تواب (اسم الهی)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

توّاب صیغه مبالغه از ریشه «ت ـ و ـ ب» است. توبه در لغت به معنای بازگشت [۱] یا بازگشت از ناخوشایند به خوشایند است.[۲] برخی آن را بازگشت از نافرمانی [۳] یا ترک گناه به زیباترین وجه [۴] دانسته‌اند؛ ولی این معنا با کاربرد توبه درباره خداوند منافات داشته، معنای نخست با استعمالات قرآنی سازگارتر است.[۵]

توبه، هم به خدا اسناد داده می‌‌شود و هم به بنده؛ با این تفاوت که توبه بنده با حرف «إلی» به کار رفته و به معنای بازگشتن از گناه و نافرمانی الهی به اطاعت از وی است [۶] و توبه خدا چون از مقامی والاست با حرف «علی» به کار رفته که معمولاً در موارد علوّ به کار می‌‌رود [۷] و به معنای بازگشت خداوند به سوی بنده با رحمت است.[۸]

«توّاب» از اسمای افعال الهی است [۹] که در قرآن کریم ۹ بار همراه اسم «رحیم»، یک بار همراه اسم «حکیم» و یک بار به تنهایی به کار رفته است.[۱۰] در آیاتی نیز توبه خدا به سوی بندگان به صورت فعلی (تابَ، أتوبُ، یَتُوبُ) استعمال شده است؛ همچنین در آیات دیگری با استفاده از واژه «توبه» یا «تَوْب» به توبه الهی اشاره شده است، چنان که در آیه‌ای با اسم غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۱۱]، پذیرفته شدن توبه بندگان توسط خداوند بیان شده که خود از مصادیق توّاب بودن خداست.

بر پایه روایتی از امام رضا (ع) هرکس روزی ۳ بار «یا توّاب» بگوید، وسوسه از دلش زدوده و توبه‌اش پذیرفته می‌‌شود.[۱۲] برخی، آثار دیگری مانند رهایی از ستم را نیز برای تکرار این اسم شریف ذکر کرده‌اند[۱۳].[۱۴]

تبیین اسم تواب

واژه «توّاب» دارای مادّه و هیئتی است. در توضیح مادّه این نام مبارک باید گفت توبه الهی یک معنا بیشتر ندارد و آن بازگشت به سوی بندگان با رحمت است؛[۱۵] ولی این بازگشت در مقایسه با توبه بنده و تقدم و تأخر نسبت به آن متعدّد شده، می‌‌توان آن را به دو صورت ترسیم کرد [۱۶].[۱۷]

موفق ساختن بنده به توبه

توبه الهی در این مورد پیش از توبه بنده و به صورت دادن توفیق بازگشت از معصیت [۱۸] و فراهم ساختن اسباب توبه،[۱۹] پشیمان کردن وی از گناه،[۲۰] هدایت او به سوی توبه [۲۱] و بازگرداندن دل‌های رمیده از حق به سوی اطاعت و محبت خویش [۲۲] ظهور می‌‌یابد.

از آنجا که خداوند به باطن بندگانش آگاه است، به شایستگان توبه توفیق آن را می‌‌دهد: وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ[۲۳].[۲۴] چنان که به آدم (ع) پس از ترک اولی [۲۵] و خوردن از میوه درخت ممنوع: وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۲۶]، فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۲۷] چنین توفیقی عنایت فرمود: فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۲۸].[۲۹] برخی از اشاعره این توبه الهی را به معنای آفرینش توبه و رجوع، در قلب گناهکار دانسته و معتزله چنین معنایی را انکار کرده‌اند،[۳۰] زیرا از نظر آنان چنین امری به معنای پذیرش جبر است؛ ولی انکار معتزله وجهی ندارد؛ زیرا فیض و عنایت ابتدایی الهی، شامل کردار و صفات اختیاری انسان نیز می‌‌شود.

