ثابت بن قیس بن خطیم در تاریخ اسلامی
آشنایی اجمالی
وی از بنو ظفر، تیرهای از اوس است. مادرش به نام عقرب، دختر معاذ بن عمان أشهلی، از بیعت کنندگان با رسول خدا (ص)[۱] و پدرش قیس بن خطیم، از شاعران بنام جاهلی بود. رسول خدا (ص) در مکه از او خواست مسلمان شود، ولی او در پی فرصتی دیگر، به مدینه آمد و پیش از هجرت رسول خدا (ص) در نبردی میان اوس و خزرج در حال کفر کشته شد[۲]. ثابت در شمار صحابه رسول خدا (ص) است[۳] که در غزوه احد (در شمار ثابت قدمان صحنه نبرد بود) و در برابر رسول خدا (ص) شمشیر زد، دوازده جراحت برداشت و آن حضرت در آن غزوه وی را حاسر (رزمنده بدون زره در میدان نبرد) نامید. او همچنین در غزوههای پس از احد حاضر شد، اما دانسته نیست چرا سیره نگاران از وی در نبردهای رسول خدا (ص) نامی نبردهاند. هنگامی که عثمان، سعید بن عاص را در پی شکایت مردم کوفه از آن شهر فراخواند، ثابت سمت جانشینی او را در کوفه بر عهده داشت، که کمیل بن زیاد به دستور مالک اشتر وی را از کوفه اخراج کرد و پس از آن، مردم کوفه ابوموسی اشعری را برگزیدند[۴]. همو کارگزار امام علی (ع) در مدائن بود تا زمانی که مغیره، والی معاویه در کوفه، وی را برکنار کرد. ثابت در نبردهای جمل، صفین و نهروان در کنار امام علی جنگید و (در برابر معاویه) سخت سرکش بود و معاویه از وی ناراحت بود. انصار در اعتراض به قطع مستمریشان به مدت دو یا سه سال از سوی معاویه، در مسجد بنوفر برای فرستادن نامهای دسته جمعی بر وی اجتماع کرده بودند، که ثابت از آنان خواست یک تن به این کار اقدام کند تا در صورت پیشامد ناگواری اسامی آنان نزد معاویه نباشد و در پاسخ، مطلبی ناخوشایند انصار ننویسد و سرانجام خود برای دفاع از انصار حاضر شد با معاویه گفتگو کند. او در نامهای به معاویه، با مقدم داشتن نام خود بر نام وی، مطالبی از جمله یاری رسول خدا (ص) را به وی گوشزد کرد و گفت: حقوق ما را قطع کردهای و بر ما ستم رواداشتهای، در حالی که ما گناهی جز یاری رسول خدا (ص) نداشتهایم. معاویه نامه وی را به یزید داد تا بخواند و از وی مشورت خواست. یزید پیشنهاد داد ثابت را روبه روی منزلش به دار آویزند، ولی نظر بزرگان شام، احضار وی به شام و به دار آویختن وی در برابر پیروان معاویه و اشراف شام بود. معاویه در نامهای به وی، سه روز مهلت خواست و پاسخ ثابت را برخاسته از اضطراب و بیقراری او از خلافتش دانست و یادآور شد او در فتنهای قرار گرفته که خود را شهره و افشا کرده است. ثابت پاسخ وی را برای انصار خواند و روز چهارم از عطای معاویه برخوردار شدند. براساس روایت عمر بن قتاده، ثابت نزد معاویه رفت، دو ماه آنجا بود، ولی معاویه اعتنایی به وی نکرد تا اینکه برای بازگشت اجازه خواست. معاویه صد هزار درهم برای وی فرستاد و ثابت آنها را در منزل معاویه گذاشت و خارج شد. ثابت در دوره معاویه درگذشت[۵] و از او روایتی نقل نشده است[۶]. سه فرزند ثابت از أم حبیب دختر قیس بن یزید ظفری به نامهای عمر، محمد و یزید در ذی حجه سال ۶۳ در نبرد حره کشته شدند و از آنان نسلی باقی نماند[۷]. فرزند دیگرش (نواده وی) به نام عدی بن ابان بن ثابت از راویان مورد اعتماد است[۸].[۹]
ثابت بن قیس کارگزار مدائن
ثابت بن قیس بن خطیم بن عدی ظفری، خزرجی، انصاری را جزو افرادی معرفی کردهاند که امیرالمؤمنین(ع) او را بر مدائن گمارد. وی در اُحُد و جنگهای بعد از آن همراه پیامبر(ص) بود[۱۰]. پیامبر او را در اُحد حاسر (جنگجوی بیزره) نامید و میفرمود: ای حاسر بیا ای حاسر عقب برو و او در برابر حضرت جنگ میکرد. او مردی با صلابت و قوی بود[۱۱].
