه به ترجمه آیه مبارکه، در مییابیم: نام مکانی، در آن ذکر شده که در آن محل، درختی بوده و در آنجا، با رسول گرامی اسلام بیعتی صورت گرفته و از آن مکان با عنوان ﴿تَحْتَ الشَّجَرَةِ﴾ یاد شده است. حال، با توجه به هدفی، که ما در این پژوهش دنبال میکنیم، باید روشن نماییم، منظور از ﴿تَحْتَ الشَّجَرَةِ﴾ کجاست و چه مکانی بوده و جغرافیای آن چیست؟ یکی از منابعی که میتواند ما را، در روشن نمودن این مبهم یاری نماید، شأن نزول آیه است که دلیل نزول را بیان میکند.[۵۴]
شأن نزول آیه
برخی از پژوهشگران مینویسند: «این آیه، درباره اهل حدیبیه و اصحاب بیعة الرضوان نازل شده و علت آن چنین بوده است؛ که در سال ششم هجرت رسول خدا(ص) قصد زیارت خانه کعبه نمود و هفتاد شتر با خود میبرد، که قربانی نماید، قریش با هم جمع شدند و خود را آماده جنگ با پیامبر نمودند و متفق القول شدند؛ که نگذارند پیامبر به مکه بیاید، تا این که رسول خدا، از بیراهه وارد حدیبیه شد. اهل مکه خبردار شدند، بعد از فرستادن نمایندگانی برای مذاکره، پیامبر برای این که مسلمین را برای مقابله هماهنگ نماید؛ منادی ندا نمود! البیعه، البیعه. مردم زیر درخت سمره، با پیامبر بیعت نمودند و عاقبت الامر کار آن سال، به صلح منجر گردید و از طرف قریش، سهل بن عمرو، نزد پیامبر آمد و صلح کردند.»..[۵۵].
این آیه یکی از آیات فصل چهارم، از آیات سوره فتح است که در آن شرحی از مؤمنین، که با رسول خدا(ص)، به حدیبیه رفتند؛ ذکر نموده و رضایت خود را، از آنان، که با آن جناب، در زیر درخت بیعت کردند؛ اعلام میدارد. آن گاه بر آنان، منت میگذارد؛ که سکینت را بر قلبشان نازل کرده و به فتحی قریب و غنیمتهایی بسیار نویدشان میدهد و نیز خبری که در حقیقت - نویدی دیگر است- میدهد؛ که مشرکین اگر با شما مسلمانان جنگ کنند فرار خواهند کرد، به طوری که پشت سر خود را نگاه نکنند و میفرماید: آن رویایی که، در خواب به پیامبرش نشان داد و رؤیای صادقه بود و بر حسب آن به زودی داخل مسجدالحرام خواهند شد، در حالی که ایمن باشند بدون این که از کسی واهمهای کنند؛ هر چند که مشرکین کراهت داشته باشند»[۵۶]. با توجه به توضیحی که، در بالا بیان شد؛ آیه درباره حادثهای است که در سال ششم هجری، در محلی به نام حدیبیه رخ داده و اصحاب رسول خدا(ص)، در زیر درخت سمره، در همان مکان، با وی بیعت نمودهاند؛ لذا مکان مورد شناسایی از نظر جغرافیایی، سرزمین حدیبیه است.[۵۷]
جغرافیای حدیبیه
حدیبیه کجا است؟ «حدیبیه، نام روستایی نزدیک مکه است؛ که ظاهراً به مناسبت درختی خمیده کهنسال، که در عربی به آن حدباء میگویند که آنجا در کنار چشمهای واقع بود؛ آن محل را، به این اسم نامیدهاند.».[۵۸]. برخی از نویسندگان در فرهنگ فارسی مینویسند حدیبیه: «مکانی به دو فرسنگی مکه و غزوه حدیبیه رسول(ص) بدانجا روی داد».[۵۹]. در مورد محل حدیبیه، در تاریخ اسلام[۶۰]، نقل شده، این مکان، در فاصله ۲۲ کیلومتری غرب شهر مکه، در راه جده واقع شده است.[۶۱]
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۳، ص ۳۰۹؛ تاریخ ابن خیاط، ص ۴۸.
- ↑ المعارف، ص ۱۶۲.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۳، ص ۳۰۹.
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج۲۶، ص ۱۱۱؛ روحالمعانی، مج ۱۴، ج۲۶، ص ۱۶۱.
- ↑ المغازی، ج ۲، ص ۶۰۰ ـ ۶۰۱.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «بیعت رضوان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۶؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷-۲۴۸.
- ↑ المغازی، ج ۲، ص ۶۰۱؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۲۱.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۳۱۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۱.
- ↑ به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد، سوره فتح، آیه:۱۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص۱۱۲؛ التکمیل والاتمام، ص۳۸۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۲۱۷؛ مناقب، ج ۱، ص۳۰۳.
- ↑ المعارف، ص ۱۶۲.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۲؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص۵۲۳.
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۷۷؛ المغازی، ج ۲، ص ۶۰۳.
- ↑ فتح الباری، ج ۷، ص ۵۷۹.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «بیعت رضوان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۶؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷-۲۴۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۷۶؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۲۲؛ انسابالاشراف، ج ۱، ص ۴۴۱.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۳، ص ۳۱۵؛ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص۱۱۲.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۲.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۴، ج ۲۶، ص ۱۶۲.
- ↑ المغازی، ج ۲، ص ۶۰۴.
- ↑ «بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۹۹ ـ ۱۰۰.
- ↑ «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد و نیز به غنیمت های فراوانی که به دست خواهند آورد؛ و خداوند، پیروزمندی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۱۸-۱۹.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۰؛ التبیان، ج ۹، ص ۳۲۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۹۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۷۴؛ المغازی، ج ۲، ص ۶۲۱.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۵، ص ۷۵.
- ↑ فتحالباری، ج ۷، ص ۵۶۲؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۲۳.
- ↑ فتح الباری، ج ۷، ص ۵۷۱.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۳۲۹.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۳۲۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۲۱۸ ـ ۲۲۰.
- ↑ «و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۹۷.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «بیعت رضوان»، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۶.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۶۶.
- ↑ بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه:۱۰.
- ↑ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷-۲۴۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۲۱۷.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۵، ص ۷۷.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۵، ص ۶۳.
- ↑ فتحالباری، ج ۷، ص ۵۶۹؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۲۲.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۱۳۸؛ الغدیر، ج ۶، ص۱۴۶.
- ↑ فتح الباری، ج ۷، ص ۵۶۹.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «بیعت رضوان»، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۶.
- ↑ «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۹۹.
- ↑ محمدباقر، محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص۷۳۲.
- ↑ محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۳۶، ص۱۳۶.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۹۹.
- ↑ بهاءالدین، خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۹۲۰.
- ↑ دکتر معین، فرهنگ فارسی.
- ↑ رسول جعفریان، تاریخ اسلام، ص۵۴۲.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۲۰۰.