این گونه توبه الهی سبب توبه بنده است؛ زیرا تا خداوند با رحمت خویش به سوی بنده بازنگشته، به او توفیق توبه ندهد، وی نمی‌تواند از گناه خویش پشیمان شده، به سوی خدا بازگردد: ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا[۳۱].[۳۲].[۳۳]

پذیرش توبه‌ بنده

توبه خداوند در این مورد پس از توبه بنده و عبارت است از پذیرش توبه بنده و بازگشت وی از معصیت: وَقَابِلِ التَّوْبِ[۳۴] و نیز أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۳۵]؛ وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ[۳۶].[۳۷]؛ همچنین اعمال نیک پیشین او را حبط نکرده، احسان وعده داده شده به اهل طاعت را از وی منع نمی‌کند،[۳۸] چنان که پس از توبه بنی اسرائیل و امتثال فرمان الهی، گناهان بزرگ آنان را عفو کرد و آنان را آمرزید: وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۳۹].[۴۰] همچنین به کتمان کنندگان حقایق الهی وعده داده است که اگر پس از توبه آنچه را فاسد کرده‌اند اصلاح کنند و آن حقایق مکتوم را آشکار سازند، خداوند توبه آنان را می‌‌پذیرد: إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ[۴۱]، إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۴۲].[۴۳] برخی این گونه توبه الهی را همان برداشتن کیفر از بنده [۴۴] و برخی متضمن آن [۴۵] دانسته‌اند. برخی نیز اطلاق توبه به معنای پذیرش توبه بنده را بر خداوند مَجاز دانسته‌اند.[۴۶]

با توجه به توبه پیشین و پسین الهی است که گفته شده: توبه بنده میان دو توبه خدا و محفوف به آن دو است،[۴۷] زیرا اصل توبه بنده، حسنه ای نیازمند قدرت است و همه حسنات و قدرت‌ها از آنِ خداست، پس توفیق توبه و اذن و الهام آن از سوی خداست. پس از توبه بنده نیز باز وی نیازمند یاری خداست تا توبه‌اش را پذیرفته، او را مورد مغفرت و رحمت خویش قرار دهد و به او ثواب عنایت کند.[۴۸]

با توجه به دو صورت یاد شده، توبه الهی تنها در جایی تصور دارد که پیش یا پس از آن، از سوی بنده توبه ای تحقق یابد؛ ولی بنابر نظری، توبه الهی حتی بدون تحقق توبه بنده نیز مصداق دارد، چنان که بر اساس آیه وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا[۴۹] خداوند اراده کرده است که با رحمت خویش به سوی مؤمنان باز گردد. در این آیه توبه الهی بدون توبه مؤمنان محقق شده است.[۵۰] از مصادیق این توبه خداوند آسان کردن دشواری إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۱].[۵۲] و تخفیف در حکم دانسته شده است، چنان که تجویز مباشرت با همسران در شب‌های ماه رمضان: أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۵۳] و تخفیف در کفاره قتل خطایی در حالی که قاتل مرتکب گناهی نشده وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا [۵۴] توبه الهی دانسته شده است؛[۵۵] همچنین خداوند بر پیامبراکرم (ص) توبه کرد، در حالی که آن حضرت گناهی نداشت: لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ[۵۶].[۵۷]

از دیگر مصادیق توبه الهی بدون تحقق توبه بنده، پذیرفتن شفاعت شافعان در آخرت است؛ زیرا بر اساس آیه وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۵۸] خداوند در آخرت با رحمت خود به سوی کسانی که با کفر از دنیا رفته‌اند باز نمی‌گردد. مقیّد بودن جمله اخیر به قید وَهُمْ كُفَّارٌ نشان می‌‌دهد که خداوند در قیامت به سوی مؤمنان گنهکاری که با ایمان از دنیا رفته‌اند توبه کرده، گناهان ایشان را با رحمت خویش می‌‌آمرزد، بر این اساس گرچه موضوع توبه بنده پس از مرگ منتفی می‌‌شود؛ ولی توبه الهی پس از مرگ نیز تحقق دارد و قبول شفاعت شافعان از مصادیق توبه خداوند است.[۵۹] می‌‌توان برطرف کردن انواع بلاها، افاضه نعمت‌های گوناگون و پاسخ دادن دعا با عطا [۶۰] را نیز از مصادیق توبه خداوند بدون وجود توبه بنده دانست.