ابن اثیر مینویسد: ثابت بن قیس در احد دوازده جراحت برداشت او همراه علی(ع) در جنگ جمل، صفین، نهروان حضور داشت و او را بر مدائن گمارد و در زمان معاویه از دنیا رفت[۱۲]. سه فرزندش «عمر»، «محمد» و «یزید» در واقعه حرّه کشته شدند و فرزندش «عدی» از راویان است[۱۳].
او را برای مدتی سعید بن عاص جانشین خود در کوفه قرار داد.
حکومت وی بر مدائن تا زمان ورود مغیرة بن شعبه به کوفه ادامه داشت و معاویه از او پرهیز میکرد و به خاطر همراهیاش با علی(ع) در جنگها، از او ناراحت بود[۱۴].
ثابت روزی به منزل خود رفت متوجه شد که انصار در مسجد بنی ظفر جمع شده میخواهند برای معاویه نامهای نوشته در باره حقوقشان که برای مرتبه اول، دو یا سه سال قطع شده بود و به آنها معاویه چیزی نداده بود توضیح دهند. ثابت گفت: این چیست؟ گفتند میخواهیم نامهای به معاویه بنویسیم. گفت: چه نیازی است که گروهی به او نامه بنویسند و همه نامها به دست او بیفتد، بلکه اگر یکی از ما به معاویه نامه بنویسد و احیاناً چنانچه برای همان یکی مشکلی پیش بیاید بهتر است تا برای تمام شما. گفتند: چه کسی است که جان خود را برای ما فدا میکند؟ گفت: من، گفتند: انجام ده! او نامهای به معاویه نوشت و در آغاز آن نام خود را نگاشت و نکاتی را ذکر کرد از جمله یاری رساندن انصار به پیامبر(ص) و جز آن و گفت: حقوق ما را نگه داشتی و به حقوق ما تجاوز کردی و به ما ستم نمودی و برای ما گناهی نیست جز یاری رسول خدا(ص).
هنگامی که نام وی را به معاویه دادند آن را به یزید داد که بخواند سپس از یزید پرسید که نظرت چیست؟ گفت پیام میدهی و او را بر در خانهاش به دار میزنی. آنگاه بزرگان شام را خواست و با آنان مشورت کرد. گفتند: بفرست تا او را به اینجا بیاورند و بزرگان پیروانت او را دیده سپس او را به دار بزن. پرسید آیا نظر دیگری جز این ندارید؟ گفتند: نه! آنگاه به ثابت نوشت، نوشته تو را متوجه شدم و آن چه نسبت به پیامبر ذکر کردی و دانستم که ناراحتی (تو) به سبب موقعیت من است و فتنهای که خود را به آن مشهور ساختی. به من سه روز مهلت بده. نامه را به ثابت دادند و او نامه را از برای قومش خواند و عطا و حقوق آنها را در روز چهارم دادند [۱۵].[۱۶]
جستارهای وابسته
- بنو ظفر (قبیله)
- اوس (قبیله)
- عقرب بن معاذ بن عمان اشهلی (مادر)
- قیس بن خطیم (پدر)
- أم حبیب بن قیس بن یزید ظفری (همسر)
- عمر بن ثابت بن قیس بن خطیم (فرزند)
- محمد بن ثابت بن قیس بن خطیم(فرزند)
- یزید بن ثابت بن قیس بن خطیم(فرزند)
- عدی بن ابان بن ثابت (نواده)
منابع
پانویس
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۴۲؛ ابن حبیب بغدادی، المبحر، ص۳۹۷ و از او ابن اثیر، اسد الغابه، ج۷، ص۱۹۴.
- ↑ برای آگاهی بیشتر از شرح حال قیس، ر. ک: ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۲۷.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۱.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۱۶۹.
- ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی (م ۴۶۲)، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۷ و ۱۸۸ و از او ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۳۶-۱۳۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۱۰
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۱.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۱ و از او ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۵۰؛ اختلاف نظر درباره نسب عدی بن ثابت را بنگرید: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۱۰.
- ↑ حسینیان مقدم، حسین، مقاله «ثابت بن قیس بن خطیم»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۰۱ - ۳۰۲.
- ↑ قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۱۷۳.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۳۷.
- ↑ ابن اثیر، أسدالغابة (هفت جلدی)، ج۱، ص۲۷۴.
- ↑ ابن اثیر، أسدالغابة (هفت جلدی)، ج۱، ص۲۷۴؛ ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۱، ص۱۲۸، شماره ۲۴۶.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۹.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۹؛ خطیب، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۷.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 321-323.