هیئت واژه «توّاب» صیغه مبالغه است و بر کثرت بازگشت الهی به سوی بندگان دلالت دارد.[۶۱] گفته شده: بازگشت خدای مهربان به سوی بنده از بازگشت بنده بیشتر است، از این رو در قرآن کریم، صیغه مبالغه تنها در یک مورد برای بندگان به کار رفته وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ[۶۲] و در موارد دیگر صفت خداوند قرار گرفته است.[۶۳] برخی گفته‌اند: بنده‌طلبی خداوند شدیدتر از خداخواهی بندگان است؛ زیرا طلب خدا برای آن است که حکم آنچه اسمای الهی اقتضای آن را دارد تعطیل نشود، از این رو خداوند با اسم توّاب می‌‌گوید: آیا توبه کننده ای هست تا من به سوی او باز گردم؟[۶۴] دلیل بسیار بودن بازگشت الهی، فراوان بودن توبه بندگان و پذیرش آنها از سوی خداوند دانسته شده است؛ زیرا هم شمار توبه کنندگان بسیار زیاد است و هم یک شخص، هرچه توبه کند خداوند آن را می‌‌پذیرد.[۶۵] گفته شده: از آنجا که توبه الهی بر اثر اموری مانند رقّت طبع، سودجویی یا زیان‌زدایی نیست، اگر کسی تا آخر عمر هر لحظه گناه و سپس توبه کند، خداوند هماره توبه او را می‌‌پذیرد.[۶۶] برخی وجه مبالغه در توّاب را پذیرش توبه از گناهان بزرگ دانسته‌اند.[۶۷] صیغه مبالغه در توّاب اشاره به این مطلب نیز دارد که انسان نباید هیچ گاه حتی پس از شکستن توبه‌اش، از عفو و رحمت الهی مأیوس شود [۶۸]. صیغه اسم فاعل در قَابِلِ التَّوْبِ نیز خالی از دلالت بر استمرار پذیرش توبه از سوی خداوند نیست[۶۹].[۷۰]

تفضلی بودن توبه الهی

توبه پیشین و پسین خداوند مانند دیگر نعمت‌های الهی، فضلی از جانب اوست، بدون اینکه بر وی واجب باشد،[۷۱] بنابراین خداوند می‌‌تواند توبه برخی را بپذیرد و توبه برخی را نپذیرد إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ[۷۲]، وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۷۳].[۷۴]؛ زیرا مخلوق حقی بر خالق ندارد،[۷۵] از همین رو خداوند با وصف قَابِلِ التَّوْبِ خود را مدح کرده است و اگر پذیرش توبه واجب بود، در آن مدحی نبود؛[۷۶] همچنین در قرآن غالباً پس از اسم «توّاب» اسم «رحیم» آمده است تا اشاره به این مطلب باشد که پذیرش توبه، فضل الهی است نه وظیفه واجب؛[۷۷] همچنین هیچ دلیل عقلی صرف بر وجوب توبه بر خداوند نیست. تنها دلیل موجود آن است که خداوند در آیاتی مانند: غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۷۸]، وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۷۹]، وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ[۸۰]، إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۸۱] به صورت مطابقی یا التزامی وعده داده است که توبه بندگان را می‌‌پذیرد و خلف وعده از سوی خداوند عقلاً محال است،[۸۲] بنابراین پذیرش توبه از سوی وی، حتمی و ضروری خواهد بود. از ظاهر برخی آیات نیز، وجوب توبه بر خداوند استفاده می‌‌شود؛ مانند إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۸۳]؛ ولی این بدان معنا نیست که غیر خداوند (عقل یا نفس الامر یا واقع یا حق یا چیز دیگر) توبه را بر خداوند واجب ساخته، بلکه خداوند خود آن را بر خویش واجب کرده است،[۸۴] زیرا رحمت بر بندگان را بر خود واجب کرده است: وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۸۵] و كَتَبَ به معنای «أوجَبَ» است.[۸۶] توبه از هر گناهی حتی کفر و شرک، از سوی خداوند پذیرفته می‌‌شود.[۸۷]

منابع

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج ۱، ص۳۵۷، «توب»؛ الکشاف، ج ۴، ص۱۴۸؛ شرح اسماء الله الحسنی، رازی، ص۳۳۷.
  2. جامع البیان، ج ۱، ص۷۷۲.
  3. الصحاح، ج ۱، ص۹۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص۶۱؛ التحقیق، ج ۱، ص۳۹۹، «توب».
  4. مفردات، ص۱۶۹، «توب».
  5. قاموس قرآن، ج ۱، ص۲۸۵.
  6. شرح اسماء الله الحسنی، ابن منظور، ص۱۳۲؛ النور الاسمی، ص۴۰۹؛ الاسماء الحسنی، ص۲۰۲.
  7. پیام قرآن، ج ۴، ص۳۲۹؛ التحقیق، ج ۱، ص۳۹۹.
  8. المیزان، ج ۴، ص۲۴۵؛ التحقیق، ج ۱، ص۴۰۰، «توب»
  9. شرح فصوص الحکم، ص۴۶.
  10. المعجم المفهرس، ص۱۵۷ - ۱۵۸؛ المعجم الاحصائی، ج ۲، ص۵۹۰؛ اسماء و صفات الهی، ج ۱، ص۱۸۲.
  11. «آمرزنده گناه و پذیرای توبه، سخت کیفر فراخ‌دست (که) هیچ خدایی جز او نیست بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره غافر، آیه ۳.
  12. بحرالغرائب، ص۱۲۴.
  13. و لله الاسماء الحسنی، ص۱۹۳.
  14. جمالی، احمد، مقاله «تواب»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص۳۹ - ۴۰.
  15. المیزان، ج ۴، ص۲۴۵؛ الفتوحات المکیه، ج ۵، ص۱۶۹؛ شرح اسماء الله الحسنی، رازی، ص۳۳۷.
  16. المیزان، ج ۴، ص۲۴۵؛ ج ۱۸، ص۳۲۵؛ شرح اسماء الله الحسنی، رازی، ص۳۳۷ - ۳۳۸.
  17. جمالی، احمد، مقاله «تواب»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۴۰.
  18. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۱۸؛ شرح اسماء الله الحسنی، ابن منظور، ص۱۳۲؛ التفکر فی الاسماء، ص۱۳۵.
  19. المیزان. ج ۴، ص۲۳۷؛ الاسنی، ص۲۵۰.
  20. رحمة من الرحمن، ج ۱، ص۱۲۱.
  21. مجمع البیان، ج ۱، ص۲۰۰.
  22. جامع البیان، ج ۱، ص۷۸؛ الجامع لاسماء الله الحسنی، ص۵۳.
  23. «خداوند از هر که خواهد توبه می‌پذیرد» سوره توبه، آیه ۱۵.
  24. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۱۸.
  25. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص۱۱۶.
  26. «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.
  27. «شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره بقره، آیه ۳۶.
  28. «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
  29. جامع البیان، ج ۱، ص۳۵۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۰۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۲۲.
  30. الاسنی، ص۲۵۰ - ۲۵۱.
  31. «آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  32. مدارج السالکین، ج ۱، ص۳۴۰؛ المیزان، ج ۱، ص۱۳۳؛ النور الاسمی، ص۴۱۰.
  33. جمالی، احمد، مقاله «تواب»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص۴۰-۴۱.
  34. «و پذیرای توبه» سوره غافر، آیه ۳.
  35. «آیا ندانسته‌اند: خداوند است که از بندگانش توبه را می‌پذیرد و زکات‌ها را دریافت می‌دارد و خداوند است که توبه‌پذیر بخشاینده است؟!» سوره توبه، آیه ۱۰۴.
  36. «و اوست که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و از گناهان درمی‌گذرد و آنچه می‌کنید می‌داند» سوره شوری، آیه ۲۵.
  37. مجمع البیان، ج ۱، ص۳۹۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۲۲؛ ج ۲، ص۲۱۲؛ پیام قرآن، ج ۴، ص۳۲۸.
  38. و لله الاسماء الحسنی، ص۱۹۱.
  39. «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! بی‌گمان شما با (به پرستش) گرفتن گوساله بر خویش ستم روا داشتید پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید، این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. آنگاه، خداوند از شما در گذشت که او توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۵۴.
  40. جامع البیان، ج ۱، ص۴۱۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۳۹.
  41. «خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند» سوره بقره، آیه ۱۵۹.
  42. «جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیده‌ها را) روشن بیان داشتند، که آنان را می‌آمرزم و من توبه‌پذیر بخشاینده‌ام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.
  43. التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۱۴۲.
  44. مجمع البحرین، ج ۱، ص۲۹۹، «توب».
  45. التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۱۴۲.
  46. شرح اسماء الله الحسنی، رازی، ص۳۳۸.
  47. قاموس قرآن، ج ۱، ص۲۸۷؛ نگرش وحی بر خداشناسی، ج ۲، ص۷۵ - ۷۶.
  48. المیزان، ج ۱، ص۱۳۳؛ ج ۴، ص۲۳۷، ۲۴۵؛ مدارج السالکین، ج ۱، ص۳۳۹ - ۳۴۰.
  49. «و خداوند می‌خواهد توبه شما را بپذیرد و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید» سوره نساء، آیه ۲۷.
  50. المیزان، ج ۴، ص۲۴۵.
  51. «بی‌گمان پروردگارت می‌داند که تو و دسته‌ای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمی‌خیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه می‌دارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمی‌توانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام می‌زنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند می‌جویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ می‌کنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی سترگ‌تر خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مزمل، آیه ۲۰.
  52. شرح اسماء الله الحسنی، رازی، ص۳۳۷؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۳۰۰؛ دائرة الفرائد، ج ۴، ص۱۴۰.
  53. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشته است باز جویید، و تا سپیدی سپیده‌دم از سیاهی (شب) برای شما آشکار شود (می‌توانید) بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کرده‌اید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیاتش را برای مردم روشن می‌گرداند باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  54. «هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (لازم است) و آن کس که (برده‌ای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبه‌ای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.
  55. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۲۱۲؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۳۰۰.
  56. سوره توبه، آیه ۱۱۷.
  57. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۲۱۲؛ الکشاف، ج ۴، ص۱۱۳ - ۱۱۴؛ المیزان، ج ۹، ص۳۹۹.
  58. «و توبه آن کسان که کارهای زشت می‌کنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می‌گوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر می‌میرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساخته‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۸.
  59. المیزان، ج ۴، ص۲۴۳، ۲۴۵.
  60. شرح اسماء الله الحسنی، رازی، ص۳۳۷ - ۳۳۸.
  61. التفکر فی الاسماء، ص۱۳۶؛ اشتقاق اسماء الله، ص۹۷.
  62. «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  63. قاموس قرآن، ج ۱، ص۲۸۵.
  64. الفتوحات المکیه، ج ۱۱، ص۲۱۲ - ۲۱۳.
  65. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص۴۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۲۳؛ اشتقاق اسماء الله، ص۹۶.
  66. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص۴۶۸.
  67. مجمع البیان، ج ۱، ص۲۳۹، ۳۹۴.
  68. نمونه، ج ۱، ص۵۵۲؛ پیام قرآن، ج ۴، ص۳۲۹.
  69. المیزان، ج ۱۷، ص۳۰۳.
  70. جمالی، احمد، مقاله «تواب»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص۴۱-۴۳.
  71. جامع البیان، ج ۱، ص۷۷۲؛ الاسنی، ص۲۵۵ - ۲۵۶.
  72. «توبه کسانی که پس از ایمان خویش کفر ورزیدند سپس بر کفر افزودند هرگز پذیرفته نخواهد شد و آنانند که گمراهند» سوره آل عمران، آیه ۹۰.
  73. «و توبه آن کسان که کارهای زشت می‌کنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می‌گوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر می‌میرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساخته‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۸.
  74. المیزان، ج ۴، ص۲۴۶.
  75. الاسنی، ص۲۵۶.
  76. مجمع البیان، ج ۸، ص۷۹۹.
  77. التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۱۴۲.
  78. «آمرزنده گناه و پذیرای توبه، سخت کیفر فراخ‌دست (که) هیچ خدایی جز او نیست بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره غافر، آیه ۳.
  79. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.
  80. «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  81. «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام می‌دهند سپس زود توبه می‌کنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.
  82. المیزان، ج ۴، ص۲۴۶.
  83. «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام می‌دهند سپس زود توبه می‌کنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.
  84. المیزان، ص۲۳۸.
  85. «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.
  86. مجمع البحرین، ج ۱، ص۲۹۹.
  87. جمالی، احمد، مقاله «تواب»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص۴۳-۴۴.